تیمسار مقدم، رئیس ساواک، تقاضای شرفیابی کرد. به عرض رساندم، موافقت فرمودند. مقدم پس از شرفیابی گفت: «از طریق عوامل نفوذی، اطلاع حاصل کردیم که بختیار در جلسهای به دوستان و سران جبهه گفته است که «شاه میرود» و دیگر اینکه شاه شرایط مرا قبول کرده است. همۀ حاضران از گفتههای بختیار اظهار شادمانی کردند، چرا که این بزرگترین خواستۀ فکری جبهۀ ملی بوده است...
5 آذر
گزارش محرمانه
تیمسار مقدم، رئیس ساواک، تقاضای شرفیابی کرد. به عرض رساندم، موافقت فرمودند. مقدم پس از شرفیابی گفت: «از طریق عوامل نفوذی، اطلاع حاصل کردیم که بختیار در جلسهای به دوستان و سران جبهه گفته است که «شاه میرود» و دیگر اینکه شاه شرایط مرا قبول کرده است. همۀ حاضران از گفتههای بختیار اظهار شادمانی کردند، چرا که این بزرگترین خواستۀ فکری جبهۀ ملی بوده است. بختیار، در همین جلسه، اضافه کرده است که به محض رفتن شاه، باید رفراندوم کرد و مجلس مؤسسان تشکیل داد تا دربارۀ نظام آینده تصمیم بگیرند. بلکه مملکت از وضع کنونی نجات یابد. به گزارش همین عامل نفوذی، بختیار مشروح مذاکرات خود را با اعلیحضرت فاش ساخته است. تا این وقت حاضران در مجلس با علاقه و خوشحالی به سخنان بختیار گوش میدادند، ولی وقتی اعلام کرد که شخص او مأمور تشکیل کابینه شده است، ناگهان چهرۀ بعضی از حاضران دگرگون شد و سکوتی سنگین بر مجلس مستولی گردید. در همین جلسه احمد سلامتیان مأمور شد بیدرنگ با رادیو بی.بی.سی تماس بگیرد و یدون آنکه شورای جبهۀ ملی تشکیل شود، اخراج بختیار را از شورا اعلام دارد. رادیو بی. بی. سی اعلام کرد که شاپور بختیار، یکی از سرسختترین مخالفان سلطنت، پس از ملاقات با شاه، نخستوزیری را پذیرفته است.»
وقتی گزارش مقدم به پایان رسید، اعلیحضرت در حیرت عجیبی فرو رفتند. باور نمیکردند که بختیار به این صورت درآید و حتی شورای جبهۀ ملی او را طرد کند.
همین عامل نفوذی در گزارشش اضافه کرده بود: «بختیار و دکتر کریم سنجابی، رهبر جبهۀ ملی، بلافاصله جلسهای تشکیل دادند و در آن جلسه که چند نفر دیگر هم شرکت داشتهاند، دکتر شاپور بختیار گفته است من به خاطر مملکت این خطر را پذیرفتهام و اطمینان داشتم که در کنار نام شاه، نام من خواهد بود و دیگر امکان زندگی در این کشور را نخواهم داشت. ولی از دوستان انتظار نداشتم ایطور مرا برانند و اضافه کرده «ما ز یاران چشم یاری داشتیم.» بعد داستان ملاقات را آنطور که اتفاق افتاده بود برای دکتر سنجابی بیان داشت. وی به او توصیه کرد بهتر است با آیتالله خمینی در پاریس تماس بگیرد و از ایشان کسب نظر کند. بختیار ضمن تأیید حرفهای وی تقاضا کرد تا پیش از برقرار شدن این ارتباط در جلسۀ شورا که برای اخراج وی ترتیب داده میشود، لااقل او به عنوان رهبر جبهه شرکت کند. 1
دی 1357. شاپور بختیار در حاشیه گفتوشنود مطبوعاتی با علیرضا نوریزاده، خبرنگار وقت روزنامه اطلاعات
پی نوشت:
1. امیراصلان افشار، سروها در باد: آخرین روزهای شاه در تهران، به تقریر امیراصلان افشار؛ تهیه و تنظیم محمود ستایش، تهران: نشر البرز، 1378، صص 60-61.