کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

نگاهی به زندگی فرانکلین روزولت؛

رئیس‌جمهور دوران بحران

12 اسفند 1403 ساعت 13:18

مولف : محمدرضا چیت سازیان

او در سال 1932م در انتخابات آمریکا شرکت کرد. اقتصاد آمریکا در آن مقطع اوضاع نابه‌سامانی داشت و رکود بزرگ اقتصادی دامن آن را گرفته بود. در پی این رکود، بسیاری از خانوارها امکان بازپرداخت وام خرید مسکن خود را نداشتند؛ بر اثر آنفولانزای اسپانیایی حدود پانصدهزار نفر در آمریکا جان خود را از دست داده بودند؛ اعتراض و شورش در بسیاری از نقاط آمریکا رخ داده بود


 
پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ فرانکلین روزولت در 30 ژانویه سال 1882م در محله هاید پارک نیویورک و در یک خانواده ثروتمند در آمریکا متولد شد. خانواده او پیش از تولد فرانکلین نیز به‌شدت درگیر سیاست بودند؛ چراکه تئودر روزولت، از اقوام او، یکی از رؤسای جمهور پیشین آمریکا بود. آنها به واسطه جایگاه و موقعیت اجتماعی فرصت زیادی برای آموزش و تربیت فرانکلین فراهم کردند. امکانات برای او به حدی بود که آموزش در دوره ابتدایی به صورت خصوصی در خانه انجام می‌شد. او سپس به مدرسه معتبر گروتون در شهر نیویورک وارد شد و در آنجا تحصیلات خود را ادامه داد. فرانکلین سپس وارد یکی از بهترین دانشگاه‌های آمریکا، یعنی هاروارد، شد و در رشته علوم سیاسی و تاریخ تحصیل کرد.[1]
 

فرانکلین روزولت در هجده‌سالگی (سال 1900م)
فرانکلین روزولت در هجده‌سالگی (سال 1900م)
 
روزولت در سال 1905م با النور روزولت، برادرزاده تئودور روزولت، ازدواج کرد. این ازدواج نه‌ تنها پایه‌گذار یک خانواده سیاسی شد، بلکه النور روزولت خود بعدها یکی از بانوان فعال تاریخ آمریکا گردید. در واقع، همسر روزولت سهم مؤثری در زندگی سیاسی و اجتماعی او داشت؛ البته آن دو تنها افراد این خانواده نبودند که درگیر مسائل سیاسی بودند؛ به طور کلی خانواده روزولت در تاروپود سیاست و جامعه آمریکا ریشه دوانده بود.[2]
 
النور و فرانکلین روزولت با دو فرزند اولشان (سال 1908م)
النور و فرانکلین روزولت با دو فرزند اولشان (سال 1908م)
 
آغاز فعالیت سیاسی
فرانکلین روزولت سپس به رشته حقوق علاقه‌مند شد و در دانشگاه کلمبیا به تحصیل در این رشته مشغول شد. در همین زمان بود که به سیاست علاقه پیدا کرد و وارد فعالیت سیاسی و حزبی شد. روزولت به حزب دموکرات تمایل پیدا کرد و در سال 1910م به عنوان سناتور ایالات نیویورک انتخاب شد و اولین گام خود در عرصه سیاست را برداشت. درست سه سال بعد در سال 1913م رئیس‌جمهور وودرو ویلسون او را به‌ عنوان معاون وزیر نیروی دریایی منصوب کرد؛ جایی که توانست تجارب مدیریتی ارزشمندی به‌دست آورد. او مدارج ترقی را یکی پس از دیگری پیمود. 
فرانکلین روزولت به عنوان معاون وزیر نیروی دریایی (سال 1913م)
فرانکلین روزولت به عنوان معاون وزیر نیروی دریایی (سال 1913م)
در سال 1921م روزولت به بیماری فلج اطفال مبتلا شد که توانایی او را برای راه رفتن از بین برد؛ بااین‌حال، این بیماری نه ‌تنها او را از سیاست دور نکرد، بلکه باعث شد روحیه ایستادگی و اراده در او تقویت شود. در سال 1928م روزولت به ‌عنوان فرماندار ایالت نیویورک انتخاب شد و در این جایگاه توانست محبوبیت بسیاری در میان مردم نیویورک به‌دست آورد. برنامه‌های اجتماعی و اقتصادی او در این دوران، نمونه‌ای از رویکرد او به مشکلات ملی بود و نشان داد که می‌تواند در قامت یک رهبر ملی نقش‌آفرینی کند؛ به‌ویژه که نیویورک نبض مالی و در واقع پایتخت اقتصادی آمریکا به‌شمار می‌آمد.[3]
 
