با روی کار آمدنِ حکومت شوروی در مرزهای شمالی خاک ایران طی اواخر دهه 1290ش، سردمداران این رژیم با توجّه به مشی اقتصادی سوسیالیستی و ضدِّسرمایه داری، امور بازرگانی را به طور کامل در انحصار دولت کمونیست قرار داده، با تشکیل چند تجارتخانه دولتی، تجارت این کشور با همسایگانش را کاملاً در اختیار گرفتند. این مسئله برای تجارت شوروی با همسایه جنوبی اش یعنی ایران نیز صادق بود، چنان که دو تجارتخانه ونشتورک و سنترسایوز بر تجارت شمال ایران مسلّط گردیده، با ایجاد موانع و انحصارات، تجّار ایرانی را با چالش جدّی مواجه نمودند، تا آنجا که سردمداران وقت ایران مجبور به مداخله، از طریق اعزام هیأتی به مسکو، در راستای حل و فصل این معضل شدند. در این مقاله کوتاه، به روند مذاکرات طرفین در این باب، و نتیجه آن، اشاره ای خواهیم نمود.
هنگامی که میرزاحسن خان مشیرالدوله در اوایل بهمن 1300ش جانشین احمد قوام السلطنه در منصب نخست وزیری گردید، همچنان بازرگانی مناطق شمالی ایران به خاطر تعدّیات و تخلّفات تجاری تجارتخانه های شوروی، دچار نابسامانی و اختلال بود. در حالی که قریب به یک ماه از وزارت مشیرالدوله گذشته بود، نماینده سیاسی ایران در گرجستان طی گزارشی به وزارت خارجه در تهران، اوضاع بسیار نامطلوب بازرگانان ایرانی در قفقاز را متذکّر گردید:
اداره تجارت خارجی(ونشتورک) و اداره متحد مرکزی (سانترسایوز) قریباً تمام تجارت ایران را منحصر به خود نموده از تمام مال التجاره هائی که باید حمل به قفقازیه شوند حق الزحمه گرفته و بعد از حمل به تفلیس یا نقاط دیگر اشکالات زیادی ایجاد و اسباب زحمت فوق العاده تجّار می شوند، چنان که می توان گفت تجارت با ایران از این راه، اسمی و بی مفهوم است. مال التجاره هائی که در آذربایجان و گیلان از طرف مامورین این دو اداره خریداری می شوند، با قیمت های گزاف در باطوم با مال التجاره اروپائی معاوضه می شوند... بدین ترتیب،تجار ایرانی چه در تبریز و چه در قفقازیه و اسلامبول و سایر نقاط خارجه و داخله ایران از تجارت محروم و منافع گزافی عاید ونشتورک می شود... آنان حمل کاغذ و شیشه و کالاهای خریداری شده از سوی تجار ایرانی در قفقاز به داخل ایران را نمی دهند و درین خصوص مذاکرات مفصله نموده نتیجه بدست نیامده و ونشتورک اظهار می دارد که اموال مزبوره باید به توسط ما حمل شود و چون این وضعیت غیرقابل تحمل ادامه داشته باشد، باعث ورشکستگی تمام تجار و انهدام روابط تجاری نقاط شمالی می شود1.
