اعتصاب 62 روزه مطبوعات در شرایطی شکل گرفت که ماموران فرماندار نظامی تهران، کارکنان موسسههای مطبوعاتی کیهان و اطلاعات و آیندگان را زیر فشار مستقیم گذاردند و خواستار تهیه و تنظیم و چاپ و انتشار خبرها و مطالبی شدند که خود القا میکردند...
به مناسبت اعتصاب مطبوعات در اعتراض به سانسور؛
وقتی کیهان و اطلاعات به انقلاب پیوستند
11 آبان 1395 ساعت 14:01
اعتصاب 62 روزه مطبوعات در شرایطی شکل گرفت که ماموران فرماندار نظامی تهران، کارکنان موسسههای مطبوعاتی کیهان و اطلاعات و آیندگان را زیر فشار مستقیم گذاردند و خواستار تهیه و تنظیم و چاپ و انتشار خبرها و مطالبی شدند که خود القا میکردند...
مطبوعات به عنوان یکی از رسانههای ارتباط جمعی، با نفوذترین وسیله انتقال خبر، نظرات و افکار عمومی هستند. به همین دلیل در دوران پهلوی دوم شیوهای که بیش از همه مورد توجه صحنه گردانان اصلی مطبوعات بود، شیوه تحریف و دستکاری اخبار است.تا بدین وسیله هم تصویری قانونگرایانه و منطق مدارانه از رژیم پهلوی ترسیم کنند و هم به طور کلی در آن شرایط مخاطبان دسترسی لازم را به منابع موثق پیامها نداشته باشند. از این رو پس از گسترش امواج انقلاب از اواسط سال 1357، مطبوعات تحت تاثیر حرکت نهضت انقلابی و مردمی، اختناق و سانسور حکومتی را مورد اعتراض قرار دادند و همسو و همگام با اعتصابات کارکنان و کارگران وزارت نفت، وزارت نیرو و همچنین اعتصاب غذای زندانیان سیاسی و ...،اعتصابهایی را پدید آوردند و بدین ترتیب رفته رفته در مسیر انقلاب گام برداشتند. در این راستا این نوشتار درصدد است چگونگی مواجهه مطبوعات با سانسور و اختناق خبری در ماههای منتهی به انقلاب سال 1357 را بررسی و نتایج آن را تحلیل نماید.
1) اعتصاب 4 روزه مطبوعات
متعاقب گسترش موج انقلابیگری در اوایل شهریور سال 1357، و فرصت به وجود آمده از سیاست فضای باز جیمی کارتر رئیس جمهور آمریکا، فعالیتهای یکسویه و جهتدار مطبوعات که تحت فشار سانسور سامان مییافت، در محاق افتاد و این بار مطبوعات، کوشش نمودند تا در راستای فلسفه وجودی خویش طی طریق نمایند. در این برهه پس از گذشت چند دهه از سلطنت پهلوی دوم، برای نخستین بار چاپ عکس و خبری از امام(ره) در شمارههای فوقالعاده دو روزنامه کیهان و اطلاعات، به تاریخ هفتم شهریور ماه 1357 انتشار یافت. این اقدام نقطهی عطفی در آزادی جدید مطبوعات که پس از کودتای 28 مرداد تا آن زمان در نوع خود بیسابقه بود، محسوب میشود.زیرا از این پس بود که تصویر خشونتها و خونریزیهایی که در اکثر شهرهای ایران رواج داشت، انعکاس مییافت و نیز اخبار مربوط به احزاب و گروههای سیاسی مخالف رژیم انتشار پیدا میکرد. همین طور، به فاصله تقریباً یک هفته پس از چاپ و انتشار نخستین عکس امام(ره) در روزنامه اطلاعات و کیهان، روزنامه اطلاعات صحنهای از تظاهر کنندگان را نشان میداد که پلاکاردهایی از تصویر امام(ره) را در دست داشتند.1
این اقدام روزنامههای کثیرالانتشارکشور، برخلاف سوگیریهای خبری مطبوعات که تا چندی پیش در همین روزنامهها نیز معمول بود، خبر از تغییر خط مشی جراید میداد.از آن پس، موج این اقداماتجسورانه، کم کم روزنامههای دیگر را فرا گرفت و سبب شد تا اعضا و نویسندگان این روزنامهها بیش از پیش با کنارهگیری محسوس از اوامر ساواک، در راستای حمایت از حرکت انقلابی مردم فعالیت نمایند. اینجاست که مطبوعات برخلاف گذشته با اقبال بیشتر مردم مواجه گشتند و در کانون توجهات آنها قرار گرفتند.
