مجلس شورای ملی، پایه و اساس قانون اساسی مشروطه است. به عبارتی دیگر محوریترین رکن قانون اساسی مشروطه و جایی که تصمیمات مهم و پایه گرفته میشود، همین نهاد است . از این رو انتخابات این نهاد نیز از اهمیتی بسیار برخوردار بود. به همین دلیل تلاش شد تا در گفتگویی با خسرو معتضد، جایگاه انتخابات مجلس شورای ملی و اهمیت آن در دوره پهلوی دوم را به بحث بگذاریم.
□ معروف است که در دهه های چهل و پنجاه، محفلی از سوی دربار انتخابات مجلس در ایران را در کنترل خود داشت. لطفا در این باره توضیح دهید!
بله میتوان گفت که اینطور بوده است. نه تنها در این دوره که از دوره ششم مجلس یعنی از دوره سلطنت رضاشاه این اتفاق افتاده است. در زمان رضاشاه به اندازه یک الی دو دوره انتخابات آزاد مجلس برگزار میشد. اما از سالهای 1306 و 1307 به بعد مجلس کاملا تحت نظر دربار بود. کتابی در سازمان اسناد ملی ایران در مورد انتخابات مجلس منتشر شده که در آن بیان میکند که در آن زمان دستور میدادند که چه کسی انتخاب شود و این اشتباهی بزرگ از سوی رضاشاه به حساب میآمد. در همان زمان در کشورهای بزرگ و مترقی مانند هندوستان، در زمان استقلال و یا حتی در زمانی که تحت قیمومیت انگلستان بود، انتخابات آزاد برگزار میشد و حتی علیرغم تلاش انگلستان برای مداخله در امر انتخابات هندوستان، خواسته و اراده مردم بر این بود که به حزب کنگره که شامل آزادیخواهان میشد رای میدادند.
اما متاسفانه از سالهای 1306و1307 به بعد در ایران انتخابات دولتی شد. در دفتر موزه و اسناد ریاست جمهوری کتابی به چاپ رسیده که مربوط به خاطرات تیمور تاش است. او وزیر دربار بود و از 1311 از صحنه خارج و در سال 1312 در زندان کشته شد. او بیان میکند که در آن زمان رسم بر این بود که فرماندار و شهربانی هر محل دستور داشتند که چند نفر را برای انتخابات مجلس معرفی کنند. افراد معرفی شده خصوصیت بارزشان این بود که قدرت اعتراض نداشته و سیاسی نبودند و به طور مثال 4 الی 5 نفر که از اقشار بازرگان، سرشناس و یا خیر بودند و حداقل در محل شناخته شده بودند، از محل انتخاب میشدند و از این تعداد یک الی دو نفر به عنوان وکلای مردم در مجلس حضور مییافتند. از این جهت مجلس در آن زمان درجهان ارزش خاصی نداشت و وکلای مجلس افرادی شناخته شده مانند شهید مدرس و یا دکتر مصدق در جهان نبودند.
کتابی با عنوان خاطرات عمیدی نوری در 4 جلد از سوی موسسه مطالعات تاریخ معاصر به چاپ رسیده است. در این کتاب تمامی این مسائل به روشنی بیان شده است. به طور مثال بیان میکند که برای رفتن به مسافرت ده روزه به هر کجای ایران باید از شهربانی مجوز گرفته میشد. البته این کار خود محاسنی هم داشت و مانع مهاجرت افراد به شهرهای بزرگ و تهران میشد. این طرح نیز به تقلید از آلمانها و شوروری در ایران پیاده میشد. در میان دروازه شهر هم اتوبوس حامل مسافران میایستاد و آنها مجبور به رای دادن بودند. البته این کار برای آن بود که نشان دهند که رای دهنده مردم هستند و بیشتر جنبه ظاهری داشت.
این وضعیت تا سال 1320 در ایران ادامه یافت و وکلای انتخابی کاملا تحت فرمان حکومت و شاه بودند. اوایل در روزهای دوشنبه هر هفته، شاه در کاخ سعدآباد نمایندگان مجلس را احضار میکرد و به آنها میگفت که چه لوایحی را باید به تصویب برسانند. به همین دلیل همیشه رابطه و هماهنگی دستوری از سوی دولت، میان مجلس و دولت برقرار بود و مجلس ناچار بود که آنچه دولت دستور میدهد تبعیت کند.
مجلس در زمان رضاشاه تابع محض شاه قرار داشت. به طور مثال در اقدامی مضحک و عجیب بیان کردند که فوزیه همسر محمد رضا پهلوی ایرانی الاصل است و استنباط و دلیل آنها هم این بود که چون فوزیه مصری است و مصر در زمان کوروش و داریوش جزء ایران بوده است، پس فوزیه هم یک ایرانی محسوب میشود.
