«شهید سپهبد محمدولی قرنی،بحران کردستان،روایت یک تدبیر»درگفت وشنود با حجت الاسلام والمسلمین سید موسی موسوی
حجت الاسلام والمسلمین سید موسی موسوی به لحاظ پیشینه طولانی ارتباط با ارتش در دوران پیش از پیروزی انقلاب اسلامی وحضور در خطه کردستان،ازنقش شهید سپهبد محمدولی قرنی در بازگرداندن آرامش وامنیت به این منطقه،گفتنی ها وتحلیل هایی شنیدنی دارد.وی در سالروز شهادت اولین ریاست ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی،شمه ای از این گفتنی ها را در مصاحبه با ما مطرح کرده است.امید آنکه تاریخ پژوهان انقلاب را مقبول ومفید آید.
□ به نظر شما چرا شهید سپهبد قرنی به عنوان نخستین رئیس ستاد کل یا فرمانده ارتش ایران پس از پیروزی انقلاب انتخاب شد؟ چه عواملی باعث این گزینش بود؟
بسم الله الرحمن الرحیم.نظامهای متکی بر ارتش و سلاح و نیروینظامی، وقتی با قیام مردم روبرو میشوند، سعی میکنند با استفاده از این قدرت بر سر کار بمانند. مخالفان هم معمولاً سعی میِکنند به وسیله کودتا آن نظام را ساقط کنند. در آستانه پیروزی انقلاب، عمال رژیم شاه، در واقع میخواستند علیه مردم کودتا به راه بیندازند.
در روزهای آغاز نهضت اسلامی، مرحوم آقای فلسفی منبرهای پر شوری داشتند. حضرت امام به ایشان توصیه کرده بودند که خیلی تند صحبت نکنند که دستگیر یا ممنوع المنبر نشوند. یادم هست که ایشان در مسجد سید عزیزالله تهران منبر رفت و خطاب به شاه گفت: « جناب شاه! بر سر نیزه میتوان تکیه کرد، ولی نمیتوان روی آن نشست!».
اگر بخواهم به شما پاسخ دقیقی بدهم باید عرض کنم که بنده در دوران اوج گیری انقلاب،یک سالی فراری بودم و از عناصر ارتش، فقط با شهید کشوری ارتباط داشتم. امام در فرانسه بودند که ایشان به من گفت:« به هر طریقی که میتوانید به اطلاع امام برسانید که سران ارتش از ما اطلاعاتی خواستهاند و معلوم است که در فکر طراحی یک کودتای نظامی هستند». قطعاً شهید قرنی هم گرچه از ارتش اخراج شده بود،اما از چنین احتمالی خبر داشت و به همین دلیل هم امام را مطلع کرده بود.درمجموع باید بگویم که حضرت امام شناخت خوبی از بدنه ارتش داشتند و لذا در برابر توطئه انحلال ارتش به شدت مقاومت کردند.ایشان به نیروهای مستقر در درون ارتش، اطمینان زیادی داشتند و صحبتهای صریحی که درباره بدنه ارتش میکردند، مبتنی بر اطلاعات دقیقی بود که از درون ارتش داشتند. این اطلاعات توسط افرادی مثل ما ــ که با عناصر انقلابی درون ارتش مرتبط بودیم ــ به ایشان منتقل میشد. همین اخبار خوب هم بود که در حضرت امام این اطمینانخاطر را به وجود آورد که پس از انقلاب، در برابر موجی که لیبرالها و منافقان علیه ارتش به راه انداختند، مقاومت کنند.همین اعتماد هم باعث شد که پس از پیروزی انقلاب، شهید سپهبد قرنی به ریاست ستاد مشترک ارتش منصوب شوند.