در این شرایط که عجز و ناتوانی حاکمیت را در برابر نهضت اسلامی فزونی میبخشید، خود عاملی شد تا یک بار دیگر فرماندار نظامی تهران، برای جلوگیری از انعکاس حقایق به احیای فضای خشونت آمیز و سانسور متوسل شود. بدین صورت که فرماندار نظامی تهران در روز 17 مهر 1357، در زمان نخست وزیری شریف امامی، سردبیران کل روزنامههای صبح و عصر را فرا خواند و سیاست خبری خود را که شامل کسب تکلیف قبلی از فرمانداری برای تهیه و تنظیم و چاپ و نشر خبرها و مطالب روز بود، به آنان ابلاغ کرد. متعاقب این اقدام در صبح روز 19 مهر ماه 1357، فرمانداری نظامی دو مامور به تالار تحریریههای کیهان و اطلاعات فرستاد تا در امر سانسور خبرها و گزارشها نظارت مستقیم و دقیق داشته باشند. 2 بدیهی است که در آن روزها با آن فضای پرخروش و مبارزهجویانهای که در هیئتهای تحریریه مطبوعات وجود داشت، چنین تحکمی، چندان زمینهای برای عمل نداشت، بلکه به مثابه بومرنگ پیامدهای زیانباری را به همان شدت که اعمال میشد، متوجه سیستم میکرد.
فرماندار نظامی تهران در روز 17 مهر 1357، در زمان نخست وزیری شریف امامی، سردبیران کل روزنامههای صبح و عصر را فرا خواند و سیاست خبری خود را که شامل کسب تکلیف قبلی از فرمانداری برای تهیه و تنظیم و چاپ و نشر خبرها و مطالب روز بود، به آنان ابلاغ کرد.
در ادامه عکسالعمل هر دو روزنامه به این اقدام فرماندار نظامی اعتصابی بود که چهار روز به طول انجامید.معالوصف، دامنه اعتصابات مطبوعاتی چنان بسط و توسعه یافت که افزون بر روزنامهی اطلاعات و کیهان، روزنامههای دیگر نیز دستگاه سانسور و نظارت را به چالش فراخوانده و به جمع اعتصاب کنندگان مطبوعات پیوستند و بدین نحو اعتصاب گسترش یافت. در این موقع پس از گذشت چهار روز دولت ناگزیر به عقب نشینی شد و سرانجام موافقتنامهای در بعداز ظهر 22 مهرماه 1357 میان دکتر عاملی وزیر اطلاعات و نمایندگان مطبوعات به امضاء رسید تا روزنامهها را از این وضعیت خارج نماید. در این موافقتنامه، دولت متعهد شده بود که آزادی مطبوعات را برابر قانون اساسی تضمین کند و هیچ گونه دخالتی از سوی دستگاهها و مقامات دولتی در کار مطبوعات صورت نگیرد.3انتشار این بیانیه از سوی دولت از تاثیرات اولین اعتراض جدی مطبوعات به شمار میآمد.
2) اعتصاب 62 روزه مطبوعات
در ادامه با استعفای شریف امامی، کابینه نظامی ازهاری تشکیل یافت و نخستین گام خویش را در عرصهیمطبوعات برداشت. بدین گونه که نخست وزیر منتخب شاه یعنی ازهاری برخلاف بیانیهی قبلی، در اولین روز صدرات خویش یعنی سحرگاه روز 15 آبان 1357، علیرغم اعلامیهدولت قبلی مبنی بر لغو سانسور و تاکید بر آزادی مطبوعات، دستور توقیف یکی از روزنامهها را صادر کرد. این روزنامه به دنبال اوجگیری نهضت اسلامی، اقدام به چاپ افشاگرانه از حمله نظامیان به مردم بیسلاح و چند خبر مربوط به تظاهرات مردم علیه رژیم کرده بود.بدین ترتیب حکومت تمامی نسخههای این روزنامه را جمعآوری کرده و آنگاه تعدادی از روزنامهنگاران را دستگیر و بازداشت نمود. در میان دستگیر شدگان، روزنامهنگارانی از روزنامههای کیهان و اطلاعات نیز دیده میشدند که به اتهام انتشار خبری در مورد امام خمینی در بازداشت به سر میبردند.4بدین ترتیب بار دیگر همان شیوه نظارت و سانسور شدید سالهای پیشین، بر مطبوعات حکم فرما شد و این موضوع بهانهای شد تا حلقه سانسور توسط فرمانداری نظامی تنگ و تنگتر شود. تا آنجا که به روزنامه کیهان و اطلاعات اخطار شد که قبل از چاپ هر مطلبی، مضمون آن میبایست به اطلاع فرمانداری نظامی برسد.
