کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

اگر مدیریت ایشان نبود، این قانون اساسی را نداشتیم!

6 تير 1394 ساعت 10:55

 استاد جلال‌الدین فارسی، از پیشتازان فکری و عملی نهضت اسلامی در ایران به شمار می‌رود. آوازه او و آثارش در تحلیل عقاید و تاریخ اسلامی، از فصلهای شاخص تاریخ انقلاب است. با او درباره منش فکری و عملی شهید آیت الله دکتر بهشتی، ساعتی به گفت وگو نشستیم که نتیجه آن پیش روی شماست.


□ ارتباط و همکاری جدی جنابعالی با شهید آیت الله دکتر بهشتی، از چه دوره ای آغاز شد؟ ایشان در آن هنگام، تا چه حد در جریان فعالیتهای شما قرار داشتند؟
بسم الله الرحمن الرحیم. بنده در سالهای 45، 46 در دبیرستان کمال با ایشان همکار بودم. ایشان دبیر ادبیات بودند. البته در آن مقطع، آشنایی ما عمیق نبود. بعد ایشان به آلمان رفتند. بنده هم در مرداد 49 به خارج از کشور رفتم و با ایشان ارتباطی نداشتم. ایشان کتابهای «نهضتهای انبیا»، «در تکامل مبارزه ملی» و «حقوق بین‌الملل» مرا مطالعه کرده بودند و چند روز بعد از اینکه از لبنان برگشتم، از نزدیک با ایشان آشنا شدم و فهمیدم با تفکر من آشنا هستند. همکاری نزدیک ما از زمان عضویتم در شورای مرکزی حزب جمهوری شروع شد.
 
 
 
□ نحوه دعوت از شما به چه شکل بود؟
تمام اعضای شورای مرکزی تصویب کرده بودند که من دعوت شوم! قبل از من، از بنی‌صدر و قطب‌زاده هم دعوت شده بود. قطب‌زاده که رئیس صدا و سیما شد و نیامد. بنی‌صدر هم شرط کرده بود تا وقتی شهید آیت در حزب باشد، نمی‌آید. حزب هم این شرط را قبول نکرد. خیلیها تصور می‌کردند حالا که بنی‌صدر جواب منفی داده است، من هم خودم را پایین نمی‌آورم و جواب مثبت نمی‌دهم، ولی قبول کردم و البته شهید بهشتی و دیگران بسیار تعجب کردند! بعد از امام راحل، زیر بار مدیریت هیچ کسی جز شهید بهشتی نمی‌رفتم! شهید بهشتی معتقد بودند باید اصولی رفتار کنیم که منظورشان همان مکتبی بودن بود که امام به کار می‌بردند.
 
□ از نظر شما ویژگیهای بارز شخصیتی شهید آیت الله بهشتی کدامند؟
شهید بهشتی یک شخصیت به تمام معنا مکتبی و اصولی و مجهز به اجتهاد سیاسی بود، یعنی بر اساس الگوی یک جامعه علوی و نبوی، برنامه‌ریزی و سازماندهی می‌کرد. مدیریت و برنامه‌ریزی ایشان کم‌نظیر بود و نیز قدرت تحلیل و انصافش. به همین دلیل، با اینکه مثلاً نسبت به آثار دکتر شریعتی نقدهای جدی داشت، اما از او و آثارش تجلیل می‌کرد و می‌گفت: به تولید اندیشه‌های انقلابی و نیز پیشبرد انقلاب کمک کرده است. از این گونه موارد در رفتار ایشان زیاد دیده می شد.
 
□ در اقبال مردم به حزب جمهوری، شخصیت شهید آیت الله بهشتی را چقدر مؤثر می‌دانید؟
افرادی که به حزب جمهوری گرایش پیدا کردند، متفاوت بودند. عده‌ای متدینینی بودند که به دلیل تأیید امام به حزب پیوستند. دسته دیگر تحصیلکرده‌های آشنا با ادبیات انقلاب بودند و می‌دانستند چه کسانی عمل و حرفشان یکی است. دسته سوم هم کسانی بودند که به دلیل حضور شخصیتهای برجسته در حزب به آن جذب می‌شدند.اما به هرحال وجه مشترک همه اینها،علاقه و اعتماد به شهید بهشتی بود.
 