□ نقش شهیدسپهبد قرنی در حفظ ارتش، در شرایط خطیر پس از انقلاب چه بود؟ایشان در این باره از چه شیوه هایی استفاده کرد؟
مقدمتا باید عرض کنم که ایشان انصافاً در زمینه مبارزه با رژیم شاه، آن هم در بالاترین سطوح ارتش، از پیشگامان بود و توانست ارتش را به سمت اهداف حضرت امام و انقلاب بیاورد. ایشان حقیقتاً فرد بینظیری بود. البته در ارتش افراد روشنبین و متدین کم نداشتیم، ولی نتوانسته بودند جایگاه شایسته خود را در این نیرو پیدا کنند و تا شعاع خاصی تأثیر داشتند. در آن شرایط واقعاً چیزی شبیه به معجزه بود که کسی، هم از یک سو با آیتالله العظمی میلانی و آیتالله طالقانی در ارتباط باشد و از سوی دیگر تا معاونت ستاد لشکر و ریاست رکن دو ارتش پیش برود! ایشان در واقع، نفر دوم ارتش شاهنشاهی بود و جزء ستارههای این نیرو محسوب میشد. با توجه به چنین موقعیتی، انصافاً هوشمندی زیادی میخواهد که مورد سوءظن قرار نگیرید و تازه وقتی هم که به جرم شرکت در کودتا دستگیر میشوید، طوری عمل کنید که فقط سه سال زندانی شوید، در حالی که شهید قرنی در آن کودتا بنا به دلایلی که بعدها فاش شد، یک عضو محوری بود، ولی طوری زرنگی و هوشیاری به خرج داد که جزء حواشی قلمداد گردید، والا مجازات یک عنصر ارتشی به جرم کودتا، قطعاً اعدام بود. دفاعیات ایشان سند روشنی بر هوشیاری ایشان است.
□ شهید در دوران آغاز نهضت اسلامی 15 خرداد42 چه نقشی داشت؟این انگیزه ونقش،ازسوی چه کسانی درایشان تقویت می شد؟
ایشان با آیتالله میلانی و آیتالله طالقانی وحتی آیت الله مکارم شیرازی ارتباط داشت و به همین جرم هم، سه سال دیگر به زندان افتاد، امّا ارتباط خود با عناصر مطلع در ارتش را همچنان حفظ کرد. او در پیروزی انقلاب هم جزء افرادی بود که فعالیت زیادی داشت و طرحها و پیشنهادات مؤثری را ارائه میداد. حضرت امام هم به دلیل آشنائی قبلی از تیمسار قرنی و اطلاع از تفکرات و ارتباطاتشان با علما، ایشان را به ریاست ستاد کل نیروهای مسلح منصوب کردند.
در ابتدای انقلاب شرط گزینش افراد، انقلابی بودن آنها بود و خیلی کاری به درجه افراد نداشتند. کما اینکه افرادی با درجات پائین به مقامهای بالائی منصوب شدند و شایستگیهای خودرا نشان دادند. از جمله شهید صیاد شیرازی که در سال59 وپس از پاکسازی سنندج، توسط حضرت امام از سروانی به سرهنگی ارتقای درجه پیدا کرد.
□ نقش شهید قرنی در سامان دادن به ارتش نیز درخور تامل است. به نظر شما دستاورد ایشان در این میدان چه بود؟
همین طور است. شهید قرنی با قاطعیت خاصی که داشت، در سر و سامان دادن به ارتش بسیار موفق عمل کرد و در همان دوره کوتاه فرماندهی، با کمک نیروهای سپاه و کمیته، ارتش را به شکلی جدی در کنار نیروهای مردمی قرار داد تا برخوردی بین این نهادها شکل نگیرد. شهید قرنی در غائله سنندج هم تأثیر مهمی داشت. بنده به دلیل سوابقی که از دیرباز در آن خطه داشتم، میدانم که شهید قرنی عامل عمده حفظ پادگان سنندج بود. اگر پادگان سنندج هم مثل پادگان مهاباد ــ که در روزهای اول پیروزی انقلاب به دست ضد انقلاب افتاد ــ سقوط میکرد، قطعاً توپ و سلاح و تانک بیشتری به غارت میرفت. ضد انقلاب تمام نیروهای خود را در سنندج متمرکز و باشگاه افسران و فرودگاه و پادگان شهر را محاصره و در اطراف شهر و در ارتفاعات اطراف، پایگاههای مهمی را دایر کرده بود. در چنین وضعیتی ،اگر پادگان سنندج تسلیم میشد، سنندج با ارتفاعات و امکانات زیادی که داشت، به دست ضد انقلاب میافتاد و غائله کردستان دست کم15،10 سال طول میکشید! و معضل کردستان برای نظام تبدیل به گره کوری میشد. حتی احتمال داشت که کردستان تجزیه شود.شهید قرنی به رغم مخالفتهای بسیار، کوتاه نیامد و با کسب اجازه از امام هواپیمائی را به آنجا فرستاد تا با شکستن دیوار صوتی، در دل ضد انقلاب وحشت ایجاد کند و خودش هم به کرمانشاه آمد و هماهنگیهای لازم را انجام داد. حقیقتاً شرایط دشواری بود. شهید قرنی معتقد بود در عین برخورد با فتنه کردستان و قلعوقمع ضد انقلاب، باید مراقبت کنیم که کمترین خسارت متوجه مردم شود.
