مهمترین مسئلهای که توجه شاه رانسبت به علاءالسلطنه جلبکرد، گرفتن نشان بندجوراب از پادشاه انگلستان بود . ملکه ویکتوریا سابقاً نشان گارتر 20 (بند جوراب)را به ناصرالدینشاه در لندن داده بود و امری مشخص بود که این نشان توسط ادوارد هفتم پادشاه انگلستان به مظفرالدین شاه نیز داده شود ولی پادشاه از دادن این نشان به شاه ایران خودداری کرد و موجب رنجش مظفرالدینشاه شد تا جایی که شاه رنجیده و با حالت قهر انگلستان را ترک کرد.
محمدعلیخان ، فرزند میرزا ابراهیم مهندس و دختر نظام العلماء تبریزی بود . او در 1254هق. در انزلی 1متولد شد .2 وی پس از فراگیری تحصیلات مقدماتی به تکمیل زبان فرانسه پرداخت . سپس به علت مأموریت پدر در 1271هق به بغداد رفت و تحصیلات خود را در آنجا ادامه داد و به زبان عربی مسلط شد. 3
محمدعلیخان در سن بیست و یک سالگی پس از فوت پدر به ایران بازگشت . او در 1274هق. به استخدام وزارت امورخارجه درآمد و در صفر 1276/آگوست 1859با سمت سرکنسول به بمبئی رفت و به مدت ده سال در این شهر اقامت داشت.4 وی بعد از بازگشت به ایران با دختر حاج میرزا محمدخان مجدالملک سینکی که از دوستان نزدیک پدرش بود ازدواج کرد.هما خانم ملقب به عظمتالدوله دختر مجدالملک و خواهر میرزا علیخان امینالدوله بود. میرزا مهدیخان، میرزا محمدخان ، جمشیدخان و میرزا حسینخان علاء که دوبار به نخستوزیری و چندین مرتبه به مقام وزارت رسید فرزندان آنها بودند .5
محمدعلیخان پس از بازگشت از بمبئی ملقب به معینالوزراء شد. او در 1288هق/ 1871م. به فرمان میرزا سعیدخان مؤتمنالملک وزیرخارجه که حاکم گیلان نیز بود به نیابت حکومت گیلان منصوب شد.6 معینالوزراء دو سال بعد برای دومین مأموریت خود به بغداد رفت. وی ابتدا کنسول اول و سپس سرپرستی کنسولگری را برعهده گرفت. او در مدت هشت سال مسئولیتش برخوردهای بین شیعه و سنی را در این منطقه که بسیار شدید بود کاهش داد .7 پس از بازگشت به ایران ،مجلس تحقیق در6 ربیع الثانی 1299 توسط ناصرالدینشاه تشکیل شد. ریاست آن با میرزا علیخان امینالملک(امینالدوله) بود . معینالوزاره نیز به عضویت در این مجلس درآمد که شاید علت حضورش در این مجلس خویشاوندی با امین الملک بود . در این مجلس محمدحسن خان اعتمادالسلطنه ، مستوفی الممالک ، وزیردفتر و امین لشکر نیز عضویت داشتند . 8
معینالوزراء پس از مأموریت در بغداد به اداره روس وزارتخارجه منتقل شد . این دفتر راهگشای او در مشاغل آینده بود . او به تفلیس رفت. اولین مـأموریت او همراهی شاهزاده عزالدوله برادر ناصرالدینشاه برای رفتن به مراسم تاجگذاری الکساندر سوم پادشاه روسیه بود . میرزا رضاخان ارفع الدوله ،نایب سفارت، مینویسد به من تلگراف شد که این هیئت،مترجم روسی ندارند شما حاضر باشید حرکت کنید و من تلگراف را به علاءالسلطنه9 نشان دادم :«علاءالسلطنه برداشت به وزارتخارجه تلگراف کرد که چون اول ورود به آنجا است اگر بنا باشد نایب من به تاج گذاری برود و من اینجا بمانم در نظر قفقازیها از برای من خوب نیست و خواهش کرد او را هم مأمور نمایند ... علاءالسلطنه را هم به سمت نیابت اول این هیئت معرفی کردند» . 10
اما دلیل ارتقاء یافتن او به درجات بالاتر سفر سوم ناصرالدینشاه به فرنگ در محرم 1307هق. بود که از تفلیس دیدن کرد و مهمان معینالوزاره بود « شنبه یازدهم ... شب خانه معینالوزاره شاه و همراهان مهمان بودند . چندنفر روضهخوان هم آورده بودند مختصر روضهخوانی کردند بعد ازشام منزل آمدم .»11 گویا مهمانداری او مورد توجه ناصرالدینشاه قرارگرفت زیرا پس از بازگشت به ایران در 9ربیع الثانی 1307 لقب «علاءالسلطنه»12به او «مرحمت» سپس به سفارت لندن منصوب شد.
