مصاحبه با دکتر موسی حقانی در خصوص همایش تبیین آراء و بزرگداشت هشتادمین سالگرد نهضت شهید آیتالله حاجآقا نورالله نجفی اصفهانی
روزهای هفدهم و هجدهم مردادماه 1384 همایشی تحت عنوان «تبیین آراء و بزرگداشت هشتادمین سالگرد نهضت شهید آیتالله حاجآقا نورالله نجفی اصفهانی» از سوی حوزه علمیه اصفهان، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران و سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان و دفتر نماینده محترم ولیفقیه در استان چهارمحال و بختیاری برگزار خواهد شد.
جناب آقای حقانی، مطلع شدیم در روزهای هفدهم و هجدهم مردادماه 1384 همایشی تحت عنوان «تبیین آراء و بزرگداشت هشتادمین سالگرد نهضت شهید آیتالله حاجآقا نورالله نجفی اصفهانی» از سوی حوزه علمیه اصفهان، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران و سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان و دفتر نماینده محترم ولیفقیه در استان چهارمحال و بختیاری برگزار خواهد شد. لطفا اهداف همایش و برنامههای دبیرخانه را تشریح بفرمایید.
بسم الله الرحمن الرحیم
همانطور که اشاره کردید امسال مصادف با هشتادمین سال قیام علمای ایران به رهبری حاجآقا نورالله نجفی اصفهانی علیه استبداد و رژیم پهلوی و بدعتهای رضاخان میباشد. همچنین در آستانه یکصدمین سالگرد نهضت مشروطیت قرار داریم که علمای اصفهان به ویژه مرحوم حاجآقا نورالله نجفی اصفهانی و مردم اصفهان در آن نقشی بزرگ ایفا نمودهاند. به همین جهت از مدتها پیش بحث برگزاری همایشی برای تبیین قیام علما و نیز نقش آنها در نهضت مشروطیت مطرح شد و در نهایت با تشکیل دبیرخانه و انتشار فراخوان همایش موضوع جنبه عملی به خود گرفت. هیئت علمی همایش با توجه به اهمیت قیام علما و نیز نقش آنها در نهضت مشروطیت سه گرایش تاریخی، اندیشه سیاسی و جامعهشناسی سیاسی را برای تبیین نهضت علما مورد نظر قرار داد و فراخوانی با سه گرایش مذکور تهیه و منتشر گردید. تاکنون نیز تعدادی مقاله دریافت شده است و امیدواریم با استقبالی که فرهیختگان و پژوهشگران به عمل آوردهاند بتوانیم بررسی علمی و روشنگرانهای را در خصوص این مقطع مهم از تاریخ معاصر ایران داشته باشیم. بنابراین هدف اصلی ما ارائه تصویری روشن از وقایع مهم تاریخ معاصر ایران میباشد که از فقر اطلاعات و متأسفانه اطلاعات نادرست و ناقص رنج میبرد. تاریخ ایران عصر مشروطیت نشان میدهد که اصفهان یکی از ارکان نهضت بهشمار میآمده، منتهی به جهت گرایش دینی مشروطیت اصفهان و پافشاری علما بر رنگ و بوی دینی مشروطیت تاریخنگاری سکولار آنچنان که باید به این مقوله نپرداخته است. اساسا اطلاعات ما از مشروطیت در شهرها و شهرستانها اندک میباشد و لازم است اقدامی گسترده برای تدوین تاریخ مشروطیت در ایران صورت بگیرد. علمای اصفهان به ویژه مرحوم آقا نجفی اصفهانی و حاجآقا نورالله اصفهانی با تأکید بر رواج مشروطیت با گرایش دینی درصدد برقراری مردمسالاری دینی با گرایشات ضداستبدادی و ضداستعماری در اصفهان و ایران برآمدند. طرحها و اقدامات عملی آنان نیز نظیر تأسیس شرکت اسلامیه با اهداف بلندنظرانه اقتصادی که توسعه ایران و استقلال اقتصادی آن را مدنظر قرار داده بود، انجام امور عامالمنفعه، پاسداری از میراث فرهنگی، تأسیس انجمنهای سیاسی، فراهم کردن زمینههای مشارکت مردم در امور سیاسی، مقابله با ستمگری برخی خوانین و هرج و مرج طلبی احزاب غربباور و فرق ضاله همگی حکایت از هوشیاری رهبری نهضت مشروطیت در اصفهان دارد که مانعی جدی بر سر راه اعاده استبداد و تسلط غربباوران و دینستیزان بود. غلبه جریان سکولار بر متدینین در ایران عصر مشروطه مانع از دستیابی نهضت به اهداف عالیه خود شد و در آن چنان شرایطی عرصه بر علما و متدینینی نظیر مرحوم آقا نجفی اصفهانی، حاجآقا نورالله اصفهانی، سیدعبدالله بهبهانی، سیدمحمد طباطبایی و قبل از آنها بر علمایی مانند حاج شیخ فضلالله نوری و علمای مشروعهطلب تنگ شد تا جایی که سیدعبدالله بهبهانی و حاج شیخ فضلالله نوری به شهادت رسیدند و مرحوم حاجآقا نورالله نیز مهاجرتی اجباری را به جان خرید و به نجف اشرف رفت. رویکرد مشروطهطلبان غربگرا به ایجاد حکومت مقتدر با نام «دیکتاتوری منور» شرایط را برای وارد کردن ضربه نهایی بر سنتها و ارزشهای دینی فراهم ساخت و حکومت مشروطه ایران را عملا به حکومت استبدادی خشنی که به مراتب از حکومت قاجاری خشنتر بود و ضمن اعمال خشونت بیحد و حصر، نابودی اسلام و علما را نیز در دستور کار خود داشت تبدیل نمودند. حکومت پهلوی پس از استقرار به جنگ ارزشهای دینی آمد و در اینجا نیز بزرگانی نظیر شهید مدرس و شهید حاجآقا نورالله نجفی اصفهانی به جنگ دستگاه خودکامه و خشن پهلوی آمدند تا یادآور شوند که مشروطیت ایران برای استقرار نظامی مردمسالار با گرایشات دینی آغاز شد و میبایستی به همان خاستگاههای دینی خود رجوع نماید. بیتوجهی و هراس دستگاه خشن پهلوی که هر اعتراضی را به شدت سرکوب میکرد حاکی از شجاعت و احساس خطری بود که اهل دیانت نسبت به عواقب این حرکت میکردند.
