«آیت الله شیخ غلامحسین جمی در دوران انقلاب وپس از انقلاب»درگفت وشنود با امیر دریابان علی شمخانی
□به عنوان سوال اول بفرمائید که از نگاه شما، مرحوم آیتالله جمی با چه ویژگیهایی توصیف میشود؟
بسم الله الرحمن الرحیم.مرحوم آقای جمی در یک جمله، یعنی آتش تهیه مقاومت در جنوبیترین نقطه ایران، در دوره جنگ و بهخصوص در برهه حصر آبادان. او همواره در بین مسجد قدس و مناطق آبادان و فرماندهان ستاد عملیات، در رفت و آمد بود و هر هفته هم مواضع پر قدرت خود را، در یکی از کارآمدترین جایگاههای آتش تهیه، یعنی نماز جمعه اعلام میکرد. مقاومت و مداومت ایشان در برگزاری مرتب نماز جمعه، از یک سو مردم آبادان را حول محور وجود ایشان، در کنار هم نگه میداشت و از سوی دیگر، به مردم ایران دلگرمی و نوید میداد که: هنوز آبادان در اختیار ماست! به همین خاطر درآن دوره، بعد از نماز جمعه تهران،نمازجمعه آبادان پر مخاطبترین نماز جمعه ایران بود. حضرت امام هم به برگزاری نماز جمعه آبادان، حساسیت زیادی داشتند.یک بار هم موقعی که مرحوم آقای جمی برای کاری از آبادان خارج شده بود، از ایشان پرسیده بودند: چرا نماز جمعه را برگزار نمیکنید؟ البته در این فاصله آقای طرفی -که عربزبان و انسان بسیار شریفی بود- نماز را به عنوان امام جمعه موقت آبادان برگزار میکردند. برگزاری نماز جمعه آبادان، به مردم عراق میفهماند هنوز مردم آبادان دارند مقاومت میکنند و حضور دارند، به همین دلیل نماز جمعه آبادان در واقع دماسنج مقاومت و پایداری شده بود، چون دوست و دشمن یکسان بدان علاقه داشتند و گوش میدادند.
آقای جمی هم، عمل جراحی سختی را از سر گذرانده و از نظر جسمی ضعیف شده بود، سنش هم بالا بود و لذا میتوانست مثل خیلیها از آبادان برود، اما هیچیک از این مشکلات باعث نشد در صحنه حضور نداشته باشد. مضافاً بر اینکه پسرها و برادرهایش هم در آبادان مانده بودند و حضور آنها، دلگرمی خوبی برای رزمندگان بود و نقش بسیار مثبتی را در تأمین یک عقبه روانی محکم برای رزمندگان ایفا میکرد.
□نقش آقای جمی در انتقال صحیح و دقیق اطلاعات، در باره جبهههای جنگ به مسئولین را چگونه ارزیابی میکنید؟
مرحوم آقای جمی به دلیل ارتباطات گستردهای که با تمام مسئولین، نیروهای مسلح و مردم داشت و به دلیل رابطه صمیمانه با آقای موسوی امام جماعت مسجد جامع خرمشهر و حضور دائمی در آبادان و مشاهده تحولات و تغییرات از نزدیک، از طریق دو خط تماس تلفنی، یکی مستقیم به دفتر امام در تهران و دیگری دفتر امام در قم و آقای شرعی، وضعیت جبههها را با دقت و صداقت به مرکز منتقل میکرد و حساسیتها را برمیانگیخت.البته از کانال های دیگر هم گزارشهایی میرفت و این تواتر خبر، یکی از اصول تصمیمگیری درمیان همه اقشار ازجمله روحانیت است . لذا حضور ایشان در این عرصه هم، بسیار مؤثر بود و ایشان در انتقال صحیح اخبار و اخبار صحیح، نقش مکمل داشت. گزارشهای روزانه نوبهای از وضعیت نیروهای خودی و دشمن، برای نیروهای مسلح ارسال میشد، ولی به دلیل ساختار بوروکراتیک کشور، سریع به دست مسئولین نمیرسیدند و کافی نبودند و لذا نقش مرحوم آقای جمی در این زمینه هم بسیار برجسته بود.
