شهید آیتالله سیدحسن مدرس، در یکی از حساسترین دورههای تاریخ معاصر ایران، در جایگاه یکی از شاخصترین و تأثیرگذارترین نمایندگان مجلس شورای ملی، در عرصه سیاسی و اجتماعی ایران حضوری فعال داشتهاند. بهعبارت دقیقتر ایشان از دوره دوم تا دوره ششم مجلس شورای ملی، و از سال 1289ش تا سال 1307ش، به تناوب حدود 17- 18 سال در صحنه مجلس و دیگر عرصههای سیاسی و اجتماعی...
□ دربارۀ شهید مدرس چه مطالعاتی داشتهاید؟
شهید آیتالله سیدحسن مدرس، در یکی از حساسترین دورههای تاریخ معاصر ایران، در جایگاه یکی از شاخصترین و تأثیرگذارترین نمایندگان مجلس شورای ملی، در عرصه سیاسی و اجتماعی ایران حضوری فعال داشتهاند. بهعبارت دقیقتر ایشان از دوره دوم تا دوره ششم مجلس شورای ملی، و از سال 1289ش تا سال 1307ش، به تناوب حدود 17- 18 سال در صحنه مجلس و دیگر عرصههای سیاسی و اجتماعی ایران نقشهایی جدی و گاه بسیار تعیینکننده ایفا کردهاند. بنابراین بسیاری از پژوهشگران و مورخان تاریخ معاصر ایران که بخواهند در باره تاریخ تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران در دوران مشروطیت، برهه کودتای سوم اسفند و رخدادهای منتهی بهسلطنت رضاشاه و چند سالی بعد از آن، تحقیق نمایند، ولو آن که موضوع مطالعه آنان ارتباط مستقیمی بهشخصیت آیتالله مدرس پیدا نکند، به ویژه به دلیل نقش پررنگ و مؤثر ایشان در تحولات و حوادث آن روزگار، ناگزیر هستند برای تبیین و تحلیل تاریخی رخدادهای آن دوره حساس، به انحاء گوناگون از ایشان یاد کنند و مراتب تأثیرگذاری او در تحولات آن روزگار را یادآور شوند. بنابراین بررسی تحولات و رخدادهای سیاسی و اجتماعی ایران در دوران مشروطیت تا اوایل دوره سلطنت و حکومت رضاشاه بدون پرداختن به نقش و جایگاه شهید آیتالله سیدحسن مدرس، ناتمام میماند. از این روی، خود من هم طی بیش از دو دههای که در عرصه تاریخ معاصر ایران مشغول تحقیق و پژوهش بودهام، بههمان دلایلی که عرض شد، بهطور مکرر در نوشتههایم، که بهصورت مقاله یا کتاب منتشر شده است، بخشهایی را بهنقش و جایگاه آیتالله مدرس اختصاص دادهام. بنده تاکنون چندین مقاله، دهها یادداشت تاریخی و البته چند کتاب در موضوع مشروطیت، مجالس شورای ملی، احزاب سیاسی، برهه کودتای سوم اسفند و رخدادهای متعاقب آن و نیز تحولات سیاسی، اجتماعی- فرهنگی و امنیتی دوران سلطنت و حکومت رضاشاه تألیف و منتشر کردهام، که در اکثری از این آثار بهنقش و جایگاه مؤثر و گاه بسیار تعیینکننده شهید مدرس در تحولات و رخدادهای آن دوران اشارات درخوری شده و گاه بهفراخور بحث مباحث مبسوطی ارائه شده است.
