درآمد:
حمایت شهید آیت الله سید حسن مدرس از حرکت ملی و استقلال طلبانه میرزا کوچک خان جنگلی و یارانش، از مشهورات تاریخ معاصر ایران به شمار می رود. با این همه اما، چند و چون ارتباط میان این دو چهره نامدار و جزئیات آن، کمتر مورد توجه و بررسی پژوهشگران قرار گرفته است.
در گفت و شنودی که پیش روی دارید، دکتر علی مدرسی نواده ارجمند و محقق شهید آیت الله مدرس، به بررسی این موضوع پرداخته است.
□ جنابعالی بین مبارزات مرحومان میرزا کوچک خان جنگلی و شهید آیت الله مدرس چه ارتباطی میبینید؟ در واقع مبارزات میرزا کوچک خان چقدر متأثر از فعالیتهای شهید مدرس بود؟
بسم الله الرحمن الرحیم. من مناسب می بینم که مقدمتا نکته ای را خدمت شما و خوانندگان محترمتان عرض کنم. بنده مخالفتی با نقد در هیچ زمینهای ندارم و اتفاقاً معتقدم نقد میتواند بسیار هم راهگشا باشد، اما نقد چهرههای ارزشمند تاریخ را امری بسیار دقیق و حساس میدانم، چون اگر این کار با ظرافت و دقت محققانه صورت نگیرد، این چهرهها که دارای بالاترین پتانسیل برای حفظ روحیه پایمردی و مقاومت در مردم، به ویژه نسل جوان هستند، آسیب میبینند و از چشم مردم میافتند و از آنجا که معمولاً جایگزینی هم ندارند، جامعه از یک انرژی سازنده قوی محروم میشود. بنابراین در نقد عملکرد مردان بزرگ باید احتیاط به خرج داد و حتیالامکان نباید این نقدها را از مجامع علمی و آکادمیک به سطح جامعه کشید.
اما در پاسخ به شما عرض میکنم که، در این تردیدی نیست که مرحوم مدرس و حتی مستوفیالممالک تمام تلاش خود را در جهت تقویت میرزا کوچک خان کردند. آنها قصد داشتند میرزا کوچکخان را از شمال و کلنل محمدتقی خان پسیان را از مشهد به تهران بکشانند و حرکتی شبیه به دوره مشروطه را در مقابله با استبداد رقم بزنند.
□ بنابراین بر اساس این تحلیل، اعلام جمهوری در گیلان و خراسان، در تقابل با اندیشه شهید مدرس بوده است. اینطور نیست؟
همینطور است. این اقدام هر دو را از اندیشه و آرمان مدرس که معتقد بود همه اصلاحات را باید از پایتخت سامان داد و فقط با تجمیع توان نیروهای مبارز هست که میتوان با دشمن مقابله کرد و پراکندگی نیروها موجب میشود که رضاخان به راحتی آنها را سرکوب کند، عقب انداخت.! در عمل هم دیدیم این تحلیل مرحوم مدرس درست بود و قیام جنگل و نیز خراسان توسط قشون رضاخانی سرکوب شد.
□ آیا میرزا و مرحوم مدرس با یکدیگر ارتباط داشتند؟ چگونه؟
بله، این ارتباط توسط مستوفیالممالک انجام میشد که نام او تحت عنوان منشی در اسناد و مکاتبات تاریخی موجود است. مستوفیالممالک تلاش میکرد میرزا را در شمال حفظ کند تا در وقت مناسب وارد میدان نبرد با رضاخان شود، اما اساتید رضاخان یعنی انگلیسیها، کارکشته سیاست بودند و بدیهی است اجازه چنین کارهایی را به مخالفین رضاخان نمیدادند. به همین دلیل یک روز سر بریده میرزا و روز دیگر سر بریده محمدتقیخان پسیان را جلوی رضاخان گذاشتند و تمام افراد وطنپرست را یکییکی نابود کردند و ایادی خود را به قدرت رساندند.
□ در اسناد بهجا مانده از شهید مدرس نامی از میرزا هست؟
مرحوم مدرس فقط یک بار به شکل علنی و آن هم در نطق مجلس از میرزا نام برد و گفت: «کاش در شرایط سخت کنونی مردان وطنپرستی چون میرزا تقیخان امیرکبیر، میرزا کوچکخان و کلنل محمدتقی خان پسیان داشتیم».
□ پس پرسش و پاسخی که درباره میرزا از شهید مدرس شده است، از نظر شما صحت ندارد؟
به این سند اعتماد ندارم! دلیلش هم این است که مرحوم مدرس در مواردی که یک موضوع مهمی سیاسی مطرح بود، پای سند را به شکل خاصی امضا میکردند و در موارد دیگر امضای ایشان فرق داشت. امضایی که پای این استفتا هست، به مرحوم مدرس تعلق ندارد و شیوه پاسخ به سؤالات هم با شیوه مرسوم ایشان در پاسخگویی به سؤالات و مسائل سیاسی متفاوت است.
□ ولی ایشان با حرکت میرزا که موافق بود.
بله، مرحوم مدرس به میرزا علاقه داشت و او را تأیید میکرد. ایشان اساساً به هر کسی که در برابر رضاخان ایستادگی میکرد علاقه داشت، زیرا ماهیت رضاخان را بهدرستی شناخته بود. میرزا هم خیلی خوب میدانست رضاخان دست نشانده انگلیس است و از طریق او نمیشود به آزادی و دموکراسی دست یافت.