با این اوصاف، مشیرالدوله، برنامه خود را در راستای بهبود مناسبات با شوروی و انعقاد قرارداد بازرگانی با آن کشور متمرکز نمود، چنان که سیدحسن تقی زاده که در این زمان در آلمان به سر می برد، در اواخر فروردین ماه1301ش به منظور انجام مذاکرات، روانة شوروی گردیده2، مقارن اوایل اردیبهشت ماه وارد مسکو شد3. چند روز بعد، تقی زاده در رأس هیأت مذاکره کننده ایرانی، گفتگوهای خود با همتایان روسی را با هدف انعقاد قراردادی تجاری آغاز نمود4. هنگامی که تقی زاده در پایتخت شوروی مشغول مذاکرات بود، در تهران، حسن مشیرالدوله در خردادماه 1301ش از منصب نخست وزیری کنار رفت و جای خود را به احمد قوام السلطنه داد. تقریباً سه ماه بعد از شروع گفتگوهای دو جانبه بود که اخباری مبنی بر قطع مذاکرات بین دو طرف منتشر شد. در این خبر آمده بود که اگرچه هیأت ایرانی توانست زمینه یک قرارداد بازرگانی را تهیّه نموده و روی تمام مفاد آن با طرف مقابل به نتیجه برسد، امّا موضوع ترانزیت واردات کالاهای اروپایی از خاک روسیه به ایران، با مخالفت شوروی رو به رو شد، گرچه آنان در هنگام تصویب قرارداد فوریه1921م متعهد به انجام این کار گردیدند. با این حال، مقامات شوروی مدّعی شدند، مقصود آنان از ترانزیت کالا که در عهدنامه 1921م قید شده بود، حمل ونقل صادرات دو طرف یعنی ایران و شوروی به کشور مقابل و نقاط دیگر جهان بود، و ازین رو، ترانزیت واردات کالا به این دو کشور از نقاط دیگر را شامل نمی شود5. در حالی که تقریباً پنج ماه از گفتگوهای هیأت ایرانی با روسها برای انعقاد قرارداد تجاری می گذشت، یکی از مقامات عالیرتبه دولت و وزارت امور خارجه، نصرت الدوله فیروز، در نامه ای برای تقی زاده، به او متذکّر گردید که شوروی به خاطر اعتقاد به اصول اشتراکی، مایل به تخطّی از این اصول در ضمن انعقاد معاهدات سیاسی و تجاری اش نیست.
نصرت الدوله فیروز به تقی زاده پیشنهاد نمود تا او از تعهدات بازرگانی روسها نسبت به آلمانها اطّلاع حاصل کرده، منطبق با همان تعهّدات پیش رود، چرا که مقامات شوروی هیچ گاه حاضر نخواهند شد که بیشتر از آن چیزی که به آلمان داده اند، امتیازی به ما بدهند. نصرت الدوله عنوان کرد که با این وضعیت، بعید است بتوانیم با شوروی قراردادی که کاملاً موافق مقصود و منافع اقتصادی کشورمان باشد، منعقد نماییم. او راه حل میانبُر و کوتاه مدّت را انعقاد یک معاهدة تجاری موقّت برای شش ماه یا یک سال دانست چرا که تا رسیدن به یک نتیجه مطلوب، ازین طریق، اقتصاد تجاری کشور در مرزهای شمالی، رونق نسبی گرفته، از بن بست خلاص خواهیم شد6. روزها و ماهها از پیِ هم می گذشت امّا پیشرفتی در مذاکرات هیأت اعزامی ایران با همتایان روسی مشاهده نمی شد. جدای از پافشاری مقامات شوروی بر اقتصاد دولتی و غیرسرمایه داری مبتنی بر مرام سوسیالیسم، نکتة نسبتاً مهم دیگری نیز وجود داشت که سبب عدم موفقیّت تقی زاده در روند مذاکرات فی مابین می شد، که آن نیز این بود که علی رغم امضای عهدنامه مودّت 1921م بین ایران-شوروی، و عادی شدن روابط دو کشور، همچنان بدگمانی دوجانبه بر مناسبات دو طرف سایه افکنده بود، از یک سو، شورویها هیأت حاکمه ایران را انگلوفیل می دانستند و نسبت به آن بدبین بودند، از سوی دیگر، دولت و مجلس ایران از طرز رفتار شورویها که چندان فرقی با رژیم تزاری نداشت، نارضایتی داشتند7. علی ایّ حال، در اواسط دی ماه1301ش یعنی بعد از هشت ماه عدم نتیجه گیری در گفتگوها، دو طرف به قطع موقّت مذاکرات رضایت داده، تقیزاده به منظور استراحتی پانزده روزه، روانه محل اقامت خود در شهر برلین آلمان شد8. اندکی بعد از آن یعنی مقارن اواخر دی ماه کابینه حسن قوام السلطنه کنار رفت و حسن مستوفی الممالک به عنوان نخست وزیر زمام امور را به دست گرفت.
