فحوای دیدگاه سید دائر بر ضرورت تطبیق مبانی «مشروطه» با « شریعت» است. معنای دیگر این بیان اعتراضی سید آن است که فرآیند مطابقت مشروطه با شرع انور محقق نشده است. به زعم خیل طرفداران آقاکاظم یزدی، مراد از مشروطه همانا نهاد شورا ــ از نوع شورای سقیفه بنی ساعده ــ است که پس از ارتحال پیامبر اکرم (ص)، اهل بیت و...
پای مجتهدان طراز اول نجف به گاه طرح پرسشهای مقلدان در باب حرمت و حلیّت مشروطه به ماجرا باز شد. یگانه عالم برجستهای که با دیدگاه روحانیان مبرز که شاخصترین آنان آیات ثلاثه ــ شیخ محمدکاظم خراسانی، میرزاحسین خلیل تهرانی، و شیخ عبدالله مازندرانی ــ بودند، مخالفت کرد، آیتالله سید محمدکاظم یزدی بود. به باور عشایر « زقرت» و « شمّرت» که از هواداران سیدکاظم بودند، فرجام مشروطه به نابودی دین و گسترش فساد اخلاقی میانجامید. 1 به نوشته آیتالله سید هبهالدین شهرستانی از روحانیان جانبدار آخوند خراسانی، مخالفان مشروطه گمان داشتند آزادی موردنظر مشروطهخواهان مخالف با دین بود. 2
از سویی، شیخ فضلالله نوری در نشریه منطبع خود در زاویه مقدسه حضرت عبدالعظیم (س) در بیان واکنش صاحب عروه به تهدیداتی که به مناسبت مخالفت وی با مشروطه صورت گرفته به اظهارنظر ایشان در کلاس درس خطاب به شاگردانش اشاره میکند که اعلام نمود : « امر راجع به دین اسلام است و حفظ نفوس و اعراض مسلمین باید بشود و حفظ شوکت مذهب جعفری... و این معنی جز به مطابقه با شریعت مطهره نخواهد شد و از کشتن هم باک ندارم. چیزی از عمر من باقی نمانده که از آن خائف باشم و از دین خود دست بردارم.» 3
فحوای دیدگاه سید دائر بر ضرورت تطبیق مبانی «مشروطه» با « شریعت» است. معنای دیگر این بیان اعتراضی سید آن است که فرآیند مطابقت مشروطه با شرع انور محقق نشده است. به زعم خیل طرفداران آقاکاظم یزدی، مراد از مشروطه همانا نهاد شورا ــ از نوع شورای سقیفه بنی ساعده ــ است که پس از ارتحال پیامبر اکرم (ص)، اهل بیت و امامان معصوم (علیهم السلام) را از حق خلافت محروم کرد و بعدها به خلافت یزید امتداد یافت. 4
آیتالله یزدی « اشاعه کفریات ملحدین» را نتیجه « حریت موهومه» مشروطهخواهان دانسته در تلگراف خود به آخوند آملی با تصریح بر این موضوع، مینویسد : « البته دفع کفریات و حفظ عقیده و اجراء قوانین محکمه قرآنیه و شریعت ابدیه محمدیه، اهم فرائض ربانیین علما با ملاحظه جهات موجبات صلاح و صیانت دین و دماء مسلمین منظور اطلاع داده بذل مجهود شود.» 5
آنچه مسلم است اینکه آقا کاظم یزدی از تایید بی قید و شرط مجلس شورا نیز سرباز زد چرا که از نظر هوادارانش، از ماهیت اعضا و سرانجام کارشان بی اطلاع و حتی نگران بود و پشتیبانی از آن نهاد قانونگذاری را منوط به انطباق کامل مصوبات آرا با موازین شرع کرد. در برههای که اوضاع و درگیریها شدت میگرفت موضع او نیز حادتر میشد. حتی گفته شده است یکی از سران حاکمیت عثمانی درصدد برآمد تا بر موضعگیری سیدمحمدکاظم یزدی تأثیر بگذارد و از این رو به دیدارش در نجف میرود و از ایشان میخواهد تا به منظور تأیید جنبش مشروطیت اظهارنظر کند. پاسخ سید به وی جالب و نشانگر دیدگاه و بینش اعتقادی و سیاسیاش نسبت به جنبش مشروطیت است. او به صاحب منصب ترک اظهار میدارد : « شعارهایی که شما سر میدهید شعارهای غربی است و کسانی که از آزادی دم میزنند هدفی جز از میان برداشتن اسلام از راه نهادهای زندگی غربی، ندارند.» 6
به نظر میرسد نوع نگاه و قرائت سید محمدکاظم از مشروطه، متأثر از کارکرد برخی مشروطهخواهان باشد. وی دریافت خاص خود را از مقاصد و شعارهای مشروطهگرایان دارد. « از منظر سید، موضع واقعی مشروطهخواهان مخالفت با اسلام و تعطیل احکام و دستورات الهی در جامعه بود. وی بارها این مطلب را در منزل شیخالشریعه اصفهانی عنوان کرده بود.» 7
