آیتالله کاشانی در پاسخ به خبرنگار فرانسوی که از وی در خصوص اختلافش با دکتر مصدق سؤال کرد، هوشمندانه اولویت مسئله سیاست خارجی مصدق را مطرح کرده و چنین پاسخ میدهد: «من درباره سیاست خارجی یعنی مبارزه با استعمار و موضوع نفت هیچ گونه اختلافی با نخست وزیر ندارم ولی درباره مسائل داخلی... اختلافاتی وجود دارد».
بیست و پنجم خرداد ماه امسال «اداره روابط خارجی وزارت امورخارجه آمریکا» کتاب اسناد کودتای 28 مرداد 1332 را در 970صفحه و در 4سرفصل اساسی منتشر کرد. متن کامل این اسناد قرار بود در سال 2014 منتشرشود اما دولت اوباما به دلایلی انتشار آن را به تعویق انداخت. این کتاب در برگیرنده ٣٧٥ قطعه سند مرتبط با وقایع سالهای ١٩٥١ تا ١٩٥٤ است. امّا آنچه انتشار این مجموعه را به موضوعی جنجالی و رسانهای بدل کرد علاوه بر اهمیت برخی از اسناد آن، القای شبهه تاثیرگذاری «آیتالله سید ابوالقاسم کاشانی» در جریان کودتای1332 است.
این ادعا با جریان سازی تخریبی برخی رسانههای فارسی زبان خارجی و چهرههای داخلی نیز همراه شد که البته پاسخهای منطقی را نیز از جانب کارشناسان دریافت کرد. به نظر میرسد خدشه بر این واقعیت تاریخی که جنبش ملی شدن صنعت نفت حاصل ائتلاف موفقیت آمیز نیروهای ملی به زعامت دکتر مصدق و نیروهای مذهبی به رهبری آیتالله کاشانی بود، پیامد حداقلی انتشار این اسناد باشد. اقدامی که بیش از هرچیز مرور دوباره رخدادهای تاریخی و تحلیل منطقی آنها را میطلبد. این نوشتار کوتاه در پیآن است تا با کنار هم چیدن برخی رخدادهای تاریخی منتهی به ملی شدن صنعت نفت و کودتای 28 مرداد، در سایه گفتار و کردار آیتالله کاشانی، بخشی از این مرور تاریخی را در حد توان به انجام رساند.
کاشانی، زمینه ساز نهضت ملی
پیش از این که قانون ملی شدن صنعت نفت در مجلس شانزدهم به ثمر برسد، آیتالله کاشانی نقشی محوری و غیرقابل انکار در زمینه سازی وایجاد فضای روانی در جامعه برای تسهیل تصویب این قانون ایفا کرد. او با چانه زنی و فشارهای سیاسی که بر پشتوانه قوی مردمی مبتنی بود، بستری را فراهم کرد تا طرفداران ملی شدن صنعت نفت (هم نخبگان و هم عموم مردم) از ابتدا و میانه راه بازنگردند و تا پیروزی نهایی جنبش به مسیر ضداستعماری خود ادامه دهند.
در این فرایند، آیتالله کاشانی روشنگری را با تبیین مفاسد اقتصادی و اداری کارگزاران دولتی و خطرات نفوذ بیگانگان آغاز کردکه بستر ساز حرکتی بزرگ همچون «ملی شدن صنعت نفت» شد. از جمله در نوزدهم دی ماه 1326 و در مجلس عزاداری اربعین حسینی با گزارههایی از قبیل «وضع فعلی ما غیر عادی است، مملکت رو به ویرانی میرود، ثروت مملکت را زمامداران ما میربایند، متاسفانه تجارت مسلمانان به دست چند نفر یهودی اجنبی افتاده است»، افکار عمومی را نسبت به وضعیت نامطلوب جامعه تحریک کرد. او در بیانیه ای که علیه قرارداد گســ گلشائیان صادر کرد نیز به افشاگری در این زمینه پرداخت: «نفت ایران متعلق به مردم ایران است و به هر ترتیبی که بخواهد نسبت به آن رفتار میکند و قراردادی که با اکراه و اجبار تحمل شود هیچ نوع ارزش قضایی ندارد».1
پس از ترور رزم آرا در اسفند 1329، آیتالله کاشانی در پاسخ به این سؤال خبرنگار روزنامه «دیلی اکسپرس» که «اگر اعلیحضرت شاهنشاه در اعمال رزم آرا شرکت و دخالت داشته باشند، نسبت به ایشان چگونه قضاوت میکنید و چه خواهید کرد؟» پاسخ میدهد: « به طور کلی شاه در حکومت ملی مسئول نیست». کاشانی با این پاسخ به نوعی برخوردی مشابه با برخورد رزم آرا در خصوص شاه را رد نمی کند.
