ماهرخ ابراهیمپور
□ کتابهایی که به شرح، تحلیل و نقد تاریخ انقلاب اسلامی پرداخته است در چه بُعدی کمرنگ است و در چه بعدی پررنگ؟
ابتدا باید عرض کنم که در باره روند تکوین، شکلگیری و پیروزی انقلاب اسلامی، همچنین تحولات و رخدادهای دوران حیات نظام جمهوری اسلامی تاکنون آثار پرشماری (بهصورت کتاب، مقاله، یادداشت و تحلیل، خاطره، منابع تصویری، تاریخهای شفاهی و غیره) چاپ و منتشر شده است. اگرچه بخش اعظمی از آثاری که در داخل کشور منتشر شده، بهرغم برخی آسیبشناسیهای صورت گرفته در مجموع نگاه و رویکردی مثبت بهموضوع و محتوای انقلاب اسلامی داشته است، با اینحال رقم آثاری هم که از سوی منتقدان و مخالفان انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی در داخل و بالاخص خارج از کشور چاپ و منتشر شده ، قابل توجه است. در همان حال بخش زیادی از آثاری که بهتاریخ شکلگیری و پیروزی انقلاب اسلامی ایران پرداختهاند از سوی محققان خارجی و غیرایرانی تألیف و منتشر شده است. بنابراین تاریخ انقلاب اسلامی از زوایای دید گوناگونی (در میان موافقان، منتقدان و مخالفان و دیگر محققان داخلی و خارجی) مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفته است. از سوی دیگر محققان و مورخانی که تاریخ انقلاب اسلامی ایران را مورد بررسی و ارزیابی قرار دادهاند بعضاً با تأسی بهنظریات و تئوریهای انقلاب پیرامون عوامل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی روند شکلگیری و پیروزی انقلاب اسلامی نگرشهای متفاوت و گاه کاملاً متعارضی را مطرح کردهاند. برخی محققان عوامل ساختاری را در روند پیروزی انقلاب اسلامی تأثیرگذارتر ارزیابی کردهاند؛ شماری دیگر بر عوامل و مبانی ارادی شکلگیری و پیروزی انقلاب اسلامی بیشتر تأکید کردهاند و برای نخبگان و شخصیتهای سیاسی نقش تعیینکنندهتری قائل شدهاند. بنابراین برای تکوین، شکلگیری و پیروزی نهایی انقلاب اسلامی ایران دلایل و براهین پرشماری ذکر شده است. با این مقدمه باید عرض کنم، در مجموع محققان و گزارشگرانی که بهانحاء گوناگون بهمطالعه و بررسی انقلاب اسلامی ایران پرداختهاند بهدلایل سیاسی و فرهنگی- دینی شکلگیری و پیروزی انقلاب توجه بیشتری نشان دادهاند؛ اگرچه بهویژه در آثاری که از سوی منتقدان و احیاناً محققان خارجی در موضوع انقلاب اسلامی تولید شده ، توجه بیشتری بهابعاد اقتصادی و اجتماعی تکوین و شکلگیری انقلاب نشان داده شده است. علاوه بر اینکه انقلاب اسلامی در آثار و نوشتههای احزاب، گروهها و جریانهای سیاسی گوناگونی که با نگرشهای سیاسی- ایدئولوژیکی مختلف و گاه معارض در روند انقلاب مشارکت داشتهاند، از زوایای دید متفاوتی بررسی، ارزیابی و منعکس شده است. این جریانهای سیاسی عمدتاً رقیب پیرامون روند شکلگیری و پیروزی انقلاب اسلامی بهکانونسازیها، برجستهسازیها و شخصیتپردازیهای گوناگونی دست زدهاند و برای شکلگیری و پیروزی انقلاب اسلامی دلایل و براهین گاه کاملاً متعارض و متفاوتی جستجو کردهاند.