روی کارآمدن مستوفی الممالک به مثابه یک سیاستمدار وطن پرست بدون هیچ گونه گرایشی به بریتانیا، امیدها را برای انعقاد یک قرارداد منصفانه تجاری با شوروی زنده نمود. در حالی که با پایان مهلت استراحت تقی زاده در برلین، او مقارن با بهمن ماه 1301ش مجدّداً عازم مسکو گردید تا مذاکرات تجاری با مقامات شوروی را از سر بگیرد، در داخل ایران، مستوفی الممالک همراه با وزیر امور خارجه(محمدعلی ذکاء الملک فروغی) به سفارت روسیه در تهران رفته، مستقیماً با سفیر شوروی به گفتگو پرداختند. گویا در این مذاکرات، روسها مسئله تعرفه سنگین گمرکی برای تجّار ایرانی را پذیرفته، قول کاهش آن را دادند، با این حال، سفیر روس از بحث بر سر موضوع ترانزیت واردات کالاهای اروپایی از خاک روسیه به ایران، سر باز زد9.
روسیه کمونیست در ایران مقاصد دیگری غیر از اقتصادی داشت، ایران برای مقامات شوروی به مثابه میدان مبارزه بلشویسم با سرمایه داری و امپریالیسم به شمار می رفت، ازین رو، نظر به همسایگی دو کشور، ناچار بود تا ایران را از حیث اقتصادی و سیاسی تحت تبعیّت خود درآورد و برای این منظور، می بایست بازار ایران را به دست گرفته، بریتانیا را از میدان به دَر کند
سال 1301ش به پایان رسید بدون آن که نتیجه مشخّص و مثبتی برای ایران در مذاکرات تقی زاده و همراهانش با مقامات وزارت خارجه شوروی به دست آید، مذاکرات مسکو در سال جدید نیز بدون پیامد مثبتی برای ایران تداوم پیدا کرد. همان طور که کارگزاران سیاسی آلمان در شوروی بر آن اشاره داشتند، روسیه کمونیست در ایران مقاصد دیگری غیر از اقتصادی داشت، ایران برای مقامات شوروی به مثابه میدان مبارزه بلشویسم با سرمایه داری و امپریالیسم به شمار می رفت، ازین رو، نظر به همسایگی دو کشور، ناچار بود تا ایران را از حیث اقتصادی و سیاسی تحت تبعیّت خود درآورد و برای این منظور، می بایست بازار ایران را به دست گرفته، بریتانیا را از میدان به دَر کند10.
دولت مستوفی الممالک در اواخر خردادماه کنار رفت و بار دیگر حسن مشیرالدوله مبادرت به تشکیل کابینه نمود. دقیقاً در همین بحبوحه تغییر دولت، اولین خبرها مبنی بر به نتیجه رسیدنِ مذاکرات تجاری مسکو بین دو هیأت ایرانی و شوروی منتشر شد، کنسول روسیه در رشت بود که طی اطلاعیه ای آن را اعلام نمود11. امّا این خبر، صحیح و موثّق به نظر نمی رسید چنان که در پایان خردادماه1302ش، تقی زاده در تلگرافی به وزارت امور خارجه ایران نوشت که ده روزی از توافق نمایندگان دولتین ایران و شوروی در متن عهدنامه تجاری می گذرد، اما با توجّه به مقاومت شدید مقامات وزارت امور خارجه شوروی، دو نکته هنوز لاینحل باقی مانده است. تقی زاده همچنین عنوان نمود که در آخرین دیدارش با کمیسر امور خارجه دولت بلشویک(لئو میخایلوویچ کاراخان) تهدید کرد اگر پاسخ درستی به این دو فقره اختلاف داده نشود مسکو را ترک خواهد نمود12.
