میتوان گفت دو عامل مهم موجب شده بود که نقش نظامی و امنیتی ایران در منطقه طی دهه 1970 به شدت افزایش یابد، این دو عامل شامل افزایش شدید بهای نفت و خریدهای تسلیحاتی حکومت شاه در جهت استراتژی منطقهای ایالات متحده بود.
افزایش بهای نفت
سازمان اوپک در 14 سپتامبر 1960، با هدف دفاع از قیمت واقعی و حقوق قانونی کشورهای صادرکننده نفت، اقدام به دگرگونیهای تدریجی در قیمت نازل این فرآورده و کمک به سیر صعودی آن کرد.
با شعلهور شدن جنگ اکتبر 1973 بین اعراب و اسرائیل، کشورهای عرب صادرکننده نفت به پیشنهاد کویت از 19 اکتبر 1973، فروش خود را به امریکا و اروپای غربی قطع کردند. این واقعه، سیر صعودی قیمت نفت را به حد اعلای خود رساند که تا آن زمان، بینظیر بود. در فاصله بین ژانویه 1973 تا 1974 بهای نفت سیصد و پنجاه درصد افزایش یافت و از بشکهای 59/2 دلار به بشکهای 65/11 دلار رسید و در نتیجه، درآمد اوپک نزدیک به چهارصد و پنجاه درصد فزونی یافت. 1
در اول ژانویه 1974 / 11 دی ماه 1353، اعضای اوپک در تهران گرد آمدند تا قیمت رسمی هر بشکه نفت را تعیین کنند. شاه که تعهدات سنگین اجرای دکترین نیکسون و برنامه توسعه داخلی را بر دوش داشت، با هدف کسب درآمد بیشتر از نفت پیشنهاد تثبیت بهای هر بشکه نفت در بیشترین قیمتی که در نیمه دسامبر 1973 داشته است را مطرح کرد که به تصویب اعضای اوپک رسید. 2
در واقع، مجموع تحولات بازار جهانی نفت، بیشترین سود را برای ایران و سیاستهای نظامی آن به ارمغان آورد. ضمن آنکه ایران در تحریم نفتی اعراب علیه غرب نیز شرکت نکرد. شاه در مصاحبه با تلویزیون آلمان در 19 آذرماه 1352، در این باره گفت: «ما در تحریم نفتی شرکت نکردیم و نمیکنیم. تحریم سلاحی است که زود کند میشود و جهانیان سعی خواهند کرد که نفت کمتری مصرف کنند». 3
به این ترتیب، درآمد نفتی ایران از رقم 174 میلیارد ریال / 3/2 میلیارد دلار در سال 1970م به 7/401/1 بیلیارد ریال / 7/20 میلیارد دلار در سال 1974 رسید. 4 و درآمد سرانه در ایران نیز از 259 دلار به 2000 دلار افزایش یافت. 5
مهمترین تأثیر افزایش قیمت نفت بر سیاست خارجی ایران، تأمین هزینههای هنگفت مالی عملکرد ژاندارمگونه و برنامههای برونمرزی با تأکید بر خریدهای تسلیحاتی بود. این امر با توجه به اعلام صریح انگلیسیها مبنی بر اینکه پس از عقبنشینی، هزینه سنگین نگهداری و حفظ امنیت در منطقه را بر دوش ایران تحمیل کردهاند، اهمیت خود را بیشتر نشان میدهد. 6
افزایش بهای نفت و گسترش خریدهای تسلیحاتی شاه
ایران همزمان با سیاست جدید منطقهای در آغاز دهه 1970م، و افزایش بیسابقه بهای نفت به گونهای بیسابقه و جنونآسا به خرید مجموعهای رنگارنگ و گوناگون از جدیدترین و گرانترین تولیدات نظامی کشورهای مختلف پرداخت. امریکا همگام با دکترین نیکسون مؤثرترین منبع تأمین این نیازها بود. بیتردید، امریکا، ارتش و میلیتاریسم، از مهمترین عوامل تعیینکننده در سیاست خارجی ایران بین سالهای 78-1970م بودند. 7
امریکا که از پایان جنگ بینالملل دوم، فعالیت مستشاران نظامی خود را با هدف ایجاد ساختاری نوین در ارتش ایران تمدید کرده بود، 8 به مرور با درک اهمیت راهبردی ایران در طول جنگ سرد، تسلط خود را بر سازمان نظامی آن افزایش داد که اوج آن در دوران ریاست جمهوری آیزنهاور و راهبرد او در مقابله با شوروی، تحت لوای دفاع از پیرامون و عضویت ایران در پیمان سنتو بود. 9
در 30 و 31 ماه مه 1972 / 10 و 9 خرداد 1351ش، ریچارد نیکسون و هنری کیسینجر پس از بازگشت از سفر به شرق اروپا، مذاکرات بسیار مهمی را درباره آینده ارتش و خریدهای تسلیحاتی ایران در تهران با شاه انجام دادند. بر اساس این مذاکرات، ایران مجاز به خرید هر نوع سلاح نظامی، غیر از ادوات اتمی از زرادخانههای امریکا شد. همچنین، هر گونه گرفتاریهای اداری سد راه توسعه همکاریهای نظامی با ایران، باید رفع میشد. 10