میرزا ملکم خان که وزیرمختار در لندن بود بعد از وقایع قرارداد لاتاری به همراه میرزا محمدعلیخان فریدالملک ،منشی سفارت، به ایران فراخوانده شد ولی ملکم از این امر سرپیچی کرد و به ایران بازنگشت . علاءالسلطنه که جانشین او شده بود در 18رجب 1307/10 مارس 1890 راهی انگلستان شد.13 او این سمت را به مدت شانزده سال برعهده داشت . ورود علاءالسلطنه به سفارت انگلستان مصادف با اختلافات ایران و انگلستان بر سر قرارداد «لاتاری» و سپس «رژی» بود . میانجیگری و حل این مسائل توسط علاءالسلطنه او را به یک دیپلمات مجرب و همچنین به یکی از دوستان و محارم صدراعظم امینالسلطان تبدیل کرد . او مجبور بود برای رتق و فتق این مسائل همزمان به چند کار رسیدگی کند ، ابتدا اختلافات بین ملکم با دولت ایران را برطرف و از سوی دیگر مطبوعات انگلستان را که علیه ایران مینوشتند ،ساکت کند . از همه مهمتر صحبت های دیپلماتیک او با رجال دولت انگلستان برای رفع هرگونه واکنش منفی درباره این قراردادها بود . او با افرادی مانند لرد سالیسبوری ، لرد کرزن ، لنزداون و ... گفتگو کرد و در نهایت توانست اوضاع به همه ریخته سیاسی بین دو کشور را به آرامش تبدیل کند.14
یکی دیگر از کارهای مهم علاءالسلطنه در هنگام سفارت رسیدگی و مشخص کردن منطقه «هشتادان» در مرز ایران و افغانستان بود . ناصرالدینشاه در نامهای از علاءالسلطنه خواست:
امر هشتادان سرحد ما و افغانستان که قریب یک سال است قراری توسط ولف و مکلاین داده شده و نقشه آن از طرفین امضاءشده هنوز در حالت تعطیل و تعویق است و هر وقت اجرای عمل را از وزیر مختار در تهران میخواهیم جواب درستی نمیدهند و به طفره میگذراند ... ناتمامی این کار اسباب بعضی شهرتهای بد در خراسان می شود و سبب میشود که به خاطر ما کدورتی حاصل نماید.