همچنین در پاسخ به این سؤال که «آیا در ضمن ملی شدن صنایع نفت جنوب، موافقید که مهندسین و کارمندان انگلیسی شرکت نفت برای استخراج نفت با ایرانی ها همکاری کنند؟» می گوید: «سرچشمه اکثر بدبختیهای ملت ایران از عمّال شرکت نفت است که در شئون مختلف مملکت ما دخالتهای ناروا میکنند. من معتقدم اگر انگلیسیها حاضر شوند دو برابر آنچه از ایران نفت میبرند به ما بدهند باز هم باید دست آنها از صنایع نفت ایران قطع شود».2
گذشتن از اختلافات و تلاش کاشانی برای هموارسازی راه دولت
با ملی شدن صنعت نفت و آغاز چالش جدی شرکت نفت انگلیس با دولت ایران و به تبع آن ورود دولت انگلیس و آمریکا به ماجرا، نقش آفرینی آیتالله کاشانی پررنگتر میشود. شرکت نفت انگلیس به موازات تلاشهای بینالمللی و رسانه ای برای ناکامی این حرکت، تلاش داشت تا با ایجاد بلوا و آشوب زمینههای نارضایتی را در جامعه ایجاد کرده و پشتوانه مردمی نهضت را تخریب کند.
به عنوان مثال، در23 تیر ماه سال1330 و در اغتشاشی که در پی ورود هیئت «آرول هریمن» آمریکایی به تهران (به منظور حل بحران میان ایران و انگلیس بر سر مساله خلع ید) رخ داد آیتالله کاشانی با مدیریت اوضاع از درگیر شدن دولت با موضوعات فرسایشی جلوگیری کرد. این آشوب به تحریک حزب توده و برای تضعیف دولت و زمینه سازی برای برقراری نظام سیاسی کمونیستی شکل گرفت. آیتالله کاشانی در دفاع از دولت مصدق و به منظور جلوگیری از تفرقه و تشتت، بیانیهای صادر کرد که درآن آمده بود: «در این حادثه تأسف برانگیز، دست پلید دشمن نامرئی ما در کمال وضوح نمایان است. این فاجعه، طلیعه و پنجه سیاست شومی است که دشمنان این مملکت به عنوان آخرالدواء به آن دست زده اند. دشمنان ایران از ایجاد این واقعه قصد داشتند دولت را تضعیف و اوضاع را آشفته سازند.... «من با اطلاع و اعتقاد کامل اعلام میکنم که نه تنها آقای مصدق السلطنه از این ماجرا بی خبر بوده اند بلکه بی نهایت از ریخته شدن خون بیگناهان متأثر و ناراحت شده و تصمیم دارند با نهات جدیت، کیفیت وقوع این حادثه خونین را روشن و محرکین و عاملان را به مجازات برسانند».3
دعوت از مردم برای حضور در تظاهرات میدان بهارستان در اول خرداد 1330 و واقعه سی تیر 1331 نیز نمونه های غیر قابل انکار دیگری است که از حمایت آیت لله کاشانی از دولت مصدق حکایت دارد. این حمایتها زمانی ارزش بیشتری پیدا میکند که بدانیم در همان زمان میان آیتالله کاشانی و دکتر مصدق اختلافاتی بر سر نحوه اداره کشور و تشکیل کابینه وجود داشت که در مواردی اعتراض فعالان سیاسی جنبش را هم به دنبال داشت. مردم از آیتالله کاشانی انتظار داشتند تا در این قضایا دخالت کند امّا او با تشخیص حساسیت موضوع طی بیانیهای اعلام کرد: «چون صلاح ملت و مملکت در این موقع باریک چنین تشخیص شده که جناب آقای دکترمحمد مصدق در انتخاب همکاران خود کاملاً آزاد باشند، لذا اینجانب از هرگونه توصیه به ایشان خودداری نموده و بعدا نیز خواهم نمود تا در انجام مسئولیتی که بر عهده گرفته اند، احساس مانعی نفرمایند».4
او در بیانیه ای که علیه قرارداد گس -گلشائیان صادر کرد نیز به افشاگری در این زمینه پرداخت: «نفت ایران متعلق به مردم ایران است و به هر ترتیبی که بخواهد نسبت به آن رفتار میکند و قراردادی که با اکراه و اجبار تحمل شود هیچ نوع ارزش قضایی ندارد».
