اسدالله علم در یادداشتهای خود به دیدار شاه و مردم در رامسر اشاره کرده و نوشته است: «علیا حضرت شهبانو غفلتا فرمودند که به نظر من، مردم از ما خسته شدهاند و دیگر احساس نمیکنم که با حرارت و عشق دست میزنند. خیلی باعث تعجب شد. شاهنشاه فرمودند من که چنین احساسی نمیکنم... . من دیدم شاهنشاه خیلی ناراحت شدند».
اشاره به ویژگیهای اخلاقی و سیاسی بسیاری از شخصیتهای مهم دوران پهلوی دوم، یکی از موضوعات محوری کتاب «خاطرات علم» است. اسدالله علم از دوستان و نزدیکان شاه، ضمن آنکه در کتاب خود به بسیاری از جریانها و اتفافات مهم و روزانه دربار پهلوی اشاره نموده، به کرات از شخصیتهایی چون شاه و فرح پهلوی نیز نام برده است. او در توصیف ویژگیهای فرح به مجموعهای از زوایای خاص شخصیتی او اشاره و او را با ویژگیهای متفاوتی معرفی کرده است. با این توضیحات، خاطرنشان میگردد که نوشته حاضر به بررسی شخصیت فرح پهلوی از دید اسدالله علم اختصاص دارد.
فرح پهلوی کیست؟
فرح پهلوی با نام اصلی فرح دیبا، همسر سوم محمدرضاشاه پهلوی است که در سال 1317 در ایران متولد شد. او سن کمی داشت که پدرش سهراب دیبا را از دست داد. در دوران تحصیل، در مدارس فرانسوی و ایتالیایی تهران، آموختن را آغاز کرد و در همان حال به فعالیتهای هنری و ورزشی نیز مشغول شد. شانزده ساله بود که همراه پسر دایی خود برای ادامه تحصیل راهی فرانسه شد و بعد از گذشت چند سال در آنجا طی مراسمی کوچک نامزدی خود را با دانشجویی ایرانی اعلام کرد، اما این نامزدی بعد از آشنایی فرح با محمدرضاشاه پهلوی به فراموشی سپرده شد و با ازدواج او با شاه فصل جدید زندگیاش آغاز گردید.
فرح در دوران زندگی خود در دربار، رفتارها و اقداماتی انجام داد که بسیاری از آنها از چشم اسدالله علم، از دوستان صمیمی شاه، پنهان نمانده و در کتاب خاطراتش ثبت شده است. اولین نکتهای که علم درباره فرح به آن اشاره کرده نگرش خاص این همسر شاه نسبت به خود اوست که بارها به آن اشاره شده است. علم میدانست که فرح دید چندان مثبتی نسبت به او ندارد؛ زیرا شهبانو معتقد بود که او (اسدالله علم) و همسرش (شاه) با هم به الواطی میروند؛ البته علم خود نیز تصدیق کرده است که دیدگاه فرح در این باره «از واقعیت چندان دور نیست»1 یا در جای دیگر در اشاره به همین موضوع گفته است: «علیا حضرت شهبانو از مسکو بازگشتند... در مراجعت برای اغلب ارادتمندان هدیه آوردهاند، جز برای من! به علیا حضرت حق میدهم که مرا دوست نداشته باشند؛ من هم اگر جای ایشان بودم، دوست این همه نزدیک شاه را دوست نمیداشتم».2 با این حال بهرغم نگاه منفی فرح به علم و سردی روابط این دو، علم در بخشهایی از کتاب خود، بارها به فرح اشاره کرده و به طور ضمنی ویژگیهای اخلاقی و سیاسی خاصی برای او برشمرده است.