با وجودی که مبلغی از خاک و حقوق اصلیه خودمان هم در این مسئله از میان رفته است این کار را نمیگذرانند . خیلی باعث انزجار قلبی ما و وزرای ما است. شما مأمور هستید که فوراً بروید هرجا لردسالیسبوری است او را ببینید و همین تلگراف ما را تماماً برای او خوانده جواب صریحی از لا و نعم بگیرید و به عرض برسانید.15
مظفرالدینشاه در دوره ولایتعهدی خود با علاءالسلطنه آشنایی داشت زیرا برای خرید لوازم و اثاثیه شخصی از لندن با او نامه نگاری میکرد ولی حضور مظفرالدینشاه در سفر دوم به فرنگستان در جمادیالاول 1320/ آگوست 1902 توجه شاه را به این شخص دو چندان کرد تا حدی که در سفرنامه خود بارها از او به خوبی یاد کرده است
بلافاصله علاءالسلطنه اقدامات لازم را انجام داد با نخستوزیر و وزیر خارجه مذاکره کرده نامه ای عیناً نزد شاه فرستاد:«به خاکپای اقدس همایون شهریاری ، به عرض خاکپای همایون میرساند ، وزارت امورخارجه انگلیس به موجب جواب تلگرافی جانشین هندوستان اطلاع میدهد که امیر افغانستان قرارداد دائر به هشتادان را قبول کرده است ، خاطر مبارک همایونی مطمئن باشد . فدوی خانه زاد ، محمدعلی 16ربیعالاول 1309 ». 16
علاءالسلطنه زمان حیات ناصرالدینشاه سمت خود در سفارت انگلستان را حفظ کرد. پس از ترور شاه در حضرت عبدالعظیم و به تخت نشستن مظفرالدینشاه نیز او همچنان در سمت خود باقیماند ، حتی زمانی که امینالدوله - برادر زن علاءالسلطنه – به صدارت رسید و محمدعلیخان را به وزارت امورخارجه تعیین کرد او قبول نکرد و از این کار انصراف داد زیرا دولت او را مستعجل میدانست و حاضر نبود پست خود در سفارت را با وزارت ناپایدار تعویض کند .17 او در 12محرم 1314/ 23 ژانویه 1896 اعتبارنامه دوم خود را تسلیم پادشاه انگلستان کرد. 18 مظفرالدینشاه در دوره ولایتعهدی خود با علاءالسلطنه آشنایی داشت زیرا برای خرید لوازم و اثاثیه شخصی از لندن با او نامه نگاری میکرد ولی حضور مظفرالدینشاه در سفر دوم به فرنگستان در جمادیالاول 1320/ آگوست 1902 توجه شاه را به این شخص دو چندان کرد تا حدی که در سفرنامه خود بارها از او به خوبی یاد کرده است در جایی گفته است :«ظهر برای ناهار رفتیم به سفارت خودمان ، علاءالسلطنه و پسرهایش و اجزاء سفارت همه بودند . حقیقتاً علاءالسلطنه خیلی نوکر خوبی است . از خدمات او خیلی راضی هستیم نهار مفصلی تهیه کرده بودند خوردیم» .19
مهمترین مسئلهای که توجه شاه رانسبت به علاءالسلطنه جلبکرد، گرفتن نشان بندجوراب از پادشاه انگلستان بود . ملکه ویکتوریا سابقاً نشان گارتر 20 (بند جوراب)را به ناصرالدینشاه در لندن داده بود و امری مشخص بود که این نشان توسط ادوارد هفتم پادشاه انگلستان به مظفرالدین شاه نیز داده شود ولی پادشاه از دادن این نشان به شاه ایران خودداری کرد و موجب رنجش مظفرالدینشاه شد تا جایی که شاه رنجیده و با حالت قهر انگلستان را ترک کرد . عواقب این حرکت ادوارد هفتم تا جایی پیش رفت که مجلس انگلستان به او اعتراض کرد و نخست وزیر و هیئت دولت تا پای استعفا پیش رفتند و دو گزینه یا اهدای نشان به شاه ایران و یا استعفای دولت را به ادوارد هفتم دادند. پادشاه نیز ناچاراً با شروطی موافقت خود را اعلام کرد . این نشان در فوریه 1903 / ذیقعده 1320 توسط هیئتی به ایران فرستاده و تقدیم مظفرالدین شاه شد.21 مظفرالدینشاه نیز به موجب زحمات و فعالیتهایی که علاءالسلطنه برای گرفتن این نشان انجام داد وی را مفتخر به لقب «پرنس» کرد .22