□ شهید آیتالله سیدحسن مدرس در اندیشه امام خمینی چه جایگاهی داشتند؟
در آثار و بیانات امام خمینی بارها بهنام و یاد آیتالله سیدحسن مدرس در جایگاه شاخصترین و تأثیرگذارترین نمایندگان مجالس شورای ملی در ادوار دوم تا ششم اشارات صریحی شده است. امام خمینی در ذکر خاطراتشان از اواخر دوره قاجار و آستانه قدرتیابی رضاخان در سالهای متعاقب کودتای سوم اسفند 1299 از علاقه و احترام ویژه خود بهشخص آیتالله مدرس سخن بهمیان آوردهاند. این علاقه ایشان بهآیتالله مدرس در مقام نماینده مجلس بهحدی بود که بهرغم تمام دشواریهایی که وجود داشت، هر از گاه محل زندگی و تحصیل خودشان در اراک و احیاناً قم را فقط بههدف حضور در مجلس و تماشای سخنرانیها و مواضع پارلمانی آیتالله مدرس در صحن علنی مجلس شورای ملی، بهمقصد تهران ترک میکردند. شخصیت ممتاز و بستأثیرگذار، شجاعت، علم، منطق و استدلال قوی، صراحت لهجه، و در همان حال سادگی، سلامت فکری- سیاسی و آزادگی آیتالله سیدحسن مدرس و این که در صحن علنی مجلس شورای ملی و سایر عرصههای سیاسی و اجتماعی در دفاع از حقوق مردم ایران و منافع ملی کشور از هیچ تلاشی فروگذار نبود، از جمله مهمترین دلایلی بودند که امام خمینی را از همان دوران نوجوانی و جوانی، میشود گفت، شیفته ایشان کرده بود. امام خمینی در بیانات و نوشتههای خودشان، در مقاطع گوناگون، آیتالله مدرس را الگو و نمونه بارزی از یک شخصیت پارلمانی ممتاز در تمام دوران مشروطیت ایران معرفی کردهاند و قراین و شواهد موجود نشان میدهد، شخصیت و کارنامه سیاسی، اجتماعی و فرهنگی- دینی مدرس، نقش مؤثری در فرایند شکلگیری و تقویت مبانی فکری، سیاسی امام خمینی برجای گذاشته است. بهویژه شجاعت و دلیری و صراحت لهجه آیتالله مدرس در مقام نمایندگی مجلس و برخورد و مواجهه صریح ایشان با رجال، دولتمردان، صاحبان قدرت و نفوذ، که میدانیم رضاخان و رضاشاه بعدی در رأس تمام آن رجال صاحب قدرت قرار داشت، از جمله مهمترین دلایلی بود که از ایشان چهرهای جذاب و قابل احترام در نزد امام خمینی ساخته بود. امام خمینی بارها ضمن اشاره و البته اظهار تأسف از اوضاع نابهنجار و غیرقانونی حاکم بر مجالس دوره پهلوی و سلطه حکومت بر نمایندگان مجلس، بهحضور آیتالله مدرس در مجالس سالهای پایانی دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی اشاره میکند که بهرغم تمام فشارها و ناملایمات سیاسی و امنیتی دلیرانه و بیملاحظه هیچ قدرتی، شجاعانه و در عین حال کاملاً منطقی و قانونمدارانه از حقوق مردم ایران و استقلال سیاسی و سرزمینی کشور ما دفاع میکردند و چهره درخشانی از حضور یک عالم وارسته و توانمند جهان تشیع در عرصه سیاسی و اجتماعی از خود بهنمایش میگذاشتند. شاید بشود گفت، از شخصیت پیامبر اسلام و ائمه معصومین که بگذریم، آیتالله مدرس در ردیف شاخصترین شخصیتهای دینی، سیاسی و فرهنگیای محسوب میشد که از منظر امام خمینی میتوانست و باید الگو و مصداق بارز یک انسان «معیار» در روزگار ما شناخته شود و مورد تکریم قرار بگیرد.
□ آیتالله مدرس در عرصه مشروطهخواهی و نظام پارلمانی ایران چه جایگاهی داشتند؟
مهمترین دلیل و قرینهای که از مشروطهخواهی و حمایت آیتالله مدرس از قانون اساسی و نظام مشروطه حکایت دارد، همین حضور فعال و مؤثر ایشان در مجالس شورای ملی دوره دوم تا دوره ششم است. در هر حال انقلاب مشروطه ایران با حضور بسیار مؤثر و حتی میشود گفت تعیین کننده علما و روحانیون مشروطهخواه شیعه در ایران و نجف شکل گرفته، پیروز شده و استقرار پیدا کرده بود. برخی از مهمترین روحانیون و علمای مشروطهخواه در روند بسیج سیاسی و اجتماعی مردم ایران در ماههای منتهی به پیروزی انقلاب مشروطه نقش درجه اولی ایفا کرده بودند و در جریان نهادسازی آستانه پیروزی انقلاب مشروطیت و تشکیل مجلس شورای ملی و بالاخص تصویب نهایی اصول قانون اساسی و متمم آن و استقرار ساختار نوین مشروطه نقش بدون بدیل و تعیین کننده علما و مراجع جهان تشیع در ایران و نجف بر کسی از آگاهان به امور پوشیده نبود. بنابراین اگرچه مشروطیت اولین دغدغهاش از میان برداشتن استبداد سیاسی و تقویت پایههای جمهوریت نظام بود، اما نقش علما در همین راستا و البته تضمین اسلامیت نظام مشروطه، که به طور مشخص در اصل دوم متمم قانون اساسی متبلور