امروز 12 فروردین و به تعبیر بنیانگذار کبیر انقلاب «نخستین روز از حکومت الله بر جهان است». سالیانی است که این عید بزرگ به دلایلی چون تقارن با عید نوروز، مغفول مانده و آن گونه که باید مورد توجه و تکریم قرار نگرفته است. در گفتوشنود پیش روی، عالم فرزانه حضرت آیتالله حاج شیخ زینالعابدین قربانی لاهیجی، نماینده ولی فقیه و امام جمعه گیلان، به بررسی علل این پدیده و نیز اشاره به برخی خصال نظام مردمسالاری دینی پرداخته است.
□ در آستانه 12 فروردین، سالروز استقرار نظام جمهوری اسلامی هستیم، اما به علت تقارن این روز با ایام نوروز آنگونه که باید مورد توجه قرار نمیگیرد. به نظر شما علت چیست؟
بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین(ع). ابتدا این نکته را عرض کنم که اسلام انحرافاتی را که در عید نوروز پدید آمده بود و ریشههای خرافی داشت، از آن زدود و فضایلی چون صله رحم، نظافت، رفت و آمد، گشت و گذار در طبیعت، تجدید قوا و رفع خستگی را به آن افزود. متأسفانه برخی از انحرافات از قبیل پریدن از روی آتش در چهارشنبهسوری که ریشه در آیین آتشپرستی دارد یا نحوست سیزده، هنوز هم در نزد برخی از افراد وجود دارد که باید روی آنها کار فرهنگی شود. در هر حال عید استقرار جمهوری اسلامی در 12 فروردین در میان مراسم عید نوروز غریب افتاده است، در حالی که انصافاً عید بزرگ این است که ایران از قید یک دیکتاتوری چندین هزار ساله رهایی یافت و برای نخستین بار حکومتی به نام الله در این سرزمین شکل گرفت. امام فرمودند: «صبحگاه 12 فروردین، نخستین روز حکومت الله و یک عید بزرگ ملی و مذهبی است.» بنابراین جا دارد این روز واقعاً روز جشن و سرور باشد، در حالی که تحتالشعاع عید نوروز قرار گرفته است.
□ به نظر جنابعالی مفهوم مورد نظر حضرت امام، از اینکه فرمودند: «12 فرودین از اعیاد بزرگ ملی و مذهبی ماست»، چیست؟ در این سخن چه چیز مورد نظر ایشان بوده است؟
پس از بیش از 2500 سال حکومتهای دیکتاتوری و استبدادی، یک حکومت جمهوری مبتنی بر رأی مردم سر کار آمد. امام میفرمود من بین پادشاهان پادشاه عادل ندیدهام و حتی انوشیروان که عادل لقبش دادهاند، فقط در یک مرحله 30 هزار تن از مزدکیان را به دلیل مخالفت با او کشت! شاه عباس که بزرگانی چون میرداماد و شیخ بهایی در کنارش بودند، به خاطر پادشاهی پسر خودش را کور کرد. زندگی پادشاهان را که بررسی میکنیم، عمدتاً ستمگر و مستبد بودهاند، مگر در شرایطی که برخی بهتر از بقیه عمل کردهاند. پادشاهان عمدتاً فقط به فکر حاکمیت خود و از طبقه محروم و مستضعف غافل بودهاند. در روز 12 فروردین، مردم پای صندوقهای رأی رفتند و اکثریت قاطع آنان به حکومت پادشاهی در ایران خاتمه دادند.
□ ترکیب «جمهوری اسلامی» هنوز هم از سوی برخی از مخالفان نظام مورد خدشه و مناقشه قرار می گیرد. مناسب است که در اینجا، اشارهای هم به مفهوم ترکیب «جمهوری اسلامی» بفرمایید؟
جمهوریت، یعنی مردم خودشان سرنوشت خود را تعیین کنند. در تفکر جمعی احتمال اشتباه بسیار کمتر است. شاهان وابسته به طبقه اشراف بدیهی است به فکر خود و طبقه خود بودند. نکته مهمتر این است که رئیسجمهور هر چند سال یک بار تغییر میکند و احتمال تثبیت حاکمیت مربوط به او بسیار کم میشود، در حالی که پادشاهی موروثی است و حکومت جور یک شاه توسط فرزندانش پیگیری میشود. گاهی ولیعهد، کودکی بیش نیست و سرپرست او کشور را اداره میکند و عملاً اداره یک کشور به دست یک کودک میافتد. در جمهوری اسلامی الحمدلله تصمیمگیری درباره همه امور به دست مردم است و حتی رهبری را 86 تن از خبرگان اسلامشناس و شایسته که آنها هم توسط مردم انتخاب شدهاند، انتخاب میکنند. بنابراین جمهوریت در جمهوری اسلامی وجه بسیار ممتاز و برجستهای است.
