با نزدیک شدن به سالهای نزدیک به انقلاب اسلامی، حوادثی رخ داد که با تأثیرات خاص خود، سرنوشت نهایی مبارزات مردمی را مشخص نمود. ویژگی شگرف و خاص این حوادث، وجه متناقضنمای آنهاست که باعث میشد هر یک از دو طرف، یعنی انقلابیها و عوامل حکومت پهلوی، با مقصر معرفی کردن دیگری درصدد بهرهبرداری از آن برآیند. آتشسوزی سینما رکس آبادان، از جمله این حوادث است که بر بینش و نگرش سیاسی مردم بسیار تأثیرگذار بود. امام(ره) با نشان دادن عامل اصلی آتشسوزی و تحلیل آن، اثربخشی خاصی بر این حادثه داشتند. هرچند عوامل رژیم نیز بیکار نماندند و برای تخریب چهره انقلابیها تلاش کردند که در سرنوشت نهایی انقلاب بسیار تأثیرگذار بود. با توجه به این مقدمه، در ادامه نوشته به حادثه آتشسوزی سینما رکس و تلاشهای دو طرف، بهویژه امام خمینی(ره)، برای تأثیرگذاری بر این حادثه و تبیین زوایای پنهان آن اشاره شده است.
وقتی سینما رکس در آتش میسوزد
سینما رکس، نام سینمایی در شهر آبادان، واقع در خیابان شهرداری این شهر است که در 28 مرداد سال 1357، و در بحبوحه مبارزات مردمی به آتش کشیده شد. در این حادثه حدود چهارصد تن از کسانی که برای تماشای فیلم گوزنهای مسعود کیمیایی به سینما رفته بودند در آتش سوختند. البته برخی منابع، آمار کشتهشدگان را بیش از این تعداد نیز دانستهاند. بعد از تعداد کشتهشدگان، علت و عامل اصلی ماجرا محل سؤال و ابهام بود؛ بااینحال کاملا مشخص بود که آتشسوزی عمدی بوده است؛ زیرا بعد از آتشسوزی سینما رکس، چند سینمای دیگر نیز به آتش کشیده شد و البته قبل از آن نیز آتشسوزیهایی رخ داده بود؛ بنابراین میتوان گفت «فواصل نزدیک این آتشسوزیها نشانههایی از عمدی بودن آتشسوزی داشت».1
در این شرایط حکومت پهلوی تلاش کرد با بهرهبرداری سیاسی از این موضوع، گروههای مخالف، بهویژه مذهبیها را عامل اصلی حادثه معرفی کند و آن را اقدامی از جانب عصیانگران مذهبی در قالب همان وحشت بزرگ القا نماید.2 استدلال رژیم بر این بود که گروههای متعصب مذهبی، به دلیل محتوای فیلمهای ساختهشده، که برگرفته از الگوهای غربی است، به سینما حمله و آن را به آتش کشیدهاند؛ زیرا به گفته رژیم، پیش از این نیز گروههای مذهبی مخالفت شدید خود نسبت به تجلیات و مظاهر غربی را با اقدامات مسلحانه و تخریبی نشان داده بودند. البته حکومت پهلوی و در رأس آن شاه، قبل از آتشسوزی سینما رکس، عامل هر اتفاق یا رخداد سیاسی علیه مردم را به گروههای مذهبی، دانشجویان و سایر گروههای مخالف نسبت میدادند. چنانچه سولیوان، آخرین سفیر انگلیس در ایران، نیز در یکی ملاقاتهای خود با شاه به این موضوع اشاره کرده و اظهار نموده است که «شاه مجموعه تمام حوادث را به عنوان قانونشکنی و نقض حاکمیت دولت توصیف میکرد و میگفت طبقات مختلف اجتماعی از دانشجویان و کارگران گرفته تا بازاریان و عناصر وابسته به روحانیون شیعه به این جریان کشیده شدهاند».3 اما در این شرایط امام(ره) و نیز گروههای مذهبی، اتهامات شاه و رژیم را بیپاسخ نگذاشتند. امام در واکنشی تند و در پیامی، با محکوم کردن حادثه، آن را کار رژیم پهلوی دانست. پیام امام که برخاسته از تحلیلهای خاص ایشان بود، از چند جهت در تبیین این حادثه تأثیر گذاشت.