اتخاذ این رویکرد مداراگونه حتی با بالا گرفتن اختلاف میان رهبران نهضت نیز ادامه پیدا کرد. آیتالله کاشانی در پاسخ به خبرنگار فرانسوی که از وی در خصوص اختلافش با دکتر مصدق سئوال کرد، هوشمندانه اولویت مسئله سیاست خارجی مصدق را مطرح کرده و چنین پاسخ میدهد: «من درباره سیاست خارجی یعنی مبارزه با استعمار و موضوع نفت هیچ گونه اختلافی با نخست وزیر ندارم ولی درباره مسائل داخلی.... اختلافاتی وجود دارد».5
قیام سی تیر و نقش آفرینی مجدد کاشانی
پس از استعفای دکتر مصدق در بیست و پنجم تیرماه 1331و انتخاب احمد قوام به نخست وزیری و در شرایطی که انگلستان، آمریکا و دربار از قوام حمایت میکردند و فضای غیرقابل پیش بینی و متشنجی ایجاد شده بود، آیتالله کاشانی طی اعلامیه ای شدیداللحنی به مضمون زیر پشتیبانی خود را از مصدق اعلام کرد:«احمد قوام باید بداند که در سرزمینی که مردم رنجدیده آن پس از سالها رنج و تعب، شانه از زیر دیکتاتوری کشیده اند. نباید رسماً اختناق افکار و عقاید را اعلام و مردم را به اعدام دسته جمعی تهدید نماید.» به دنبال انتشار این اعلامیه، حسین علاء و دکتر امینی به دیدار آیتالله کاشانی میروند و تنها جوابی که از او میشنوند این است که «به قوام بگویید سید از او دیوانه تر است و هر گاه ظرف 24ساعت از نخست وزیری کنار نرود، کفن پوشیده از خانه خارج میشود!».6
«حسن ارسنجانی» دیگر فرستاده قوامالسلطنه بود که از قول قوام به آیتالله کاشانی وعده میدهد در صورت آرام کردن اوضاع، شش وزیر را با معرفی شما منصوب خواهم کرد. آیتالله کاشانی با رد این وعده ها، در 29تیر در نامهای شدیداللحن به علاء وزیر دربار مینویسد: «بعد از شما، ارسنجانی از جانب قوامالسلطنه آمد و گفت به شرط سکوت، قوام انتخاب شش وزیرش را در اختیار من میگذارد. همان طور که حضوری عرض کردم به عرض اعلیحضرت برسانید اگر در بازگشت دولت دکتر مصدق تا فردا اقدام نفرمایید دهانه تیز انقلاب را با جلوداری شخص خودم متوجه دربار خواهم کرد.»7 با همین فراخوان، در روز سی تیر1331 مردم به خیابانها ریختند که با خشونت نیروهای نظامی و شهادت جمعی از آنان همراه شد امّا مقاومت مردم به عقب نشینی شاه و نخست وزیری مجدد مصدق انجامید.
اگر همکار کودتا بود این گونه زخم نمی خورد!
رنج و مرارتهایی که آیتالله کاشانی در دولت زاهدی متحمل شد نیز گواه دیگری بر مخالفت او با دولت کودتا و عملکردش است. اعلامیه شدیداللحن آیتالله کاشانی علیه قرارداد کنسرسیوم، به بازداشت او در هفتاد سالگی انجامید. آزادی او دیری نپایید و در دی ماه سال 1334 بار دیگر به اتهام معاونت در قتل سپهبد رزم آرا دستگیر و محاکمه شد و سرانجام در اسفند ماه موقتاً آزاد شد. آیتالله کاشانی با وجود انتقادات بنیادین به عملکرد دولت مصدق تا آن جایی که امکان داشت برای حفظ ائتلاف میان نیروهای ملی و جریانات مذهبی حاضر در نهضت، تلاش کرد. امّا این تلاشها به سرانجام نرسید و تندباد کودتای 28 مرداد نهال نورس آزادیخواهی را از کمر شکست.
آیت الله ابوالقاسم کاشانی به هنگام شرکت در یک مصاحبه مطبوعاتی
شماره آرشیو: 1496-4ع