نوع نگاه روحانیانی چون آیات شیخ فضلالله نوری، آخوند آملی، میرزا حسن مجتهد تبریزی، ملا محمد مجتهد خمامی، سید ریحانالله زنجانی، که در زمره پیشوایان مشروعهخواهیاند با اندک تفاوتهایی به سان سید محمدکاظم یزدی، مرجع نامدار مقیم نجف اشرف است. برخی این موضعگیری سید را ناشی از عدم اعتماد و اطمینان وی به صحت اقوال مرتبط با جریان مشروطهطلبی میدانند به گونهای که در واقعه جهادیه پس از ماجرای مشروطه، ایشان در پاسخ « جماعتی از علما و طلاب» که « سبب عدم اتفاق و همراهی ایشان را با آیات ...» پرسش میکنند، اظهار میدارد : « من اعتقاد به صحت این اخبار ندارم و ناقلین و کاتبین آنها را وثوق ندارم.» 8
از دیدگاه شماری از پژوهشگران، در بررسی موضعگیری سید کاظم یزدی میبایست به ضرورت « احتیاط» از موضع یک مرجع در پرهیز از انجام حرکت احساسی و ناپخته توجه کرد. از مجموع آنچه نوشته شده مشخص میشود که مخالفت آیتالله یزدی ماحصل نوع اندیشهورزی و نگاه او نسبت به رخداد مشروطه است و چندان مرتبط با ملاحظهکاری و سازشکاری وی نسبت به نهاد سلطنت نیست، چرا که اگر چنین بود حداقل سکوت اختیار میکرد و تحفظ مینمود، اما او به گونهای که گویا ازبرخی عواقب تأسفآور جریانات سیاسی پشت پرده آن روز آگاه است به مخالفت با جریان مشروطهخواهی برمیخیزد. پایگاه اجتماعی گسترده سید نیز نشانگر اخبار و اطلاعاتی است که از کانالهای گوناگون به وی میرسید و نمیتوان مجموعه آگاهیهای واصله را یکجانبه و مغرضانه پنداشت. اصولاً همان طور که اشارت شد، آقا کاظم به لحاظ ساختار اندیشه مرجعی بسیار محتاط بود. در واقعه قیام نجف به سال 1918م و ترور « مارشال» فرماندار شهر نجف، وی در خاتمه مرقومه تلگرافی که برای مقامات انگلیسی فرستاده شد با وسواس فراوان عبارت « مصلحت در اصلاح است» را میافزاید. 9 اگرچه سید در رخداد مشروطه ضمن کنار نهادن برخی ملاحظات و تا اندازهای پرهیز از احتیاط کامل، از موضع « تکلیف شرعی» به اظهارنظر میپردازد. به رغم آنکه گفتارهای وی پراکنده به دست میآید که گردآوری آن برای هر پژوهندهای دشوار است تا به تبیین علل اساسی مخالفت و یا احیاناً اندیشه سیاسی او پی برد.
به هر روی نوع قرائت خاص آیتالله یزدی به طور ویژه، و طیف مشروطهخواهان به صورت عام از جریان مشروطهطلبی، تقریباً مشابه و یکسان است. هواداران فکری این جریان سخن از « هدم اساس اعتقادات دینیه» را به میان میآورند. آنان مشروطه را همان لیبرالیسم، مدرنیسم و سکولاریسم میپندارند که انزوای دین را موجب آمد. از منظر مشروعهخواهان، « مشروطهطلبی» در تعارض با « شریعتمداری» است.
پی نوشت:
1. علی الوردی. لمحات اجتماعیه من تاریخ العراق الحدیث. المکتبه الحیدریه، ج 3، ص 117.
2. علی الخاقانی. شعراء الغری. نجف، 1365ق، ج 10، ص 62.
3. لوایح آقا شیخ فضلالله نوری. به کوشش هما رضوانی، تهران، نشر تاریخ ایران، 1362، ص 39.
4. علی الوردی. همان، ج 3، ص 120.
5. رسائل، اعلامیهها، مکتوبات و روزنامه شیخ شهید فضلالله نوری. گردآورنده محمد ترکمان، تهران، رسا، ج 1، ص 240.
6. سلیم الحسنی. نقش علمای شیعه در رویارویی با استعمار. ترجمه محمد باهر و صفاءالدین تبرائیان. تهران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1378، ص 32.
7. همان، ص 32.
8. رسائل... ، ج 1، ص 85.
9. حسن الاسدی. ثوره النجف علی الانگلیس اوالشراره الاولی لثوره العشرین. بغداد، دارالحریه للطباعه، 1975، ص 278.