□ یکی از حمایتهای آشکار انگلیسیها از رضاخان، همین تقابل آنها با جنبشهای آزادیخواهانه است. تحلیل شما از این موضوع چیست؟
همینطور است. انگلیسیها سعی میکردند نهضت جنگل، قیام محمدتقی خان پسیان، قیام شیخ محمد خیابانی و مبارزات مرحوم مدرس را وارونه جلوه بدهند و آنها را یاغیگری و شکستن قانون قلمداد کنند تا کسی که این قیامها را سرکوب میکند، قهرمان ملی جلوه کند! آنها دائماً بر این نکته تأکید میکردند رضاخان به اغتشاش و آشفتگی ایران خاتمه داده و امنیت و دموکراسی را برای ملت ایران به ارمغان آورده است!
□ در صحبتهای خود اشاره کردید شهید مدرس میخواست میرزا و محمدتقی خان پسیان را به تهران بکشاند. آیا آمدن این دو نفر میتوانست تأثیری در اوضاع داشته باشد؟
حداقل فایدهاش این بود که رضاخان کمی دست و پایش را جمع میکرد و آنطور ترکتازی نمیکرد. جبهه مقابل رضا خان با این اقدام، قوی تر می شد.
□ دلیل شما برای این تحلیل چیست؟
شاهد این مدعا همان احساس خطری است که رضاخان در اواخر کار نهضت جنگل از میرزا پیدا کرد. میرزا نمایندگان خود را به تهران و نزد قوامالسلطنه فرستاد و او هم گفت باید مستقیماً با خود رضاخان حرف بزنید. رضاخان میدانست قصد آنها چیست و اگر فرصت پیدا کنند، قدرت زیادی پیدا خواهند کرد و به همین دلیل همان شبانه به طرف گیلان حرکت و حمله به نیروهای میرزا را طراحی کرد که به پراکنده شدن جنگلیها و یخزدن میرزا و گائوک و مرگ آنها منتهی شد. من در پژوهشهای تاریخی به سندی درباره پیدا کردن جنازه میرزا در برفها و چند توبهنامه که بعضیها خونآلود هستند، دست یافتهام.
□ در میان اسنادی که طی سالها پژوهش درباره زندگی میرزا کوچک خان بررسی کردهاید، به چند مورد که کمتر بیان شدهاند، اشاره بفرمایید.
مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران اسناد بسیار ارزندهای را در اختیار من قرار داد و سعی کردم آنهایی را که به صحتشان کاملاً اعتماد دارم، در نگارش زندگی و نهضت میرزا کوچکخان مورد استناد قرار بدهم. بعضی از این اسناد درباره تبلیغات میرزا علیه انگلستان و عبور سپاهیان آیرونساید از گیلان به سمت شوروی است. قرار بود این قشون برای جنگ با بلشویکها به قفقاز برود. میرزا فقط اجازه عبور به آنها میدهد و معتقد است اگر در گیلان توقف کنند، آنجا را اشغال خواهند کرد. آیرونساید قبول میکند فقط از گیلان عبور کنند، اما زیر قولش میزند و سر پل منجیل به نیروهای میرزا حمله میکند!
از اسناد جالب دیگر، مذاکرات دولت مرکزی با جنگلیهاست. دولت مرکزی میخواست با استفاده از افرادی مثل احمد آذری با جنگلیها آشتی کند، اما برعکس ادعایی که کردند، در گیلان اعمال خلاف زیادی را انجام دادند و حتی عدهای را هم دار زدند!
این اسناد اگر تنظیم و چاپ شوند، حداقل دو جلد کتاب جامع و جالب خواهند شد.
□ نقاط ضعف و قوت نهضت جنگل از نظر شما که سالیان سال درباره این حرکت پژوهشهایی را انجام دادهاید، چیست؟
قطعاً مهمترین نقطه قوت نهضت جنگل، مبارزه با استعمار و استبداد و همگامی با رجال خوشنام و وطنپرست برای جلوگیری از سلطه بیگانگان و عوامل انگلیس بر کشور است و لذا نهضت جنگل در این زمینه کارنامه بسیار درخشانی دارد.
اما نقطه ضعفهای بزرگی هم در این نهضت وجود دارد که توجه به آنها، میتواند جلوی تکرار اشتباهات تاریخی را بگیرد. اولین ضعف این نهضت ضعف سازماندهی است. حرکت گسترده، مؤثر و مستمر جز با انسجام سازمانی و نظاممند که در آن بتوان افراد صالح و ناصالح را از هم تفکیک و عناصر ناباب را به سرعت تصفیه کرد، ممکن نیست، در حالی که ما در این زمینه در نهضت جنگل سهلانگاریهای عجیبی میبینیم، علتش هم عدم مدیریت قوی و قدرتمند است که بتواند به حرکت انسجام و هماهنگی بدهد.
یکی دیگر از ضعفهای نهضت جنگل اشتباه در محاسبات سیاسی است. در زندگی مرحوم مدرس پیشبینیهای فراوانی را در ترفندهای سیاسی و مقابله بهموقع با آنها مشاهده میکنیم. این قدرت و توانایی در هیچ یک از رجال سیاسی آن دوران وجود ندارد، در حالی که هیچیک از ردههای بالای نهضت جنگل چنین قدرتی ندارند و لذا نمیتوانند بهموقع با ترفندهای سیاسی دشمن مقابله کنند و نهضت بهشدت آسیب میبیند.
در هر حال هیچ ضعفی، ارزش و نام بلند این نهضت را در تاریخ معاصر ایران مخدوش نمیکند و میرزا و جنگلیها همچنان پیشگامان مبارزه با استعمار انگلیس و ایادی آن محسوب میشوند.