شد، قابل توجه بود. بدینترتیب انقلاب مشروطه و نهادهای برآمده از آن که مبتنی بر قانون اساسی و متمم آن بود، در مجموع مورد پذیرش اجله علما و مراجع بزرگ جهان تشیع در نجف و ایران قرار گرفت و بهنوعی در میان علما و اسلامگرایان از مقبولیت بسندهای برخوردار شد. چنان که میدانیم ملامحمدکاظم آخوند خراسانی مرجع علیالاطلاق جهان تشیع بزرگترین و تأثیرگذارترین مدافع و پشتیبان انقلاب و نظام مشروطه ایران بود و تا هنگام رحلت در سال 1329ق/ 1290ش از هیچ تلاشی در راستای دفاع و تقویت نظام مشروطه ایران فروگذار نکرد؛ ضمن این که بسیاری دیگر از علمای شیعه ایران و حوزه نجف، هم به لحاظ نظری و هم در عرصه عمل سیاسی و اجتماعی و حتی نظامی- امنیتی در دفاع از دستاوردهای مشروطه ایران و حمایت از حقوق ملت ایران در چارچوب قانون اساسی و متمم آن ایستادگی دلیرانهای کردند. بنابراین رفتار و عمل سیاسی شهید آیتالله سیدحسن مدرس در دفاع از نظام مشروطه ایران در چارچوب قانون اساسی را هم باید در راستای همین مواضع تحسینبرانگیز و البته سخت تأثیرگذار علما و مراجع مشروطهخواه آن روزگار مورد ارزیابی قرار داد؛ البته با این تذکر که، آیتالله مدرس در راستای دفاع از نظام مشروطه و حضور در عرصه عمل سیاسی بهمراتب چهره و شخصیت درخشانتر و تابناکتری از خود بهنمایش گذاشت. از علما و مراجع مشروطهخواه صدر مشروطیت که بگذریم (از جمله: آیتالله سیدعبدالله بهبهانی؛ آیتالله سیدمحمد طباطبایی؛ آیتالله سیدعبدالحسین لاری؛ میرزای نائینی؛ اسماعیل محلاتی؛ آقانجفی؛ آقانورالله اصفهانی؛ آیات عظام مازندرانی، تهرانی و شاخصتر از همه این بزرگواران، ملامحمدکاظم آخوند خراسانی مرجع علیاطلاق جهان تشیع)، در طول دوران تقریباً 72 ساله مشروطیت (1285- 1357ش) فقط یک تن را میشناسیم که در میان علما و روحانیون برجسته شیعه، در مقام دفاع از حقوق و منافع ملت ایران در چارچوب قانون اساسی مشروطه و متمم آن، بهنوعی میشود گفت، همتراز و همسنگ شهید مدرس ظاهر شدند، و ایشان آیتالله سیدابوالقاسم کاشانی بودند که به نظر من تاریخنگاری ما چنان که باید در باره نقش تحسینبرانگیز آیتالله کاشانی در دفاع از نظام مشروطه ایران رسالت علمی خود را بهجای نیاورده است. این را هم اشاره کنم که حتی آیتالله شیخ فضلالله نوری که نهایتاً بهمقابله با مشروطه برخاست، در روند پیروزی انقلاب مشروطه و مهمتر از آن در فرایند پرمناقشه تدوین و تنظیم متمم قانون اساسی مشروطه و بالاخص تضمین «اسلامیت» نظام مشروطه (در قالب اصل دوم متمم قانون اساسی) که باعث مقبولیت نظام مشروطه در میان قاطبه علما و روحانیون جهان تشیع گردید، نقش قابل توجهی ایفا کردند. بنابراین نقش و جایگاه شهید مدرس در دفاع از حقوق و منافع ملت ایران در چارچوب قانون اساسی مشروطه و متمم آن، دلایل سیاسی، فرهنگی و دینی- نظری گوناگونی داشت و بهنوعی قائم بهبنیانهای نظری و فکری مشروطه بود که میدانیم علما و مراجع جهان تشیع در تکوین، شکلگیری و تثبیت آن نقشهای تعیین کنندهای ایفا کرده بودند. بدینترتیب آیتالله سیدحسن مدرس بهاعتبار و مقبولیت قانونی- حقوقی نظام مشروطه و قانون اساسی و متمم آن باوری، میشود گفت، تمام و کمال داشت و فعالیت مؤثر در چارچوب آن را گامی تعیین کننده در دفاع از منافع مردم و تمامیت ارضی و سرزمینی ایرانزمین ارزیابی میکرد. بر مبنای همین باور راسخ بهارزشها و دستاوردهای سیاسی، فکری و اجتماعی نظام مشروطه هم بود که با حضور جدی و اثرگذار در مجالس پنجگانه دوم تا ششم شورای ملی نقش قابل ملاحظهای در تقویت و تثبیت نظام پارلمانی در حیات سیاسی جامعه ایرانی ایفا کرده و نمایشی خیرهکننده از ظرفیت روحانیت شیعه در حضور تمام عیار در عرصههای دشوار سیاسی و اجتماعی جامعه ایرانی بهمنصه ظهور رسانید. تا جایی که تمام کسانی که (مخالف و موافق) از نزدیک شاهد حضور و فعالیتهای سیاسی مدرس در مجلس و سایر عرصههای سیاسی و اجتماعی بودهاند بهقانونگرایی و منطق استوار ایشان در چارچوب اصول قانون اساسی مشروطه تأکید و تصریح کرده و شیوه و منش فعالیت سیاسی ایشان را ستوده و بهمثابه الگو و سرمشقی معیار در حیات نظام مشروطه ایران مورد تأکید قرار دادهاند. بنابراین تردید نمیتوان کرد که: آیتالله سیدحسن مدرس مشروطهخواهی تمام عیار و استوار بود.