مخالف سیاستهای شاه و منتقدی لیبرال
یکی از ویژگیهای فرح که علم بسیار از آن نام برده، مخالفت او با برخی از اقدامات شاه یا سیاستهای اوست. وی در بخشهای مختلف کتاب فرح را منتقد سیاستهای شاه و دربار معرفی کرده است؛ مثلا در جایی از کتاب گفته است: «قبل از حرکت که در باغ کاخ مرمر رامسر بودیم که ساعت 11 شاهنشاه به هتل تشریف ببرند... علیا حضرت شهبانو غفلتا فرمودند که به نظر من، مردم از ما خسته شدهاند و دیگر احساس نمیکنم که با حرارت و عشق دست میزنند. خیلی باعث تعجب شد. شاهنشاه فرمودند من که چنین احساسی نمی کنم... . من دیدم شاهنشاه خیلی ناراحت شدند».3 بر این اساس، علم و برخی از افراد نزدیک به شاه، معتقد بودند فرح شخصیتی لیبرال و منتقد بود که حتی از همسرش نیز انتقاد میکرد، اما واقعیت آن است که منتقد بودن فرح و سخن گفتن او از «لیبرالیسم» نباید موجب این توهّم شود که گویا وی در قطبی متضاد با استبداد خشن و خونین همسرش قرار داشت. خیر؛ سخن بر سر ویژگیهای روانی و شخصیتی اوست.
واقعیت آن است که فرح دیبا در یک خانواده متوسط غربگرا به دنیا آمده بود4 و انتقادات او نه بر اساس واقعیتها، بلکه بر مبنای ویژگیهای شخصیتیاش بود که گاه از گرایش و تمایل وی به قدرت طلبی و نفوذ در سیاست نیز نشأت میگرفت؛ چنانکه علم نیز به موضوع دخالتهای فرح در امور سیاسی اشاره کرده و در بخشی از خاطراتش نوشته است: «مدتها قبل به شاه پیشنهاد کردم بد نیست مهمانی شامی برگزار شود که بتوانند جمعی از برگزیدگان را به آن دعوت کنند؛ مخلوطی از دیپلماتهای خارجی، سرمایهداران، کارخانهداران و هنرمندان. شاه از این فکر خوشش آمد... اما شهبانو از دعوت سرمایهداران اکراه دارد؛ زیرا معتقد است همگی آدمهایی هستند با اعتباری مخدوش و فاقد حسن شهرت».5
البته علم چنین آورده است که شاه چندان به نظرهای شهبانو توجه نمیکرد؛ چنانکه در همان مورد مهمانی از پیشنهاد فرح عصبانی شد و گفت: «کی نظر شما را پرسید؟ من هستم که ترتیب این کارها را میدهم نه شما. علم همیشه نظر شما را جویا میشود که دلیلش را نمیفهمم». علم ادامه داده است: «متأسف شدم باعث ناراحتی شهبانو شدم».6 یا در جای دیگر در این باره نوشته است: «شاه فرمودند شهبانو خیلی حساس است. باید حرفهای ایشان را گوش کرد، ولی اگر هر چه بگویند و بخواهند، عمل کنیم، کلاهمان پس معرکه است...».7 با این حال و بهرغم آنکه شاه تلاش میکرد مانع دخالتهای فرح در امور سیاسی گردد، «با توجه به واقعیتهای موجود میتوان حدس زد که او نقش مؤثری در روند تصمیمگیریهای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی داشت و میتوانست بیپرده با شاه به گفتوگو بپردازد».8
برخی دیگر از درباریان یا نزدیکان شاه و فرح برخلاف این نظر، او را زنی ولخرج دانستهاند. مینو صمیمی، از نزدیکان فرح، در این باره گفته است: فرح در اوایل زندگی خود بسیار ساده میپوشید و کم خرج میکرد، اما بهتدریج که بر قدرت و ثروت شاه افزوده شد، او نیز به لباسهای شیک و گران روی آورد و هر روز مبالغ هنگفتی صرف هزینههای شخصی خود میکرد.