□ تقلب در انتخابات مجلس و یا به عبارتی گلچین کردن نمایندگان چه پیامدهایی در ایران داشت؟
یک مجلس بد میتواند عواقب جبران ناپذیری را به دنبال داشته باشد که این اتفاق درباره مجلس ایران طی آن سالها رخ داده است. به طور مثال در قرارداد سعدآباد بخشهایی از خاک ایران به کشورهای همسایه داده شد. مسئله شطالعرب هم از همان زمان آغاز شد که ایران شطالعرب را حسبالامر رضا شاه به عراق داد. این مطالب در خاطرات باقر کاظمی که وزیر رضاشاه بوده است بیان شده است. در جایی دیگر آمده است که قسمتی از خاک سیستان به نام دشت ناامید هم به افغانستان داده شد و کوههای آرارات به ترکیه داده شد و در مورد بحرین سکوت اختیار کردند. این پیمان دروغین سعداباد همه به خواسته انگلستان بود. همه این مسائل از عواقب یک مجلس بد است.
در مجموع نمایندگان مجلس و وکلای ملت همگی پیرمردان و ملاکینی بودند که به انتحاب خود زیرمجموعههای دربار به مجلس آمده بودند و گاهی اگر که انتقاد و یا صحبتی بر خلاف میل دربار میزدند به سرعت سلب مصونیت میشدند و سریعا دولت یک لایحه تصویب میکرد که این نماینده اختلاساتی انجام داده و او را سلب مصونیت میکردند. مجلس در زمان رضاشاه هم به همین منوال بود و تابع محض شاه قرار داشت. به طور مثال در اقدامی مضحک و عجیب بیان کردند که فوزیه همسر محمد رضا پهلوی ایرانی الاصل است و استنباط و دلیل آنها هم این بود که چون فوزیه مصری است و مصر در زمان کوروش و داریوش جزء ایران بوده است، پس فوزیه هم یک ایرانی محسوب میشود.
□ وضعیت مجلس رضاشاهی تا به کی ادامه داشت؟
بعد از آنکه جنگ جهانی دوم، وقتی ایران نیز اشغال شد، همه چیز تغییر کرد. مجلس سیزدهم به همان منوال کار خود را آغاز میکند ولی در شهریور 1320 همان مجلس علیه رضاشاه اقدام کردند. البته این کار نمایندگان مجلس برای این بود که خود را در اذهان عمومی وارسته کنند. آنها علیه رضاشاه به پا خواسته و گفتند که رضاشاه به غارت اموال مردم پرداخته است. بعد از آن مجلس از سال 1322 کم کم مجلسی خوب شد و مجلس چهاردهم شکل گرفت. در این دوره از مجلس دربار نمایندگانی از سوی خود به آن فرستاد. همچنین رکن دوم ارتش نیز افراد مد نظر خود را راهی مجلس کرد . همینطور انگلستان هم افرادی را وارد این مجلس کرد زیرا قدرت زیادی در عشایر و کنسولگریها و در شهرستانها داشتند. به طور مثال باند سید ضیا الدین انگلوفیل را به مجلس فرستادند. در این بین حزب توده هم 7 نفر را به مجلس فرستاد و البته در کنار همه این افراد، کسانی چون دکتر مصدق هم از سوی حزب ملیون به مجلس فرستاده شد. این مجلس خدمات زیادی به ایران انجام داد. بعد از این دوره مجلس پانزدهم هم با اینکه سفارشی بوده و حزب دموکرات مربوط به آقای قوام السلطنه با شتاب آن را تشکیل داده بود، اما باز هم مجلس بدی نبود و تا حدودی آزادی نسبی برقرار بود.
در مجلس چهاردهم امتیاز دادن نفت به شوروی رد شد و قانونی در آن گذرانده شد که تا زمانی که ایران در اشغال است، هیچ کس حق مذاکره با کشورهای خارجی از جمله آمریکا و شوروی را ندارد. این قانون در جای خود کار بزرگی به حساب میآمد. همینطور در قانونی دیگر تصویب شد که تا زمانیکه ایران در اشغال متفقین است، انتخاباتی برگزار نشود و در نتیجه این قانون وکلای تودهای نمیتوانستند وارد مجلس شوند و در نتیجه آن هم نمیتوانستند که نفت شمال ایران و آذربایجان را به شوروی بدهند. این دو کار در مجلس چهاردهم بسیار فوق العاده محسوب میشد و مرحوم دکتر مصدق نیز در همین مجلس حضور داشت. در مجلس پانزدهم قوام السلطنه حزب دموکرات ایران را راه اندازی کرد و به ظاهر به شوروی قول داد که امتیاز نفت را به آنها بدهد و این کار بهانهای برای تخلیه شوروی از ایران شد و این کار قوام السلطنه قابل تقدیر است که برای اولین بار یک سیاستمدار ایرانی توانست یک نیروی قدرتمند خارجی را در تنگنا قرار دهد. در مجلس شانزدهم نفت ایران ملی شد. مجلس هفدهم نیز در جای خود مجلسی شلوغ محسوب میشد و از همه اقشار و طبقات در آن حضور داشتند؛ اما با این وجود این مجلس نیز مجلسی آزاد به حساب میامد.