□ به ویژگی مدیریت و سازماندهی شهید بهشتی اشاره کردید. از چه زمانی به این ویژگی در ایشان پی بردید؟
پس از قیام 15 خرداد، شهید بهشتی با تأسیس مدارس متعدد کاملاً نشان دادند تا چه میزان اهل برنامه‌ریزی و سازماندهی هستند. در دبیرستان کمال طرز راه رفتن، رفتار، صحبت کردن و کلاس‌داری ایشان برای شاگردان تبدیل به الگوی کامل اسلامی شده بود. بعدها ایشان به آلمان رفت و در آنجا مرکز اسلامی را سر و سامان داد و در عین حال انجمنهای اسلامی دانشجویان را در اروپا و امریکا ساماندهی کرد.
مدیریت شهید بهشتی حاصل مکتبی و اصولی بودن ایشان بود. ایشان قادر بود عمده روحانیون را گرد هم جمع کند و این کار از دست هر کسی برنمی‌آمد. روشنفکران هم همین طور بودند، مثلا انجمن اسلامی مهندسین هم ایشان را قبول داشتند، چون به نظر من در تفقه دین، بر بسیاری از مراجع حوزه برتری داشت. امام راحل همواره بر تفقه در دین تأکید داشتند و هنگامی که درس ولایت فقیه را شروع کردند، به حوزه‌ها هشدار دادند این تازه آغاز کار است و روحانیون باید در آینده آن را تکمیل کنند. شهید بهشتی به‌درستی این رهنمود امام را دریافتند و به کار بستند و به سطحی از اجتهاد سیاسی رسیدند که در بین روحانیون نظیر نداشتند. ایشان در افقی قرار داشت که امام راحل قرار داشتند، یعنی ابتدا به سطح عقلانیت، سپس تفقه در دین و سازماندهی اجتهادی رسیدند و این کاری است که همه باید بکنند. امام در اوج «تفقه فی الدین» قرار داشتند. متأسفانه این جور امام‌شناسی در جامعه ما وجود ندارد و اباطیلی به عنوان شناخت امام خمینی مطرح می‌شوند که ضررشان صد مرتبه بدتر از وقتی است که مطرح نمی‌شدند.
 
□ یکی از فرازهای مهم زندگی شهید بهشتی مدیریت مجلس خبرگان است. با توجه به حضور جنابعالی در آن مجلس، تحلیل خود را از این مقطع بیان کنید.
مدیریت شهید بهشتی در مجلس خبرگان قانون اساسی و نیز مدیریت شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی، ممتازترین مدیریت تاریخ انقلاب اسلامی است. اگر مدیریت ایشان نبود، تردید نداشته باشید ما این قانون اساسی را نداشتیم. به اعتقاد من شهید بهشتی لایق‌ترین مشاور امام بود. شهید بهشتی هرگز در مجلس خبرگان برای القای نظرات خود تلاش نکردند، بلکه فقط به ساماندهی امور و مدیریت مجلس پرداختند. زمانی که مجلس خبرگان نتوانست در موعد مقرر کارش را تمام کند و دولت بازرگان اعلام کرد از حالا به بعد کار مجلس خبرگان غیر قانونی است، امام دستور دادند کار مجلس ادامه پیدا کند. در این برهه یک هیئت هفت نفره با اختیاراتِ جلسات رسمی مجلس، تشکیل شد که بعد از ظهرها تشکیل جلسه می‌داد و همه بحثهایی را که باید در مجلس انجام می‌شدند، به این هیئت ارائه می‌شد. این هیئت در واقع تولید اصول قانون اساسی را انجام می‌داد. شهید بهشتی ریاست مجلس را رها نکردند که مدیریت این جلسه را به عهده بگیرند. با بحثهایی که در این جلسه می‌شد، سیر تدوین قانون اساسی تسریع شد و توانستیم درباره شرایط ریاست جمهوری به نتیجه برسیم.
 