فرانکلین روزولت روی صندلی چرخ‌دار (فوریه 1941م)
فرانکلین روزولت روی صندلی چرخ‌دار (فوریه 1941م)
 
دوران ریاست‌جمهوری
بااین‌حال، آنچه نام فرانکلین روزولت را بر سر زبان‌ها انداخت نامزدی انتخابات ریاست‌جمهوری در آمریکا بود. او در سال 1932م در انتخابات آمریکا شرکت کرد. اقتصاد آمریکا در آن مقطع اوضاع نابه‌سامانی داشت و رکود بزرگ اقتصادی که در سال 1929م آغاز شده بود دامن آن را گرفته بود. در پی رکود اقتصادی، بسیاری از خانوارها امکان بازپرداخت وام خرید مسکن خود را نداشتند. بر اثر آنفولانزای اسپانیایی حدود پانصدهزار نفر در آمریکا جان خود را از دست داده بودند؛ همچنین اعتراض و شورش در بسیاری از نقاط آمریکا رخ داده بود. این در حالی بود که از سال 1886م تا سال 1932م قدرت در دست جمهوری‌خواهان قبضه شده بود و مردم این اوضاع نابه‌سامان را تا حدودی از چشم جمهوری‌خواهان می‌دیدند. در چنین شرایطی فرانکلین دی روزولت در انتخابات سال 1932م به پیروزی رسید.[4]
 
برنامه میثاق ملی جدید
او هنگامی که در مورد برنامه انتخاباتی خود صحبت می‌کرد چندان سرنخی به مردم و نخبگان جامعه آمریکا نداد. تنها صحبت از میثاق ملی جدید آمریکا می‌کرد. روزولت بر یک چیز تأکید داشت و آن هم ساختن ائتلاف ملی قدرتمند که آمریکا را دوباره احیا کند. در واقع او می‌دانست بدون همراهی حزب جمهوری‌خواه نخواهد توانست هیچ برنامه خاصی را در آمریکا به پیش برد؛ زیرا جمهوری‌خواهان بدون هیچ تردیدی در اجرای برنامه‌های او کارشکنی می‌کردند. ائتلاف او در ابتدا شامل گروه‌هایی می‌شد که او را در رسیدن به پیروزی کمک کرده بودند. این گروه‌ها شامل اتحادیه‌های کارگری، کارگران و کارآفرینان شرکت‌های کوچک خصوصی، روشنفکران، دانشگاهیان و دانشجویان می‌شدند. فرانکلین برای اجرای برنامه خود از جمهوری‌خواهان نیز کمک گرفت. بااین‌حال، این جمهوری‌خواهان از طیف لیبرال حزب بودند که کاهش نقش دولت در زندگی خصوصی افراد و افزایش آزادی‌های سیاسی و اجتماعی را در نظر داشتند.[5]
 
