سپهبد مقدم روز پس از ملاقات اعلیحضرت و بختیار تقاضای شرفیابی کرد و گفت: «خبر ملاقات اعلیحضرت و بختیار به گوش چند تن از نزدیکان و دوستان بختیار در جبهۀ ملی رسیده و بعضی از آنان گمان نمیکردند که بختیار به عنوان کاندیدای نخستوزیری ملاقات کرده است، بلکه به این تصور بودند، که تلاش بختیار بر این است که زمینه را برای نخستوزیری رهبر جبهۀ ملی هموار سازد.»
نهم آذرماه 1357
شرفیابی مقدم
سپهبد مقدم روز پس از ملاقات اعلیحضرت و بختیار تقاضای شرفیابی کرد و گفت: «خبر ملاقات اعلیحضرت و بختیار به گوش چند تن از نزدیکان و دوستان بختیار در جبهۀ ملی رسیده و بعضی از آنان گمان نمیکردند که بختیار به عنوان کاندیدای نخستوزیری ملاقات کرده است، بلکه به این تصور بودند، که تلاش بختیار بر این است که زمینه را برای نخستوزیری رهبر جبهۀ ملی هموار سازد.»
پس از این ملاقات، وضع روحی اعلیحضرت دگرگون و اشتهایشان بکلی کم شد، به طوری که حتی پیشخدمتهای مخصوص هم تعجب میکردند. اصولاً پس از این دیدار وضع دربار به هم ریخته بود. اعلیحضرت از من خواستند به سولیوان سفیر کبیر آمریکا، اطلاع دهم تا شرفیاب شود. وقتی معین شد و او آمد. اعلیحضرت در آغاز سخن ابتدا از کارتر رئیس جمهور آمریکا گله کرد و او را مسئول تظاهرات و ناآرامیها دانستند؟ و اضافه کردند: «اگر فشارهای آمریکا برای گسترش حقوق بشر نبود، بیتردید وضع به اینجا نمیکشید.» سپس موضوع ملاقات خود را با بختیار برای سفیر آمریکا بازگو کردند. سولیوان که خود وابسته به جناح محافظهکار بود، ضمن تصدیق سخنان اعلیحضرت، توصیه کرد: «یک بار دیگر با دکتر امینی به صورت جدّی وارد مذاکره شوند. اگر در این کار موفق نشدید، شرایط بختیار را بپذیرید و اگر وی خواست اقدامی بر ضد شما و حکومت بکند، دُمش را میگیریم و سر جایش مینشانیم.» اعلیحضرت در همین جلسه دستور دادند که بختیار را احضار کنم.1
سال1357، بدرقه جیمی کارتر رئیسجمهور وقت آمریکا در فرودگاه مهرآباد تهران
شماره آرشیو: 122-11ع
پی نوشت:
1. امیراصلان افشار، سروها در باد: آخرین روزهای شاه در تهران، به تقریر امیراصلان افشار؛ تهیه و تنظیم محمود ستایش، تهران: نشر البرز، 1378،ص 78.