تبیین و شناساندن مقصر اصلی حادثه
امام خمینی در 31 مردادماه، طی پیامی ضمن عرض تسلیت برای این حادثه، در پاسخ به اتهامات حکومت پهلوی مبنی بر نقش مبارزان و بهویژه مبارزان مسلمان در این ماجرا فرمودند: «من گمان نمیکنم هیچ مسلمانى بلکه انسانى دست به چنین فاجعه وحشیانهاى بزند جز آنان که به نظایر آن عادت نمودهاند و خوى درندگى و وحشیگرى، آنان را از انسانیت بیرون برده باشد. من تاکنون اطلاع کافى ندارم...».4 بنا بر دیدگاه امام(ره)، حادثه رخداده، از نظر منطقی و شرعی، مخالف قوانین اسلامی بوده و با توجه به رسالت انقلابیها، که جان خود را برای نجات کشور و هموطنانشان از حکومت ظالمانه شاه به خطر انداخته بودند، ارتکاب چنین عملی، منطقی نبوده است.5 صحبتهای امام(ره) به عنوان رهبر اصلی جریانهای مخالف رژیم، تأثیر خاصی بر مردم و باور آنها به تعمدی بودن حادثه گذاشت و به دنبال آن، با انتشار جزئیات حادثه، شک و تردید مردم به یقین تبدیل شد. «قفل بودن درهای خروجی، کیفیت مواد آتشزا، تأخیر ده دقیقهای در خبر کردن آتشنشانی، نبودن آب در شیرهای آتشنشانی مرکز بزرگترین پالایشگاه جهان، نزدیکی شهربانی به محل سینما و توضیحات کارشناسان، نظر مردم را به سوی ساواک و شهربانی برد که هولناکترین برنامه را در تحقق وحشت بزرگ ریختهاند».6
رژیم شاه تلاش کرد با بهرهبرداری سیاسی از این موضوع، گروههای مخالف بهویژه مذهبیها را عامل اصلی حادثه معرفی کند و آن را اقدامی از جانب عصیانگران مذهبی در قالب همان وحشت بزرگ القا نماید.
علاوه بر امام خمینی، سایر شخصیتهای بزرگ مذهبی چون آیتالله صدوقی نیز حادثه سینما رکس را محکوم کردند. ایشان نیز در پیامی گفتند: «ملت خوب میداند که رژیم با ایجاد این فاجعه میخواهد بهانهای بهدست آورد تا با ادامه حملات وحشیانه خود علیه ملت مسلمان ایران نهضت اصیل ملی و روحانی را که حاضر نیست حتی یک درخت، یک گیاه، یک حیوان در مسیر آن دستخوش حادثه گردد، قلع و قمع کند...». واکنش تند شخصیتهای مذهبی، خود دلیلی بر نارضایتی آنان از اقدامات اینچنینی و نیز وحشیانه علیه مردم بیگناه بود. گذشته از این، گرچه امام و گروههای مذهبی، پیش از آن نیز مخالفت خود با برخی رفتارها و الگوهای غربی را نشان داده بودند، هیچگاه صدور مجوز برای اعمال خشونت را جایز نمیدانستند؛ همچنین مستأصل بودن حکومت پهلوی بعد از حادثه و نیز ارائه نکردن شواهد متقن، برای شناسایی عامل یا عاملان اصلی نیز خود دلیل محکمتری بر دروغ بودن ادعای رژیم بود؛ چنانکه رژیم در ابتدا گروههای مذهبی را عامل حادثه معرفی کرد، اما بعد از آنکه متوجه تأثیرناپذیری مردم از این ادعا شد، گروههای چپ و مارکسیستی را عامل جنایت سینما رکس دانست. در این شرایط، پیام امام، ضمن آنکه دست داشتن گروههای مذهبی را ادعایی واهی قلمداد کرد، با آشکار ساختن واقعیت، خشم انقلابی مردم را نیز برانگیخت.
