کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

نگاهی به زندگی فواد روحانی؛

میان واقعیت ایران و رؤیای غرب

24 بهمن 1403 ساعت 16:28

مولف : رضا سرحدی

فؤاد روحانی که در پایان زندگی خود در لندن درگذشت، میراثی از انتقادات در حوزه سیاست‌گذاری نفتی بر جای گذاشت. نقدهایی از این دست، این پرسش را برمی‌انگیزد که آیا روحانی واقعا مدافع منافع ایران بود یا بیشتر نماینده‌ای از دیدگاه‌های غربی در بطن سیاست‌گذاری نفتی؟ 


  
پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ فؤاد روحانی در 30 مهر 1286ش در تهران به دنیا آمد. پدر او میرزا علی‌اکبر روحانی میلانی، ملقب به «محب‌السلطان» و مادرش مولود بود که از یک خانواده بهائی‌‌تبار محسوب می‌شدند. خانواده مادر او، که در اصل یهودی بودند، پس از ظهور فرقه بهائیت به این دین گرویدند. فؤاد تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در مدرسه «تربیت بنین» تهران به پایان رساند و سپس برای ادامه تحصیل به انگلستان رفت و در رشته حقوق موفق به اخذ مدرک فوق‌لیسانس شد. پس از بازگشت به ایران، فؤاد روحانی به استخدام شرکت نفت ایران و انگلیس درآمد و در آنجا در سمت‌های گوناگونی فعالیت کرد:[1] او ابتدا از سال 1925 تا 1930م در مقام معاون قرار گرفت و سپس تا سال 1932م معاون کارگزینی شد. در دوره‌ای که مبارزات ملی شدن صنعت نفت اوج گرفته بود، او مشاور حقوقی این شرکت بود و پس از کودتای 28 مرداد 1332 مسیر ترقی را با سرعت پیمود.
 
فعالیت اجرایی و علمی
فؤاد روحانی از جمله چهره‌های مورد بحث در تاریخ نفت ایران و روابط بین‌المللی است. به‌رغم دبیرکلی اوپک همواره نقدهایی به روش‌ها، دیدگاه‌ها و سیاست‌های او وارد بوده است. زندگی حرفه‌ای او، چه در مقام دبیرکلی اوپک و چه در مقام مشاور دولتی، با پیچیدگی‌های خاصی همراه بود که تحلیل دقیق‌تری از اقدامات او را می‌طلبد. روحانی در خاطرات خود از دوره فعالیتش چنین یاد کرده است: در سال 1332 به هیئت‌مدیره شرکت ملی نفت ایران پیوست و سپس به مدت شش سال در سمت قائم‌مقامی رئیس هیئت‌مدیره فعالیت کرد. او بعدها به دبیرکلی اوپک انتخاب شد و سه سال و نیم در این سمت باقی ماند. روحانی پس از پایان یافتن دوره فعالیتش در اوپک، مشاور نخست‌وزیر شد و تا پیش از انقلاب به خدمت خود در این سمت ادامه داد.[2]
 
فواد روحانی در 21 سالگی با روحان فتح اعظم ازدواج کرد و از این ازدواج دو دختر به نام‌های گیتی و نگار داشت. یکی از دختران او متأهل و دارای سه فرزند است، درحالی‌که دیگری مجرد باقی ماند. روحانی به زبان‌های انگلیسی و فرانسوی مسلط بود و به دلیل این مهارت، آثاری از جمله «جمهور» اثر افلاطون، «کلیات زیباشناسی» از بندتو کروچه، و کتاب‌هایی از یونگ و بکر و بارنز را به فارسی ترجمه کرد. او همچنین «الهی‌نامه» عطار نیشابوری را به زبان فرانسه برگرداند. روحانی معتقد بود که ترجمه یکی از راه‌های آشنا کردن جامعه با اندیشه‌های غرب و به‌عکس است و این انگیزه‌ای قوی برای فعالیت‌های او در زمینه ترجمه بود.[3]
 
در دامان غرب
روحانی از جمله افرادی به‌شمار می‌آمد که به انگلستان وابستگی بسیاری داشت. ساواک در گزارش‌هایی به وابستگی او به انگلیس و بهره‌برداری او از منابع کشور اشاره کرده است. در سندی دیگر، ساواک از علاقه واقعی نداشتن او به ایران یاد کرده و او را فردی غیرقابل اعتماد دانسته است. روحانی در سیستم نفتی شرکت نفت ایران و انگلیس فعالیت می‌کرد؛ شرکتی که تا سال 1329 مساحت زیادی از اراضی نفت‌خیز ایران را در اختیار داشت و با استفاده از تجهیزات وسیع خود، منابع نفتی ایران را استخراج می‌کرد، اما سهم ایران از هر بشکه نفت در سال 1330 فقط 18 سنت بود که به مراتب کمتر از کشورهایی مانند بحرین، عربستان و عراق بود.[4]
 
