وسعت شهر در داخل خندقهای گذشته در حدود هفت کیلومتر مربع بوده در حالیکه خندقهای ناصری بیش از 20 کیلومتر را در بر میگرفت و اگر در ابتدا با وشع بسامانی حفر شده از آن مواظبت بعمل میآمد در این زمان از حالت اولیه آن نشانهای برجا نمانده، دیوارههای آن در اثر برف و باران و سیلاب خاکبرداری و بازی اطفال از میان رفته، کف آن بالا آمده، شکافهایی که در آن پیدا شده معبر عام گردیده بود و از همین معابر هم بود که شبها کاروانیان و چارپاداران و امثال آن جهت فرار از مزاحمت...
خندقها گودالهای عریض و عمیقی بودند که برای جلوگیری از حملۀ دشمنان یا سیل گرداگرد شهر یا قلعه حفر میکردند.
«خندقهایی که از آنها بحث میشود مربوط به دوران ناصرالدینشاه است و خندقهایی که پیش از آن در عهد صفویه کنده شده بود مساحت بمراتب کمتری را در حصار خود داشته بود.
وسعت شهر در داخل خندقهای گذشته در حدود هفت کیلومتر مربع بوده در حالیکه خندقهای ناصری بیش از 20 کیلومتر را در بر میگرفت و اگر در ابتدا با وشع بسامانی حفر شده از آن مواظبت بعمل میآمد در این زمان از حالت اولیه آن نشانهای برجا نمانده، دیوارههای آن در اثر برف و باران و سیلاب خاکبرداری و بازی اطفال از میان رفته، کف آن بالا آمده، شکافهایی که در آن پیدا شده معبر عام گردیده بود و از همین معابر هم بود که شبها کاروانیان و چارپاداران و امثال آن جهت فرار از مزاحمت دروازهبانان و نواقلیان اموال و اثقال خویش عبور میدادند.
خندقها محل اجتماع و سکونت روز و شب الواط و اراذل و فقرا و غربا و کولیها و شترداران و دزدان و فواحش و دراویش و قلندران و امثال آن که بدون مزاحمت میتوانستند در آن تردد و زندگی بکنند. کولیها و شتردارانی که در آن سیاهچادرهای خود را افراشته و قاطرچیانی که آنرا مأمن و گوسفنددارانی که آنرا محل نگاهداری احشام ساخته و بیخانمانهایی که غار و دخمهها را مأوای خویش کرده کارگزاری قاطرچیان و شترداران میکردند. ایضاً هر قسمت آن طفیل دستهای از لشوش و محل عرض وجود عدهای از اجامر و قمارباز و آدم لختکن و مزاحم و شریر که آنرا محل درآمد خویش میداشتند.
از جمله دراویشی که خلوتهایی از آنرا جهت سکونت گزیده با چادر و حصیر و گونی و پارچه سرسایهای1 برای خویش ساخته خانقاهی فراهم کرده با عدهای مرید به صرف چرس و بنگ و حشیش و مثل آن میپرداختند و مهمترین آنها خانقاه «درویش کوتوال» در حوالی خندق دروازه دولاب بود که قلیانهای حشیش و دوغهای وحدتش2 مشهور گردیده، خانقاهش خراباتی که سرسپردگان را روزها و هفتهها معتکف آستان میگردانید و هنوز هم «کوچۀ خرابات» که نامش از آن خانقاه گرفته شده بود و قهوهخانهای که بعد از او نزدیک خندق بوجود آمد و تا این اواخر مراجعان را با چپقهای بنگ و دود و دمهای مختلف به سیر آفاق و ملکوت میکشاند برقرار میباشد.»3
مراسم آغاز عملیات توسعه شهر تهران و حفر خندق در اطراف شهر در دوره ناصرالدینشاه، با حضور جمعی از مقامات دولتی و مردم
شماره آرشیو: 2623-1ع
پی نوشت:
1. اتاقک یا آلاچیق یا چیزی شبیه آن که سردستی ساخته شده حافظ سرما و گرما بوده باشد.
2. دوغی را که با بنگ و مثل آن ترکیب کرده بکار برند.
3. جعفر شهری، گوشهای از تاریخ اجتماعی طهران قدیم، ج1، تهران، معین، 1370، صص23ـ26.