سردار سرلشکرپاسدار دکتر سید یحیی رحیم صفوی،از فرماندهان نامدار دوران دفاع مقدس ونمادهای جهاد و ایثار در آن دوران به شمار میرود.وی به تناسب جایگاه شغلی خویش،از آغازین مراحل تأسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با شهید آیت الله حاج شیخ فضل الله محلاتی آشنا شد و تا واپسین روزهای حیات آن بزرگ،با ایشان ارتباطی صمیمانه داشت. سردار صفوی در گفت وشنودی که پیش روی دارید،برخی خاطرات خویش از آن شهید گرانمایه رابازگوکرده است.امید آنکه مقبول افتد.
□ جنابعالی از چه دوره ای و چگونه با شهید آیت الله محلاتی آشنا شدید؟
بسم الله الرحمن الرحیم وبه نستعین.بنده از زمانی که شهید آیت الله محلاتی(رضوان الله علیه) به عنوان نماینده امام وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شدند، با ایشان آشنا شدم . با شروع جنگ تحمیلی به دلیل اینکه ایشان زیاد در جبههها حضور پیدا میکرد، رابطه ما صمیمیتر و نزدیکتر شد. در سال 1360 عضو شورای عالی سپاه پاسداران شدم و توفیق آشنایی هر چه بیشتر با خصوصیات ایشان برایم فراهم شد.
□ لطفاًبه این خصوصیات اشارهای بفرمایید .درمیان این ویژگیها ،کدام را برجسته تر دیدید؟
شهید محلاتی بسیار خوشبرخورد ،دارای اخلاق حسنه، فکر عمیق، رفتار دلپذیر و چهرهای بسیار نورانی داشت و انسان را در همان برخورد اول جذب میکرد. هر وقت خدمت ایشان میرسیدیم، به گرمی ما را در آغوش میگرفت و مثل پدر و فرزند برخورد میکرد. بسیار مهربان، لطیف و معنوی بود. ایشان در عین حال که روح لطیف و رئوفی داشت، در مقام انجام وظیفه و ادای تکلیف ذرهای کوتاه نمیآمد. یادم هست زمانی که فرماندهی عملیات جنوب با شهید حاج داود کریمی بود، دو سه ماه از جنگ گذشته بود که شهید محلاتی به سپاه جنوب آمد و به بنده امر فرمود فرمانده عملیات جنوب شوم. بنده به دلایلی مایل به این کار نبودم، اما ایشان بسیار محکم و از موضع شرعی و تکلیفی فرمود: «به عنوان نماینده حضرت امام به شما تکلیف میکنم مسئولیت فرماندهی جنوب را بپذیرید!» یعنی همان آدمی که برخوردش با ما مثل پدری مهربان بود، جایی که پای ادای تکلیف در میان بود، اینطور با قاطعیت برخورد میکرد، طوری که انسان جا میخورد.
شهید محلاتی بسیار بصیر و شکیبا بود. در آن زمان بنیصدر فرمانده کل قوا و فرمانده جنگ بود و من با او مشکل داشتم و به همین دلیل هم نمیخواستم فرماندهی جنوب را بپذیرم، ولی شهید محلاتی تلاش میکرد با گفتوگو با بنیصدر شهید رجایی را به عنوان نخستوزیر به مجلس شورای اسلامی معرفی کند و بالأخره هم به قول خودش آنقدر با بنیصدر کلنجار رفت تا موفق شد!
بنده بهرغم تمایل به همکاری با بنیصدر، در برابر قاطعیت شهید محلاتی تسلیم شدم! از آنجا که معتقد بودم سپاه باید در خط امام باشد و نماینده امام را میزانی میدانستم که سپاه باید خود را با او تطبیق بدهد، از سر اعتقادات و تکلیف امر نماینده امام را پذیرفتم و تا مهر سال 1360 و پس از حصر آبادان همچنان فرمانده عملیات جنوب بودم.
□ ظاهراً طرح شکست حصر آبادان از جنابعالی بود. در این باره هم توضیحی بفرمایید.
بله، طرح شکست حصر آبادان را من به شورای عالی دفاع بردم و تصویب شد. البته بنیصدر موافق نبود و با همت و هوشیاری مقام معظم رهبری که در آن زمان نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی و امام جمعه تهران و نماینده حضرت امام در شورای عالی دفاع بودند، تصویب شد.