□ همانطور که اشاره کردید،برخورد شهید قرنی با غائله کردستان یکی از فرازهای مهم زندگی ایشان است. با توجه به اشراف جنابعالی به مسائل کردستان، شنیدن قضایای آن روز از زبان شما شنیدنی است.
ذکر این نکته را ضروبهری میدانم که اگر فردی مکتبی و قاطع و با تدبیر مثل تیمسار قرنی مسئولیت ارتش را به عهده نمیگرفت، معلوم نبود غائله کردستان به عنوان اولین مشکل جدیای که سر راه انقلاب قرار گرفت، به کجا میکشید. شهید قرنی با قاطعیتی که در کردستان نشان داد، روحیه افراد در ارتش را حفظ کرد.مادرآن دوره، افراد حزبالهی که از نظر ایمان و اخلاق در حد شهید قرنی باشند، در ارتش داشتیم و افراد زیادی هم خدمت امام رفته و افراد دیگری را معرفی کرده بودند، امّا امام علاوه بر ایمان و تعهد و اعتقاد، کسی را میخواستند که در حد سرلشکری و امیری باشد. ایشان نمیخواستند در همان روزهای اول، یک سرگرد یا سروان فرمانده کل ارتش شود. این فرد باید قاطعیت لازم را هم میداشت، چون ضعف مدیریت، ارتش را نابسامان میکرد. تیمسار قرنی همه این ویژگیها را در خود داشت.
در قضیه کردستان اگر کار به دست دولت موقت و بنیصدر میافتاد،قطعا کردستان وضعیت بهتری پیدا نمیکرد، اما شهید قرنی در همان اولین لحظات رخداد فتنه، قاطعانه برخورد کرد. شهید کشوری میگفت که تیمسار قرنی بر خلاف نظر دولت موقت خدمت امام رسیده و عرض کرده بود که :«اگر در این قضیه کوچکترین تعللی بکنیم، گرفتار میشویم و کاری از پیش نمیبریم».
□ پس با این مقدمات،عزل ایشان از ریاست ستاد مشترک،کاملا حساب شده بود؟
بله، هر وقت یادم میآید که شهید قرنی چگونه در فروردین58 پادگان سنندج را نجات داد و ضد انقلاب را سرکوب کرد و امنیت را به شهر برگرداند و به جای قدردانی، از فرماندهی ارتش عزل شد، واقعاً دلم به درد میآید! حضرت امام حتیالامکان نمیخواستند شخصاً تمام امور کشور و نظام را اداره کنند؛ و طبیعی است که در کناره گیری شهید قرنی در ششم فروردین سال58 هم، تا حدزیادی سکوت کردند.