برنامه روزولت فقط شعار نبود، بلکه در عمل نیز به طور کامل مشخص شد. اصلی‌ترین برنامه او شامل لشکر مردمی حفاظت از محیط زیست، سازمان مشاغل عمومی، سازمان تأمین اجتماعی، برنامه جامع بازسازی صنایع ملی و در نهایت برنامه تنظیم نظام مالی و بانکی آمریکا بود. او تنها پنج روز پس از اینکه به ریاست‌جمهوری برگزیده شد برنامه خود در ارتباط با محیط زیست را به کنگره آمریکا تقدیم کرد. روزولت تلاش کرد از طریق توسعه و گسترش درختکاری وضعیت محیط زیست در آمریکا را بهبود بخشد؛ به خصوص که این برنامه باعث کاهش بیکاری و بهبود وضعیت اشتغال در آمریکا می‌شد. در ادامه او بخش‌های دیگر برنامه خود را عملیاتی کرد و تا حدودی نیز در آن موفق بود و توانست اقتصاد آمریکا را تا اندازه‌ای احیا کند.[6]
 
جنگ جهانی دوم
این روند ادامه پیدا کرد تا اینکه آمریکا وارد جنگ جهانی دوم شد. در حقیقت هرچند ابتدا آمریکا از ورود به جنگ امتناع کرد و کوشید از مصیبت‌های آن به دور باشد، اما با حمله ژاپن به بندر پرل هاربر در دسامبر 1941م به صورت عملی مجبور شد به صف متفقین بپیوندد. روزولت در قامت رئیس‌جمهور آمریکا سهم کلیدی در اتحاد متفقین ــ یعنی آمریکا، انگلستان، شوروی و دیگر کشورها ــ داشت و با همکاری رهبرانی چون وینستون چرچیل و جوزف استالین، نقشه‌های راهبردی مختلفی برای شکست نیروهای محور طراحی و اجرا کرد. افزون بر این، او برای تقویت صنایع نظامی و اقتصادی آمریکا برنامه‌هایی مانند قانون وام و اجاره را به مرحله اجرا درآورد و تلاش کرد کمک‌های نظامی و اقتصادی به کشورهای متفقین تسهیل شود. توانایی روزولت در هدایت جنگ و حفظ وحدت ملی، تأثیر بی‌بدیلی در پیروزی متفقین داشت. او همچنین از تحقیقات علمی حمایت قاطعی کرد؛ به نحوی که در نهایت این کشور توانست از طریق پروژه منهتن اولین بمب هسته‌ای را تولید کند. همین توانمندی بود که در نهایت موازنه قوا را به‌شدت به نفع متفقین تغییر داد و آمریکا توانست ژاپن را شکست دهد، هرچند به ناحق جان انسان‌های بسیاری گرفته شد.[7]
 
با وجود این نباید در موفقیت روزولت چندان اغراق کرد؛ زیرا در مواردی نیز نقدهایی به عملکردش وارد بود. در واقع، هرچند او تا حدودی در امور موفق بود، اما انتقادهای بسیاری نیز از سیاست‌های او می‌شد؛ به‌ویژه از تصمیم او درباره ایجاد اردوگاه‌های بازداشت برای آمریکایی‌های ژاپنی‌تبار در دوره جنگ؛ همچنین، مخالفان سیاسی او معتقد بودند که سیاست‌های میثاق جدید، قدرت دولت فدرال را افزایش داده است و از اقتدار ایالات کاسته است؛ این در حالی است که تاریخ و پیشینه کشور و همچنین قانون اساسی اهمیت و اختیارات بسیاری برای ایالات قائل است.[8]
 
کنفرانس تهران
بااین‌حال، آنچه شناخت فرانکلین روزولت را برای ایرانیان بیش از پیش جالب می‌سازد حضور او در کنفرانس تهران است که در مراحل پایانی جنگ جهانی دوم برگزار شد. این کنفرانس، که از 6 تا 9 آذر 1322ش در تهران و در سفارت اتحاد جماهیر شوروی برگزار شد، به نوعی سرنوشت جنگ را مشخص می‌کرد. روزولت: رئیس‌جمهور آمریکا، استالین: رهبر اتحاد جماهیر شوروی و در نهایت چرچیل: نخست‌وزیر انگلستان، سران این جلسه بودند. نکته جالب اینجاست که تهران خود در این کنفرانس حضوری نداشت و به نوعی فقط نظاره‌گر به‌شمار می‌آمد. جالب‌تر این است که نخست‌وزیر وقت، یعنی علی سهیلی، در روز ورود سران متفق از ماجرا خبردار شد و او پادشاه وقت محمدرضا را از آن مطلع کرد.[9]
 
