بدون تردید سید ضیاءالدین طباطبایی، یکی از چالشبرانگیزترین و مرموزترین چهره های عرصه سیاست ایران طی چهار دهه نخستِ قرن چهاردهم (1300-1330) شمسی است. اگرچه مطالبِ قابل توجهی در قالبِ کتاب و مقاله، راجع به این شخص ارائه گردیده است، اما در این مقاله، سعی شده است تا بهطور مختصر، به گوشهای از فعالیتهای سیدضیاء، از طریقِ رجوع به مطالبِ روزنامه میهنپرستان 1 که در نیمه اول دهه 1320ش منتشر میگردید، پرداخته شود.
با شروع کار مجلس چهاردهم شورای ملی در اوایل سال1323ش، سیدضیا طباطبایی با تشکیل حزب اراده ملی، نقش پُررنگِ خود، در عرصه سیاسی ایران را آغاز نمود. اگرچه طیفی از سیاسیون به هواداری از روزنامه او برخاستند، اما در آن سو، طیف گستردهای هم از این رویداد، خرسند نبوده و به دلایلی، مخالفت خود را نسبت به این سیاستمدارِ کهنهکار نشان دادند. یکی از گروههای مخالفِ سید ضیا، حزب میهنپرستان بود. رهبران این حزب، خشم شدید خود را از این واقعه، در یکی از شمارههای ارگان خود، اواخر اردیبهشت 1323ش، به شرح زیر نشان دادند: «در راه ایجادِ جبهه ملی، نیرویی که جبهه خائن شماره 1 ایران و خائنین دیگر را درهم خواهد شکست».
مسئولین روزنامه اظهار داشتند که این اتحاد باید با شرکت کلیه افراد در یک «مبارزه مقدس ملی» علیه عامل خطرناک تازهای که در سیاست ایران ظاهر گردید یعنی سیدضیا طباطبایی انجام بگیرد. آنان، از سیدضیا به عنوان یک عنصر خبیث نام برده و لقب «خائن شماره 1» را به او دادند. بر این اعتقاد بودند که سیدضیا، بزرگترین خطری است که سیاست ایران را تهدید مینماید، و دلیل این ادعای خود را نیز چنین اظهار نمودند: «زیرا کعبه امید مرتجعین و فاسدین و غارتگران طبقه حاکمه شد». 2 در همین شماره از روزنامه میهنپرستان، با آوردن عنوانی به نام «لایحه شلاق و مسلسل، ارمغانی که وزیر کشور به ملت ایران میدهد»، از وزیر کشور وقتِ ایران عبدالحسین هژیر به دلیل ارائه لایحهای به مجلس مبنی بر کاهش آزادی و ایجاد فشار به گروههای سیاسی، شدیداً انتقاد شده و میهنپرستان، این اقدام را به تحریک و تاثیر مستقیم سیدضیاء مربوط دانستند. 3
بعد از انتشار این شماره از روزنامه میهنپرستان، گویا برخی، به انتقاد از این رویکردِ تندروانه مسئولین روزنامه مبادرت ورزیدند، که این امر، موجب دفاع دست اندرکاران این روزنامه از خط مشی خود شده، و عنوان نمودند: «سیدضیاء مرد ماجراجوی خیانتکاری بیش نیست». آنان در ادامه عنوان کردند که «آیا منتظرید ما نیز به دلیل اینکه مخالفت با سید و عمّالِ سید و با دست مرموزی که شاید پشتیبان ایشان است، کاری خطرناک و پردردسر است، دست از مبارزه مقدس خود برداریم و علی رغم وظیفه و مسئولیت قطعی خود، سکوت اختیار کنیم». 4 در همان شماره با تیتری به نام «احزاب دموکرات و مرام آنها، اشتباه بین فاشیسم و دموکراسی»، سید ضیا و طرفدارانش را مورد هدف قرار می دهد. چنانکه به عدم آگاهی و دانش، و استنباط نادرست سید ضیا و یارانش به خاطر همانند دانستن فاشیسم با دموکراسی میپردازد و رهبر حزب اراده ملی و حامیانش را به عنوان بی سواد مورد تحقیر قرار میدهد: «اینکه قطعا این آخرین اشتباهی نیست که آقا و پیروان ایشان در بحث مطالب علمی و سیاسی مرتکب میشوند». 5