علاءالسلطنه در1321هق/ 1904م به ایران فراخوانده شد . ولی مجدداً در مه 1905/ ربیعالاول 1323 به عنوان سفیر فوقالعاده از جانب مظفرالدینشاه برای تقدیم هدایای شاه ایران به خانواده سلطنتی انگلستان راهی لندن شد. او در کاخ باکینگهام به هنگام تقدیم هدایا که شامل نامه ای به خط شاه و یک قالی ایرانی بود ، نشان سلطنتی «ویکتوریا» را دریافت کرد. مظفرالدینشاه نیز درجه نظامی «امیرنویان» به او داد.23
پایان مأموریت فوق مصادف با تشکیل اولین کابینه مشروطیت در ایران توسط میرزا نصرالله خان مشیرالدوله بود در 7ذیحجه 1324 علاءالسلطنه به وزارت امورخارجه تعیین شد. به علت اختلافاتی که بین مجلس و مشیرالدوله وجود داشت صدراعظم استعفا داد و به دستور محمدعلیشاه دولت موقتاً توسط علیخان وزیرافخم - وزیر داخله- هدایت میشد سپس با ورود میرزا علیاصغرخان اتابک به ایران کابینه در 20 ربیع الاول 1325به مجلس معرفی و علاءالسلطنه در سمت خود همچنان ابقا شد . این دولت چهارماه بیشتر دوام نیاورد و با کشته شدن اتابک به کار خود پایان داد. با ترور اتابک صدارت به مشیرالسلطنه رسید . میرزا محمدعلیخان ابتدا در این کابینه سمتی نداشت ولی پس از یکماه تشکیل کابینه سعدالدوله وزیر خارجه از سمت خود برکنار و به جای او علاءالسلطنه به وزارت امورخارجه منصوب شد24 و این مصادف بود با قرارداد 1907م که بین روسیه و انگلستان منعقد شده بود مبنی بر تقسیم ایران به دو منطقه نفوذ و علاءالسلطنه مجبور به خواندن این نامه در صحن مجلس شد که نمایندگان بلافاصله این قرارداد را رد کردند. 25
اوضاع این زمان بین مجلس و محمدعلیشاه بسیار وخیم بود . مشیرالسلطنه مجدداً در تاریخ جمادیالاول 1326 کابینه خود را به مجلس معرفی کرد و علاءالسلطنه به وزارت خارجه منصوب شد . چند روز بعد مجلس به توپ بسته و منحل شد. با شروع استبداد صغیر این دولت به کار خود بدون وجود مجلس ادامه داد . پس از تعطیلی مجلس نمایندگان مجلس و تعدادی از مشروطه خواهان به سفارت انگلیس رفته بست نشستند. عملاً سفارت مرکز مبادله اخبار و حوادث شد . به دستور محمدعلیشاه یک دسته سوار قزاق سفارت را محاصره کردند تا از ورود افراد جدید به سفارتخانه جلوگیری کنند. اعضا سفارتخانه به لندن شکایت کردند و تقاضای رسیدگی به این امر را داشتند . پس از پاسخ لندن مارلینگ کاردار سفارت خطاب به علاءالسلطنه وزیر خارجه نوشت :
جناب علاءالسلطنه وزیر امورخارجه ، نامه جناب اشرف ارفع را که بر حسب امر اعلیحضرت اقدس شهریاری برای وهنی که در چندین روز به سفارت اعلیحضرت پادشاه انگلیس وارد آمده ، اظهار تأسف فرموده اید به نظر اولیای دولت خود رسانیدم . به موجب دستورالعمل که امروز از وزیر امورخارجه اعلیحضرت پادشاه انگلیس رسیده مأمورم به جناب اشرف ارفع اطلاع بدهم که عذر بی احترامیهای مکرری که با و جود اعتراضهای رسمی دوستدار از طرف پلیس و بریگاد قزاق نسبت به سفارت شده است ، دولت اعلیحضرت پادشاه انگلستان پس از دقت کامل به وضع مشخصی که از این بابت حاصل شده است مطالب ذیل را طلب مینماید: اول قزاق و پلیس را از حوالی سفارت بردارند و متعرض رعایای انگلیس و سایر رعایا نشوند . دوم وزیر دربار از طرف اعلیحضرت شهریاری و وزیر امورخارجه از سوی دولت ایران هر دو با لباس رسمی به سفارت انگلیس در دارالخلافه آمده و رسماً عذرخواهی کنند.26
