حوزه علمیه مشهد به دلیل مواضع سیاسی، اجتماعی زعما و علمایی که در آن به تدریس علوم دینی اشتغال داشتند و همچنین به خاطر نحلههای فکری که در آن رشد کرده همواره در تاریخ معاصر ایران تاثیرگذار و حائز اهمیت بوده است. در این مقاله سعی بر آن است تا چگونگی و روند تعاملات و تقابلات حوزه مشهد با حکومت پهلوی در دوره زمامداری رضاشاه مورد بررسی قرار گیرد.
سابقه تاریخی حوزه مشهد
در مورد مبدأ تاسیس حوزه علمیه مشهد شواهدی وجود دارد که بیانگر فعالیت این حوزه در قرن چهارم هجری است. قرن یازدهم به خصوص نیمه دوم این قرن، مبدأ عظمت حوزه علمیه مشهد بوده است. در این ایام حوزه مشهد به لحاظ کثرت علما و مدرسین در ردیف حوزههای مهم شیعه قرار گرفت. البته با ظهور سلسله افشاریه، حوزه علمیه مشهد رو به افول نهاد و رونق سابق خود را از دست داد. «در این دوره حوزه مشهد در حکم حوزهای مقدماتی بوده که طلاب آن پس از پیمودن برخی مدارج علمی، برای تکمیل معلومات و درک محضر اساتید بزرگ به اصفهان یا نجف میرفتهاند.» رکود و رخوت حوزه علمیه مشهد تا اواخر نیمه اول قرن چهاردهم ادامه داشت، اما از این دوران به بعد که همزمان با عصر قاجاریه است روزگار حوزه مشهد بهبود یافت؛ به طوری که به شکل یک حوزه کامل و مهم درآمد.1
نمایی از حوزه مشهد در دوران قدرتگیری رضاشاه
دوران قدرتگیری رضاشاه در ایران مقارن دوره رشد علمی ـ ادبی حوزه علمیه خراسان به حساب میآید. در این دوره، آیتالله حاج آقا حسین قمی که از شاگردان بنام میرزای شیرازی به شمار میرفت، مرجع تقلید مردم خراسان بود و آیتالله شیخ مرتضی آشتیانی که سابقه فعالیت در دوران مشروطه را داشت، در مشهد میزیست. در کنار این دو عالم بزرگ، حضور فرزندان آخوند خراسانی؛ آیات میرزا محمد آقازاده و میرزا احمد کفایی نیز وزن علمی درخوری به حوزه علمیه مشهد بخشیده بود.2
در این دوران حوزه مشهد از لحاظ فقه و اصول به پایه حوزه نجف نمیرسید و پس از آنکه حوزه علمیه قم تأسیس شد، تحت الشعاع آن حوزه نیز قرار گرفت، اما در علوم معقول و ادبیات بیشک میان حوزههای علمیه شیعه، رتبه اول را حائز بود و استادانی که در این دو رشته تدریس میکردند، در فن خود بینظیر یا کم نظیر بودند. در این دوران آیتالله میرزامحمد آقازاده علاوه بر تدریس فقه و اصول به رتق و فتق امور حوزه مشهد میپرداخت و منزل وی محل حل و فصل مسائل و مشکلات و رفت و آمد بزرگان و پناهگاه گرفتاران بود و شهرت و قدرت وی به حدی رسیده بود که دولتیان امنیت خراسان را از وی مطالبه میکردند.
