□ شاید آغاز گفت وگو با این پرسش مناسب باشد که کدام یک از ویژگیهای برادر شهیدتان، از نظر شما برجستهتر هستند؟
بسم الله الرحمن الرحیم.برادرم اخلاق و رفتار منحصر به خودش را داشت. معمولاً در بازیهای دسته جمعیِ کودکانه شرکت نمیکرد و اگر هم گاهی میآمد و شرکت میکرد، سعی داشت با حرفها و داستانهای شیرین، بچهها را بهجای درگیری با هم، به طرف مسائل اخلاقی، علمی و کارهای دسته جمعی مفید هدایت کند.
□ مثلاً چه بازیهایی؟
مثلاً بازی بچه درویش. به این شکل که یکی از بچهها را به فاصله دوری میفرستاد و موضوعی را مطرح میکرد و بعد آن فرد باید میآمد و با پرسشهای مختلف آن موضوع را پیدا میکرد. این کار باعث شده بود بچهها هر وقت او را میدیدند، کارهایشان را رها کنند و دور او جمع شوند و از او بخواهند این نوع بازیها را انجام بدهد.
از دیگر ویژگیهای او این بود که داستانها و رویدادهای تاریخی و روایتهای مذهبی را با بیانی بسیار شیوا و شیرین بیان میکرد. مثلاً یادم هست قصه حضرت یوسف(ع) یا بینوایانِ ویکتور هوگو را در جمع خانواده تعریف میکرد و همگی هر شب مشتاق بودند او دنباله قصه را تعریف کند.
از هفت هشت سالگی همراه پدر به مسجد میرفت و موقع اذان مغرب در ایوان خانه در کنار پدر، با صدای بلند اذان میگفت. شبهای جمعه معمولاً سه سوره نسبتاً بلند قرآن را تلاوت میکرد. از همان بچگی به انجام تکالیف مذهبی و مخصوصاً امر به معروف و نهی از منکر توصیه و پافشاری میکرد. بیآنکه خودنمایی کند، حافظ کل قرآن بود و اکثر خطبههای مهم نهجالبلاغه و دعاهای معروف و نیز اشعار شعرای بزرگ ایران را حفظ بود. هوش و استعداد عجیبی داشت و کافی بود مطلبی را یک بار بخواند، کاملاً حفظ میشد.
به دلیل وضعیت بد اقتصادی خانواده معمولاً کتاب درسی نداشت، اما اگر پولی به دستش میآمد آن را صرف خرید کتاب، مجله و روزنامه میکرد. موقع امتحانات معمولاً از یکی از همکلاسیها کتابش را میگرفت و ورق میزد و پس میداد و همیشه هم بهترین نمرهها را میگرفت.
از دیگر ویژگیهای او حساسیت فوقالعاده زیاد به حلال و حرام و مال شبههناک بود. این اعتقادات محکم باعث شد بعدها در هنگام تدوین قانون اساسی، روی جزئیات اصل 49 قانون اساسی که در باره ثروتهای ناشی از ربا، غصب و... بود، دقت و حساسیت فوقالعادهای نشان بدهد و این اصل را با فکر و ابتکار شخصی و دستخط خود تنظیم کند و در جلسات غیر رسمی به امضای تکتک اعضای مجلس خبرگان قانون اساسی و بعد هم در جلسه رسمی تصویب شود.