سرانجام بعد از حدود چهارده ماه مذاکرات فشرده و مستمر، تقی زاده در اوایل تیرماه1302ش در گزارش خود به وزارت امور خارجه ایران، آخرین نتیجه گفتگوهای دو هیأت ایرانی و شوروی در مسکو را اعلام نمود، که بر اساس آن، اگرچه مذاکرات تجاری با شوروی به پایان رسیده و در آستانه امضای طرفین بود، امّا روسها حاضر به قبول رسمی و قانونی آزادی تجارت و حذف انحصارات بازرگانی نشدند، چرا که برخلاف قانون اساسی آنان بود، با این حال، این موضوع را به طور دوفاکتو و غیررسمی پذیرفتند. در مورد ترانزیت واردات نیز با شرایط و ضوابطی قبول نمودند، چنان که در ابتدا، فهرست کالاهای مشمول ترانزیت از سوی ایرانیان مشخص گردیده، روسها نیز بعد از بررسی فهرست کالاها، اجازه عبور کالاهای تأیید شده را از خاک روسیه بدهند13.
وزیر امورخارجه دولت مشیرالدوله یعنی محمد مصدق، بلافاصله بعد از دریافت این گزارش، طی تلگرافی به سفیر وقت ایران در مسکو(علی قلی خان مشاورالممالک انصاری) با تکیه بر گزارشهای مسئول هیأت مذاکره کننده ایرانی در مسکو(تقی زاده) عنوان نمود که این مذاکرات، نتیجه مشخص و قطعی برای ایران درپی نداشته، چرا که منظور اصلی ایران از شروع مذاکرات مسکو، حل کردنِ دو مسئله آزادی تجارت و ترانزیت واردات بود، با این اوصاف، بعید است که مجلس ملّی، این عهدنامه تجاری را بدون این دو فقره، به تصویب برساند. مصدق، در پایان از مشاورالممالک انصاری خواست تا هرچه زودتر نظر خود را دولت اعلام نماید14.
چند روز بعد، تقی زاده با تلگرافی از مسکو به تهران، به طور رسمی از اتمام مذاکرات تجاری اش با هیأت روسی، آمادگی طرفین برای امضای متن قرارداد، و تصمیم او برای عزیمت به برلین سخن گفت. تقی زاده به مقامات دولت ایران یادآور شد که نتیجه این مذاکرات بیست ویک ماده و دو پروتکل است، او مدّعی گردید ایران تنها مملکتی است که شوروی، ولو به طور غیررسمی، به این کشور آزادی تجارت داده است، که « آن هم نبود مگر در نتیجه چند ماه زدوخورد هیأت ایرانی و پشتیبانی اولیاء دولت»15. سفیر ایران در مسکو(مشاورالممالک انصاری) نیز طی تلگرافی در پاسخ به درخواست وزیر امور خارجه ایران مبنی بر ارائه نظر شخصی خود، ضمن اشاره به این که تمایلی به دخالت در این عهدنامه ندارد، تلویحاً عنوان کرد که با توجه به موقعیت سیاسی روسیه، این قرارداد تجاری که در آستانه امضاء قرار دارد، بهتر از هیچ است. انصاری ازین مطلب سخن به میان آورد که دولت شوروی تجارت را در دستان خود گرفته، آن را یک سیاست اصولی برای مبارزه با سرمایه داری می داند، ازین رو، ترانزیت کالا از خاک روسیه نیز امروز به عنوان یک حربه و مستمسک در دستهای مقامات شوروی محسوب شده، رسماً اعلان داشته که کالاهای کشورهایی که ما را به رسمیت نشاخته اند، حق عبور از این خاک را ندارد. با این اوصاف، قولهایی که به تقی زاده داده اند، نهایت کاری بود که می توانستند انجام دهند. مشاورالممالک انصاری گفت که خاصیت قرارداد جدید، رفع تضییقات تجارت خانه ونشتورک در ایران خواهد بود، زیرا حتّی اگر رقابت آزاد تجاری نیز وجود داشته باشد، امکان رقابت برای بازرگانان ایرانی در خاک روسیه وجود ندارد و اولین و آخرین مشتری کالاهای ایرانی، دولت روسیه است. به علاوه، روسها به این قرارداد، احتیاج مبرمی ندارند زیرا می توانند بدون قرارداد هم نیازهای خود را از ایران تأمین کنند، این ایران است که نیاز شدیدی در این زمینه دارد16.