در 18جمادیالثانی 1326/17ژوئیه 1907 مارلینگ به وزیر خارجه انگلستان ادوارد گری نوشت :«علاءالسلطنه وزیرامورخارجه از طرف دولت ایران و و زیر افخم وزیر دربار از طرف اعلیحضرت شاه روز شنبه 11ژوئیه / 20 تیر برای جبران بی احترامی هایی که اخیراً نسبت به سفارت اعلیحضرت پادشاه انگلیس شده به طور رسمی حاضر شده و در محل سفارت ترضیه خواستند». 27
بعد از این عذرخواهی، پس از پنج ماه این کابینه نیز منحل شد . اوضاع کشور بحدی آشفته و نابسامان بود که دولتها تشکیل نشده سقوط میکردند با خروج محمدعلیشاه از ایران و روی کار آمدن احمدشاه و تشکیل مجلس دوم ، علاءالسلطنه در کابینه سپدار تنکابنی در 18ربیعالثانی1328 به وزارت خارجه منصوب شد ولی به علت حضور روسها در خاک ایران و خارج نشدن آنان از کشور مجلس او را استیضاح کرد و چون وی پاسخ قانع کننده ای نداشت از وزارت خارجه برکنار شد . 28او همچنین چندین بار درکابینه های سپهدار و صمصامالسلطنه به وزارت علوم و فوائد عامه منصوب شد . 29
با استعفای صمصام السلطنه از صدارت در صفر 1330، ناصرالملک ،نایبالسلطنه ، محمدعلی خان علاءالسلطنه را به رئیس الوزرای انتخاب کرد . وزرای کابینه او سلطان عبدالمجیدمیرزا عینالدوله وزیر داخله ، میرزا حسن خان وثوقالدوله وزیر امورخارجه ، میرزا حسن خان مستوفیالممالک وزیر جنگ، میرزا احمدخان قوام السلطنه وزیر مالیه ، میرزا اسماعیل خان ممتازالدوله وزیر عدلیه ، میرزا صادقخان مستشارالدوله وزیر و پست و تلگراف ، میرزا حسنخان مشیرالدوله وزیر علوم و اوقاف، میرزا حسین خان موتمن الملک وزیر تجارت و فوائد عامه بودند . این کابینه در 10صفر 1331کار خود را آغاز و پس از سه ماه رئیس الوزراء کابینه را ترمیم کرد . از مهمترین اتفاقات این کابینه دادن امتیاز راهآهن جلفا به روسیه و امتیاز راه آهن خرمشهر به انگلستان بود. 30 همچنین احمدشاه در این زمان تاجگذاری کرد. چند روز پس از شروع جنگ جهانی اول در 24رمضان1332/ 16آگوست1914علاءالسلطنه از رئیس الوزرائی استعفا داد و احمدشاه مستوفیالممالک را به جای او به صدارت منصوب کرد . علاءالسلطنه در دولت جدید وزارت امورخارجه را برعهده گرفت و هفت ماه بعد در ترمیم کابینه به وزارت علوم و اوقاف منصوبشد. او همچنین در کابینه های مستوفی الممالک و عبدالحسین میرزا فرمانفرما وزارت عدلیه را بر عهده داشت. 31
در شوال 1334/ آگوست 1916 با اینکه ایران اعلان بی طرفی را در جنگ داده بود متفقین وارد ایران شدند . دولتهای متعدد به سرعت به روی کارآمده و مجدد پس از چند ماه و یا چند روز استعفا میدادند. در این زمان علاءالسلطنه مأمور تشکیل دولت شد ولی چون نتوانست بر روی وزیران به توافق برسد برکنار و وثوقالدوله به ریاست الوزرایی انتخاب شد.او نیز نتوانست کابینه تشکیل بدهد و مجدد صدارت به علاءالسلطنه رسید(23محرم 1336) این بار کابینه او فقط 12 روز دوام آورد .32 محمدعلی خان علاءالسلطنه بر اثر کهولت سن و بیماری در 16 رمضان 1336/ 3تیر1297 در تهران در گذشت.