فراز و فرود مناسبات حوزه علمیه مشهد با رضاشاه
مناسبات علمای خراسان با حکومت رضاشاه را میتوان در سه مقطع مورد بررسی قرار داد. دوره اول دوران تعاملات اکثر علمای مشهد با رضاشاه است که این رویکرد در مناسبات در خلال سالهای 1299ـ1306ش صورت پذیرفت. در این دوره حضور چند تن از علمای درس خوانده حوزه نجف از جمله فرزندان آخوند خراسانی در حوزه مشهد به نوعی باعث ایجاد یک همنوایی و وحدت رویه بین علمای عتبات و آن حوزه میشد؛ از این رو علمای نجف و مشهد از یکسو با توجه به ضعف و سستی دودمان قاجار، ناامنیها و همچنین شرایط نابسامان ایران پس از جنگ جهانی اول و از سوی دیگر با تبلیغات شدید رضاخان و تظاهر و ریاکاری، به مخالفت جدی با او نپرداختند. مسلما این موضع گیری بر اساس مصالح و منافعی که در راستای تقویت یک حکومت ملی و شیعه در نظر گرفته میشد قابل ارزیابی است. البته شایان ذکر است در دوره مذکور قاطبه علمای داخل کشور کمتر روی خوش به رضاشاه و اقدامات او نشان دادند و بدین خاطر پهلوی اول به سوی حوزه مشهد گرایش چندانی نداشت.3
با فشار حکومت رضاشاه و برگزاری امتحانات و سختگیری در طلبه شدن و همچنین تخریب و یا تملک برخی از مدارس خصوصا در مشهد توسط ادارات دولتی، دروس حوزوی در اکثر نقاط رونق خود را از دست داد و به صورت نیمه تعطیل درآمد.
دوره دوم مناسبات علمای خراسان با حکومت پهلوی از شهریور 1306 آغاز میشود. این دوره، آغاز تیرگی روابط علمای مشهد با رژیم پهلوی است. در این برهه که مقارن صدور بیانیه رئیس الوزراء ــ مخبرالسلطنه هدایت ــ به علما و حوزههای علمیه مبنی بر ممنوعیت امر به معروف و نهی از منکر بر روی منابر است، واکنشهای بسیاری از سوی علما و روحانیون حوزه های مختلف به خصوص حوزه مشهد صورت گرفت.4 در آغاز این اعتراضات، مخبرالسلطنه که به عنوان مجری منویات تیمورتاش، وزیر دربار پهلوی، عمل میکرد، از قبول درخواست علمای مشهد در خصوص لغو ابلاغیه دولت استنکاف ورزید. این شرایط ادامه داشت تا اینکه با بالا گرفتن اعتراضات و همچنین احتمال همراهی علمای مشهد با علمای اصفهان که در خصوص قانون نظام اجباری دست به اعتراضات گستردهای زده بودند، حکومت ناچار شد برخی از حوزه ها از جمله حوزه علمیه خراسان را از اجرای ابلاغیه منع امر به معروف و نهی از منکر مستثنی کند. مناسبات کجدار و مریز علمای خراسان با حکومت پهلوی از 1306 تا 1314ش، یعنی تا وقوع قیام مسجد گوهرشاد ادامه داشت و در این دوره مناسبات حوزه مشهد و در راس آن آیتالله میرزامحمد آقازاده تقریباً به صورت مدارا با حکومت پهلوی تعریف میشد، اما شایان ذکر است در همین دوره آیت الله حاج آقا حسین قمی به عنوان مرجع تقلید مردم خراسان هیچ گاه حاضر به ملاقات با رضاشاه نشد.
اما تقابل علنی علمای خراسان با رضاشاه در 1314ش بر سر اجرای قانون استفاده از کلاه پهلوی و متعاقب آن کشف حجاب به وقوع پیوست. «در این سال به دنبال مبارزات روحانیون مشهد با حکومت مرکزی و جریانات حادی که بر اثر آن بروز کرد و به کشتار معترضین در مسجد گوهرشاد انجامید این حوزه نیز مانند دیگر حوزههای علمیه سراسر کشور و از جهاتی شدیدتر از همه مورد تهاجم قرار گرفت». پس از قیام گوهرشاد دو عالم بزرگ خراسان که اداره امور علمی حوزه مشهد را در اختیار داشتند، یعنی مرحوم آیتالله سیدحسین قمی و مرحوم آقامیرزا محمد آقازاده از مشهد تبعید و جمعی دیگر از علمای معروف این شهر از جمله آیات سیدیونس اردبیلی و شیخهاشم قزوینی و... دستگیر و به زندانها روانه گشتند.5