با همه این اوصاف، دولت ایران، مصلحت را در عدم تعجیل در امضای این قرارداد و بررسی موشکافانه تر در این قضیّه دانست، چنان که وزیر امور خارجه(مصدق) در تلگراف رمزی به تقی زاده، او را به صبر و تحمّل بیشتر دعوت نموده، از امضاء پیش نویس قرارداد بر حذر داشت17، ضمن این که، نخست وزیر وقت ایران(مشیرالدوله) نیز شخصاً با تلگرافی به مسکو، تقی زاده را به صبوری و عدم شتاب در این زمینه توصیه نمود، او عنوان کرد که اگر این عهدنامه تجاری با ویژگیهای فعلی امضاء گردد، دولت ایران، اقدامات تجارتخانه های شوروی در ایران را به رسمیت می شناسد، در حالی که، دولت شوروی، هیچ تعهّد قانونی در باب آزادی تجارت نمی دهد. بنابراین، کمپانیهای بازرگانی شوروی، تجارت همه نقاط ایران را منحصر به خود خواهند نمود. مشیرالدوله یادآور شد که این آزادی تجارت که از سوی روسها به صورت دوفاکتو و غیررسمی داده شده، می تواند با یک فرمان از سوی سردمداران این کشور متوقّف گردد و تضمینی برای تداوم آن وجود ندارد. این عهدنامه، وقتی افشاء گردد، نه مردم ایران را راضی خواهد نمود و نه از تصویب مجلس ملّی ایران خواهد گذشت. او بار دیگر به تقی زاده تأکید کرد تا به ادامه رایزنیها بیندیشد و با سماجت راهی برای قبول آزادی تجارت از سوی مقامات شوروی پیدا کند18. امّا این اصرار و پافشاری از سوی نخست وزیر و وزیرامورخارجه ایران فایده ای نداشت، چرا که تقی زاده، از قبولاندن تجارت آزاد به روسها اظهار ناامیدی کرده، متذکّر گردید که حتّی دول اروپایی هم نتوانستند در قراردادهای تجاری خود، این موضوع را به روسها تحمیل کنند19. در نهایت، تقی زاده بعد از قریب به چهارده ماه اقامت در مسکو، گفتگوهای فشرده و رایزنیهای متعدّد، بدون نیل به یک نتیجه مطلوب، راهی آلمان شد و قراردادی نیز منعقد نگردید، که این نیز اعتراض مقامات وزارت خارجه شوروی را به همراه داشت20.
شماره آرشیو: 264-454س
پی نوشت:
- آرشیو اسناد موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، شماره راهنما 12746ن.
هدایت الله بهبودی، روزشمار تاریخ معاصر ایران، جلد2، تهران:موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1388، ص58.
همان، ص78.
همان، ص133.
همان، ص307.
همان، ص316.
همان، ص522.
همان، ص605.
همان، ص696.
همان، جلد3، ص121.
همان، ص155.
همان، ص169.
همان، ص180.
همان، ص181.
همان، ص187.
همان، ص190.
همان، ص193.
همان، ص202.
همان، ص204.
همان، ص211.