میرزا محمدعلی خان علاءالسلطنه
شماره آرشیو: 6503-1ع
پی نوشت:
- در مورد محل تولد او اختلاف نظر وجود دارد بعضی تبریز عنوان کرده اند .
عباس هدایتی خمینی. زندگینامه سیاسی و اجتماعی محمدعلی علاءالسلطنه. تهران، طهوری،1390.ص17و19.
همان .ص28.
سیاستگزاران و رجال سیاسی در : روابط خارجی ایران . دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امورخارجه . تهران، 1369، ص 87.
عباس هدایتی خمینی .ص20.
مهدی بامداد. شرح حال رجال ایران در قرن 12و13و14هجری . تهران ، زوار،1371.ج2.ص 68. و شرح حال رجال ایران . همان .ج3.ص447.
عباس هدایتی خمینی . ص29.
محمدحسنخان اعتمادالسلطنه . روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه . مصحح ایرج افشار. تهران، امیرکبیر،2536.ص 150.
در این زمان محمدعلی خان ملقب به معینالوزاره هست .
رضا ارفع . ایران دیروز :خاطرات پرنس ارفع (ارفعالدوله). تهران ، بینا،1345.ص77.
روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه . همان. ص661.
همان .ص 674.
سیاستگزاران و رجال سیاسی در : روابط خارجی ایران . همان .ص 22.
عباس هدایتی خمینی.ص 58تا95.
ابراهیم صفایی. اسناد سیاسی دوران قاجار.[بیجا] ، [بینا] ، 1346.ص 100.
همان .ص101.
عباس هدایتی خمینی.ص 100.
فرناز اخوان توکلی . گاهشمار روابط ایران و انگلیس. تهران ،مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی ،1386.ص 68.
مظفرالدینشاه قاجار. دومین سفرنامه مظفرالدینشاه به فرنگ . تهران، کاوش، 1362.ص 118.
Garter با علامت اختصاری K.G عالیترین نشان دربار سلطنتی انگلستان است که معمولا به سلاطین خارجی ، نخستوزیران ، سیاستمداران و سرداران درجه اول انگلیس داده میشود .
آرتور هاردینگ .خاطرات سیاسی سر آرتور هاردینگ . ترجمه جواد شیخ الاسلامی. تهران ،مرکز نشر دانشگاهی ، 1363.ص 151.
عباس هدایتی خمینی. ص 121.
جرج پ . چرچیل . فرهنگ رجال قاجار . مترجم غلامحسین میرزا صالح . تهران ، زرین، 1369.ص 125. البته در این منبع به اشتباه ذکر شده که لقب پرنس را مظفرالدین شاه این زمان به علاءالسلطنه داده است.
ضرغام بروجنی. دولتهای عصر مشروطیت. تهران، چاپخانه مجلس ، بیتا.صفحات 6،9،15.
باقر عاقلی. روزشمار تاریخ ایران از مشروطیت تا انقلاب اسلامی. تهران ، گفتار ، 1369.ص21.
عباس هدایتی خمینی. ص 172.
همان.
باقر عاقلی.ص48.
ضرغام بروجنی. همان . صص 61،64،68.
همان .ص 82.
باقر عاقلی. ص 71و 74.
ضرغام بروجنی.ص102.