اشرف خواهر دوقلو محمدرضا شاه از ابتدای سلطنت برادرش تا آخرین دقایق عمر او نقش سرنوشت سازی در سیاستگذاریهای سلسله پهلوی داشت. او زنی ماجراجو و قدرت طلب بود و در این راه از خرج پول و صرف نیرو ابایی نداشت. به همین دلیل دکتر مصدق وقتی به نخست وزیری رسید، اشرف را به علت دخالت در امور سیاسی و همچنین شهرت او در فساد اخلاقی و اقتصادی و نقش داشتن در کشتار مردم بیگناه در قیام 30 تیر، از کشور تبعید کرد. اما پس از پیروزی کودتا و رفع محدودیتهای وضع شده از سوی دکتر مصدق بر او، با خواستههای افزونتر به ایران بازگشت. اما این بار شاه برای جلب نظر مردم و کسب مشروعیت اجازه دخالت در امور سیاسی را به خواهر خود نداد. به همین جهت اشرف پهلوی برای جلب حمایتهای داخلی و خارجی و کسب محبوبیت، تبلیغات گستردهای را به نام ورود در امور خیریه به راه انداخت.
او کوشش داشت تحت لوای اقدامات بشردوستانه و عامالمنفعه، افکار عمومی را به هر نحو ممکن از فساد مالی و اخلاقیاش منحرف سازد و هر چه زودتر وارد فضای سیاسی کشور و کسب قدرت و منفعت شود. در این نوشتار قصد داریم به سه مورد از فعالیتهای عوام فریبانه اشرف پهلوی بپردازیم و نیات او را از این اعمال دریابیم که با چه هدفی آنها را انجام میداده است.
الف) تاسیس سازمان زنان ایران
از جمله فعالیتهایی که میتوانست اشرف را تا حدی به سیاست نزدیک کند تا چندان در حسرت آن نسوزد و همچنین برای او محبوبیتی به بار آورد، پرداختن به امور اجتماعی زنان بود. از این رو شعار «احیای حقوق زنان» میتوانست توجه نیمی از جمعیت کشور را به سمت او معطوف نماید و محبوبیت و شهرتی دوباره برایش به ارمغان بیاورد. او با این انگیزه دست به تاسیس «سازمان زنان ایران» زد. سازمانی که میتوانست به او کمک کند که هم خود را به عنوان چهره محبوب در راه دفاع از حقوق و آزادی زنان مطرح سازد و هم به او کمک کند هرچه سریعتر وارد سیاست شود. چرا که این سازمان به رغم ظاهر اجتماعیش، عملکردی کاملاً سیاسی داشت و با موضعگیریهای خود جهت تامین حقوق زن ایرانی و تاکید و فشار برای تصویب برخی قوانین که ماهیتاً با امور مذهبی تضاد داشت، و اشرف به عنوان سخنگوی زنان ایرانی، نقش سیاسی خود را به خوبی جهت حفظ و پیشبرد مقاصد سیاسی و اجتماعی نظام شاهنشاهی ایفا میکرد.1
بنابراین بحث احیای حقوق زنان و اصلاح قوانین خانواده و مسائل مربوط به زنان اگرچه مسئلهای قابل تامل است، اما طرح آن توسط اشرف پذیرفته نبود. هرچند پارهای از حقوق زنان، در سیطرهی سنتهای گاه غلط، نادیده گرفته شده است و سنتشکنی در این امور چندان بیجا نیست، اما کاری نبود که اشرف بتواند متولی آن باشد. او نه پایبند به مسائل اخلاقی بود و نه به امور شرعی توجهی داشت. همچنین حرمت سنتهای ایرانی را هم حفظ نمیکرد. پس چگونه میتوانست همچون یک مصلح اجتماعی، قهرمان احیای برخی از حقوق زنانی شود که توجه به امور اخلاقی و حفظ حریم شرعی با جزییترین مسائل زندگی آنها عجین و توام شده است؟2 بنابراین نمیتوان او را در زمره افرادی قرار داد که از هیچ کوششی دریغ نمیورزند تا زنان جامعه را از بیسوادی، فقر و تبعیض نجات دهند، بلکه تنها نیت او در این راستا باید تلاش برای عوام فریبی در کسب محبوبیت و ورود به عرصه سیاسی دانست.