و اما از جنبه اسلامیت، این وجه هدایت فکری مردم را تضمین میکند. اگر مردم مقید به اسلام نباشند، ممکن است حتی یک فکر انحرافی چون شیطانپرستی هم به دلیل برخورداری از رأی اکثریت، سر کار بیاید. کما اینکه در جاهایی که جمهوریت متکی به یک مکتب الهی نیست، میبینید فجایعی چون همجنسبازی به دلیل اینکه رأی میآورد، قانونی است.
کلمه اسلامی نشان میدهد در عین حال که رأی مردم محترم است، اما این رأی باید در چهارچوب قوانین و احکام اسلامی باشد و صرف اینکه نظری رأی اکثریت را جلب کرده است، قابل اجرا نیست و باید با احکام و موازین دینی همخوانی داشته باشد. احکام اسلامی توسط خدای سبحان برای سعادت بشر تعیین شدهاند و لذا عاری از عیب و نقص هستند. مردم به جمهوری اسلامی رأی دادند، زیرا میخواستند احکام اسلام در این کشور اجرا شود، نه اینکه سرنوشت مملکت به خوش آمدن و بد آمدن فرد یا افراد منوط باشد. مردم به جمهوری اسلامی رأی دادهاند تا کشور بر اساس قرآن اداره شود. بنابراین در حکومت اسلامی اگر همه مردم هم رأی به میگساری یا ربا بدهند، چون خلاف احکام اسلامی است، قابل اجرا نیست.
برخی این شبهه را مطرح میکنند که جمهوری اسلامی بیمعناست، چون جمهوری یعنی رأی همه مردم، در حالی که اسلامی یعنی فقط آراء مسلمانان و در واقع جمهوری و اسلامی با هم تناقض دارند. ما که در امریکا جمهوری اسلامی را مطرح نکردهایم. در ایران مطرح کردهایم که 98 درصد از مردمش به این رژیم رأی دادهاند. اکثر مردم ما مسلمان هستند و طبق قوانین دموکراسی باید از رأی اکثریت تبعیت شود. این کاری است که در همه دنیا انجام میشود. دموکراسی در ایران، لاجرم اسلامی می شود.
□ شبهه دیگری که برخی مطرح می کنند این است که قرارگرفتن ولیفقیه در رأس حکومت و اینکه حرف آخر را این مقام میزند، جمهوریت را بی معنا میکند. به این ادعا پاسخهای زیادی داده شده است. پاسخ جنابعالی چیست؟
در هر کشوری حرف آخر را یک فرد یا یک نهاد میزند. در ایران هم که اکثر مردمش مسلمان هستند، بدیهی است در رأس آن باید کسی باشد که قدرت تشخیص احکام اسلام را دارد. تازه همانطور که اشاره کردم حتی رهبر را هم مردم به وسیله خبرگانی که انتخاب کردهاند، تعیین میکنند و کسی به آنها تحمیل نمیشود. ولیفقیه از قبیل پادشاهان نیست که به خاطر قدرت چشم در بیاورد. یادم هست در سال 29 یک بار به اصفهان رفتم و در عالیقاپو اتاق شرابخواری شاه عباس را دیدم، یعنی بیبندوباری رسمی. کسی هم این اعمال را برای یک پادشاه عیب نمیدانست. اگر ولیفقیه غیبت کسی را بکند، از عدالت بیرون میرود و دیگر صلاحیت ندارد ولی امر مسلمین باشد یا کسی پشت سرش نماز بخواند. عدالت، تقوا، فقاهت و شایستگی ولیفقیه همواره زیر نظر خبرگان است. ولیفقیه حتی از اینکه کسی تملق او را بگوید ابا دارد. بارها برخورد امام و رهبری را با افرادی که در تعریف و تمجید مبالغه میکنند شاهد بودهایم، بنابراین فرق بسیار است بین حاکمیت یک ولیفقیه و یک پادشاه یا رئیسجمهوری که تابع احکام غیر دینی است.
