فقید سعید، مرحوم حاج حبیب الله عسگراولادی مسلمان، در زمره سابقون نهضت اسلامی و یاران اولیه حضرت امام خمینی بود. او از فراز و نشیبهای گوناگون انقلاب اسلامی تا مقطع پیروزی آن، خاطراتی شنیدنی داشت که شمه ای از آن را در گفت وشنود پیش روی بیان داشته است. در روزهای دهه فجر انقلاب، یاد این پیشکسوت مبارزه گرامی باد.
□ از نظر شما زمینههای پیدایش انقلاب اسلامی کدامند و میزان تأثیر هر کدام از آنها در شکلگیری انقلاب چقدر بوده است؟
بسم الله الرحمن الرحیم. با طلب علو درجات برای روح مطهر حضرت امام و شهدای انقلاب اسلامی و آرزوی سلامت و توفیق برای ولی امر مسلمین و تشکر از شما، باید عرض کنم که حضرت امام(ره) با شناخت دقیق و اصیلی که از اسلام داشتند و با این اعتقاد راسخ که اسلام برای آباد کردن دنیا و آخرت انسانها دارای برنامه منسجم و کاملی است، طرح جامعی را، برای حکومت اسلامی برنامهریزی کرده بودند. ایشان پس از رحلت مرحوم آیتالله بروجردی نهضت خود را آغاز و در مناسبتهای گوناگون خطوط کلی مورد نظر خود را بیان کردند.
□ حضرت امام در آن دوره، با اینکه از مدرسان برجسته حوزه و فقیهی عالیمقام بودند، اما از انتشار رساله امتناع میکردند. به نظر شما علت چه بود؟
ایشان همیشه میفرمودند: رساله زیاد است، بروید عامل به رساله را پیدا کنید! بعضی از آقایان رساله هم دادهاند، اما حتی در بیت خودشان نتوانستهاند احکام را پیاده کنند، چون حکومت اسلامی نیست و طبعا زمینه برای عمل به احکام وجود ندارد.
□ رویکرد رسانههای آن ایام و نیز مراجع و علما در آن دوران، نسبت به حضرت امام چه بود؟
موارد زیادی دراین باره قابل نقل هست. یکی از آنها این است که مرحوم آیتالله کاشانی به افرادی که به ایشان مراجعه کرده و درباره تقلید از ایشان راهنمایی خواسته بودند، فرموده بودند: «تا وقتی حاجآقا روحالله در قم هست، برای تقلید به کس دیگری مراجعه نکنید.» روزنامه کیهان هم در فروردین سال 40 و پس از رحلت آیت الله بروجردی، مطلبی درباره حضرت امام نوشت و به برخی ابعاد شخصیت والای ایشان اشاره کرد. با اینکه امام رساله نداشتند، شاگردان برجسته ایشان در شهرهای مختلف برای حضرتشان تبلیغ میکردند، اما تمام همّ و غم امام مبارزه و برقراری یک حکومت اسلامی بود و نه مرجعیت.
□ این امکان نخستین بار چگونه فراهم آمد؟ به عبارت دیگر مبارزات چگونه کلید خورد؟
در قضیه انجمنهای ایالتی و ولایتی در سال 41 حضرت امام و دیگر مراجع به این لایحه اعتراض کردند و مبارزه علیه آن حدود دو ماه طول کشید و بالاخره رژیم مجبور شد آن را لغو کند. بسیاری میخواستند این پیروزی را جشن بگیرند، اما امام فرمودند: «حکومت تصویب این لایحه را علنی، اما لغو آن را پنهانی و خصوصی اعلام کرد، لذا این امر پیروزی محسوب نمیشود و نباید تصور کنیم نهضت پایان گرفته است.» ایشان در جلسهای به برادران مؤتلفه فرمودند: رژیم میخواست با این کار حوزه را محک بزند و ببیند پس از رحلت آیتالله بروجردی آیا کسی اهل مبارزه هست یا نه، لذا قطعاً دست به اقدامات جدیدی خواهد زد و شما باید آمادگی داشته باشید.
□ از آن دوران خاطره خاصی را به یاد دارید؟ خاطره ای که گویا درسهای زیادی داشته باشد؟
بله، در اسفند سال 1341 وجوهاتی را که به عنوان نماینده امام در بازار تهران جمع کرده بودم، همراه با تعدادی از نامههای دانشجویان خارج از کشور، خدمت ایشان بردم. امام تعدادی از نامهها را مطالعه فرمودند و گفتند: «خوشبختانه محیط فرنگ روی این جوانان تأثیر نگذاشته است و هنوز دلبسته اسلام هستند، این امر وظیفه ما را سنگینتر میکند، هر یک از اینها دستگیر شوند، رژیم بهشدت مجازاتشان خواهد کرد، آن وقت آقایان علما در قم تصور میکنند جوانها اهل مبارزه نیستند! ما باید متوجه همت این مردم باشیم و متناسب با آن کار کنیم».