□ ارزیابی جنابعالی از حضور و تأثیر مدرس در مجالس شورای ملی چیست؟
اولین بار در دوره دوم بود که سیدحسن مدرس در مقام نمایندگی مردم راهی مجلس شد. مجلس دوم بعد از حمله مشروطهخواهان بهتهران و پایان دوره موسوم بهاستبداد صغیر و بهعبارتی در دوره دوم مشروطه ایران تشکیل شد که یکی از حساسترین و بحرانیترین برهههای حیات نظام مشروطه ایران محسوب میشد. اگرچه مدرس از همان ابتدای امر ورود بهمجلس مجتهدی شناخته شده بود و اساساً مقرر بود بهعنوان یکی از پنج عضو ناظر (طبق اصل دوم متمم قانون اساسی) در مجلس حضور پیدا کند، اما ایشان، در دوران حضور در مجلس بسیار فراتر از آن در عرصه فعالیت پارلمانی ظاهر شد و در کنار بسیاری دیگر از نمایندگان شاخص مجلس، در جناحهای مختلف، نقش قابل توجهی در تثبیت و تقویت جایگاه مجلس ایفا کرد. اما همچنان که میدانیم مجلس دوره دوم بهدنبال التیماتوم روسیه تزاری در اوایل سال 1329ق ناگزیر تعطیل گردید و در آن میان آیتالله مدرس در زمره نمایندگان کمیته مشترک مجلس و دولت قرار گرفت که برای بررسی موضوع التیماتوم و تعیین تکلیف دولت و مجلس در برابر آن تعیین و بهشور و گفتگو نشستند و نهایتاً تصمیم گرفتند، با توجه بهشرایط بحرانی کشور با اعلام پذیرش التیماتوم (اگرچه ظالمانه روسیه تزاری)، مانع از گسترش باز هم بیشتر و ویرانگرتر تجاوزکاریهای آن کشور در ایران شده، راه را بر خطرات بالفعل و بالقوهای که کلیت نظام مشروطه ایران را تهدید میکرد سد کنند. بگذریم از این که به دنبال پذیرش التیماتوم، مجلس دوره دوم هم منحل گردید. سیدحسن مدرس در دوره سوم مجلس هم که با مدتها تأخیر انتخابات آن انجام شده و گشایش یافت، باز هم سمت نمایندگی داشت. اما این مجلس هم بهدلیل آغاز و گسترش جنگ جهانی اول تعطیل شد و سیدحسن مدرس همراه با اردوی ملیون، که متشکل از رهبران و اعضای برجسته مجلس و شمار زیاد دیگری از رجال و فعالان سیاسی و دیگران بودند تهران را بهسمت مرکز و نهایتاً غرب ایران ترک کردند و در کرمانشاه دولت موقت ملی را با ریاستالوزرایی نظامالسلطنه تشکیل دادند که شهید مدرس یکی از اعضای کابینه آن بود. اتفاقاً در هنگام عبور اردوی مذکور از مناطق مرکزی ایران امام خمینی در حوالی خمین توانسته بود شهید مدرس را ببیند و در برخی جلسات و سخنرانیهای ایشان که در آن منطقه تشکیل شده بود، شرکت نماید. در مجلس چهارم شورای ملی هم که در سال 1300 افتتاح شد، آیتالله سیدحسن مدرس در ردیف شاخصترین و تأثیرگذارترین تمام نمایندگان مجلس جای داشت. در دوره پنجم مجلس شورای ملی که در سال 1302 کار خود را آغاز کرد و تا سال 1304 فعالیتش را ادامه داد، شهید مدرس چهره تابناکتری از مراتب فعالیت پارلمانی خود و دفاعش از حقوق و منافع ملت ایران را بهنمایش گذاشت. در دوران همین مجلس بود که مدرس انتقادات شدید و صریحی را متوجه اقدامات غیرقانونی رضاخان نخستوزیر وقت کرده و بههمان دلیل تا مرز سوءقصد از سوی مأموران و آدمکشان رضاخان مورد تهدید قرار گرفت. در همین دوره بود که سیدحسن مدرس طی ماههای پایانی سال 1302 و فروردین سال 1303 انتقادات شدید و بیسابقهای را علیه مدعیان جمهوریخواهی رضاخان در داخل و بیرون از مجلس شورای ملی