رابطه اشرف با هژیر متفاوت از سایر روابط وی با مردان دربار و یا حکومتی بود. «اشرف در واقع میخواست با در دست داشتن مردانی مانند هژیر و رزم آرا و دکتر اقبال، اختیار مملکت را در دست خود داشته باشد.»
به مناسبت اعدام انقلابی عبدالحسین هژیر؛
چرا هژیر مورد اعتماد محمدرضا پهلوی بود؟
12 آبان 1395 ساعت 14:32
رابطه اشرف با هژیر متفاوت از سایر روابط وی با مردان دربار و یا حکومتی بود. «اشرف در واقع میخواست با در دست داشتن مردانی مانند هژیر و رزم آرا و دکتر اقبال، اختیار مملکت را در دست خود داشته باشد.»
عبدالحسین هژیر نخست وزیر پهلوی دوم و از رجال سیاسی عصر پهلوی میباشد. وی یکی از چهرههای مورد اعتماد انگلیس و از افراد نزدیک به شاه بود. شاه،هژیر را فرد مناسبی جهت قدرتیابی خود میدانست و به همین دلیل بعد از استعفای او از نخست وزیری، تلاش زیادی جهت حفظ وی در دربار نمود. با این حال این موضع چندان خوشایند مردم و گروههای اسلامی چون فداییان اسلام نبود و در نهایت موجبات ترور وی را فراهم آورد. با این مقدمه، به علل اعتماد و نزدیکی شاه به هژیر پرداخته و از همین زاویه دلیل ترور او را نیز بررسی میکنیم.
عبدالحسین هژیر چه کسی بود؟
عبدالحسین هژیر یکی از سیاستمداران و نخست وزیران ایران در دههی 20 شمسی میباشد. وی در سال 1278 (ه.ش) در تهران متولد شد و با اتمام تحصیلات توانست به زبانهای روسی وفرانسوی تسلط یابد. وی، بعد از مدتی، در سفارت شوروی در ایران به عنوان مترجم مشغول به کار گردید؛ امابعد از آن با وقوع انقلاب اکتبر روسیه در سال 1917 که بسیاری از ایرانیان به دلیل ظن و گمان این کشوراز ترس جاسوس بودن اخراج شدند، وی نیز ازسفارت خارج و به وزارتهای راه و دارایی راه میبابد. هژیر تا قبل از برکناری رضاشاه، در بسیاری از سمتهای اقتصادی دیگر نیز اشتغال داشت. وی در دهه بیست توانسته بود پستهای مهم و حساس درباری را عهدهدار گردد؛ این درحالی بود که پدر وی از لحاظ سیاسی، فرد شاخص و برجستهای نبود؛ زیرا اکثر قریب به اتفاق کسانی که در آن دهه به پستهای مهم درباری منصوب میشدند، فرزند پدرانی خاصاز لحاظ جایگاه سیاسی و یا اقتصادی بودند.
هژیر، بعد از شهریور 1320، رسماً وارد دنیای سیاست گشته و به ترتیب به وزارت پیشه وهنر، وزارت کشور و وزارت دارایی منصوب میشود. اما مهمترین پست سیاسی وی که از همان آغاز با مخالفتهای گسترده و شدیدی نیز روبهرو بود، سمت نخستوزیری در 23 خرداد 1327 میباشد.
آغاز نخست وزیری عبدالحسن هژیر
نخست وزیری هژیر از همان ابتدا با مخالفت شدید روحانیون، بازارایان و دانشگاهیان روبهرو شد. آیتالله کاشانی در رأس مخالفین او بود. بهعلاوه آنکه سید مجتبی نواب نیز به شدت مخالف او بود.1اما در مقابل مخالفین، شاه همواره یکی از حامیان اصلی هژیر بوده و میتوان گفت که وی از محبوبیت و اعتماد بالایی نزد شاه برخوردار بود. علل این موضوع با استناد به اسناد و منابع موثق، برخاسته از چند دلیل بود.