پس از شکستن حصر آبادان در 5 مهر سال 1360، بنده به عنوان مسئول عملیات کل سپاه و عضو شورای عالی سپاه پاسداران، با شهید آیت الله محلاتی بیشتر محشور شدم. ایشان هم عضو شورای عالی سپاه بودند و در همه جلسات شرکت میکردند و بعضی وقتها هم در جنوب به شورای عالی سپاه میآمدند. حتی گاهی اوقات شورای عالی سپاه در خانه ایشان تشکیل میشد و برای صبحانه یا ناهار میرفتیم و صبحانه یا ناهار بسیار ساده بود و تشریفاتی نداشت.همانطور که عرض کردم ایشان بسیار خوشرو، خوشمشرب و خوشسیما بودند. البته بعضیها در سپاه ایشان را به خاطر مراوداتی که با بنیصدر داشت اذیت میکردند، اما وقتی بنیصدر رفت، معلوم شد ایشان از سوی امام مأموریت داشتند بنیصدر را بهنوعی در کنترل داشته باشند.
□ ایشان دربرابر برخی ناملایمات واحیانا شماتتهایی که در دوره بنی صدر صورت می گرفت،چگونه رفتار می کردند؟چه واکنشی داشتند؟
شهید محلاتی بسیار انسان منطقی و تأثیرگذاری بود و با اخلاق خوش قابلیت انعطاف، معنویت و نفوذ کلامی که داشت، میتوانست بسیاری از مسائل و مشکلات را حل کند. بهقدری سعه صدر داشت که حتی از کسانی هم که اذیتش میکردند، دفاع و حمایت میکرد! فوقالعاده بر نفس خود تسلط داشت و ذرهای خودخواهی و قدرتطلبی در ذاتش نبود.
ایشان فوقالعاده صبور بود و این صبوری از حلم بالای ایشان سرچشمه میگرفت. زود عصبانی نمیشد و ظرفیت بسیار بالایی داشت. البته ایشان از دوران جوانی در کوره مبارزات آبدیده شده بود و حالات معنوی و عرفانی خاصی داشت. ایشان اهل معنا و تهجد و واقعاً عاشق حضرت امام بود و هنگامی که بحث از امام، دین و آرمانهای انقلاب پیش میآمد، حتی ذرهای کوتاه نمیآمد. میفرمود: وقتی رادیو و تلویزیون را گرفتیم، میخواستیم اعلام کنیم که این صدای انقلاب ایران است، ولی شهید مطهری فرمودند بگویید «این صدای انقلاب اسلامی ایران است». برخی کلمه اسلامی را تحمل نمیکردند، ولی شهید محلاتی رفت و این عبارت را گفت. خدا رحمت کند شهید مطهری را که چقدر تیزبین و هوشمند بود و به چه ظرایف تاریخسازی عنایت داشت.
□ با عنایت به شرایط سنی وبرخی بیماریها،ایشان چقدر برای سپاه وقت می گذاشتند؟
شهید محلاتی انسانی ولایتمدار و بسیار بصیر بود و ولایت فقیه را بهدرستی درک کرده بود. ایشان خود را سرباز امام میدانست و تکلیفمدار و خستگیناپذیر بود. ایشان بیش از 20 سال از من بزرگتر بود، ولی مثل یک جوان روزی پانزده شانزده ساعت کار میکرد! بسیار کارآمد، دقیق و فعال بود و برای کارهایش وقت میگذاشت. فرزند معلولی داشت که چند سال پیش به رحمت خدا رفت، ولی حتی معلولیت فرزند هم مانع جدی بر سر راه فعالیتهای آن شهید بزرگوار نبود.
با مشغلههای مختلفی که در مجلس شورای اسلامی، جامعه روحانیت مبارز، سپاه پاسداران، همکاری با وزرای مختلف در اداره امور و... داشت، به فکر اساسنامه سپاه هم بود و به همت ایشان این اساسنامه تصویب شد.
□ از نقش شهید محلاتی در جبههها بگویید.ظاهراً زیاد به مناطق عملیاتی سر می زدند؟
بله،ایشان لشکر به لشکر میرفت، برای رزمندگان سخنرانی میکرد و بهخصوص در اوایل تأسیس سپاه که سازمان منسجم و مشخصی وجود نداشت، به تمام جبههها در خرمشهر، آبادان، سوسنگرد و دزفول سرکشی میکرد و دیگران را هم با خود میبرد. پس از شهید آیتالله اشرفی اصفهانی ،شهید محلاتی دومین نفری بود که در زمان جنگ لباس سپاه را پوشید.
