[محمدرضا پهلوی]: پدرم نیز عقیده داشت که باید از مذهب در مقابل هجوم مادیگرائی و افکار کسانی که میخواهند "مساجد را با خاک یکسان کنند" دفاع کرد. اما نه به قیمت بازگشت به قرون گذشته و قبول ادعاهای ارتجاعی معدودی از روحانیون که با ترقی و پیشرفت اجتماعی و فرهنگی بهر صورت مخالف بودند.
در همین زمینه بود که پدرم تصمیم گرفت استفاده از لباسهای قدیمی شرقی چون شلوارهای گشاد و عمامه و عبا و قبا را ممنوع کند و مردم را به استفاده از البسه سادهتر فرا خواند، که بعضی از ملاّها با این تغییر لباس نیز به مخالفت برخاستند. خشم این گروه مرتجع با ممنوعیت استفاده از چادر سیاه برای زنان که آنانرا دربندی غیر قابل تصور مینهاد به حد اعلا رسید. در زمان سلطنت من استفاده یا عدم استفاده از چادر آزاد بود.1 [البته با فرق اینکه در زمان پدر با ضرب باتوم و کتک حجاب برداشته میشد ولی در زمان من با ضرب طعن و تهمت، انگ عقب افتادگی، تحجّر، اُمُل بودن، تبلیغات و غیره اینکار به انجام میرسید که بعبارتی همان ادامه راه پدر بود ولی با روشی دیگر].
یکی از زنان لر پس از واقعه کشف حجاب و بههنگام دیدار با رضاشاه پهلوی
شماره آرشیو: 123940-275م
پی نوشت:
محمدرضا پهلوی ، پاسخ به تاریخ/ [بی جا: مردامروز، ۱۳؟]، ص 44.