سازمان داده و برغم فشارهای سنگین طرفداران رضاخان در درون و بیرون مجلس، غائله "جمهوریخواهی رضاخان" را عقیم گذاشته و او را مجبور بهعقبنشینی کرد؛ چنانکه بهدلیل همین ایستادگیهای دلیرانه مدرس هم بود که یکی از نمایندگان طرفدار رضاخان در مجلس سیلی محکمی بر صورت ایشان نواخت که البته همین سیلی گستاخانه نقش مهمی در تغییر فضای داخل مجلس و بیرون از مجلس بهسود مدرس و علیه رضاخان پدید آورد و بهتبع آن گردهماییها و تظاهرات گستردهای از طرفداران مدرس و مخالفان جمهوریخواهی رضاخانی در اطراف مجلس شورای ملی شکل گرفته و نهایتاً رضاخان و طرفدارانش را مجبور کرد برای همیشه از فکر جمهوریخواهی عقبنشینی کنند. با این حال توطئههای رضاخان و حامیان او در مجلس و بیرون از مجلس که بهانحاءگوناگون از سوی بیگانگان هم پشتیبانی میشد، برای قدرتیابی رضاخان در رأس حکومت ادامه یافت، که نهایتاً موجبات انقراض قاجاریه و برقراری سلطنت ایران در خاندان پهلوی را فراهم آورد. در فرایند شکلگیری و تقویت این اقدام، سیدحسن مدرس بالاخص در صحن علنی مجلس حملات و انتقادات شدیدی را متوجه رضاخان کرده و تلاشها برای براندازی قاجاریه را اقدامی برای از میان برداشتن دستاوردهای نظام مشروطه و قانون اساسی و متمم آن ارزیابی کرده و جمع شدن مقام حکومت و سلطنت در شخص رضاخان را مقدمهای برای شکلگیری دیکتاتوری و سلب حقوق اساسی ملت ایران دانست و برغم تمام فشارها و تهدیدات که حتی بهترور نافرجام و زخمی شدن ایشان توسط آدمکشان رضاخان هم منجر شد، از مخالفتهای صریح و دلیرانه با توطئه براندازی قاجاریه و سلطنت رضاخان بازنایستاد. اما همچنان که میدانیم با تمهیدات زورگویانه و تهدیدآمیز متعددی که صورت گرفت، نهایتاً فقط 5 تن از نمایندگان مجلس دوره پنجم که شهید مدرس در رأس همه آنها جای داشت، بهماده واحده انقراض قاجاریه و واگذاری حکومت ایران بهشخص رضاخان رأی منفی دادند و مدرس دلیرانه اعلام کرد این اقدام نمایندگان مجلس که اکثر آنها با اعمال نفوذ رضاخان و عمال نظامی او در شهرهای مختلف کشور بهمجلس راه یافته بودند، غیرقانونی است و تأکید هم کردند که اگر حتی یکصدهزار رأی هم داده شود باز هم غیرقانونی است. مجلس ششم شورای ملی آخرین دورهای بود که بهرغم تقلبات و اعمال نفوذ عوامل رضاخان و رضاشاه بعدی، سیدحسن مدرس و اقلیت کوچکی از نمایندگان مستقل و منتقد با رأی مردم وارد مجلس شدند. در این دوره مجلس هم که مقارن با سالهای نخست سلطنت رضاشاه بود مخالفتها و انتقادات صریح سیدحسن مدرس با اقدامات غیرقانونی حکومت وقت ادامه یافت؛ اما در جریان انتخابات دوره هفتم مجلس شورای ملی، رضاشاه که بتدریج موقعیت خود را در رأس قدرت تثبیت کرده و سلطه قابل توجهی بر ارکان حاکمیت و مجلس و دیگر نهادهای کشور پیدا کرده بود، اجازه نداد سیدحسن مدرس راهی به مجلس جدید پیدا کند؛ تا جایی که اعلام شد در جریان انتخابات تهران حتی یک تن از رأی دهندگان تهرانی بهمدرس رأی ندادهاند؛ که البته شهید مدرس صراحتاً این مدعیات حکومت را دروغ خواهد و اضافه هم کرد که، بهفرض صحت این مدعیات حکومت، پس آن یک رأیی که خودش بهخودش داده است، کجاست و چرا همان یک رأی را بهشمار نیاوردهاند.