□ به نظر شما با توجه بهاینکه موسسات و مراکز دولتی نقش پررنگتری در تالیف، ثبت و چاپ تاریخ انقلاب اسلامی دارند،این امر چه مزایا و معایبی میتواند داشته باشد؟
همچنان که عرض شد فقط مؤسسات و مراکز دولتی نبودهاند که در باره تاریخ انقلاب اسلامی آثاری تولید، چاپ و منتشر کردهاند؛ و چه بسا شمار فراوانی از کتب و مقالات و یادداشتها و مصاحبهها و دیگر آثاری که پیرامون انقلاب تألیف و منتشر شده است، هیچگونه ارتباطی بهمؤسسات و مراکز دولتی و احیاناً حکومتی نداشته است. با این حال، در مراکز و مؤسسات دولتی هم کمابیش پیرامون تاریخ انقلاب اسلامی آثار پرشماری تألیف، چاپ و منتشر شده است. احتمالاً دسترسی آسانتر بهاسناد و مدارک مضبوط در مراکز اسنادی و آرشیوی دولتی و نظایر آن میتواند از مزایای مراکز تحقیقاتی دولتی باشد که در هر حال منابع مورد نیاز محققان و پژوهشگران را با سهولت بیشتری تهیه و در فرایند انجام پژوهش در اختیار تاریخنگاران قرار میدهند؛ با این حال، بعضاً نگرش ایدئولوژیک بهموضوع انقلاب و بهتبع آن مقوله تاریخنگاری انقلاب اسلامی، میتواند تحلیل و ارزیابی علمی و دقیقتر فرایند شکلگیری تا پیروزی انقلاب اسلامی را احیاناً آسیبپذیر سازد. اگرچه همواره چنین نیست و در مؤسسات و مراکز دولتی که پیرامون انقلاب اسلامی تحقیقاتی صورت میگیرد، آثار فاخر و علمی متعددی چاپ شده است.
□ در تالیف تاریخ انقلاب اسلامی تا چه اندازه از آراء، نظرات و نگاههای مبارزان، احزاب مختلف، سلایق و دیدگاههای گروههای گوناگون بهره برده شده است؟
طی سه چهار دههای که از زمان پیروزی انقلاب اسلامی سپری میشود در مجموع تاریخ انقلاب اسلامی از زوایای گوناگونی مورد بررسی قرار گرفته است و میتوان گفت انقلاب اسلامی و روند شکلگیری آن، کمابیش، در روایات اکثر قریب بهتمام جریانها و احزاب سیاسی رقیب و معارض (در میان سهامداران و شرکای انقلاب) بازتاب پیدا کرده است. با این حال تا جایی که بهآثار منتشر شده در داخل کشور مربوط میشود آثار محققان و آگاهان بهاموری که رویکردی اسلامگرایانه بهانقلاب داشتهاند و نقش و جایگاه اسلامگرایان تحت رهبری آیتالله امام خمینی در شکلگیری و پیروزی انقلاب اسلامی را پررنگتر و تعیینکنندهتر ارزیابی میکردهاند بیش از دیگر روایتها مجال چاپ و انتشار پیدا کرده است؛ اگرچه رقم انتشار آثاری هم که نگرشی انتقادی بهاین تحلیل (پررنگ دیده شدن فرایند شکلگیری و پیروزی انقلاب و قایل شدن سهم و جایگاه بیشتری برای سایر جریانهای سیاسی) داشتهاند، کم نبوده است. ضمن اینکه نگاه عینیتگرایانه و پوزیتیویستی بهمقوله تاریخ و تاریخنگاری بهتدریج در مراکز تحقیقاتی دولتی و غیردولتی کمرنگ میشود و هر چه از سالها و دهههای نخستین انقلاب اسلامی بیشتر فاصله میگیریم از دامنه نگاه ایدئولوژیک بهمقوله تاریخنگاری انقلاب کاسته میشود و دلایل و براهینی که از سوی محققان و دیگر آگاهان بهامور در تحلیل و ارزیابی انقلاب مهم تلقی میشود بسیگستردهتر و پردامنهتر میشود. بهعبارت دیگر جامعه علمی و تحقیقاتی ما بهتدریج میپذیرد که انقلاب اسلامی نه یک روایت واحد، بلکه میتواند و باید روایات متعدد و حتی پرشماری داشته باشد. در واقع هم روایت انقلاب در آثار و نوشتهها و خاطرات احزاب و جریانهای سیاسی مختلف و نیز شخصیتها و محققانی که با گرایشها و نگرشهای گوناگون بهتاریخ انقلاب اسلامی پرداختهاند، دارای انعکاسها و برداشتهای متفاوت و گاه متعارض بوده است.