□ در دوره پهلوی دوم نیز ما شاهد مجالسی بودیم که در آن مردم هیچ نقشی را ایفا نکرده باشند
از آن به بعد مجالس 18 تا 21 مجالسی مسخره و مضحک بودند؛ زیرا افرادی که به عنوان وکلای مردم در این دوران مجلس حضور داشتند افرادی بی اطلاع از کشتیگیران و هنرپیشگان و یا چنینی افراد بودند. در مجلس 22و23و24 نیز مردم نقشی نداشتند و وکلای مردم افرادی خنثی بودند که کار خاصی انجام نمیدادند و مجلس بیشتر جنبه تشریفاتی داشت. بعد از آن هم در سال 1336 حسنعلی منصور حزب ایران نوین را تشکیل داد که کار خاصی از پیش نمیبردند و در همان زمان هم حزب ملیون و مردم تشکیل شد. این دو حزب، احزابی تشریفاتی بودند که به مردم اهمیتی نمیدادند.
آقای دکتر امینی در مورد مجلس بیستم اینطور بیان میکرد که پر از تقلب بوده است و به انتخابات آن مجلس انتخابات زگانه میگفت. زگانه به معنای سهگانهای از زن، زر و زور. به این معنا که هر کسی که میخواست در مجلس حضور یابد یا باید پول میداد و یا انکه زنان زیبا را به عنوان هدیه و پیشکشی برای متنفذان ببرد و یا آنکه از طرف زور و قدرت دربار تایید شده باشد تا بتواند نماینده و وکیل در مجلس بشود. در مجموع از سالهای 1342 تا 1350 از ادوار سکوت و رکود و بی ارزشی مجلس محسوب میشود.
□ شما نقش احزاب را در مجلس شورای ملی عصر پهلوی دوم و به طور خاص پس از کودتای 28 مرداد 1332 چگونه ارزیابی می کنید؟
دو حزب ایران نوین و حزب مردم هم احزابی بودند که کار خاصی برای مردم انجام نمیدادند. حزب ایران نوین که توسط حسنعلی منصور و دوستانش تشکیل شده بود، شامل افرادی بود که تحصیل کردههای ناقص آمریکا و فرانسه و بلژیک بودند. یکی از افراد این حزب هویدا بود که او در ابتدا کارمند سفارت ایران در ترکیه بود و بعد رئیس هیات مدیره شرکت نفت شده بود و کم کم ترقی کرد. در مجموع این افراد حزبی نبودند و مردم آنها را جدی نمیگرفتند و مورد تمسخر قرار میدادند. در انتخابات مجلس هم قرار بر این شد که اکثریت از حزب ایران نوین انتخاب شود و اقلیت از حزب مردم باشد. در حال حاضر در مجلس کشوری مانند فرانسه احزاب مختلف حضور دارند و در مورد تصویب یک لایحه ممکن است که رد یا قبدل شود و عدهای در این بین رای ممتنع دارند. اما در مورد آن مجلس هیچگاه امکان رد شدن لایحهای وجود نداشت. زیرا اکثریت نمایندگان از حزب ایران نوین بود که اغلب افراد آن هم هنرپیشگان و کشتیگیران و یا شخصی مانند خیاط هویدا بود. در نتیجه مجلسی مضحک بود که مورد تمسخر مردم شده بود. یکی از اتفاقات در سالهای 1340تا1350 ترور حسنعلی منصور بود و به قول یک فیلسوف حکومتهای مستبد گاهی با ترور تعدیل میشوند.
□ نقش شخص شاه در انتخابات طی سالهای 40تا50 چه بود و اگر کسی از سوی دربار برگزیده میشد ولی برخلاف خواسته شاه و دربار رفتار میکرد با او چگونه برخورد میشد؟
شاه برای مجلس ارزش و اعتباری قائل نبود. مثلا میتوان مثال آقای عبدالله ریاضی را زد که یک مهندس بود و در دانشکده فنی رئیس دانشکده بود. دربار میخواست که فردی مطیع دربار و شاه رئیس مجلس بشود و سکوت کند و مجلس را مانند یک کلاس درس اداره کند. به همین جهت آقای ریاضی را به زور و علیرغم میل خودش رئیس مجلس کردند تا اینطور بیان شود که یک فرد فرهنگی رئیس مجلس شده است و او را آلوده کردند. نمایندگان حق اظهار نظر نداشتند و مانند یک کلاس درس مجلس را اداره میکرد. در مثالی دیگر اینکه یکی از نمایندگان مجلس که مدیر مجله سپاهان نیز بود بیان کرد که آقای هوشنگ انصاری که در آن زمان وزیر بوده و در سفرش به ژاپن زیاد خرج کرده است. ساواک این نماینده را احضار کرد و از نمایندگی مجلس ساقط کرده و حقوقش را قطع کردند و خانه نشین شد. این چنین بلاهایی بر سر نمایندگان مجلس برای یک سوال ساده ایجاد میکردند. در نهایت اینکه آن مجلس با فضاحت از بین رفت و محل آن تبدیل به کمیته مرکزی انقلاب اسلامی شد.