پهلوی وظیفه داشت بساط دین و دینداران را در ایران براندازد و علما تکلیف داشتند که از کیان دیانت و ایران صیانت کنند، لذا برخورد و تقابل حتمی بود و پرچمدار این تقابل بزرگانی نظیر حاجآقا نورالله اصفهانی و سید حسن مدرس بودند که جان بر سر این کار گذاشتند. بنابراین وظیفه خود میدانیم که ضمن تشریح تحولات سیاسی ـ فرهنگی ایران در آن دوران تلاش آن بزرگان را نیز پاس بداریم. همایش، انشاءالله طی دو روز در اصفهان و شهرکرد برگزار خواهد شد و شرکت پژوهشگران و محققان ارجمند قطعا باعث غنای علمی همایش خواهد گشت.
حاج آقانورالله در منظر امام خمینی
در منظر امام خمینی، حاج آقا نورالله جزء پیشتازان علما و مجتهدین بزرگ شیعه است که در سنگر جهاد علیه استبداد و در مصاف با رضاخان، خود و حوزه اصفهان را بسیج نموده و در هجرتی تاریخی به قم با اساس حکومت استبدادی به نبرد برمیخیزد و اگرچه در این راه شهید میشود، ولی پرچم مبارزه علیه پهلوی را در اهتزاز نگاه میدارد:
«در زمان این مرد سوادکوهی، این رضاخان قلدر نانجیب، یک قیام از علمای اصفهان شد که ما در واقعه حاضر بودیم. علمای اصفهان آمدند به قم و علمای بلاد هم از اطراف جمع شدند در قم و برخلاف دستگاه نهضت کردند.»1
«یک قیام از علمای اصفهان شد. آن وقت اصفهان حوزه بود؛ علمای اصفهان آمدند به قم و علمای بلاد هم از اطراف جمع شدند در قم و نهضت کردند برخلاف آنها. آنگاه نهضت را شکستند.»2
«در طول پنجاه سال همه شما شاهد بودید که چندین دفعه روحانیون قیام کردند؛ لکن چون اساس دست آنها نبود، نتوانستند. همین روحانیون بودند که از اصفهان و همه جا، زمان رضاخان مجتمع شدند برضد او ولی از باب اینکه مردم تحت سلطه بودند، شکست خوردند.»3
«چند قیامی که در ایران از جانب روحانیون شد که یکی از آنها از اصفهان بود که به یک دایره وسیعی که تقریبا از همه شهرهای ایران اتصال پیدا شد و در قم مجتمع شدند و مرحوم حاج آقا نورالله رأسشان بود و مخالفت با رضاخان کردند. این را هم با قدرت و حیله شکستند چنانچه قیام آذربایجان و علمای آذربایجان و قیام خراسان و علمای خراسان، اینها را همه را با قدرت شکستند و آن وقت هم به ما بعضیها گفتند مرحوم حاج آقا نورالله را که در قم فوت شد، ایشان را مسموم کردند.
این چند قیامی که شاهدش بودیم همه از علما بودند، علمای اصفهان قیام کردند و رأسشان مرحوم حاج آقا نورالله بود.»4
شهید آیتالله دکتر بهشتی در مورد این قیام و تأثیر آن بر امام خمینی این چنین اظهارنظر مینماید:
«در سال 1306 یعنی حدود شش سال پس از اینکه (مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی) و این طلاب جوان به قم میآیند، جریانی پیش میآید در رابطه با مخالفت روحانیت با رضاخان قلدر که کانونش شهر قم بود. جریان این بود که عدهای از علمای برجسته شهرهای مختلف ایران به قم مهاجرت میکنند و در قم اجتماع عظیمی از روحانیون سرشناس شهرهای بزرگ به عنوان اعتراض به تصمیمات و خودکامگیها و خودسریهای رضاخان تشکیل میشود. امام فرصت پیدا میکند، یک طلبه جوان، کنجکاو و پرشور، شیوههای درگیری قدرتهای خودکامه با روحانیت متعهد و مبارز پیشگام را از نزدیک ببیند. و متقابلا شیوههای ستیز و مبارزه روحانیت را با قلدرهای زمان از نزدیک تجربه کند. فرصتهای گوناگون برای خودسازی امام پیش میآید...».5