در نتیجه، هزینههای نظامی ایران سیر صعودی پیمود. در سال 1349ش 88 میلیون دلار ــ 1350، 065/1 ــ 1351، 375/1 ــ 1352، 525/1 ــ 1353، 68/3 و در سال 1354 به رقم خیرهکننده 325/6 میلیارد دلار رسید و درصد افزایش سالانه مخارج نظامی از هفده درصد در 1349 به چهل و یک درصد در سال 1354 افزون گشت. 11 در سال 1355-1976م، هزینههای نظامی ایران با احتساب جمعیت و سوابق جنگی، از چین، برزیل، اسرائیل و انگلستان به عنوان قدرتمندان جهانی بسیار بیشتر بود. 12
بدین ترتیب، سازمان نظامی بسیار قدرتمندی در ایران پدیدار شد که میزان تجهیزات آن با سیاست دفاعی که شاه از آن سخن میگفت، به شکل محسوسی ناموزون مینمود؛ این ارتش تا بن دندان مسلح، برای درگیریهای مرزی و مقابله با تجاوزات احتمالی همسایگان که تنها خطر عمده از سوی دولت عراق بود، بسیار عظیم، و برای مقابله با حملات ابرقدرتها به خصوص اتحاد شوروی، بسیار ناچیز نشان میداد. تئودور سورلن 13 ــ مشاور شخصی کندی در ارتباط با ارتش ایران به درستی چنین گفت: «در ایران، شاه اصرار میورزد که ما از ارتش پرخرج او حمایت کنیم که برای حوادث مرزی و امنیت داخلی بیش از حد بزرگ و برای استفاده در جنگی تمام عیار، بیفایده است. ارتش او شبیه آن مرد معروفی بود که سنگینتر از آن بود که کار سبکی انجام دهد و سبکتر از آنکه کار سنگینی بکند.» 14
بدینگونه، تسلیح شتابآلود و سرسامآور نظامی در راستای دکترین نیکسون و سیاست دو ستون و منطقهای بود و ایران با ابزار پیشرفته نظامی، اهرم فشار و نیروی جایگزین مطمئنی در برنامههای غیرمستقیم مداخلهجویانه امریکا به شمار میرفت. شاه از ارتش متکی بر مدرنترین وسایل نظامی خود در پیشبرد سیاست خارجی به فراوانی استفاده کرد؛ به طوری که شاید بتوان گفت برندهترین تیغ و آخرین تیر از ترکش رژیم محسوب میشد.
پی نوشت:
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. حمدالله آصفی و دیگران. «سیاست انرژی کشورهای عربی و امریکا در منطقه جنوبی خلیج فارس»، مجموعه مقالات سمینار بررسی مسائل خلیج فارس. تهران، مرکز مطالعات خلیج فارس، 1369. صص 21-29 .
2. تاریخ روابط خارجی ایران. صص 260-261 .
3. هفت هزار روز. ص 575 .
4. Amran. M. Dadkhah. " The Inflationary Progress of the Iranian Economy. 1970-1980" International Journal of Middle East Studies. Vo.l 17. November 1985. P. 371
5. حبیبالله نیکنام. «نقش افزایش درآمد نفت در شکل تورم و شتاب نرخ آن در ایران». اطلاعات سیاسی و اقتصادی. سال 1. ش 10 .
6. مرتضی فکور. «اهمیت تحرک استراتژیکی». مجله ارتش شاهنشاهی. ش2. فروردین 1355. ص 39 .
7. Sepeher Zabih. The Iranian Military in Revolution and War. Routledge. London, 1988. P. 10.
8. کلیاتی درباره روابط دولت شاهنشاهی ایران با کشورهای قاره امریکا طی پنجاه سال شاهنشاهی پهلوی. وزارت امور خارجه. اداره انتشارات و مدارک، اداره چهارم سیاسی. 1355. ص 13.
9. «تأیید لزوم تقویت توان دفاعی ایران». آیندگان. 18/3/1351. ص 11 و 1.
10. «گذری بر مهمترین رویدادها در مناسبات ایران و امریکا، تو در توی روابط»: 132- 1377. ایران فردا. سال 6. ش 42. اردیبهشت 1377. ص 14 .
11. شاهپور رواسانی. دولت و حکومت در ایران، در دوره سلطه استعمار سرمایهداری. تهران، نشر شمع، بیتا. ص 228 .
12. فرد هالیدی. ایران، دیکتاتوری و توسعه. ترجمه محسن یلفانی؛ علی طلوع. تهران، علم، 1358 .
13. Theodore Sourlen
14. ایران، دیکتاتوری و توسعه. همان منبع. ص 85 .