برملا شدن واقعیت و اعتراض مردم در شهرهای مختلف
امام خمینی در بخش پایانی پیام خود، خطر اقدامات رژیم شاه به مردم را گوشزد نمودند و فرمودند: «به ملت بزرگ ایران اعلام خطر مىکنم، خطر اینکه دستگاه این گونه اعمال وحشیانه و ضد اسلامى را در سایر شهرهاى ایران انجام دهد تا تظاهرات پاک مردم شجاع ایران را که با خون خود ریشه درخت اسلام را آبیارى میکنند لوث نماید». این پیام چند تأثیر مهم بر تصمیم سیاسی مردم گذاشت: اول آنکه «بهزودی مردم ایران فهمیدند که این فاجعه به دست مزدوران رژیم اتفاق افتاده است».7 این موضوع خود تأثیر خاصی بر گسترش اعتراضها و مخالفتهای مردمی داشت. بر این اساس، گروهی که تا آن زمان اصطلاحا از نظر سیاسی بیطرف بهشمار میآمد با توجه به شواهد و جزئیات حادثه، حکومت پهلوی را مقصر اصلی آتشسوزی دانست و به صف مخالفان پیوست. به عبارتی، «بسیاری از مردم که تا آن زمان به سیاست کاری نداشتند و مخالفین رژیم را خرابکار میپنداشتند به یکباره با واقعیت دیگری مواجه شدند؛ از این پس هر واقعهای، هر کشتاری، هر چماقداری نظرها را به سوی دولت میبرد».8
اعتراض و خروش مردم در شهرهای مختلف، از نتایج دیگر پیام امام خمینی و آتشسوزی سینما بود. مردم شهرهای مختلف، بهویژه خوزستان، در اعتراض به این حادثه، شهر را کانون اعتراضهای خود قرار دادند که این موضوع خود پیامدهای سیاسی بزرگی برای شاه داشت. «افزایش خشم مردم در مقابل این فاجعه چنان چشمگیر بود که بیدرنگ پس از آن دولت آموزگار سقوط کرد».9 درواقع حکومت پهلوی با تغییر جایگاه سیاسی افرادی چون آموزگار، آخرین تلاشها را برای بازگرداندن اعتماد مردم نسبت به شاه و رژیم انجام داد، اما نتوانست بهره مورد انتظار خود را از این ماجرا ببرد و در نهایت این موضوع به ضرر حکومت وقت تمام شد.
نتیجهگیری
در تحلیل نهایی حادثه سینما رکس، میتوان از زاویه سیاسی، این اتفاق را یکی از مهمترین حوادث سال 1357 تلقی کرد که گرچه عوامل اصلی آن هیچگاه به درستی شناسایی نشدند، پیامدهای سیاسی آن متوجه حکومت وقت گردید و همین موضوع تأثیر نهایی خود را بر حوادث بعدی و انزجار مردم از رژیم گذاشت. هرچند حکومت پهلوی برای بهرهبرداری از این حادثه تلاش بسیاری نمود، پیام امام خمینی(ره)، نه تنها نقشههای آن را بر هم زد، بلکه باعث آشکار شدن چهره واقعی حکومت و شاه در میان سایر مردم نیز گردید. با انتشار پیام امام، به عنوان رهبر اصلی مبارزات مردمی و آشکار شدن جزئیات حادثه، خشم مردم نسبت به رژیم گسترش یافت و با ادامه آن، حوادث بعدی انقلاب نیز به وقوع پیوست که نتیجه آن، پیروزی انقلاب، به مدت شش ماه پس از حادثه آتشسوزی بود.
شماره آرشیو: 1-889-544پ
پی نوشت:
1. محمد محسنیانراد، «سینمای ایران در آستانه انقلاب اسلامی»، رسانه، ش 13 (بهار 1372)، ص 31.
2. سیدجلال مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، قم، انتشارات دفتر اسلامی، 1391، چ هفدهم، ص 341.
3. صادق زیباکلام، درآمدی بر انقلاب اسلامی، تهران، روزنه، 1384، چ پنجم، ص 62.
4. صحیفه امام، ج 3، ص 445- 446.
5. همان، صص 445- 446.
6. سیدجلال مدنی، همان، ص 341.
7. حامد الگار، انقلاب اسلامی در ایران، ترجمه مرتضی اسدی و حسن چیذری، تهران، علم، 1360، ص 137.
8. سیدجلال مدنی، همان، ص 341.
9. حامد الگار، همان، ص 137.