روزنامه میهنپرستان در شماره دیگری، به کانون اقتصادی مرتبط با سیدضیا اشاره میکند. این روزنامه، با موضوعی تحت عنوان «کانون بدبختی ایران یا مرکز ستاد مرموز سیدضیاء»، نفوذ و قدرت تجارتخانه رشیدیان در اقتصاد ایران را مورد توجه قرار داده و رابطه آن را با سیدضیاء مورد توصیف قرار میدهد. مسئولین روزنامه اظهار میدارند که سید ضیا و یارانش در ساختار حکومتی ایران، از منافع تجارتخانه مذکور حمایت نموده و در عوض آن، هزینه هنگفت تبلیغات پرسروصدای حزب اراده ملی، به وسیله رشیدیان تأمین میشود. 6 روزنامه میهنپرستان، در یکی از شمارههایش رویکرد رادیکال خود را نشان داده و با عنوان «باید خراب کرد تا آبادی ممکن گردد»، تاکید مینماید که با اکثر نیروهایِ حاکم در ایران مخالف بوده و نسبت به متنفّذین برجسته کشور منجمله سیدضیاء و قوام دیدگاه مثبتی ندارد، زیرا آنان نمایندگان سیستم اجتماعی و سیاسی کهن و پوسیده سابق هستند. آنان در ادامه عنوان میکنند، هدف میهنپرستان این است که میخواهند «یک طرز فکر جدید، طرز کار نو، و یک خط مشی سیاسی و اجتماعی جدید در ایران برقرار نمایند». 7
سید ضیا طباطبایی که در نوک پیکانِ انتقادات شدید، و حتی حملات لفظی گردانندگانِ روزنامه میهنپرستان قرار داشت، به طور پی درپی و مداوم، ارتباطش با رشیدیان در عرصه سیاسی ـ اقتصادی مورد توجه روزنامه قرار میگیرد «رشیدیان، یار غار مؤسس حزب وطن است و اینکه تاکنون چندین اتومبیل برای سواری آقا داده و هزینه زندگی آقا و خرج تبلیغات او را میپردازد» 8، و در شماره دیگری از روزنامه آمده است: «مهمترین حربه تبلیغ رشیدیان و یاران سیدضیاء موضوع مبارزه با حزب توده است، رشیدیان و عمّال سیدضیاء هر کجا سرمایهداری بیسواد و نادانی نظیر خود دیدند فوراً موضوع حزب توده و خطر کمونیستی ایران را پیش کشیده و با آب و تاب تمام به آنها میگویند توده ایهای کمونیست و لامذهب، خیال دارند اموال شما را غارت کنند». 9
روزنامه مورد بررسی، در اوایل خرداد 1323ش با تیتر: «در آرزوی انتقام ملی پیام عُمّال هیتلر به آقای سید ضیاء»، پس از اظهار این مورد که، جبهه مشترک مطبوعات در مقابل فعالیت سید و یارانش، دارای اتحاد و انسجام بیشتری شده است، به دو خصیصه مرتبط با سیدضیا یعنی وابستگی به بیگانه: «یک سیاستمدار بیغرض و عادی نیست بلکه مامور اجرای نقشه سیاسی بخصوصی است که مورد مخالفت شدید ملت ایران است» 10، و درباره گرایش ارتجاعی او اشاره میکند: « امروز سیدضیاء مرکز ثقل و محور و نقطه اتکا طبقه حاکمه غارتگر و دزد و خائن ایران است. تمام کسانی که خون ملت ایران را در این 20 سال مکیدهاند اکنون در اطراف سیدضیا جمع شدهاند». 11
روزنامه میهنپرستان در شماره دیگری، موضوع تحرّکات برخی عشایر ایران در آن برهه زمانی را مورد توجه قرار میدهد و آن را نیز مرتبط با فعالیتهای سیدضیا میداند. مسئولین روزنامه با این عنوان که «خائنین برای اغفال عشایر خواب تازه میبینند»، میافزاید، سید و یارانش از آنجا که نتوانستند توجه «مردم و توده حقیقی ملت ایران» را به سوی خود جلب کنند، در پی جلب نظر عشایر و تحریک آنها برآمده و به کمک حامیان خارجی خود، حتی به آنان اسلحه و تجهیزات نظامی میرسانند، 12 در همین شماره روزنامه، آمده است که سید ضیا بهمنظور آنکه بتواند بیش از پیش بر عشایر نفوذ داشته باشد و از آنان بهعنوان یک اهرم قدرت استفاده کند، از طریق وزیر کشور (هژیر)، ریاست اداره امور ایلات و عشایر را به یکی از حامیان خود سپرد. 13