سرکوب قیام گوهرشاد راه را برای اعمال سیاستهای فرهنگی و دینزدایی رضاشاه هموار کرد و مردم خراسان و سایر نقاط کشور را وادار به سکوت و اطاعت محض نمود و روند کشف حجاب را سرعت بخشید و کمتر از شش ماه «پس از کشتار مردم در مسجد گوهرشاد، دولت جم به فرمان رضاشاه بیحجابی را اجباری کرد» و حتی علمای بزرگ ولایات را ملزم به شرکت در مراسم جشن «نهضت بانوان» نمود و بدین ترتیب جشن نهضت کشف حجاب در جلوی ایوان طلای آستان قدس برگزار گردید و زنان بیحجاب در آن شرکت جستند.6
نتیجه طبیعی سرکوب حوزه ها سلب نفوذ و اختیارات روحانیون و حاکمیت سکولاریزم بود. بر اثر این اقدام، از نفوذ اجتماعی روحانیون و علما کاسته شد و آنها از اموری چون مناصب قضایی، تعلیم و تربیت، امور فرهنگی و مذهبی ــ البته نه به طور صد در صد اما تا حد بسیار زیادی ــ کنار گذاشته شدند. قدرت اقتصادی این قشر نیز با کنترل اوقاف از بین رفت و بالاتر از تمامی اینها با اجرای قانون متحدالشکل شدن لباس، بسیاری از آنها مجبور به ترک لباس روحانیت شدند.7 با برگزاری امتحانات و سختگیری در طلبه شدن و همچنین تخریب و یا تملک برخی از مدارس خصوصا در مشهد توسط ادارات دولتی، دروس حوزوی در اکثر نقاط رونق خود را از دست داد8 و به صورت نیمه تعطیل درآمد. این شرایط وجود داشت تا اینکه پس از خروج رضاشاه از ایران در شهریور 1320 با تغییرات عمده در دستگاه حکومت، «فشار بر روی مظاهر دینی و روحانی هم برداشته شد و زعامت حوزه مشهد را دو عالم بزرگ و معروف یعنی حاجشیخ مرتضی آشتیانی و آقا میرزا مهدی اصفهانی در دست گرفتند و بار دیگر به بازسازی بنیادهای روحانی در این شهر» مقدس پرداختند.9
جمع بندی
در زمان روی کارآمدن رضاشاه، برخی از علمای حوزه خراسان ابتدا به مخالفت سرسختانه با او نپرداختند، اما به تدریج با عیان شدن چهره ضددینی حکومت پهلوی، بدبینی و نفرت آنها نسبت به رضاشاه عمیق و به چالشی سازشناپذیر بدل شد. این تقابلات با قیام گوهرشاد به اوج خود رسید و سرانجام با سرکوبی اعتراض علمای خراسان زمینه برای تعطیلی حوزه مشهد فراهم شد، اما در شهریور 1320 و با خروج رضاشاه از کشور، رشد و بالندگی حوزه خراسان ممکن گردید.
کلاس درس روحانیون درمسجد گوهرشاد مشهد دراوایل سلطنت رضاشاه
شماره آرشیو: 1-126-24ط
پی نوشت:
1. دانشنامه جهان اسلام، ج 14، زیر نظر حداد عادل، تهران، بنیاد دایره المعارف اسلامی، 1389، صص 430-440؛ مجله حوزه، ش 43 و 44، فروردین و اردیبهشت 1370، ص 195.
2. حمید بصیرت منش، علما و رژیم رضاشاه، تهران، موسسه چاپ و نشر عروج، 1376، ص 443.
3. همان جا.
4. حوزه علمیه، تاریخ، ساختار، کارکرد، ج 31، تهران، نشر کتاب مرجع، صص 252-253.
5. حسن شمس آبادی، نقش علمای مشهد در انقلاب اسلامی، تهران، چاپ و نشر عروج، 1389، ص 44.
6. غلامرضا جلالی، انقلاب اسلامی در مشهد، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1394، صص 211-212.
7. موسی نجفی و موسی فقیه حقانی، تاریخ تحولات سیاسی ایران، تهران، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1381، صص 414-420.
8. محمود پسندیده، حوزه علمیه خراسان: مدارس علمیه مشهد، ج 1، مشهد، بنیاد پژوهش های اسلامی، 1385، صص 60-63.
9. سید علی خامنهای، گزارشی از سابقه تاریخی و اوضاع کنونی حوزه علمیه مشهد، مشهد،ناشر کنگره جهانی حضرت رضا (ع)، 1365، ص28-29.