در آن شرایط پذیرش چنین حکم آمرانهای نمیتوانست مورد قبول مطبوعاتیان راستین واقع شود. پس بار دیگر با اعتصابی طولانیتر از قبل، مبارزه بیدریغ خود را علیه سانسور ابراز داشتند. این اعتصاب مورد حمایت روزنامههای کیهان، اطلاعات و آیندگان قرار گرفت. بدین ترتیب اعتصاب 62 روزهی مطبوعات شکل گرفت. از این رو ماموران فرماندار نظامی تهران، کارکنان موسسههای مطبوعاتی کیهان و اطلاعات و آیندگان را زیر فشار مستقیم گذاردند و خواستار تهیه و تنظیم و چاپ و انتشار خبرها و مطالبی شدند که خود القا میکردند. همچنین در ادامه گروهی از نویسندگان و خبرنگاران را بازداشت کردند تا دست کم ترسی برای اعتصابیها باشد، اما اعتصابیهای روزنامه آیندگان، تقریباً همگی به شدت مقاومت کردند و نیز اعتصابیهای روزنامه و چاپخانه کیهان حاضر به هیچ اقدامی موافق نظر فرماندار نظامی تهران نشدند.5 و بدین ترتیب اعتصاب بزرگ مطبوعات آغاز شد و در مجموع تا استعفای ازهاری و روی کار آمدن بختیار این اعتصاب به مدت 62 روز ادامه داشت. دولت ازهاری در تاریخ 16 دی 1357 ساقط و در نتیجه، سانسور دولتی برداشته شد و مطابق تصمیمات سندیکای نویسندگان و روزنامهنگاران و نیز تلگرافهای امام(ره) از پاریس مبنی بر پایان بخشیدن به اعتصاب، فعالیت مطبوعات اعلام شد و در همان روز پیروزی دوباره مطبوعات بر سانسور دولتی خود را نشان داد؛ زیرا وزیر اطلاعات و جهانگردی وقت اعلام کرد که همه نشریات تعطیل شده میتوانند انتشار یابند.6
فرجام
در انتها میتوان بیان کرد که این خط سانسور و نظارتدولتی بر مطبوعات عقیم ماند و اعتصاب روزنامههای بزرگ کشور، قطعیت یافت و از آن پس تحت پوشش رهبریهای امام خمینی قرار گرفت.بدین گونه که روزنامههای بزرگ پس از 62 روز اعتصاب، وارد فرایندی شدند که تماماً در جهت نهضت امام خمینی طی طریق کرده و تا پایان انقلاب 57 عمدتاً همصدا با حرکت نهضت اسلامی حرکت کردند و بدین نحو با ایفای نقش اطلاع رسانی خود، حرکت انقلاب را به جلو انداختند. به عنوان مثال در این جریان روزنامههای کیهان و اطلاعات با تیترهای درشت، اخبار خروج شاه و ورود امام(ره) و دیگر اخبار و رخ دادهای انقلاب را به مردم میرساندند. بدین ترتیب مطبوعات کشور سایه به سایه نهضت اسلامی تا مرحله به بار نشستن آن در 22 بهمن 1357 تلاش کردند
--------------------------------------------
1.طهمورث قاسمی، نهضت امام خمینی و مطبوعات رژیم شاه(1341- 1357)، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1381، ص 124.
2.مهدی بهشتی پور، نشریهی رسانه، شمارهی 4، زمستان 1372، ص 81.
3.مهدی محسنیان راد، انقلاب،مطبوعات و ارزشها، تهران، سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، 1375، ص 203.
4.طهمورث قاسمی، همان، ص 137.
5.مهدی بهشتی پور، همان، ص 84-85.
6.مهدی محسنیان راد، همان. ص 203.
کد مطلب: 3895