□حضور روحانیون در جبههها در جهت تقویت روحیه رزمندگان در طول جنگ نقش بسیار مهمی بود و حضور مرحوم آقای جمی در آبادان یکی از برجستهترین حضورهاست. ارزیابی شما از این نقش چیست؟
قطعاً همینطور است. ایشان همواره به مردم امید میداد و آنان را به امدادهای الهی و الطاف خداوندی امیدوار میکرد. در عین حال بین نیروهای رزمندهای که در آبادان حضور داشتند، هماهنگی و انسجام به وجود میآورد. در دوران جنگ جریانات مختلف سیاسی، مواضع گوناگون و متضادی را در قبال جنگ و مسائل کشور اتخاذ میکردند و اختلافات در اوج خود بودند، اما این اختلافات در خطوط مقدم جبهه یا در آبادان، کمتر به چشم میخورد. یکی از عللی که در آبادان مانع از بروز اختلافات میشد، نوع نگاه مرحوم آقای جمی به مسائل و نقش وحدتبخش ایشان در موعظهها، سخنرانیها و عملکرد ایشان بود. به همین دلیل است که عرض کردم آقای جمی آتش تهیه مقاومت و پایداری در جنوبیترین نقطه جنگ بود. در طول دوران دفاع مقدس، حصر آبادان، نبرد کوی ذوالفقاریه، عملیاتهای تهاجمی ایران در کربلای 5 و مخصوصاً والفجر 8 در منطقه عمومی آبادان، ضرورت اطلاعرسانی ِبه ایشان و نقش فعالشان در تبیین شرایط برای مردم، بهگونهای که موضوع غافلگیری در عملیات محفوظ بماند، نقش بسیار دشواری بود و ایشان به شایستهترین وجه ممکن این نقش را ایفا میکرد.
□نظرتان در باره تجلیل از ایشان در زمان حیاتشان چه بود؟ظاهرا در این باره دیدگاه خاصی داشتید که شنیدن آن در این بخش از گفت وگو،برای مامغتنم است؟
من دردوره ای که کنگره بزرگداشت آقای جمی درتهران برگزار می شد،گفتم: این اولین بار است که داریم در حیات فردی میگوییم «اللَّهُمَّ إِنَّا لَا نَعْلَمُ مِنْهُ إِلَّا خَیْراً»: خدایا ما جز خوبی از او نمیدانیم و این حرکت بسیار زیبایی بود. البته مردم آبادان چه دردوران جنگ و چه پس از آن، مرحوم آقای جمی را خیلی خوب میشناختند. ایشان از زمان شروع نهضت امام نقش بسیار برجستهای داشتند و همه از ابتدای چگونگی ورود ایشان به عالم روحانیت و نحوه ورود به نهضت، کاملاً از زندگی و سیر مبارزاتی ایشان خبر داشتند، مخصوصاً مردم آبادان که شهرشان یکی از پرمسئلهترین شهرهای خوزستان بود و چپها و قومگراها، در کنار هم فعال بودند. قطعاً یکی از عوامل ثبات و تغییر شرایط به نفع نیروهای خط امام و انقلاب، شخص مرحوم آقای جمی و لذا تجلیل از ایشان بسیار ضروری بود.
نکتهای که مایلم یادآوری کنم این است که در انتهای همه اطلاعیههایی که برای فوت افراد چاپ میشوند، این جمله میآید که «ایشان از یاران امام بود!» سئوالی که همیشه برایم مطرح میشود این است که اگر حضرت امام این همه یار و یاور داشتند که در خرداد سال 1342 کار رژیم را یکسره کرده بودند و همان موقع انقلاب محقق میشد! اما در مورد مرحوم آقای جمی، بلاشک ایشان از یاران امام بود و از ابتدای نهضت امام وارد عرصه مبارزه و روشنگری شد و یاوری خود به امام و انقلاب را، در حصر آبادان به شایستهترین وجه ممکن به اثبات رساند. ایشان بلاتردید از سرمایههای گرانقدار فرهنگی ما بودند.
