در دوره قاجار دو جنگ مهم و خسارت بار توسط روسیه بر ایران(1218- 1228 و 1241- 1243 ه.ق) تحمیل شد. هدف روسیه در این جنگها پیگیری سیاست دیرینه خود در راستای دسترسی به دریاهای آزاد و کشورگشایی در مرزهای جنوبیاش و تصرف مناطق قفقاز بود. این جنگها نهایتاً به دلایلی نظیر ضعف مفرط ایران و قدرت روسیه، دسیسهها و بد عهدیهای انگلستان و فرانسه و نابسامانیهای داخلی و بیلیاقتی سیاسیون ایرانی با شکست ایران و از دست رفتن پارهای از مناطق شمالی کشور(قریب 160.000 کیلومتر مربع) از طریق معاهدات گلستان و ترکمنچای پایان یافت. نکتهای که درباره این جنگها مورد غفلت قرار گرفته است تلاشها، جنگ آوریها و رشادتهای ایرانیان در این نبردها بود. در واقع بیشتر مقالات و پژوهشهایی که در زمینه این جنگها انجام گرفته است به بررسی علل شروع، تداوم و شکست ایرانیان و پیروزی روسها پرداخته اند، اما کمتر کسی به این مسئله پرداخته است که علی رغم شکست ایرانیان در این جنگ، ما شاهد برخی رشادتها و جنگ آوریها و پیروزیهای ایرانیان نیز بوده ایم.
جنگهای ایران و روسیه(1218- 1228 و 1241- 1243 ه.ق)
اختلافات میان ایران و روسیه در مسئله گرجستان سرآغاز جنگی ده ساله (1218 تا 1228 ه.ق) میان ایران و روسیه تزاری شد. این دوره که با فراز و نشیبهای بسیار و با شکستها و پیروزیهای بزرگ و کوچک فراوانی برای ایرانیان و روسها همراه بود، با امضای عهدنامه گلستان در سال 1228 هجری قمری به پایان رسید. عهدنامه گلستان باعث شد تا مرزهای ایران تغییر کند و نواحی شمالی رود ارس از ایران منتزع گردد.1
اما جنگهای میان ایران و روسیه با معاهده گلستان به پایان نرسید و مسائلی از قبیل مشخص نبودن مرزهای دقیق ایران و روسیه، رقابت میان شاهزادگان قاجار و شورشهای حسین خان قاجار، دست اندازی روسها به مرزهای ایران و طمع بیش از حد آنها به سرزمین ایران و نارضایتی حکام و مردم سرزمینهای متصرف شده از روسیه و ... باعث گردید تا آتش جنگ دیگری میان ایران و روسیه روشن گردد. این جنگ نیز -که از سال 1241 تا 1243 ه.ق تداوم یافت- با شکست نهایی ایرانیان به پایان رسید. در نهایت و با انجام مذاکره میان نمایندگان ایران و روسیه، معاهده ترکمنچای منعقد گردید. همان طور که گفته شد شکست ایران در این جنگها و از دست دادن سرزمینهای وسیع سبب شده که عملا تاریخنگاری ما به سمت و سویی پیش برود که از این قراردادها و جنگها با نام و نشانی حقارتبار و ننگین یاد کند؛ در حالی که واقعیتهای تاریخی نشان از رشادتها و شهامتهای بسیاری در طی این دو جنگ حکایت دارد.
پیروزیها و رشادتهای ایرانیان
ایران زمان قاجار ارتش منظم و آماد های نداشت تا در هنگام وقوع جنگها بتواند از ایران دفاع کند. به همین دلیل ضرورت ورود نیروهای مردمی به جنگ احساس گردید. این ارتش تحت فرماندهی عباس میرزا تشکیل گردید و راهی میدان نبرد شد. بنابراین مسئله مهمی که در بسیاری از پیروزیهای ایرانیان حائز اهمیت فراوان بوده است فرماندهی و مدیریت نظامی عباس میرزا شاهزاده قاجار و فرمانده قشون ایران بود. وی برای اینکه بتواند در مقابل روسها مقاومت کند، در ابتدا از نیروهای رسمی و نظامی استفاده کرد، ولی با توجه به قدرت برتر نظامی روسها، ناچار به استفاده از نیروهای غیرنظامی شد. لذا فرمان نظام وظیفه عمومی را به تمام نقاط کشور صادر کرد. در نتیجه نیروهای مردمی- بهخصوص مردم آذربایجان- با هم متحد شدند و در میادین جنگ به عنوان مجاهد داوطلب در جنگها، رشادتها و از خود گذشتگیهای بسیاری از خود نشان دادند.2
درواقع سربازان و نیروهای مردمی ایرانی به فرماندهی عباس میرزا در بسیاری از جبهههای نبرد پیروز میشدند و رشادتهای بسیاری از خود نشان دادند، اما به دلیل عدم حمایت و پشتیبانی لجستیکی از آنها و اختلافات و نابسامانیهای داخلی ایران، هیچکدام از این پیروزیها باعث نشد تا جلوی پیشروی روسها در خاک ایران گرفته شود.