سپس امام فرمودند: «قطعاً شما این وقت شب برای دادن وجوهات نیامدهاید.» عرض کردم: «خیر، آمدهام بگویم رژیم برای دستگیری و محاکمه شما کیفرخواست صادر کرده و برای شما مجازات سنگین یا حتی زبانم لال، اعدام را در نظر گرفته است!» امام لبخند زدند و فرمودند: «دنبال ده نفر هستم که توفیق و لیاقت شهادت را پیدا کنند و شما از شهادت من یک نفر نگرانید؟ اگر مرا محاکمه کنند، فریاد خواهم زد و اگر شهادت نصیبم شود چه بهتر، چون تشکلهای اسلامی به میدان خواهند آمد، هیچگاه اهداف بزرگ را، بدون صدمه دیدن نمیتوان پیش برد.» واقعاً آن شب از تصور چنین موضوعی، در خود احساس ضعف کردم، طوری که نتوانستم حرفم را بزنم و خود امام بودند که فرمودند: «چه شده است؟ شرافت بالایی میخواهد که خون انسان در راه خدا بر زمین بریزد.» و به این ترتیب به من جرئت دادند مطلب را عرض کنم. در عین حال از نگرانیهای خودم با ایشان صحبت کردم و گفتم: «همسرم بیمار است و او و دو فرزندم خبر ندارند به اینجا آمدهام، مأموران رژیم تا اینجا مرا تعقیب کردهاند و این احتمال وجود دارد که به محض خروج از اینجا دستگیرم کنند! نگران فهرست اسامی 30، 40 نفر از برادران هستم که در کشوی میزم است، چکی هم دست مردم دارم که فردا به حساب میگذارند و در آن حساب پول نیست و باید از حساب دیگری به آن منتقل کنم.» امام فرمودند: «اولاً چرا به کسی خبر ندادید که به اینجا میآیید؟ بعد هم چرا به کسی نگفتید برای فردا چک دارید؟ چرا اسامی افراد را در کشوی میزتان گذاشتهاید؟ نکند تصور کردهاید مبارزه ما در ظرف یکی دو ماه یا حتی یکی دو ساله است! ما که نمیخواهیم یک قانون یا یک وزیر یا یک مسئول را تغییر بدهیم، هدف ما تغییر حکومت و فراهم کردن زمینههای ظهور حضرت است و این کار یک روز و دو روز نیست. مبارزه ما سه مرحله دارد: اسلامی کردن ایران، اسلامی شدن جهان اسلام و جهانی شدن اسلام! آن روز است که ما به محضر امام زمان(عج) عرض خواهیم کرد که جهان منتظر قدوم شماست. ممکن است این مبارزه 30 سال طول بکشد و آن روز زنده نباشیم و در مسیر مبارزه بکشیم و کشته شویم، این مبارزه طولانی است و باید مقاومت کرد.» این سخنان نشان میدهد امام از همان ابتدا به فکر ایجاد یک حکومت اسلامی بودند و اهداف بسیار بالایی داشتند.
□ آن شب با توجه به اینکه میدانستید تحت تعقیب هستید، چه کردید؟
امام فرمودند: شب را بمانید، ولی عرض کردم: همسرم بیمار است و اطلاع هم ندارد. امام فرمودند: پس هر چه را که در جیب دارید اینجا بگذارید و قبل از اینکه بروید، فکر کنید اگر دستگیر شدید چه باید بگویید. سپس لبخندی زدند و فرمودند: «کسانی که تصور میکنند روحانیون یا اسلامشناسان ایدهآلیست هستند، بیایند و ببینند اسلام چقدر رئال تربیت میکند!»هنگامی که میخواستم از خانه امام بیرون بروم، ایشان فرمودند: «دعا میکنم برای شما مشکلی پیش نیاید، ولی اگر گرفتار شدید، باید بدانید کلانتری، بازجویی، شکنجه و زندان در کار است. کسانی که اهل مبارزه هستند، نباید دشمن را دست کم بگیرند، والا حساب نکرده حرکت خواهند کرد. اگر هم دشمن را خیلی دست بالا بگیرند، به هراس میافتند و گوشه انزوا را اختیار میکنند و منتظر فرصت مناسب مینشینند. ظاهراً بیشتر آقایان، فعلاً در این حالت به سر میبرند.» واقعیت این است که غیر از معصوم(ع) در تاریخ کسی را ندیدهام که اینطور واقعیتها را واضح و روشن ببیند و حسابشده و دقیق حرکت کند.