ب) انجام فعالیتهای عام المنفعه
اگرچه فرح و اشرف ظاهراً در کتاب خاطرات خود با احترام از یکدیگر یاد کردهاند، اما نمیتوان این واقعیت را انکار کرد که اشرف به آسانی حاضر نبود، جایگاه برتر خود را به یک زن تازه از گرد راه رسیده بسپارد.3 در همین سالهای ورود فرح به دربار، اشرف به رقابت با ملکه ایران برخاست. لذا در ادامه راه به دلیل کم سن و سالی ولیعهد، شاه مجبور شد تا در جستجوی انتخاب نایب السلطنهای باشد و همین امر، رقابت فرح و اشرف را بیشتر از قبل کرد. رقابتی که سبب شد بسیاری از فعالیتهای اشرف، در دید جامعه شائبهدار جلوه کند. بنابراین ، اشرف پهلوی مجبور شد دست به اقداماتی ظاهرسازی شده در جهت امور خیریه بزند. این اقدامات چنین بود که وی با تبلیغات فراوان وانمود میکرد که قصد دارد ثروتش را در راه فعالیتهای عام المنفعه و خیریه و امور مربوط به زنان صرف کند، و یا در راستای همین برنامه عوامفریبانه به شهرهای مختلف ایران سفر میکرد و "عرایض" بسیاری از مردم را شخصاً دریافت کرده و قول حل مشکلات آنان را میداد. لیکن در سطح نخبگان همه میدانستند که قصد او بیش از ظاهرسازی نیست و در آن زمان، همه کارهای او را زمینه سازی برای نایب السلطنه شدن معنا میکردند.4
هنگامی که شاه، فرح را با تغییر قانون اساسی به عنوان نایب السلطنه معرفی کرد، موقعیت اشرف در دربار تضعیف گردید. به همین خاطر او به این فکر افتاد که میتواند در کنار سرپوش نهادن بر جنایات رژیم، بر مسند دبیرکلی سازمان ملل بنشیند و خود را به عنوان چهرهای بینالمللی و ماندگار به جهان بشناساند و به این انگیزه، تکاپو و تلاش خود را بیش از بیش کرد.
همچنین علاوه بر موارد ذکر شده، اشرف کوشش میکرد تا به مدد برگزاری نمایشگاههایی با مضمون انساندوستی، خود را یک فرد خیر و بشردوست معرفی کند و بر مشروعیت خود در بین مردم برای نایب السلطنه شدن بیافزاید. علیرغم این موارد اشرف نه تنها نتوانست رضایت شاه را برای نیابت سلطنت کسب کند بلکه حتی موجبات ناخرسندی برادر تاجدارش را فراهم کرده و شاه شرط حمایت خود از او را «دست برداشتن از این مسخرهبازیها تبلیغاتی»5 قرار داده بود.
در واقع شاه بهتر از همه به رفتار او واقف بود. در یک مورد، شاه به عَلَم میگوید که در جواب نامه اشرف چنین بنویسد: «خانم عزیز، اگر تا این حد مشتاق اندوختن ثروت و استفاده از نفوذ من برای پیشبرد کارهای تجاریتان هستید، پس چرا این قدر درباره بخشیدن ثروت خود جنجال به راه انداختهاید؟ مگر عقل از سرتان پریده؟ از یک طرف از سادگی طرفداری میکنید؛ ولی از طرف دیگر تجملپرستی را به حد اعلا میرسانید»6. اقدامهایی از این دست، چه برای جلب نظر شاه و زمینهسازی برای نایب السلطنه شدن و یا به هر نیت دیگر، به نیابت اشرف منجر نشد و سرانجام شاه، فرح را به عنوان نایب السلطنه ولیعهد اعلام کرد.