□ نگاه آیتالله سیدحسن مدرس نسبت به مسائل سیاسی چگونه بود؟
آیتالله مدرس شخصیتی واقعگرا و منطقی بود و بینش سیاسی او تلفیقی از نگرش دینی و تأملات سیاسی، اجتماعی در جامعه بود. ایشان البته که فردی قانونگرا بود و نظام مشروطه و قانون اساسی و متمم آن را چارچوبی پذیرفتنی برای بیان و حل و فصل مسائل و مشکلات مبتلابه جامعه ایرانی در عرصههای گوناگون سیاسی و اجتماعی ارزیابی کرده و مخالف هرگونه انحرافی در مرام و روش سیاسی جریانها، رجال و شخصیتهای سیاسی و فرهنگی در مسیری خارج از چارچوبهای قانونی بود. بگذریم از این که از همان جمله نقل شده از ایشان: «سیاست ما عین دیانت ماست»، تاکنون تعابیر گوناگون و برداشتهای حتی متضاد و متعارضی از سوی افراد و جریانهای سیاسی و فرهنگی و دینی شده است و هر یک کوشیدهاند در راستای مقاصد و اهدافی که داشتهاند، دریافت خاصی از این عبارت داشته باشند؛ با این حال گمان من این است که این عبارت عمدتاً اشاره بهمراتب آزادگی، وارستگی و قانونگرایی شهید مدرس دارد؛ و بهویژه نباید چنان تصور شود که مدرس علاقمند بوده است برای وظایف و علایق سیاسی و اجتماعی خود در قبال جامعه ایرانی و بالاخص در حوزه وظایف پارلمانتاریستی خود ورای آنچه قانون اساسی مشروطه و متمم آن مقرر ساخته بود، پشتوانه فکری و نظری دیگری مورد لحاظ قرار گیرد. از نگاه مدرس سیاست و دیانت، همانی بودند که ایشان در عرصه عمل سیاسی و اجتماعی با کمال شجاعت و دلیرانه، صریح و قاطع و بدون هیچگونه ملاحظه و مصلحتاندیشی فردی و جناحی و نظایر آن (و صرفاً در راستای دفاع از منافع ملی و حقوق مردم کشور) بهمنصه ظهور میرساندند. البته که آیتالله مدرس در باره سیاست کلی حاکم بر کشور و تا حدی نسبت بهسیاست منطقه و جهان اطلاعات بسنده و بهکفایتی داشت و مجموعه بیانات و مواضع ایشان نشان میدهد تلفیقی از آگاهی، دانش و بینش، دینداری، زیرکی، سادگی و خلوص، توآم با شجاعت و صراحت بنیان رهیافتها و نگرشهای سیاسی ایشان را در خود جای میداد. بهعبارت دیگر مجموعه رفتار و کارنامه سیاسی آیتالله مدرس تبلور و عصاره تمام آن علایق، آرزوها و خواستهای جامعه ایرانی از نظام مشروطه و قانون اساسی و متمم آن بود.
□ در باره صلابت شخصیتی و شجاعت سیاسی آیتالله مدرس هم توضیحاتی بفرمایید.
همچنان که منابع برجای مانده و بهویژه صورت مذاکرات ادوار دوم تا ششم مجلس شورای ملی نشان میدهد، در سلوک، رفتار و کردار سیاسی، اجتماعی آیتالله سیدحسن مدرس، که در درجه اول متکی بهمراتب قانونگرایی، انضباط و منطق سیاسی استوار ایشان بود، «دلیری» و «شجاعت» جایگاه، میشود گفت، درجه اول و تعیین کنندهای داشت. همه کسانی که بهانحاء گوناگون با شهید مدرس در ارتباط بودهاند در شجاعت و دلیری تحسینبرانگیز ایشان در مقام نماینده مجلس و دیگر موقعیتهای سیاسی و اجتماعی که متضمن دفاع از حقوق مردم و منافع ملی بود، کمترین تردیدی نکردهاند. حتی امام خمینی هم که بارها در بیانات و آثار خودشان از شهید مدرس بهنیکنامی و بهمثابه الگویی «معیار» از رفتار یک انسان دیندار و قانونمدار یاد کردهاند، شجاعت و دلیری را در صدر تمام خصایل و ویژگیهای برجسته ایشان ذکر کردهاند. بالاخص در برهههای بسیار دشوار سیاسی و امنیتی حاکم بر کشور که هر آن خطراتی تا سرحد مرگ هم ایشان را تهدید میکرد هیچگاه این صراحت لهجه، شجاعت و برخورد دلیرانه با موضوعات و مسائل مبتلابه جامعه را ترک نکردند. همچنان که برخوردهای شجاعانه و بدون اغماض ایشان با اقدامات و رفتارهای غیرقانونی و زورگویانه رضاخان (از هنگام کودتای سوم اسفند 1299 تا بعد از صعود او بهمقام سلطنت و حکومت) برگ زرینی در کارنامه سیاسی ایشان را بهنمایش میگذارد. در این میان البته که برخوردهای ایشان با سایر افراد و جریانهای فعال و حاضر در مجلس شورای ملی، دولت و دیگر نهادها و مراجع دولتی و حکومتی و غیره هم همواره صریح، شجاعانه و بدون هرگونه مصلحتاندیشی منفعتطلبانه یا از سر اضطرار و نظایر آن بوده است. این شجاعت و دلیری مثالزدنی شهید مدرس تا حد زیادی هم از این موضوع نشأت میگرفت که ایشان هیچگونه نقطه ضعفی در زندگی و حیات فردی، خانوادگی و سیاسی- اجتماعی خود نداشت و بهتبع آن در رفتار و عمل سیاسی و اجتماعی خود جز مصالح کشور و مردم دلمشغولی دیگری نداشت. زندگی خانوادگی و فردی ایشان هم بهنهایت، ساده و بدون تکلف بوده و تا حد فقر و تنگدستی مالی ادامه مییافت. بنابراین ایشان چیزی جز آنچه در عرصه عمل سیاسی و اجتماعی و آشکارا بهنمایش میگذاشت، محظوری نداشت تا موجبات محافظهکاری و مصلحتاندیشی خلاف قاعده را در رفتار و کردارش فراهم آورد.