اما یکی از موضوعات مهم سیاسی ـ اقتصادی ایران در سال1323ش، فعالیت مستشار مالی امریکایی آرتور میلسپو در ایران بود. او با رای مجلس سیزدهم و در آبان 1321ش، بهمنظور سروسامان دادن به اقتصاد ایران شروع به فعالیت نمود. موضع گیری علیه او، از اوایل سال1323ش آغاز گردید، تا آنکه لغو اختیاراتش در مجلس مطرح شد و سرانجام در دی 1323ش این اتفاق افتاد. مسئولان روزنامه میهنپرستان نیز که از مخالفان حضور میلسپو در ایران بودند، با ارائه مطلبی تحت عنوان «باید عملیات میلسپو مورد رسیدگی قرار گیرد»، رویکردی منتقدانه نسبت به فعالیتهای این شخص در اقتصاد ایران ابراز نمودند. آنان در ادامه مطالب، از حمایت سیدضیاء و رابطه نزدیک او با میلسپو سخن به میان آورده، یادآور شدند سیدضیاء حق دارد با اخراج میلسپو مخالفت کند، زیرا «با رفتن میلسپو، درخت مراد خود را از دست میدهد. در دست داشتن امور اقتصادی و مالی کشور برای او جنبه حیاتی دارد. او هرگز مردی مطیع تر و بی ارادهتر از میلسپو پیدا نخواهد کرد». 14
روزنامه میهنپرستان که از هر فرصتی برای حملات لفظی علیه رهبر حزب اراده ملی استفاده مینمود، در مطلبی با عنوان «عارف قزوینی و سید ضیاء»، مدعی میشود، عارف قزوینی که در سال 1302ش، با سرودن شعری از سقوط دولت سیدضیاء ابراز تاسف نمود، اگر الآن زنده میبود، میتوانست به شخصیت واقعی و همچنین عملکرد سیدضیا طباطبایی پی برده و از آن رویکرد مثبت خود نسبت به این شخص، پشیمان میشد. 15
مرامنامه حزب اراده ملی 16، موضوع دیگری بود که مسئولان روزنامه میهنپرستان، از طریق آن، سیدضیا و حزبش را آماج حملات خود قرار دادند. این روزنامه، با بررسی مفصل مطالب مرامنامه، عیوب آن را برجسته نموده و شدیداً به سید ضیا حمله کرد: «از سراسر مرامنامه آقا همانطور که انتظار میرفت آثار ارتجاع و پوسیدگی و جمود فکری و مخالفت با هرگونه ترقی خواهی حقیقی نمایان است». میهنپرستان مدعی بودند که این مرامنامه با فهرست یک سِری اصلاحات ظاهری مثل احداث بیمارستان... با عوام فریبی، مانع از برآورده شدن نیازهای تجددگرایانه ملت ایران است، و اینکه این اقدام نیز از نقشههای شوم ارتجاع بین المللی میباشد که درصدد هستند ملت ایران را همانند دوره دیکتاتوری رضاشاه، با تعدادی اصلاحات ظاهری اغفال نمایند: «اگر ارتجاع بین المللی دیروز یک قلدر نظامی بدون حزب برای ما تراشید امروز چنین مقتضی میبیند که یک قلدر غیر نظامی را منتها با یک حزب پوشالی تقویت نماید» و در ادامه میآورد که ارتجاع بینالمللی تمایل ندارد تا خائنین، سرمایهداران و عمال دوره دیکتاتوری شدیداً به مجازات برسند، روزنامه میهنپرستان در پایان میآورد: «مرامنامه آقا باید چندین بار به منزله اعلام خطری تلقی شود و عموم آزادیخواهان و میهنپرستان باید برای مبارزه با این مزدور اجنبی و دارودسته او در حال هشدار باشند». 17
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. بهروز طیرانی، اسناد احزاب سیاسی ایران، تهران: سازمان اسناد ملی ایران: پژوهشکده اسناد، 1376، ج 2، ص 388-414؛ حسین ابوترابیان، مطبوعات ایران از شهریور1320 تا 1326، تهران: اطلاعات، 1366، صص187-188 .
2. روزنامه میهنپرستان، شماره 191، صص1و 2 و 4.
3. ش 191، صص 1و4.
4. ش 192، ص 4.
5. ش 192، ص 1.
6. ش 193، ص 1.
7. ش 194، صص 1و4.
8. ش 195، ص 18 .
9. ش 196، ص 19.
10. ش 200، ص 1.
11. ش 200، ص 4.
12. ش 209، صص 1و4.
13. ش 209، ص 4 .
15. ش 225، ص 4.
16. ش 228، ص 2. برای اطلاعات بیشتر در مورد مشخصههای این حزب، نک: بهروز طیرانی، همان، ص 48-79.
17. ش 229، ص 2.