□ با گذشت 4 دهه از پیروزی انقلاب اسلامی چندی است که انتشار کتابهایی درباره «انقلاب اسلامی در مشهد»، «انقلاب اسلامی در اصفهان»، «انقلاب اسلامی در جهرم» و ... آغاز شده است. دلیل توجه به تاریخ انقلاب با محوریت مردم یا تاریخ محلی در چیست؟
این نوع نگرش و پرداختن بهتاریخ انقلاب اسلامی هر دلیل و برهانی هم که داشته باشد، بهویژه بهعلت توجه دقیقتر و گستردهتر بهفرایند تکوین، شکلگیری و پیروزی انقلاب اسلامی در اقصی نقاط کشور، که میتواند تحلیلها و ارزیابیهای جامعتری از مقوله انقلاب اسلامی ارائه بدهد و در همان حال اسناد و مدارک فزونتری از شکلگیری انقلاب در بخشهای مختلف کشور در اختیار محققان قرار بدهد، میتواند گامی بسسودمند در عرصه تاریخنگاری انقلاب اسلامی تلقی شود. بهویژه در تحلیل و ارزیابی پدیدههای کلان و در عین حال کمتعداد انقلابهای بزرگی مانند انقلاب اسلامی ایران، توجه بهنقش و جایگاه مردمان مناطق مختلف کشور (که مستقیم و غیرمستقیم مستلزم آگاهی از دیدگاهها، برداشتها، باورها و نگرشهای محلی آنها بهمقوله انقلاب بوده است) میتواند در تبیین و ارائه دیدگاههای مقرون بهواقعیتتر از انقلاب و چگونگی شکلگیری و پیروزی آن نقشی قابل توجه ایفا نماید. در هر حال در باره پدیده انقلاب اسلامی، در میان مردم ایران در اقصی نقاط کشور فهمها، درک و دریافتها و موضعگیریهایی وجود داشته است که بهرغم برخی اشتراکات معنایی، در جزئیات امر ممکن است دامنه خواستها، برداشتها و انتظارات با آنچه در مرکز انقلاب در تهران و شهرهای بزرگ جاری و ساری بوده است، تفاوتهایی داشته باشد، که همه اینها، هرگاه بهطور دقیقتری ثبت و ضبط شود میتواند در تبیین دقیقتر و مقرون بهواقعیتتر انقلاب اسلامی ایران در ردیف منابع بسیار با ارزش تاریخ انقلاب اسلامی قرار بگیرد. با این حال، در مجموع هنوز پرداختن بهتاریخهای محلی انقلاب اسلامی از عمق علمی و تحقیقاتی قابل توجهی برخوردار نبوده است و اساساً هم جز روایتی که انقلاب اسلامی را در چارچوب ایدئولوژی اسلامگرایانه تحت رهبری امام خمینی مورد ارزیابی قرار میدهد، سایر نگرشهای سیاسی بهمقوله انقلاب اسلامی (در تاریخهای محلی) مجالی برای ارائه پیدا نکرده است.
□ با توجه به اینکه پس از پیروزی انقلاب اسلامی گردآوری خاطرات، چاپ آن و در کل تاریخ سیاسی مدنظر موسسات و مراکز اسنادی و پژوهشی قرار گرفت، در نتیجه آثار متعددی درباره نقش نخبگان سیاسی منتشر شد، به نظرتان در رابطه با تاریخ سیاسی تالیفاتی که منتشر شده توانسته به بیان بخشی از تاریخ سیاسی انقلاب بپردازد؟
البته انتشار آثاری که بهفرایند شکلگیری تا پیروزی انقلاب اسلامی میپردازد صرفاً بهآثار و منابع سیاسی محدود نشده است؛ اگرچه درست است که این دسته از آثار و منابع در کنار بررسی نقش نخبگان و شخصیتها در انقلاب، بیشترین سهم را در تولید آثار مربوط بهتاریخنگاری انقلاب اسلامی بهخود اختصاص داده است. با این توضیح که بهرغم گذشت قریب بهچهار دهه از شکلگیری انقلاب اسلامی، همچنان آثار و منابعی (در قالب کتاب، مقاله، منابع تصویری و غیره) در باره وجوه گوناگون سیاسی، اجتماعی- فرهنگی و اقتصادی آن از سوی محققان و دیگر آگاهان بهامور در داخل و خارج از ایران چاپ و منتشر میشود؛ قراین موجود هم نشان میدهد این روند تا سالها همچنان ادامه پیدا خواهد کرد. اما همه اینها بهمعنای این نیست که تصور نماییم جامعه علمی و پژوهشی ما بهرغم تولید آثار متعدد در این باره، خود را از بررسی و فهم بیشتر «تاریخ سیاسی» یا هر جنبه دیگری از تحولات منجر بهشکلگیری و پیروزی انقلاب اسلامی مستغنی ببیند و بهتبع آن بهتداوم تحقیق پیرامون تاریخ تحولات سیاسی انقلاب اسلامی علاقه نشان ندهد. گمان من این است که هنوز تا سالها کماکان تحقیق و بررسی تاریخی در باره وجوه گوناگون سیاسی، اجتماعی، فرهنگی- دینی و اقتصادی انقلاب اسلامی ایران، چه بسا پردامنهتر ادامه پیدا خواهد کرد و محققان و مورخان با برداشتها،نگرشها و زوایای دید گوناگون پیرامون این انقلاب بزرگ که علاوه بر ایران، آثار و تبعات پرشماری در شئون مختلف، در منطقه و جهان برجای نهاده است، همچنان بهخلق آثار جدیدتری خواهند پرداخت.