□ نقش و جایگاه شهید آیتالله سیدحسن مدرس در دوران و مراحل حساس مشروطیت ایران را چگونه ارزیابی میکنید؟
همچنان که قبلاً هم اشاره شد، دوران حضور شهید آیتالله سیدحسن مدرس در مجلس شورای ملی و سایر عرصههای سیاسی و اجتماعی ایران، مقارن با یکی از حساسترین و دشوارترین برهههای حیات جامعه ایرانی در تمام دوران معاصر بوده است. برهه حضور ایشان در دوره دوم مجلس شورای ملی مقارن شد با بحرانهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و امنیتی داخلی که با فشارها و تجاوزکاریهای کشورهای انگلستان و روسیه تزاری در شئون گوناگون سیاسی، امنیتی- نظامی و مالی- اقتصادی توأم شده، نظام مشروطه و جامعه ایرانی را در وضعیتی بس مرارتبار و سخت قرار داده بود؛ چنان که مجلس دوم هم اساساً با فشارهای ظالمانه و غیرانسانی روسیه تزاری ناگزیر منحل گردید. حضور شهید مدرس در مجلس سوم شورای ملی هم با آغاز و گسترش جنگ جهانی اول در مناطق مختلف ایران مقارن شد که نتیجه آن تعطیلی اجباری مجلس و مهاجرت مدرس با بسیاری دیگر از ملیون ایرانی بهسوی غرب کشور بود. دوره چهارم مجلس هم که با فترتی چندساله گشایش یافت، مقارن با رخدادهای متعاقب کودتای سوم اسفند 1299 رضاخان بود. مجلس دوره پنجم هم در سال 1302 در شرایطی کار خود را آغاز کرد که اکثری از نمایندگانش تحت فشار و اعمال نفوذ عوامل رضاخان در مناطق مختلف کشور، راهیِ بهارستان شده بودند و از همان آغاز کار در راستای علایق و خواستهای رضاخان در صدد برآمدند راه تقویت موقعیت او در ارکان حاکمیت ایران را فراهم نمایند. در همین مجلس هم بود که ایده جمهوریخواهی مورد عنایت رضاخان طرح شده و طی یکی دو ماهه پایانی سال 1302 و فروردین سال 1303 فشارها در داخل و خارج از مجلس برای براندازی سلطنت قاجاریه و تأسیس نظام بهاصطلاح جمهوری در ایران، کشور را در بحرانی فزاینده فرو برد؛ که میدانیم با ایستادگی اقلیت مجلس تحت رهبری سیدحسن مدرس و بسیاری از فعالان سیاسی و دینی در خارج از مجلس نهایتاً این طرح با پشتیبانی اقشار گسترده مردم کشور با شکست روبرو شد. اما توطئهها ادامه یافت و نهایتاً بعد از حدود 20 ماه بحرانسازیِ رضاخان و طرفداران او در مجلس و خارج از مجلس که با رعب و وحشتی مثال زدنی هم همراه بود، همین مجلس دوره پنجم برغم ایستادگی دلیرانه اقلیتی کوچک و از جمله مدرس، سلسله قاجاریه را برانداخت و سلطنت ایران را بهرضاخان سپرد. دوره سلطنت رضاشاه هم که آغازی تأسفبار برای از میان برداشتن دستاوردهای سیاسی و مدنی انقلاب مشروطه و نقض قانون اساسی و متمم آن بود. چنان که در این برهه مجلس بهعنوان مهمترین نهاد و نماد مشروطه ایران، عملاً تحت سلطه بلامنازع دربار و شخص رضاشاه قرار گرفت و نمایندگان مجلس از دوره هفتم بهبعد تقریباً همگی توسط دربار گزینش میشدند و دولتهای وقت هم کاملاً آلت فعل رضاشاه بودند. ضمن این که در همین دوره رعب و وحشتی کم سابقه در عرصه سیاسی و اجتماعی ایران حاکم شده و بسیاری از فعالان و رجال سیاسی و سایر منتقدان حکومت رضاشاه دستگیر و زندانی و شمار زیادی از مخالفان بهقتل رسیدند که آیتالله سیدحسن مدرس از جمله این افراد بود. رضاشاه که هیچگاه کینه این روحانی مشروطهخواه و قانونگرای دلیر و پرآوازه را فراموش نکرده بود، در اواخر دهه 1300 (سال 1308) ایشان را دستگیر و در مناطق شرقی ایران (خواف و کاشمر) بهتبعید فرستاد و نهایتاً، به همین حد از سبعیت هم رضایت نداده و دستور داد ایشان را به قتل برسانند. چنین شد که تعدادی از آدمکشان شهربانی به دستور رضاشاه راهی تبعیدگاه این بزرگترین عالم مشروطهخواه ایران در جنوب شرقی استان خراسان شده و در آذر سال 1316 بیرحمانه ایشان را به قتل رسانیدند.