اول آنکه هژیر از حامیان انگلیس و مدافع منافع این کشور بود و از ملی شدن صنعت نفت نیز حمایت چندانی نمیکرد. فردوست در قسمتهای مختلف کتاب خود بارها به این موضوع اشاره کرده و هژیر را دستپرورده و فرد مورد اعتماد انگلیسیها میدانست.
از سویی همانطور که گفته شد، هژیر در سفارت شوروی نیز مدتی به کار مترجمی مشغول بود و این موضوع میتوانست امتیازی جهت استفاده ابزاری انگلیس باشد؛ زیرا افرادی با سابقه کار در روسیه میتوانستند منبع مهمی از اطلاعات در رابطه با این کشور باشند و اطلاعات ارزندهای از این کشور در اختیار انگلیس قرار دهند. گرچه با توجه به شرایط سیاسی آن دوره و متأثر از جنگ جهانی دوم، دو کشور در مقابل آلمان به همکاری پرداختند؛ اما رقابت بر سر ایران همچنان میان دو کشور وجود داشت.
در مقابل هژیر نیز مورد اعتماد انگلیسیها بود. به طور کلی یکی از ویژگیهای مهم اکثر افرادی که در دهه بیست و سی به نخست وزیری منصوب میشدند، این است که همه آنها به نوعی از حمایت انگلیس برخوردار بوده و یا مورد اعتماد این کشور قرار داشتند.
این موضوع بر احساس شاه نسبت به هژیر نیز تأثیر داشت و به عبارتی میتوان گفت مهرههای منتخب و یا مورد اعتماد انگلیس، با اقبال شاه نیز مواجه بود؛ زیرا شاه جایگاه خاصی برای انگلیس قائل بود، به خصوص آنکه در دوره مذکور یعنی دهه بیست تا قبل از کودتای 28 مرداد این کشور از قدرت و نفوذ فوقالعاده بالایی برخوردار بود. به عبارتی از همان زمان که شاه توسط انگلیسیها منصوب می-شود تا دهه 30 و حتی 40 یعنی قبل از خروج نیروهای انگلیسی از کشور، شاه فرمانبری خاصی از انگلیس داشتکه این موضوع متأثر از نفوذبالای انگلیس در زمینههای سیاسی و حتی اقتصادی در ایران و دربار شاهنشاهی بود. موضوعی که معمولاً در کتب تحولات سیاسی و تاریخی ایران با تأکید کمتری به آن اشاره میگردد.از این رو انتصاب شخصی چون هژیر که بتواند جایگاه و موقعیت کشورهای خارجی از جمله انگلیس را حفظ و یا ارتقا دهد، از موارد مورد توجه شاه نیز بود. اشرف در این رابطه میگوید: «برادرم سعی کرد دنباله برنامههای پدرم را بگیرد... و در عین حال بدون ایجاد هیچگونه خصومتی در دولتهای خارجی تعادل لازم را برای استقرار حاکمیت ایران حفظ کند. او که چنین هدفهایی را در ذهن خود داشت در خرداد 1327 عبدالحسین هژیر را به نخست وزیری منصوب کرد.»2
بنابراین با چنین اوصافی طبیعی بود که فرد مورد حمایت انگلیس مورد اعتماد و مقبولیت شاه نیز باشد. از سویی هژیر رابطه نزدیکی با شاه و درباریان از جمله اشرف داشت. رابطه اشرف با هژیر متفاوت از سایر روابط وی با مردان دربار و یا حکومتی بود. «اشرف درواقع میخواست با در دست داشتن مردانی مانند هژیر و رزم آرا و دکتر اقبال، اختیار مملکت را در دست خود داشته باشد.»3و میدانست که میتواند از طریق هژیر قدرت را به نفع خود و دربار قبضه نماید. از همین رو آنچنان که اشرف خود می گوید وی نقش مؤثری در انتصاب هژیر به وزارت دربار داشت. البته هدف اشرف نیز تا حدودی برآورده گردید و هژیر موفق «به بازگرداندن املاک شاهنشاهی شد.»4
کد مطلب: 3917