ایشان غیر از سرکشی دائمی به جبههها، در شورای عالی سپاه پاسداران هم تقویت توان دفاعی را در دستور کار خود قرار داده بود. همواره در شورای عالی سپاه تأکید میکرد مسئله و رسالت اصلی سپاه جنگ است و پیروی از اوامر حضرت امام و لذا تمام تصمیمگیریهای سپاه را در گرو اجرای مو به موی دستورات امام میدانست.ایشان با فرماندهان جنگ از جمله شهید همت، شهید خرازی، شهید باکری، شهید احمد کاظمی و... همیشه صحبت میکرد و کلامش تأثیر زیادی روی آنها داشت. شخصیت ایشان بهگونهای بود که همه فرماندهان و حتی ردههای پایین سپاه و بسیجیها مشکلاتشان را به ایشان میگفتند. در تأمین بودجه و پشتیبانی مالی سپاه نیز پیگیر بود، مخصوصاً در اوایل جنگ که بنیصدر دستور داده بود هیچ امکاناتی از قبیل سلاح و مهمات در اختیار سپاه قرار نگیرد! ما حتی آر.پی.جی هفت هم نداشتیم و اولین محمولهای که در اختیار سپاه قرار گرفت، به همت مقام معظم رهبری و شهید چمران بود.
□ ایشان به عنوان نماینده امام درسپاه،چه نقشی در ایجاد هماهنگی بین سپاه و ارتش داشتند؟
یکی از کارهای مهم شهید محلاتی، تلاش برای هماهنگی بین سپاه و ارتش بود. ایشان ارتباط خوبی با فرماندهان ارتش، بهخصوص شهید صیاد شیرازی داشت و لذا کار هماهنگی سپاه و ارتش را خوب پیش میبرد. همیشه هم تکرار میکرد نظر امام این است که سپاه و ارتش ید واحده باشند، بهویژه که دشمنان داخلی و خارجی از وحدت بین سپاه و ارتش وحشت داشتند. یکی از رمزهای پیروزی ما در عملیاتها وحدت ارتش و سپاه بود که شهید محلاتی در آن نقش بسیار برجستهای داشت.
ایشان با حضور دائمی در جبههها و تأثیر عاطفی و معنوی بر رزمندگان، روحیه جهاد را در آنها تقویت میکرد. احکام را برای پاسدارها و بسیجیها تشریح میکرد و با لحن قاطعی میگفت:« هیچ پاسداری بدون کسب مجوز از فرمانده خود حق ندارد جبهه را رها کند و به شهر خود برود و اگر چنین کند، مرتکب فعل حرامی شده است!»شهید محلاتی واقعاً از شهادت نمیترسید و نهتنها در قرارگاه و جبهههای نبرد، بلکه در خط مقدم که هر لحظه احتمال شهادت وجود داشت، حضور مییافت.فرماندهان لشکرها و بچههای بسیج با حضور شهید محلاتی که نماینده امام بود، حضور امام را در جبههها احساس میکردند. ایشان هم با کلام و هم با رفتار و رعایت نکات ظریف اخلاق اسلامی روی همه تأثیر شگفتی میگذاشت. معنویت ایشان در همه رفتارها و گفتارهایش موج میزد. انسانی متفکر، عاقل، شجاع، مؤمن، خردمند و وفادار به امام بود و با حضورش در جبههها به همه انرژی مثبت میداد.
□ اشارهای هم به نحو شهادت ایشان داشته باشید.این اتفاق چگونه روی داد؟
به اعتقاد بنده پس از پیروزی در عملیات فاو، قطعاً یک عامل نفوذی جزئیات پرواز هواپیمای مسافربری حامل ایشان و چند تن از نمایندگان مجلس و مسئولین کشوری را به عراقیها گزارش داده بود! ما از روی شنودها گرفتیم که هواپیمایی عراقی که بالای سر شهر «الاماره» عراق گشت میزد، به خلبان دستور داده بود هواپیمای مسافربری را بزند! خلبان هواپیمای جنگی تکرار میکرد: «این یک هواپیمای مسافربری است و ربطی به جنگ ندارد»، ولی فرمانده تأکید داشت دقیقاً همین را بزن و سرانجام در فاصله دزفول و اهواز هواپیما را مورد هدف قرار دادند، در حالی که زدن هواپیمای مسافربری برخلاف تمام مقررات بینالمللی و انسانی است، اما به دلیل جایگاه مهم و بلند شهید محلاتی در جنگ و در مراتب بالای نظام رژیم بعثی عراق حتی ننگ زدن یک هواپیمای مسافربری را هم بر خود پذیرفت.خدایش رحمت کند و در جوار رحمت واسعه اش جای دهد ان شاا...تعالی.
□ با تشکر از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.