این شواهد نشان می‌دهد که وفاداری افرادی مانند فؤاد روحانی به انگلیس و شرکت نفتی آنها به استعمارگران اجازه داد تا با حضور در ساختارهای نفتی ایران، منابع کشور را به تاراج ببرند. بعد از کودتای 28 مرداد 1332، حضور افرادی مانند امیرعباس هویدا و فؤاد روحانی در شرکت ملی نفت ادامه یافت و تا پایان حکومت پهلوی نیز ادامه داشت. فؤاد روحانی در کنار سایر رؤسای شرکت نفت ایران و انگلیس، در قرارداد استعماری گس ـ گلشائیان نیز حضور داشت و مترجم نمایندگان این شرکت در مذاکرات مجلس شورای ملی دوره شانزدهم با دولت دکتر مصدق بود. او همچنین در تلاش بود اعضای کمیسیون نفت مجلس را از تصویب ملی شدن صنعت نفت باز دارد.[5]
 
دبیرکلی اوپک و رویکرد غربی
روحانی که فارغ‌التحصیل دانشگاه‌هایی چون آکسفورد، لندن و پاریس بود، به دلیل دانش زبانی و آگاهی‌های آکادمیک خود، فرصت‌های ویژه‌ای در حوزه دیپلماسی نفتی یافت، اما همین تحصیلات اروپایی و دیدگاه‌های تحت تأثیر تفکرات غربی او، به نقطه‌ای برای نقد تبدیل شد. بسیاری بر این باورند که رویکرد او در مدیریت منابع نفتی و تعامل با قدرت‌های جهانی بیشتر متکی به اصول دیپلماسی غربی بود تا شناختی دقیق از واقعیت‌های اقتصادی و اجتماعی ایران. برخی کارشناسان معتقدند که اتکا به روش‌های غربی در حوزه دیپلماسی و مدیریت نفت، مانع از شکل‌گیری یک سیاست واقع‌گرایانه و منطبق با نیازها و شرایط داخلی ایران شد. روحانی به عنوان اولین و تنها دبیرکل ایرانی اوپک بین سال‌های ۱۹۶۱ تا ۱۹۶۴م در اوج دوره‌ای حساس در سیاست نفتی جهانی فعالیت داشت. با وجود تلاش‌های او برای تقویت سازمان کشورهای صادرکننده نفت، همواره این نقد وجود داشت که در تعاملات اوپک و کشورهای عضو، بیش از آنکه به منافع ایران توجه شود، نوعی اولویت‌بخشی به هماهنگی بین‌المللی مشهود بود. برخی معتقدند که او می‌توانست با پیگیری سیاست‌های داخلی قوی‌تر و حمایت بیشتری از حقوق ایران، از ظرفیت‌های اوپک به منظور بهبود وضعیت اقتصادی ایران بهره برد، اما موفق نشد به‌طور مؤثر در مسیر تأمین منافع ملی پیش رود.[6]
 

فواد روحانی در دوره دبیرکلی اوپک
فواد روحانی در دوره دبیرکلی اوپک
 
از جمله نقاط ضعف کارنامه روحانی، دیدگاه او نسبت به سیاست‌های ملی‌سازی نفت به رهبری مصدق است. وی، برخلاف دکتر مصدق، چندان به آرمان ملی شدن صنعت نفت باور نداشت و موضع‌گیری‌هایش از تمایل به رویکردهای غرب‌محور در مدیریت نفت ایران حکایت می‌کند. او به جای تأکید بر استقلال کامل ایران در بهره‌برداری از منابع نفتی، دومین پیشنهاد مشترک آمریکا و انگلیس را ارجح می‌دانست؛ چراکه معتقد بود این پیشنهاد «تسلط ایران بر اداره صنعت نفت خود را قطعا تأمین می‌کرد». روحانی همچنین به جای بررسی دقیق مضرات این پیشنهادها برای استقلال اقتصادی و سیاسی ایران، رد این پیشنهاد را عامل نابه‌سامانی‌های اقتصادی و سقوط دولت ملی می‌دانست.[7]
 
فواد روحانی، در حالی منتقد سیاست‌های مصدق بود و در کتابی نیز خطاهای وی را تحلیل کرد که خود رویکردهای غرب‌محور را در پیش می‌گرفت. به باور منتقدان، روحانی با نگاه صرفا انتقادی و بدون ارائه راه‌حلی کارآمد، نه‌تنها سیاست‌های ملی‌سازی را زیر سؤال برد، بلکه مانع از دستیابی به یک مدل پایدار برای مدیریت منابع نفتی شد. از دید برخی، او به جای انتقاد از مصدق، می‌توانست رویکرد بهتری برای بهینه‌سازی این سیاست‌ها پیشنهاد دهد.
 