□ ویژگیهای مردمسالاری دینی از نظر شما کداماند؟ چون عدهای این گونه القاء میکنند که جمهوری اسلامی، جمهوریت نظام را به نفع اسلامیت آن مصادره کرده است؟
در نظام مردمسالاری دینی مردم در تصمیماتی که گرفته و اجرا میشوند شریکند و احساس مسئولیت میکنند و نمیتوانند بگویند به ما ربطی ندارد. تمام تصمیماتی که در مجلس شورا یا شوراهای شهر و سایر نهادها گرفته میشوند، در دنیا و آخرت ما تأثیر دارند و لذا همه ما هم حق رأی داریم، هم مسئول هستیم. در یک نظام مردمسالاری دینی، مردم چشم و گوش بازی دارند و بر همه امور نظارت میکنند. نظارت عمومی از ویژگیهای بارز مردمسالاری دینی است و لذا امر به معروف و نهی از منکر به گروه، طبقه، جنسیت و سن خاصی بستگی ندارد. بنابراین آزادی بیان و قلم و انتقاد درست از مسئولین حقی است که به همه مردم تعلق دارد و لذا یک مسلمان به خاطر حفظ مقام یا ترس از مغضوب شدن نباید دست از انتقاد سازنده بردارد. در جامعه مردمسالار دینی مردم خیر همدیگر را میخواهند و مسئولیتها و وظایف خود را به گردن دیگران نمیاندازند. در یک جامعه مردمسالار دینی هر کسی خیر دیگران را بر خیر خود مقدم میداند، به همین دلیل میبینیم در جنگ بدر داریم وقتی برای زخمیها آب بردند، هر یک سفارش کرد به نفر بعدی آب بدهند و چون این کار را کردند و به نفر اول رسیدند، دیدند همگی به ترتیب شهید شدهاند، زیرا همگی برادر دینیشان را بر خود مقدم داشته بودند.
ویژگی دیگر نظام مردمسالاری دینی مبتنی بودن امور بر مشورت است. کسی که با دیگران مشورت میکند در واقع از عقل دیگران بهره میگیرد، زیرا هیچیک از ما بحرالعلوم نیستیم. پیامبر اکرم(ص) همواره در امور مختلف با دیگران مشورت میکردند، در حالی که ایشان معصوم و متصل به وحی بودند و بدیهی است با اتکا بر علم لدنی اشتباه نمیکردند، اما به خاطر حفظ اصل مشورت و مردمسالاری با دیگران مشورت میکردند و حتی گاهی با آنکه نظرشان کاملاً با آنها فرق داشت، به نظر دیگران عمل میکردند و پیامدهای آن را هم میپذیرفتند.
بنده در کتاب «اسلام و حقوق بشر» ویژگیهای مردمسالاری و دموکراسی دینی را به شکل مبسوط توضیح دادهام. این بحث را در کتاب «منشور مملکتداری در نامه امام علی(ع) به مالک اشتر» نیز آوردهام که در صورت تمایل به مطالعه مبسوط تر در این زمینه میتوانید به آنها مراجعه کنید.
عرضم را جمعبندی میکنم که در نظام مردمسالاری دینی هر چند رأی مردم محترم است، ولی اگر نتیجه رأی خارج از چهارچوب احکام دینی باشد قابل اجرا نیست. برای مثال اگر روزی العیاذ بالله اکثریت مردم در این کشور به همجنسبازی رأی بدهند، چون در چهارچوب احکام اسلام نمیگنجد، مردود است، زیرا در مردمسالاری دینی ملاک الله، دین و قرآن هستند. نظر اکثریت مردم نمیتواند حکم خدا را عوض کند. بنابراین رجوع به افکار عمومی، هر چند در مردمسالاری دینی جایز است، اما در عین حال در همه چیز نمیتوان اظهار نظر کرد. انسان نمیتواند بر تمام جوانب هستی احاطه داشته باشد، لذا نمیتواند در باره همه چیز نظر بدهد.
□ به نظر شما در حال حاضر مهمترین اولویت در جامعه اسلامی ما کدام است؟
خداوند مرحمت کرده و ما را بر سر خوان نعمت اسلام نشانده است. اگر قدر این نعمت را ندانیم و بر مراقبت از آن همت نگماریم، از برکاتش بهرهمند نخواهیم شد. 12 فروردین عید بزرگی است. باید آن را بزرگ بداریم و از آن حمایت کنیم. باید کارهای عظیمی را که در پرتو اسلام انجام شدند مرور و معایب را برطرف کنیم. عزتی که جمهوری اسلامی نزد مسلمانان و محرومان جهان کسب کرده در پرتو جمهوری اسلامی حاصل شده است. باید قدر این نعمت را بدانیم.