□ لطفاً در باره برخورد آیتالله مدرس در مقام نمایندگی مجلس شورای ملی با رضاخان و رضاشاه بعدی توضیحاتی بفرمایید.
رضاخان در تمام سالهای متعاقب کودتای سوم اسفند 1299 که نهایتاً بهصعودش بهسریر سلطنت انجامید، میشود گفت، منتقد و مخالفی مهمتر و تأثیرگذارتر از شخص آیتالله سیدحسن مدرس پیدا نکرد. در همان حال، مدرس هم در تمام دوران فعالیت سیاسی و حضور در صحن مجلس شورای ملی مهمترین چالشی که با آن مواجه شده و رو در روی آن ایستاد، مقابله با شخص رضاخان سردار سپه و رضاشاه بعدی بود. مدرس در تمام آن برهه حساس و سرنوشتساز رضاخان را بزرگترین تهدید نظام مشروطه و قانون اساسی و متمم آن ارزیابی میکرد و بههمین دلیل، مبارزهای سرسختانه و بیمحابا با او و طرفدارانش در مجلس و بیرون از مجلس آغاز کرد، که تا سالهای نخست سلطنت رضاشاه ادامه یافت. در همان حال، رضاخان هم در روند قدرتیابی و صعود نهاییاش بهسلطنت، البته بهدرستی، مدرس را بزرگترین و سرسختترین مخالف و منتقد خود میدانست. بههمین دلیل از همان آغاز کوشید بههر نحو ممکن، ولو با با مذاکره و نرمخویی مانع از تداوم مخالفت مدرس شود، اما، هنگامی که سیاستهایی از این دست کارگر نیافتاد حتی بهفکر حذف فیزیکی مدرس افتاده و حداقل دوبار مأمورانی از شهربانی تحت امر رضاخان مدرس را هدف گلوله قرار دادند؛ اما، این گونه اقدامات تبهکارانه تروریستی هم بهجایی نرسید و مدرس جان سالم بهدر برده و در همان حال بهرضاخان هم فهماند که میداند توطئه ترور ایشان از سوی شخص او طراحی و هدایت میشود. اگرچه مدرس در ابتدای امر و تا هنگامی که رضاخان انگیزههای جاهطلبانه و قدرتجویانه خود را توسعه نداده بود، بالاخص بهدلیل نقشی که رضاخان در ایجاد امینت و مقابله با شورشها و ناامنیهای اشرار و تحرکات تجزیهطلبانه و نظایر آن ایفا میکرد، چندان تمایل نداشت مانعی بر سر اقدامات و رفتارهای رضاخان ایجاد کند و چه بسا برای پیشبرد اقدامات نظامی و امنیتی رضاخان در اقصی نقاط کشور از طریق مجلس حمایتهایی هم از او بهعمل میآورد؛ اما هنگامی که آشکارتر شد، رضاخان سیاست تحکیم موقعیت خود در رأس هرم قدرت و سلطنت را دنبال میکند، بیمحابا و با سرسختی تمام در برابرش موضع مخالف گرفت و همچنان که میدانیم مقابله و مبارزه مدرس با رضاخان تا واپسین دوره حضورش در مجلس ششم شورای ملی که مقارن با سالهای نخست سلطنت رضاخان بود ادامه یافت و دقیقاً بهدلیل همین سرسختی مدرس در مقابله با رضاخان- رضاشاه بعدی- بود که اجازه داده نشد مدرس در مجلس هفتم حضور پیدا کند. اما کینه رضاشاه از مدرس پایان نیافت؛ حتی دستگیری و تبعید مدرس بهمناطق شرقی ایران در استان خراسان هم که تا سال 1316، بهمدت حدود 8 سال ادامه یافت، نتوانست رضاشاه را آرام کند؛ بههمین دلیل دستور داده شد مأمورانی از شهربانی ایشان را بهقتل برسانند. نهایتاً سیدحسن مدرس در 10 آذر 1316 در کاشمر بهشهادت رسید. مدرس در سال 1249ش در روستای سرابه از توابع شهرستان اردستان در استان اصفهان متولد شده بود و بههنگام شهادت حدود 67 سال سن داشت. نام و یادش گرامی باد.