 سران کشورهای متفقین در حاشیه کنفرانس تهران در ایام جنگ جهانی دوم
سران کشورهای متفقین در حاشیه کنفرانس تهران در ایام جنگ جهانی دوم
شماره آرشیو: 12764-۳ع
 
در کنفرانس تهران بود که طرح عملیات نهایی برای درهم شکستن مقاومت آلمانی‌ها تهیه شد؛ همچنین طرح ایجاد جبهه دوم و پیاده شدن قوای آمریکایی، انگلیسی، کانادایی و فرانسه آزاد در سواحل نورماندی فرانسه در 16 خرداد 1323ش و ضد حمله ارتش شوروی به قوای آلمان با هدف بیرون راندن تمام و کمال آلمانی‌ها از خاک شوروی از جمله مسائلی بود که در این نشست درباره آنها تصمیم‌گیری شد. در این مذاکرات، روزولت تنها راه مجازات آلمان را تجزیه سرزمینی آن عنوان کرد و چرچیل و استالین را هم توجیه کرد تا با آن همراهی کنند؛ به‌ویژه که آلمان مسئول به راه انداختن هر دو جنگ جهانی شناخته می‌شد و باید برای بعد از جنگ آن تصمیم‌گیری می‌شد.[10]  
 
در نهایت، روزولت در 12 آوریل 1945م تنها چند ماه پیش از پایان جنگ جهانی دوم درگذشت، اما میراث او همچنان در تاریخ آمریکا و جهان باقی است. او با توان مدیریتی خود توانست آمریکا را از دو بحران بزرگ عبور دهد: بحران بزرگ اقتصادی سال 1929م و جنگ جهانی دوم که خسارات و لطمات بسیاری برای جهان به بار آورد.[11]
 
 
پی‌نوشت‌ها:
 
[1]. برندا هاوگن و جیمز ولفینگر، فرانکلین دلانو روزولت رئیس‌جمهور دوران جنگ، ترجمه محمدرضا دوست‌طلب، تهران، نشر ققنوس، 1390، صص 17-29.
[2]. ام. جی. هیلی، فرانکلین دی. روزولت: طرح نو و جنگ، ترجمه فاطمه شفاهی، تهران، نشر نی، 1402، صص 11-20.
[3]. برندا هاوگن و جیمز ولفینگر، همان، صص 61-75.
[4]. «روزولت و ائتلاف برای خروج از بحران اقتصادی»، دنیای اقتصاد، ش 6064 (6 مرداد 1403).
[5]. همان‌جا.
[6]. همان‌جا.
[7]. برندا هاوگن و جیمز ولفینگر، همان، صص 75-90.
[8]. اریک راچوی، رکود بزرگ و سیاست نو، ترجمه مختار قادری، تهران، انتشارات دنیای اقتصاد، 1400، صص 47-83.
[9]. علیرضا ازغندی، تاریخ روابط خارجی، تهران، نشر قومس، 1380، صص 110-111.
[10]. احمد نقیب‌زاده، تاریخ دیپلماسی و روابط بین‌الملل از پیمان وستفالی تا امروز، تهران، نشر ققنوس، 1388، صص 237-245.
[11]. ام. جی هیلی، همان، صص 140-144.
 


کد مطلب: 25833

آدرس مطلب :
https://www.iichs.ir/fa/news/25833/رئیس-جمهور-دوران-بحران

تاریخ معاصر
  https://www.iichs.ir