□ بالاخره آن شب دستگیر شدید؟
موقعی که از خانه امام بیرون آمدم، احساس کردم مأمورین رژیم دو طرف کوچه ایستادهاند. به فکرم رسید که به خانه یکی از دوستان که در نزدیکی منزل امام بود بروم و در بزنم. مأمورین فکر کردند وارد آن خانه میشوم و محل را ترک کردند تا احتمالاً با نیرو و تجهیزات بیشتری برگردند. به محض اینکه رفتند، از طرف دیگر کوچه بیرون رفتم. ظاهراً آنها آخر شب، به منزل دوست ما ریخته و آنجا را تفتیش کرده بودند.
□ ویژگیها و امتیازات امام نسبت به سایر شخصیتها در میدان مبارزه، چه مواردی بودند؟
به اعتقاد من امام از همه مراجع و نیز رجال سیاسی، مردم را بهتر میشناختند وبر اساس همین شناخت دقیق هم برنامهریزی میکردند. به همین دلیل هم مردم، همواره به ندای ایشان پاسخ مساعد میدادند. برخی از بزرگان به امام ایراد میگرفتند که: شما همواره میگویید مردم، مردم، در حالی که خدا باید کمک کند و امام پاسخ میدادند که: خداوند به پیامبرش هم میگوید نصرت خدا و حرکت مؤمنین، شاید حرکت مؤمنین کلید نصرت خداست. شناخت مردم خوشبختانه در مقام معظم رهبری هم وجود دارد و رمز بقای انقلاب اسلامی است.
□ جنابعالی در مقطعی که حضرت امام در نوفل لوشاتو بودند، از سوی شهید مطهری و شهید بهشتی برای ایشان پیامهایی را بردید. این پیامها چه بودند و امام چه واکنشی نشان دادند؟
یکی از پیامها،راجع به ترمیم شورای انقلاب بود که امام فرمودند: انشاءالله خودم به ایران میآیم و تصمیم میگیریم. امام تا قبل از روز 12 بهمن که به ایران بازگشتند و در هواپیما خیل عظیم جمعیت را دیدند که برای بیعت آمده بودند، صحبتی از تشکیل دولت نکردند، اما آن روز در پاسخ به بختیار که گفته بود اجازه نمیدهم کسی دولت تشکیل بدهد، در بهشت زهرا فرمودند: «من دولت تعیین میکنم. من توی دهن این دولت میزنم» و سپس مهندس بازرگان را مأمور تشکیل دولت موقت کردند.
□ به نظر میرسد بر اساس یک برنامهریزی دقیق پیش رفتند؟
همینطور است. تحقق انقلاب اسلامی از سوی حضرت امام، بسیار آگاهانه و حسابشده پیش رفت و به هیچ وجه تصادفی نبود. سیر زندگی و مبارزاتی امام کاملاً نشان میدهد که تمام اقدامات ایشان، در جهت تحقق حکومت اسلامی بود و در این راه مانع از هر گونه ماجراجویی و فرصتطلبی شدند. هنگامی که مجاهدین خلق در نجف خدمت امام رفتند که مجوز عملیات مصلحانه را از ایشان بگیرند، امام فرموده بودند: باید مردم حرکت کنند، با چند اسلحه نمیشود در ایران کاری را از پیش برد. فرصتطلبی هم در برنامههای امام جایی نداشت و لذا هنگامی که شاه از ایران فرار کرد و بختیار بر سر کار آمد، در پاسخ به کسانی که از ایشان میخواستند با بختیار مذاکره کنند، قاطعانه این درخواست را رد کردند.
□ روز 21 بهمن و اعلام حکومت نظامی از سوی رژیم و مواجهه قاطعانه امام در باره لغو حکومت نظامی یکی از مهمترین نقاط عطف انقلاب اسلامی است. شما که در آن روزها در کنار امام بودید، از آن برهه چه خاطرهای دارید؟
ساعت چهار و نیم بعد از ظهر روز 21 بهمن بود که رادیو حکومت نظامی را اعلام کرد. حضرت امام بلافاصله فرمودند: این یک خدعه است و همه مردم باید رأس موعد مقرر به خیابانها بیایند. بعد هم آن اعلامیه تاریخی را دادند که همه به خیابانها بریزید و در خانهها نمانید. عمال رژیم در آن روز تصمیم گرفته بودند حدود سه هزار نفر از عناصر مؤثر انقلاب را دستگیر و نزدیک 300 نفر را اعدام کنند که طرحشان با این اقدام هوشمندانه امام عقیم ماند.
امام تا آخرین لحظات عمر با تصمیمگیریهای آگاهانه خود انقلاب را از گردنههای خطیر عبور دادند. به نظر من مرحله اسلامی شدن جهان اسلام هم اکنون آغاز شده است و لذا مردم ما باید توان و قدرت انتقال پیام امام و انقلاب را به جهان پیدا کنند.