□ در باره سوابق تحصیلی شهید هم به نکاتی اشاره کنید.ایشان به لحاظ تحصیلی،چه روندی را طی کردند؟
آیت قبل از رسیدن به شش سالگی، در دبستان منوچهری نجفآباد شروع به تحصیل کرد. به خاطر کم بودن سنش مشکلاتی پیش آمد، اما چون شاگرد ممتازی بود و نسبت به همه شاگردان معلومات زیادی داشت، مدیران و مسئولین مدرسه قضیه را به شکلی حل کردند. بعد از دوره ابتدایی به دبیرستانی در نجف رفت و سال آخر را در اصفهان گذراند. سپس همزمان در رشته ادبیات فارسی، علوم اجتماعی و الهیات لیسانس گرفت. بعد ازآن در اصفهان مشغول تدریس شد، اما پس از مدتی به دلیل اینکه به نفوذ خانها و ملاکین برای گرفتن نمره برای فرزندانشان و نیز تبعیض بین شاگردان اعتراض کرد، استعفا داد و برای مدتی منتظر خدمت شد. در این فاصله فوقلیسانس علوم اجتماعی خود را گرفت و با اینکه رتبه اول را کسب کرد، فرد دیگری را برای استفاده از بورسیه به خارج اعزام کردند! او پس از مدتی به دامغان تبعید و در آنجا مشغول تدریس شد. در سالهای قبل از دهه 40، در کلاس روزنامهنگاری هم شرکت کرد و مدرک روزنامهنگاری گرفت و در دوره نخستوزیری دکتر امینی، در کرسی آزاد دانشجویی دانشگاه تهران که در مؤسسه روزنامه اطلاعات تشکیل میشد، شرکت فعال داشت. او همزمان با اخذ مدارک مختلف دانشگاهی، دروس حوزوی را هم تا حد دروس خارج خواند.
همانطور که عرض کردم،آیت هوش و استعداد خارقالعادهای داشت و هر مطلبی را که میخواند، برای همیشه در حافظهاش ثبت میشد. او در رشتههای ادبیات فارسی، علوم اجتماعی، الهیات، روزنامهنگاری، حقوق و دروس حوزوی تخصص داشت، اما در عین حال دوستانش به او لقب «دائرهالمعارف رجال سیاسی ایران و خاورمیانه» را داده بودند. قوانین اساسی اکثر کشورها را مطالعه کرده بود و در این زمینه اطلاعات بسیار وسیعی داشت. گفته میشود امام پس از مشاهده یکی از جلسات بحث و بررسی اصل ولایت فقیه در مجلس خبرگان قانون اساسی، در مورد آیت فرموده بودند «مجتهد بیریش و عمامه و عبا»ست!
آیت به زبانهای انگلیسی و عربی مسلط بود و آلمانی و فرانسه را هم در حد ضرورت میدانست.به هرحال تا آنجا که یادم هست، همه عمرش در مطالعه، تدریس و سیاست گذشت.
□ فعالیتهای سیاسی و مبارزاتی ایشان از چه زمانی شروع شد؟از چه مقطعی به سیاست ورزی علاقمند شد؟
خانواده ما مذهبی و روحانی با پسزمینههای سیاسی بودند. هر دو پدربزرگ ما از رجال برجسته دوره خود بودند و روش آنها بهنوعی، در فرزندان و خانواده تأثیر گذاشته بود. آیت در دوازده سیزده سالگی با مرحوم آیتالله کاشانی و نهضت ملی شدن نفت آشنا شد و هنوز چهارده پانزده سال بیشتر نداشت که روزنامهای به اسم «خشم ملت» را با خط خود نوشت و منتشر کرد! آرا و افکار سیاسی او در این روزنامه کاملاً مشخص است. با اینکه خانواده وضعیت اقتصادی مطلوبی نداشت، او هر پولی که به دست میآورد، صرف تهیه روزنامه، مجله و کتاب میکرد. او بریدههای مجلات و روزنامهها را با دقت مطالعه، جمعآوری و با زحمت فراوان نگهداری میکرد. این بریدهها مخصوصاً بعد از انقلاب گنجینه ارزشمندی بودند که به استناد آنها میتوانست علیه لیبرالها، ملی مذهبیها، فراماسونها و گروههای چپ و راست سخن بگوید و پته خیلیها را روی آب بریزد و دستشان را رو کند. به همین دلیل هم دشمنان او از طیفهای مختلف بودند و منحصر به گروه و دسته خاصی نمیشدند. ترور شخصیت در مورد کمتر کسی به شدت او وجود داشت که سرانجام به ترور فیزیکی او منجر شد.