 
 
□ برخورد شهید بهشتی با نامزدی شما برای ریاست جمهوری چگونه بود؟ چون دراین زمینه نقل قولهای متعددی مطرح می شوند؟
در غیاب من، جلسه‌ای دردفتر حزب تشکیل شد. شهید باهنر می‌گفتند: آقای هاشمی طرفدار نامزدی من بود و اصرار داشت بعد از شهید بهشتی، فارسی بیشتر از همه رأی می‌آورد! شهید باهنر هم روی این موضوع تأکید داشتند. آیت‌الله خامنه‌ای هم گفته بودند: اگر فارسی انتخاب نشود تضمینی برای حفظ انقلاب وجود ندارد! شهید بهشتی هم نهایتاً، با نامزدی من موافقت کرده بودند. ایشان به من گفتند: یکی از صفات برجسته شما تولی و تبرّاست و اینکه از خطر نمی‌ترسید!
 
□ کسی هم با نامزدی شما مخالف بود؟
بله، آقای موسوی اردبیلی. دلیل ایشان هم این بود که می‌گفت: در لبنان با آقای صدر مخالفت کرده‌ام! شهید بهشتی با آقای صدر دوست بودند، اما در هنگام قضاوت درباره نامزدی‌ام، این علاقه را دخالت نمی‌دادند.
 
□ پس از لغو نامزدی شما، رویکرد شهید بهشتی چه بود؟
هم ایشان و هم آقای هاشمی این مطلب را ضربه بزرگی به انقلاب می‌دانستند. بعضیها به شهید بهشتی اعتراض می‌کردند که شما قصد داشتید دکتر حبیبی را معرفی کنید و فشار روی ایشان فوق‌العاده زیاد شده بود. شهید باهنر به من گفتند: تنها کسی که می‌تواند از حزب و شهید بهشتی دفاع کند خود شما هستی! لذا من به جلسه حزب رفتم و گفتم: بنی‌صدر را خوب می‌شناسم، او به‌زودی ماهیت خود را نشان می‌دهد، بنابراین در مقابل او قوی باشید! در نتیجه حرفهایم، فشاری که روی شهید بهشتی بود برداشته شد.
 
□ به توانایی بالای مدیریتی شهید بهشتی اشاره داشتید. بد نیست به عنوان حسن ختام به خاطراتی در این باره هم اشاره کنید.
بنده عضو ستاد انقلاب فرهنگی و نیز عضو شورای مرکزی حزب بودم. در لبنان با عالمی دوست بودم که از یاران نزدیک امام بود و در آنجا توانسته بود عده زیادی را وارد خط امام کند. دادگاه انقلاب قم به ریاست آیت‌الله آذری قمی و به دلایل شخصی، این شخص را تحت تعقیب قرار داد. به‌شدت برآشفتم و احساس کردم اگر محاکمه شود، به او هتک حرمت خواهد شد. شهید بهشتی رئیس دیوان عالی کشور بودند. به ایشان تلفن زدم و شرح مبسوطی از خدمات و مبارزات آن عالم را بیان کردم. در تمام مدتی که حرف می‌زدم، شهید بهشتی حتی یک کلمه هم صحبت نکردند. بعد با نهایت وقار و متانت گفتند: «آقای فارسی! آیا بهتر نیست اصولی عمل کنیم؟» حقیقتاً خجالت کشیدم و از آن پس، ارتباط خود را با آن فرد قطع کردم! بسیار شخصیت متقی، استوار و محکمی می‌خواهد که انسان بتواند این‌گونه برخورد کند. ایشان می‌توانستند برای نگهداشتن من ملاحظه‌ام را بکنند و منتی هم بر سرم بگذارند، اما این کار را نکردند!
ادب، استواری شخصیت و استدلال قوی شهید بهشتی باعث می‌شد نقدهای ایشان عموماً پذیرفته شوند. امام هم بسیار از این ویژگی ایشان استقبال می‌کردند و عموماً نقدهایشان را می‌پذیرفتند.    


کد مطلب: 3151

آدرس مطلب :
https://www.iichs.ir/fa/news/3151/اگر-مدیریت-ایشان-نبود-این-قانون-اساسی-نداشتیم

تاریخ معاصر
  https://www.iichs.ir