فرح در اعمال و مانور قدرت سیاسی خود تا جایی پیش میرفت که گاه بیپروا و بدون توجه به آثار سوء برخی از اقدامات خود بر منافع سیاسی دربار یا کشور، تنها خواسته خود را پیگیری میکرد؛ برای مثال علم به دعوت از رئیس جمهور جدید یونان و همسرش توسط فرح اشاره کرده که بدون در نظر گرفتن ملاحظات سیاسی انجام شده بود. این دعوت که به بیستوهشتم مرداد 1352 مربوط میشد، در حالی انجام شد که به گفته وی، رئیس جمهور جدید یونان در رویه سیاسی خود بسیاری از مخالفان سیاسی را آزاد کرده و قول آزادی مطبوعات و برگزاری انتخابات آزاد را داده بود که این موضوع میتوانست بر منافع سیاسی شاه و دربار تأثیر گذارد.9 این دوست صمیمی شاه بعد از آن اذعان کرده که شهبانو تنها کسی است که میتواند همه مطالب را به شاهنشاه بگوید و او بعد از شهبانو در مرتبه دوم است. همچنین علم به نقل از شاه، فرح را عامل تعدیلکننده بزرگ دانسته است.10
فرح، زنی صرفهجو یا ملکهای ولخرج و بیبندوبار
اسدالله علم به موضوع خرج و مخارج فرح نیز اشاره کرده و گفته است که فرح تمایل داشت مردم او را به عنوان شخصی صرفهجو بشناسند؛ مثلا در قسمتی از خاطرات علم آمده است: «در اصفهان علیاحضرت به ما پیوستند. سر شام، شهبانو شکایت کردند که یک مجله نوشته است کیک تولد شهبانو در بیرجند دویست لیره تمام شده است»11 یا در جای دیگر از اصرار فرح بر صرفهجویی در برخی امور جزئی نیز نوشته است: «مثلا شراب که سر ناهار باز میکنند از مهمان بپرسند که میخورد یا نمیخورد، بعد بریزند. مخصوصا در مهمانی عربها که شرابخور نیستند».12 اما برخی دیگر از درباریان یا نزدیکان شاه و فرح برخلاف این نظر، او را زنی ولخرج دانستهاند. مینو صمیمی، از نزدیکان فرح، در این باره گفته است: فرح در اوایل زندگی خود بسیار ساده میپوشید و کم خرج میکرد، اما بهتدریج که بر قدرت و ثروت شاه افزوده شد، او نیز به لباسهای شیک و گران روی آورد و هر روز مبالغ هنگفتی صرف هزینههای شخصی خود میکرد.13 تاجالملوک، مادر شاه نیز با اشاره به برخی از خصایص فرح در این زمینه، او را زنی بیبندوبار دانسته که علاوه بر ولخرجی، محیط دربار را به فساد کشانده است.14
نتیجهگیری
بر اساس دیدگاههای علم نسبت به فرح پهلوی که به برخی از آنها به طور مستقیم یا غیرمستقیم اشاره شد، میتوان گفت نگاه علم به فرح پیش از آنکه توصیف ویژگیهای شخصی و اخلاقی او باشد، از موضع قدرت سیاسی فرح بوده که در قسمتهای بسیاری از کتاب به آن اشاره شده است. بهزعم علم، فرح یکی از شخصیتهای کلیدی نزدیک به شاه بود که تلاش میکرد با ابراز دیدگاههای شخصی خود، بر تصمیمات سیاسی شاه و کشور تأثیر گذارد.
هیات دولت امیرعباس هویدا و عده ای از مقامات هنگام تشکیل جلسه در حضور محمدرضا و فرح پهلوی
شماره آرشیو: 1-6534-7ع
پی نوشت:
1. امیر اسدالله علم، گفتوگوهای من با شاه، خاطرات محرمانه امیراسدالله علم، تهران، طرح نو، 1371، ج 2، ص 291.
2. همان، ص 123.
3. همان، ج 6، ص 159.
4. احمدعلی مسعودانصاری، پس از سقوط: سرگذشت خاندان پهلوی در دوران آوارگی/ خاطرات احمدعلی مسعود انصاری، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1384، ص 19.
5. امیر اسدالله علم، همان، ج 2، ص 283.
6. همان، ص 283.
7. همان، ص 46.
8. علیرضا ازغندی، تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی ایران، تهران، انتشارات سمت، 1384، چ سوم، ص 245.
9. امیر اسدالله علم، همان، ج 3، ص 132.
10. همان، ج 2، ص 106.
11. همان، ص 111.
12. همان، ج 6، ص 158.
13. مینو صمیمی، پشت پرده تخت طاووس، ترجمه حسین ابوترابیان، تهران، اطلاعات، 1368، ص 151.
14. تاجالملوک پهلوی، خاطرات تاجالملوک، تهران، به آفرین، 1380، ص 457.