□ شمّ سیاسی و هوشمندی شهید آیت از جمله مواردی است که دوست و دشمن به آن اذعان دارند. به نظر شما علت احاطه همه جانبه ایشان بر این موضوعِ مهم و حساس چه بود؟
آیت مطالعات دقیق، مستمر و گستردهای در باره رژیمهای سیاسی حاکم بر جهان داشت و تاریخ انقلابها، کودتاها و شبه کودتاهای همه کشورها را با دقت تمام مطالعه کرده بود، به همین دلیل ایمان داشت اگر تشکیلات قوی، منسجم و منظمی برای اداره حکومت وجود نداشته باشد، دستیابی به استقلال، آزادی و عدالت ممکن نیست و حتی اگر هم پیروزی به دست بیاید، پایدار نخواهد بود، چون مافیای قدرت جهانی جریان فراماسونری و صهیونیسم در بدنه انقلاب رخنه میکنند و آن را به انحراف میکشانند. به همین دلیل هم از همان دوره نوجوانی، تشکیلاتی فکر میکرد و همواره به دنبال تشکیل حزبی بود که بتواند ملت را بسیج و پایههای دیکتاتوری را خراب و نظامی مردمی بر اساس عدالت اجتماعی، آزادی و استقلال و در یک کلمه «اسلام واقعی» را مستقر کند.
او چون از نظر جایگاه اجتماعی یا اقتصادی، در زمانه خود در مرتبهای نبود که بتواند تأثیرگذار باشد، برای پیاده کردن افکارش در صدد برآمد نیروهای مستعد و کارآمد را متشکل کند و به همین دلیل در ارتش، دانشگاه، حوزه علمیه، بازار و گروههای مذهبی مبارز و مستعد که افکار او را قبول داشتند، به تشکیل هستههای اولیه مقاومت همت گماشت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی مشخص شد که او چقدر هوشمندانه این کار را انجام داد، بهخصوص در ارتش که زیر سلطه و نظارت دقیق سازمان امنیت بود و هر حرکت سیاسی مشکوک جان افراد بیشماری را به خطر میانداخت.
□ ظاهرادکتر آیت در دوره فعالیتهای سیاسی خود،نامه نگاریهایی نیز با چهره های شاخص دینی وسیاسی دوران خود داشته است.دراین باره چه خاطراتی دارید؟
بله،آیت در سن پانزده سالگی، نامه مفصلی به مرجع علیالاطلاق آن مقطع،یعنی آیتالله بروجردی نوشت و از ایشان خواست به حمایت از آیتالله کاشانی، در امر سیاست دخالت کند. با شروع دهه 40 و درگذشت آیتالله کاشانی و آغاز نهضت امام خمینی، همه فعالیتهای خود را به حمایت از این نهضت اختصاص داد. او بر این باور بود که میتوان از پتانسیل موجود در دستههای عزاداری و مراسم مذهبی، مخصوصاً در بین شیعیان در جهت سرنگونی رژیم ستمشاهی بهره گرفت.
او در سال 1342 و در 25 سالگی یک نامه 90 صفحهای به رهبر حزب زحمتکشان، دکتر بقایی نوشت که مطالعه آن کاملاً افکار سیاسی و اعتقادی وی را نشان میدهد. سخنرانیهای پیش از دستور و رسمی وی در مجلس شورای اسلامی و نیز صورت مذاکرات مجلس خبرگان قانون اساسی، مبین دقت و احاطه او بر مسائل سیاسی است.