نقش علمای مذهبی نیز در برانگیختن مردم به مقابله با تجاوزگری روسها بسیار حائز اهمیت بوده است. واکنش علماء به این جنگها و فتاوای جهاد بر علیه روسها موجب تحریک احساسات دینی و ملی مردم ایران برای دفاع از خاک وطن شد. درواقع به دنبال این جنگها و فتاوی جهادی علمای مذهبی، برای نخستین بار شاهد انتشار کتابهای جهادیه به صورت گسترده بودیم.3 همین فتاوی باعث شد تا مردم دیندار و متشرع ایران و آذربایجان عازم جبههها شده و به کسب پیروزیهای فراوانی نائل شوند. هر چند به دلایلی از قبیل؛ نابسامانیهای داخلی و ضعف حکومت قاجار، نبود نیروهای مجهز و سازماندهی شده نظامی در ایران و توانایی بالای روسیه در این زمینه، بدعهدیهای کشورهای خارجی از قبیل انگلستان و فرانسه و شناخت ناکافی سیاستمداران ایران از تحولات سیاسی و دیپلماتیک جهان و منطقه و ... پیروزی نهایی نصیب روسیه گردید و بسیاری از سرزمینهای ایران جدا شد، اما اگر این رشادتهای مردمی نبود، شاید حتی پایتخت و برخی مناطق دیگر ایران نیز به تصرف روسها در می آمد.
واکنش مردم به پیمانهای صلح- که دربرگیرنده خسارات بسیاری بر ایران بود- نیز قابل توجه بود. مثلاً در برابر عهدنامه گلستان که باعث جدایی مناطق مهمی از قبیل دربند، باکو، شیروان، قره باغ و قسمتهایی از تالش از ایران شد4، مردم آذربایجان واکنش شدیدی نشان دادند. عده زیادی از روسای ایلات و عشایر که در تبریز ساکن بودند، آمادگی خود و تمام ایل خود را برای ادامه جنگ اعلام داشتند.5 نهایتاً این نیروها در دوره دوم جنگهای ایران و روسیه حضور پیدا کرده و به مقابله با روسها پرداختند.
واکنش مردم به پیمانهای صلح- که دربرگیرنده خسارات بسیاری بر ایران بود- نیز قابل توجه بود. مثلاً در برابر عهدنامه گلستان که باعث جدایی مناطق مهمی از قبیل دربند، باکو، شیروان، قره باغ و قسمتهایی از تالش از ایران شد، مردم آذربایجان واکنش شدیدی نشان دادند. عده زیادی از روسای ایلات و عشایر که در تبریز ساکن بودند، آمادگی خود و تمام ایل خود را برای ادامه جنگ اعلام داشتند.
بنابراین باید این نکته را همواره مورد توجه قرار داد که در جنگ میان ایران و روسیه بارها پیروزی با ایرانیان بود، اما ایران به دلیل مشکلات تجهیزاتی و لجستیکی شکست خورد. مثلاً در ربیع الاول 1218 ه.ق ایرانیان موفق شدند روسها را تا نزدیکی تفلیس عقب برانند، اما به دلیل عدم تعقیب فراریان و ترک میدان جنگ در فصل زمستان، روسها توانستند حکام آن مناطق را فریب داده و با خود همراه کنند و این مناطق را پس بگیرند. حتی پس از این تحولات نیز، نیروهای ایرانی موفق به بازپس گیری این مناطق شده و فرمانده روس، سیسیانوف را به قتل رسانند،6 اما به دلیل بیتدبیریهای رهبران سیاسی ایران نیروهای ایرانی به عقب رانده شده و علی رغم مخالفت عباس میرزا بخشهایی از سپاهیان ایرانی مرخص شدند و این باعث گردید تا بار دیگر مناطق باکو، دربند، سالیان و شیروان به دست روسها بیفتند.7 دلیل عقب نشینی ایرانیان نیز دلایل نابخردانهای مانند نشان دادن حسن نیت ایران به روسها برای اخذ امتیازات بیشتر در آینده بود8، که البته مقدور نگردید و این قبیل کارها باعث غلبه روسها بر ایران و بینتیجه ماندن رشادتهای مردم و سربازان ایرانی شد.