□ از زمان کنارهگیری شهید قرنی در ششم فروردین تا سوم اردیبهشت که به شهادت میرسد، حوادث زیادی رخ میدهد. اساسا به نظر شما، دلیل برکنار کردن ایشان چه بود و این کنارهگیری چه پیامدهائی داشت؟
باید عرض کنم که فضا را چنان برای تیمسار قرنی تنگ کرده بودند که ایشان عملاً نمیتوانست در امور دخل و تصرف کند. در مقطعی با ایشان به صورت تلفنی مشورت میشد، ولی نهایتاً دولت موقت کار خودش را کرد! این وضعیت باعث شد که شهید قرنی استعفا بدهد، چون در دولت موقت ابداً اعتنائی به آرای او نمیکردند. امّا شنیدم که ایشان گاهی مستقیم یا با واسطه، نظراتش را به حضرت امام منتقل میکرد. از جمله طرحی داشت مبنی بر اینکه فرماندهان لشکر باید به سرعت با افراد صالح و سالم عوض شوند. متأسفانه این طرح با برکناری ایشان به کار گرفته نشد. اگر شهید قرنی در ارتش میماند، فجایعی مثل سربریدن 52 پاسدار بین سردشت و بانه و بسیاری از فجایع دیگر اتفاق نمیافتاد، چون ایشان فرصت خرابکاری در ارتش را به کسی نمیداد.
□ شأن مقدم بودن درمیان شهدای پس ازانقلاب اسلامی نیز، به شهید سپهبد قرنی تعلق دارد.ازنظر شما علت تمرکز گروه فرقان بر ایشان به عنوان اولین هدف ترور، چه بود؟
به اعتقاد من، گروه فرقان از نظر آسیبی که به انقلاب زد، سردسته دشمنان انقلاب است. این ملعونها حتی راه را برای منافقین هم هموار کردند. لقب «متقدمالشهدا» بودن نصیب تیمسار قرنی شد و ایشان به دست شقیترین گروه، یعنی فرقان توفیق شهادت پیدا کرد.
□ به عبارت دیگر وبه نظر شما، فرقان چه خطری از جانب شهید قرنی از کار برکنار شده،احساس میکرد که یک پیرمرد بازنشسته مستعفی را به شهادت رساند؟
خود فرقانیها قدرت شعور و درک بسیاری از مسائل را نداشتند، امّا دشمنان انقلاب میدانستند که اگر عناصر محوری و یاران امام را از بین ببرند، میتوانند به نظام لطمههای جدی بزنند. واقعیت این است که در ابتدای پیروزی انقلاب، چهرههای مهم و کلیدی زیادی در اختیار نظام نبود و بسیاری از نیروهای مخلص، بعدها ساخته شدند. دشمن بر این نکته کاملاً واقف بود، امّا ما غافل بودیم و از آنها حفاظت نکردیم. دشمن می دانست که شهید قرنی با اینکه وادار به استعفا شده است، امّا با اشرافی که به مسائل نظامی دارد، یار مؤثری برای امام و انقلاب است. همه ترورهائی که در پی ترور ایشان صورت گرفت در همین راستا بود. واقعیت این است که با حذف مهرههای مؤثری چون شهید آیت الله مطهری، شهید مهدی عراقی، شهدای هفتم تیر و ... اگر حضور امید بخش امام نبود، همه نا امید و منفعل میشدند. یادم هست شهید کشوری وقتی خبر شهادت تیمسار قرنی را شنید، به شدت گریه کرد، چون امید زیادی به ایشان داشت.
□ و سخن آخر؟
شهیدسپهبد قرنی در اوضاع به هم ریخته ارتش پس از پیروزی انقلاب و در آن شرایط برزخی و حساس، توانست تا حدی فضای امیدوار کنندهای را در ارتش به وجود آورد. بسیاری از ارتشیها در حالت تعلیق و بسیاری نا امید بودند و اگر درست مدیریت نمیشدند، این امکان وجود داشت که به ضد انقلاب بپیوندند یا فرار کنند. شهید قرنی تا حد زیادی جلوی این فاجعه را گرفت. در قضایائی مثل کردستان، نحوه برخورد مردم با ارتش بسیار مهم بود و آنها باید میتوانستند قبول کنند که ارتش شاه، حالا قرار است در دفاع از مردم و مقابله با ضد انقلاب وارد میدان شود. تا مدتها عدهای معتقد بودند که در مواجهه با ضد انقلاب، نمیشود به ارتش اعتماد کرد. امّا شهید قرنی با این عقیده مخالف بود و توانست در ظرف مدت کوتاهی که مسئولیت داشت، شرایطی را پایهریزی کند که منجر به اعتماد مردم و نظام به ارتش شد.
□ با تشکر از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.