ج) کمک به سازمانهای حقوق بشر
فعالیتهای اشرف، به گستره خاک ایران محدود نمیشد. او از سال 1342 وارد سازمان ملل شد و به عنوان نماینده ایران در کمیته حقوق بشر شروع به کار کرد و سعی کرد چهره رژیم سرکوبگر پهلوی در منطقه را التیام بخشد. در ادامه هنگامی که شاه، فرح را با تغییر قانون اساسی به عنوان نایب السلطنه معرفی کرد، موقعیت اشرف در دربار تضعیف گردید. به همین خاطر او به این فکر افتاد که میتواند در کنار سرپوش نهادن بر جنایات رژیم، بر مسند دبیرکلی سازمان ملل بنشیند و خود را به عنوان چهرهای بینالمللی و ماندگار به جهان بشناساند و به این انگیزه، تکاپو و تلاش خود را بیش از بیش کرد. از این رو به امید برآورده شدن این آرزو، از هیچ تلاشی فروگذاری نکرد و دست به برگزاری اجلاسهای متعدد در راستای حقوق بشر زد و همچنین راه سفر به کشورهای گوناگون با ظاهر حمایت از حقوق زنان و امثالهم را در پیش گرفت تا بتواند وجهه بینالمللی و جهانی پیدا کند.
او در این راه از کمکهای مالی کلان به سازمان ملل هم فروگذار نکرد و مبلغ 2 میلیون دلار از پول بیتالمال را به کمیسیون حقوق زنان سازمان ملل اهدا کرد و در ادامه پس از کمتر از یک ماه دیگر، مبلغ 40 میلیون دلار برای اهدا به برنامه حمایت از خانواده سازمان ملل، از شاه درخواست کرد. توجیه اشرف در برابر امتناع شاه این بود که «در حال حاضر به ما به دیده یک رژیم ستیزه جو مینگرند، پس پرداخت این مبلغ میتواند وجهه ما را در خارج بالا ببرد.» و البته وزیر وقت دربار، این انگیزه اشرف را پیش شاه عیان کرد که «والا حضرت مایل است زمینه را برای مقامی که امیدوار است دبیر کلی سازمان ملل باشد، آماده کند.»7 بدین ترتیب نیت تمام حمایتها، مسافرتها و سخنرانیهای بینالمللی اشرف در راستای حقوق بشر و حمایت از زنان در جهان، چیزی جز ظاهرسازی و کسب وجههای جهانی برای رسیدن به مقام دبیر کلی سارمان ملل نبود تا به واسطه آن بتواند به آرزوی خود یعنی کسب قدرت برسد، اما این تلاشها او نیز هرگز به ثمر نرسید.
فرجام
در مجموع اشرف پهلوی زنی جاهطلب بود که در سنگدلی و فساد اخلاقی شهرت جهانی داشت. او برای جبران این وجهه خود و کسب مشروعیت و محبوبیت، دائماً در حال فریب افکار عمومی داخل و خارج از کشور بود. به همین منظور مستمر در حال سفرهای خارجی در راستای تبلیغ حقوق بشر بود و در داخل نیز از طریق حمایت از سازمانهای زنان و انجام فعالیتهای به ظاهر عامالمنفعه، دائماً با سازمانهای خیریه فرح به رقابت میپرداخت، و در این راه هزینههای بسیار میکرد ولی در انتها تمام تلاشهای به ظاهر خیرخواهانه او قادر به افزایش محبوبیت وی نزد مردم نشد. در واقع باید گفت این فعالیتهای غیرقانونی و غیر اخلاقی او و دوستان نزدیکش بود که تمام تلاشهایش را برای کسب اعتبار خنثی میکرد.
اشرف پهلوی و هویدا
شماره آرشیو: 1-131-135م
پی نوشت:
1.جلال فرهمند، دیپلماسی(اسنادی از حضور اشرف پهلوی در سازمان ملل متحد)، فصلنامه تاریخ معاصر ایران، شماره 28. زمستان 1382. ص 210.
2.احمد پیرانی، زنان پهلوی، تهران، انتشارات بهآفرین، 1387، چاپ دوم، ص 167-168.
3.احسان گریوانی و محمدرضا آخوندی، ناگفتههای زندگی اشرف پهلوی، مشهد، انتشارات آرمان خرد. 1390. ص88.
4.احمد پیرانی، همان، ص173.
5.شهلا بختیاری، مفاسد خاندان پهلوی، تهران، انتشارت مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1384. ص 64.
6.اسدالله علم، گفتگوی من با شاه(خاطرات محرمانه امیر اسدالله علم)، تهران، انتشارات طرح نو، ج2، ص821.
7.احمد پیرانی، همان، 175.