□چه ویژگیهایی از ایشان در ذهن شما از همه برجستهتر است؟
راستش را بخواهید بار اولی که مرحوم آقای جمی را دیدم، با توجه به شرایط فیزیکی و عکسالعملهای سریع ایشان، به یاد فرفره افتادم! ایشان لحظهای از پا نمینشست و از کمک به یک انسان نیازمند گرفته تا انتقال خانوادهها به بیرون از حلقه محاصره آبادان، از درخواست نیرو برای آبادان تا انتقال سریع وضعیتهای مختلف عملیاتی در آبادان و خرمشهر، خیلی سریع عمل میکرد و به اعتقادم ایشان به دلیل حضور مستمر در آبادان و ارائه خدمات در عرصههای گوناگون، آثاری از خود به یادگار گذاشته است که تا سالهای سال، پس از ایشان هم جاودانه خواهند ماند.
تلاش برای تجلیل بزرگان و خدمتگزاران در حیات آنها اگر ادامه یابد و در عین حال با برنامهریزی دقیق و دور از غوغا و سانسور و بزرگنماییهای کاذب و کوچکنماییهای مصلحتی باشد، قطعاً اقدام مؤثر و مفیدی است و در مورد مرحوم آقای جمی هم باید تلاشهای ارزشمند ایشان را به نسل جدید منتقل کرد.
امثال مرحوم آقای جمی، دستمایههای قوی فرهنگی و در واقع سکوی پرتاب و آغازگر تحرکات مؤثر و سازنده فرهنگی -اجتماعی ما هستند. مرحوم آقای جمی در واقع، مثلث فرهنگی جامعی بود که از یک سو نسب به دلیران تنگستان و رئیسعلی دلواری و مجاهدتهای درخشان آنان میبرد و از سوی دیگر به عشایر عرب و قضیه جهاد دشت آزادگان و تقابل آنان با انگلیسیها شباهت می برد، که متأسفانه آنگونه که باید و شاید، تبیین نشده است. ضلع سوم و قاعده این مثلث هم، حضور در جبهههای هشت سال دفاع مقدس است. به این همه، مجاهدتها و روشنگریهای ایشان از آغاز نهضت امام تا پیروزی انقلاب را هم بیفزایید تا مشخص شود چه پتانسیل فرهنگی غنی و پرباری را در اختیار داشته ایم و از آن غفلت کردهایم!
مرحوم آقای جمی، یادآور چندین رویداد بزرگ هست که پرداختن به هر یک از آنها فرصت مستوفایی را میطلبد و روشنگر گوشههای باشکوه و درخشانی از تاریخ معاصر ما هستند. بنابراین در تبیین زندگی و تلاشهای ارزنده مرحوم آقای جمی، نباید صرفاً به دوران جنگ و حصر آبادان پرداخت. قبل از جنگ هم در آبادان ناامنیهای بسیاری وجود داشت، از جمله فعالیتهای گروهکهای محارب که زمینهساز تجاوز عراق به ایران بودند، هنوز بهدرستی تبیین نشده است. قبل از انقلاب هم، حرکت قدرتمندی تلاش میکرد جلوی نفوذ فرهنگی غرب را- که همراه با پمپاژ نفت به غرب، از آن سو به آبادان پمپاژ میشد- بگیرد و مرحوم آقای جمی قطعاً در این زمینه نقش بسیار برجستهای داشت و در اثر مساعی ایشان و بزرگان دیگری چون شهید آیتالله مطهری، شهید آیتالله مفتح، آیتالله مکارم شیرازی، آیتالله سبحانی و... بود که نهضت امام ترویج و آثار فرهنگ سطحی و واردات غربی از آبادان، پاک شد.
رویدادهایی که به نوعی با حیات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی مرحوم آقای جمی ارتباط پیدا میکنند، هر یک میتوانند آغازگر یک کار عظیم فرهنگی باشند تا نسل جوان ایران، بهویژه خطه خوزستان و جنوب، مواریث پرافتخار و ماندگار خود را بشناسد و با الگوبرداری از آنها، روحیه پایداری و مقاومت -که مهمترین اصل در بقای انقلاب و نظام است- در آنان تقویت شود.
□با تشکر از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.