فعالیت در دستگاه دولتی و روابط بین‌المللی
فواد روحانی در کنار فعالیت‌های بین‌المللی و مسئولیت‌های خود در اوپک، در مقام مشاور حقوق بین‌الملل نیز فعالیت‌هایی در ایران انجام داد، اما نقادان معتقدند که این مشاوره‌ها، که غالبا به پیشنهاد روش‌های بین‌المللی و غربی منتج می‌شد، به تغییرات ملموس در سیاست‌های داخلی ایران نینجامید و بیش از آنکه به توسعه پایدار منجر شود، تلاشی برای تطبیق ایران با معیارهای غربی بود. این انتقاد به‌ویژه از سوی کسانی مطرح شده است که معتقدند سیاست‌های داخلی باید به‌شکلی بومی و مطابق با نیازهای ایران و نه بر اساس نسخه‌های بین‌المللی تدوین شود.[8]
 
روحانی در سال 1358 ایران را ترک کرد. او پس از چند سال اقامت در ژنو، در شهر لندن ساکن شد. در این مدت او چندین کتاب تألیف و ترجمه کرد. روحانی سرانجام در ۹۴ سالگی در 10 بهمن‌ماه ۱۳۸۲ (30 ژانویه 2004م)، پس از تحمل چند سال بیماری آلزایمر در یک آسایشگاه سالمندان در لندن درگذشت. اگرچه زندگی شخصی روحانی ممکن است کمتر مورد توجه قرار گیرد، اما برخی منتقدان آن را نیز نشان از نخبه‌گرایی او می‌دانند. ازدواج او در جوانی و پیوند خانوادگی او با افراد بنام، نوعی جایگاه ممتاز و در عین حال دور از زندگی عمومی و دغدغه‌های مردم عادی را برایش فراهم کرد. منتقدان معتقدند که این شیوه زندگی، به دوری بیشتر روحانی از دغدغه‌ها و نیازهای واقعی مردم ایران منجر شد و او را در جایگاه نخبه‌ای منفصل از جامعه قرار داد. فؤاد روحانی که در پایان زندگی خود در لندن درگذشت، میراثی از تلاش‌ها و انتقادات در حوزه سیاست‌گذاری نفتی بر جای گذاشت. براین اساس، نقدهای بسیاری به روش‌ها و سیاست‌های او وجود دارد که این پرسش را برمی‌انگیزد که آیا روحانی واقعا مدافع منافع ایران بود یا بیشتر نماینده‌ای از دیدگاه‌های غربی در بطن سیاست‌گذاری نفتی؟[9]


پی‌نوشت‌ها:
 
[1]. فرخ امیر فریار، «درگذشت فؤاد روحانی»، جهان کتاب، ش 179 و 180 (اسفند 1382)، ص 67.         
[2]. فرخ نجم‌آبادی و غلامرضا تاجبخش، ناگفته‌هایی درباره‌ی سیاست نفتی ایران در دهه‌ی پس از ملی شدن و یادداشت‌های فواد روحانی نخستین دبیرکل سازمان کشورهای صادرکننده‌ی نفت (اوپک)، تهران، نشر نی، چ دوم، 1396، صص 10-20.
[3]. همان، صص 30-45.
[4]. امیرعباس هویدا به روایت اسناد ساواک، تهران، کیهان، چ دوم، 1386، ص 179.
[5]. فواد روحانی، تاریخ ملی شدن صنعت نفت، تهران، شرکت سهامی کتابهای جیبی، 1352، صص 1-8.
[6]. محمدرضا نصیرى، اثرآفرینان، ج 3، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، 1382، صص 129-130.
[7]. هوشنگ نهاوندی، سه رویداد و سه دولتمرد: نگاهی نو به یک دهه از تاریخ معاصر ایران، آمریکا، شرکت کتاب، 1388، ص 364.
[8]. فواد روحانی، تاریخ اوپک، ترجمه منوچهر روحانی، تهران، شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، 1353، صص 10-25.
[9]. محمد علی موحد، «یاد و یادبود: یادی از فوأد روحانی»، بخارا، ش 33 و 34 (اسفند 1382)، صص 331-332.
 


کد مطلب: 25801

آدرس مطلب :
https://www.iichs.ir/fa/news/25801/میان-واقعیت-ایران-رؤیای-غرب

تاریخ معاصر
  https://www.iichs.ir