آیت عمر زیادی نکرد و در 43 سالگی ترور شد، اما همین عمر کوتاه، سرشار از مبارزه علمی و عقلایی با دیکتاتوری و استبداد و پس از انقلاب،تلاش برای تثبیت اهداف مهم انقلاب اسلامی است. به همین دلیل هم مورد هجمه همه جانبه سرویسهای جاسوسی دنیا و خائنین وابسته به بیگانگان و افراد متعصب کوتهبین داخلی و انواع اهانتها متوجه او بود. درد اینجاست که بعضی از دوستان کجفهم و بعضاً فرصتطلب هم، همصدا با دشمنان انقلاب او را مورد بیمهری و حمله قرار دادند و حتی نامش را از فهرست شهدا حذف کردند!
درد زیاد است، اما او تا لحظه آخر عمر بدون اینکه تأیید یا تکذیب کسی کوچکترین خللی در ارادهاش به وجود بیاورد، در راه هدف مقدسی که داشت، همه چیز خود را فدا کرد و به قول کسانی که او را عمیقاً میشناختند کار کارستان میکرد.
□ ظاهراً شهید بهشتی تعبیر جالبی در باره ایشان به کار برده بود.شنیدن آن در این بخش از گفت وگو برای ما مغتنم است؟
همینطور است. ایشان که خود یک نابغه فوقالعاده و به فرمایش امام به تنهایی یک ملت بود، در باره آیت گفته بود: آیت 30 سال از ما معممین و روحانیون، جلوتر فکر میکند! واقعاً هم همینطور بود و در فتنه 1388 دیدیم چگونه بسیاری از هشدارهای آیت که به آنها توجه نکرده بودیم، مسئلهساز شدند و آن رویداد تلخ را برای کشور رقم زدند.
□ شهید آیت در جریانشناسی گروههای مختلف نیز هوشمندی فراوانی به خرج میداد. دراین باره چه نکات قابل ذکری وجود دارد؟
به نظر من، آیت مبتکر شناخت و کاشف خطوط، جریانها و مهرههای اصلی و بدلی آنها بود. به اعتقاد او استعمار جهانی، صهیونیسم و مافیای قدرت، سالها مهرههای بدلی را پشت صحنه نگه میدارند که هر گاه مهره اصلی لو رفت، بلافاصله آنها را به میدان بیاورد. کما اینکه در انقلاب خودمان، از این مهرههای بدلی زیاد داشتیم که بهتدریج دستشان رو و معلوم شد که به کدام جریان قدرت بینالمللی وصل هستند. این قضیه هنوز هم ادامه دارد. آیت چون مطالعات وسیعی در باره تاریخ انقلابها و شناخت جریانات و گروههای سیاسی دنیا داشت، این مهرههای بدلی را خیلی زود تشخیص میداد و فریاد هم بر میآورد، اما متأسفانه کسی گوش به حرفش نمیداد و نهایتاً هم ضربات جبرانناپذیری را از این ناحیه متحمل شدیم. مطالعه مقالههای مختلفی که این مهرههای بدلی در آن روزها علیه آیت مینوشتند، صحبت و درستی تذکرات و هشدارهای آیت را بیش از پیش برملا میسازد. او با دقت نظر خاصی گویی وقایع سالهای بعد را به چشم میدید.
□ و سخن آخر؟
وقایع مهم و مختلف زندگی آیت و حضور منحصر به فرد او در فرازهای مهم انقلاب اسلامی و تحمل آن همه زخم زبان، تهمت و افترا انصافاً از تحمل یک فرد عادی خارج بود. او از ابتدای پیروزی انقلاب از سوی طیفهای مختلف از پانایرانیستها گرفته تا ساواکیها، منافقین و چپیها تهدید میشد. روزی که او ترور شد در مأموریت بودم و حدود ساعت 11 شب به منزل بازگشتم و فردای آن روز از شهادتش باخبر شدم. بعد از شهادت او خیلیها به دروغپردازی و تهمتهای ناروا ادامه دادند، غافل از اینکه: «چراغی را که ایزد برفروزد/ هر آن کس پف کند ریشش بسوزد.»
□ با تشکر از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.