یکی دیگر از نقاط قوت ارتش ایران سواره نظام آن بوده است. سواره نظام ارتش ایران رشادتهای بسیاری در مقابل روسها از خود نشان داد. آنها در بیشتر مواقع با شمشیر و نیزه و سلاحهای ابتدایی به مواضع توپخانه دشمن زده و پس از گردن زدن سربازان روس، سرهای آنها را به نزد عباس میرزا میآوردند. همین سرسختی سواره نظام ایران باعث شد تا ایرانیان در جنگ ایروان- با فرماندهی عباس میرزا- موفقیتهای چشم گیری به دست آورد و ارتش روسیه را به طرف تفلیس عقب نشانده و تعداد بسیاری از روسها را اسیر کردند.9
رشادتهای ایرانیان در این دو جنگ بسیار بود. یک مورد دیگر از پیروزیهای ایرانیان بر روسها در آغاز جنگ دوم به وقوع پیوست. در آغاز این نبرد عباس میرزا به مناطق اشغالی حمله ور شد و چون روسها مهیای جنگ نبودند غافلگیر شدند و عباس میرزا و لشکریان ایران موفق به بازپس گیری مناطقی از قبیل باکو، دربند، شوشی، داغستان، ایروان و طالش شدند. به دنبال این پیروزیها فرماندهی نیروهای روسیه به پاسکوویچ سپرده شد و وی به لشکر ایران حمله ور گردید و موفق شد مناطق قره باغ و ایروان و قسمتهایی از تالش را تصرف کند. پس از این تحولات در منطقه گنجه جنگی سرنوشت ساز میان لشکریان ایران به فرماندهی عباس میرزا و لشکریان روس به فرماندهی پاسکوویوچ اتفاق افتاد. نبرد گنجه با موفقیت ایرانیان دنبال میشد و اوضاع به سمت پیروزی نهایی ارتش ایران حرکت میکرد، اما به دلیل تعلل در ارسال نیروهای کمکی به جبهههای نبرد، روسها موفق به شکست عباس میرزا شدند10 و این جنگ نیز با پیروزی نهایی روسها خاتمه یافت. پس از این واقعه، روسها به سمت تبریز حرکت کرده و این شهر را نیز به تصرف خود درآوردند و پایتخت و سایر شهرهای ایران را مورد تهدید قرار دادند. در این زمان بود که عباس میرزا با ارسال سفیری نزد فرمانده روس پیشنهاد صلح و امضای معاهده ترک مخاصمه را داد.
جمع بندی
هر چند ایران در جنگهای مهم و سرنوشت ساز دوران قاجار از روسیه شکست خورد، اما در این جنگها مردم و سربازان ایرانی با تمام توان از خاک خود دفاع کردند و در بسیاری از نبردها نیز پیروز شدند، اما دلایلی نظیر بیلیاقتی سیاسیون ایرانی و نابسامانیهای داخلی در ایران، دسیسههای قدرتهای جهانی از قبیل انگلستان و فرانسه و قدرت برتر نظامی و تسلیحاتی روسیه باعث گردید تا ایران بازنده این جنگها باشد و قسمتهای مهمی از شمال سرزمین خود را از دست دهد. بنابراین شکست ایران در این جنگها نافی تلاشها، رشادتها و از خودگذشتگیهای ایرانیان در دفاع از سرزمین خود نبوده است، بلکه نشان داد که ایران از لحاظ تکنولوژیهای دفاعی و غیر دفاعی بسیار ضعیف تر از همسایه شمالی خود- یعنی روسیه- و بقیه جهان است. نهایتاً این مسأله باعث شد تا در سالهای آتی برخی تلاشهای اصلاح گرایانه در ایران آغاز گردد.
شماره آرشیو: 89-1-124ط
پی نوشت:
1.علی اصغر شمیم، ایران دوره قاجار، تهران: نشر زریاب، 1379، ص 92.
2.ابراهیم مشفقی فر و مصطفی جوان، نقش نیروهای مذهبی در جنگهای ایران و روسیه، فصلنامه مطالعات بسیج، سال یازدهم، شمار 38، بهار 1387، ص 93.
3.هدایت الله بهبودی، ادبیات در جنگهای ایران و روس، تهران: انتشارات حوزه هنری سازمان تبیلغات اسلامی، 1373، ص 319.
4.عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تاریخ روابط خارجی ایران، تهران: انتشارات امیرکبیر، 1379، صص 222-223.
5.ناصر نجمی،ایران در میان طوفان(شرح زندگانی عباس میرزا)،تهران: کانون معرفت، 1363، ص 172.
6.عباس اقبال آشتیانی،تاریخ مفصل ایران، بهکوشش محمد دبیر سیاقی، تهران: نشر خیام، ۱۳۴۶: ص ۸.
7.میرزا محمد صادق وقایع نگار، آهنگ سروش، به کوشش حسین آذر، تهران: نشر مصحح.، ۱۳۷۴: ص ۱۵۵.
8.وقایع نگار، همان، ص ۱۴۹.
9.شمیم،همان، صص 86- 88.
10.شمیم، همان، صص 100-101.