دوشنبه 24 آوریل 1978 [4 اردیبهشت 1357]
با چهار تن از نمایندگان پارلمان انگلیس (ریچارد لوس، مارکوس فاکس، چان ویکهام، و بریان مگی) که قرار است از تهران دیداری داشته باشند، در سفارتخانه ناهار خوردم.
عصر هم پذیرای فریدون هویدا بودم، که بعد از سفر چند روزهاش به تهران، سر راه خود به نیویورک توقف کوتاهی در لندن داشت.
سفر فریدون هویدا به تهران برای شروع ترجمه آخرین کتاب شاه (بسوی تمدن بزرگ) به زبان فرانسوی انجام شده بود. و فریدون راجع به این کتاب عقیده داشت که: انشاء آن بسیار بد، مطالبش تکراری، مضامینش سرهم بندی شده، و عمدتاً پر از خودستایی است. او میگفت: «... از فؤاد روحانی خواسته شده بود متن این کتاب را به انگلیسی ترجمه کند. و او به نوبه خود مواردی را پیشنهاد کرد که برای بهتر شدن مطالب کتاب مفید بود. ولی چون از کوشش خود برای قبولاندن پیشنهاداتش نتیجهای بدست نیاورد، ناچار تسلیم شد و کار خود را برای ترجمه کتاب به صورت جمله به جمله آغاز کرد. همچنین موقعی که مسئول تایپ کردن متن انگلیسی کتاب تذکر داد که دو لغت «اقتصاد دموکراتیک» و «دموکراسی اقتصادی» بارها در کتاب به صورتی استعمال شده که احتمال میرود معنای صحیحی از آن بدست نیاید، جواب شنید که: بهتر است خفه شود...».
نفر سوم از راست، فؤاد روحانی ـ مترجم،کارشناس ارشد مسائل نفتی و دبیرکل اوپک
شماره آرشیو: 298-132م
فریدون هویدا ضمن بحث راجع به کتاب «به سوی تمدن بزرگ» میگفت: «... در این کتاب که دموکراسی موجود در ایران بارها به عنوان کاملترین نوع دموکراسی در جهان توصیف شده، شاه به اظهار نظر درباره مسائلی نیز پرداخته که قبلاً در جایی شنیده نشده بود. از جمله اینکه وی در توصیف اقدامات رضاخان میگوید: گرچه او یک سیستم قضائی در ایران ایجاد کرد که قبلاً وجود نداشت، ولی این سیستم آنطور که باید جامع و کامل نبود. و یا میگوید: گرچه او زنان را از قیود سنتی آزاد کرد، ولی نتوانست این کار را به صورت کامل انجام دهد. و یا: گر چه او سبب شد که مردم ایران غرور ملی پیدا کنند، ولی این در مورد همه افراد ملت مصداق پیدا نکرد. و بعد میگوید: در حالی که همه این هدفها به صورت جامع و کامل در زمان سلطنت من تحقق یافت...».1[؟!]
فریدون هویدا به اتفاق عباسعلی خلعتبری در سازمان ملل متحد
شماره آرشیو: 1-6318-7ع