در دهههای ۴۰ و ۵۰ حکومت پهلوی به منظور توسعه اقتصادی برنامههای سوم تا پنجم توسعه را به اجرا در آورد که تاثیرات زیادی بر اقتصاد ایران برجایی گذاشت. به عنوان مثال در این سالها تلاش شد تا با طرح جایگزینی واردات، ایران به سوی صنعتی شدن حرکت کند. هر چند مسئولان وقت تصور میکردند اجرای برنامههای توسعه سبب افزایش سطح رفاه و بهبود معیشت مردم شود اما در عمل اجرای برنامهها به گونهای بود که فقط تهران و شهرهای بزرگ و برخی اقشار خاص بیشترین بهره را از این برنامهها میبردند. براین اساس در این نوشتار درصدد هستیم تا ضمن بررسی پیامدهای این توسعه ناهمگون چرایی این مسئله را نیز مورد بررسی قرار دهیم.
دهه ۴۰ در ایران یکی از مهم ترین دههها در تاریخ معاصر محسوب میشود. در همین دهه است که شاه با سرکوب مخالفانش وارد عصری از دیکتاتوری میشود که به صورت مطلق و بدون توجه به نیازهای و خواستههای منتقدان برنامههایش را به اجرا میگذارد. در این دهه اصلاحات ارضی و برنامههای سوم و چهارم توسعه به مرحله اجرا درمیآیند؛ برنامههایی که در قالب آنها قرار بود ایران از یک کشور توسعه نیافته به کشوری صنعتی تبدیل شود.1
با آغاز برنامههای توسعه یکی از مهمترین سوالاتی که باید به آن پاسخ داده میشد این بود که چه کسی باید فرمان هدایت این برنامهها را بر عهده بگیرد. برخی از مسئولان وقت مانند دکتر نیازمند بر ضرورت توانمندسازی بخش خصوصی برای برعهده گرفتن توسعه تاکید داشتند و در این راه سعی کردند تجار را وارد فرآیند صنعتی شدن ایران کنند،2 اما خود شاه چندان با این مسئله موافق نبود. او ترجیح میداد دولت سکاندار توسعه باشد، از این رو دخالت دولت در تمامی سطوح سرمایه گذاری در دستور کار قرار گرفت. در سالهای 1344 تا 56 میزان سرمایه گذاری دولت در صنایع سنگین از رقم 5/7درصد به 80درصد افزایش یافت.در این دوران سرمایه گذاری ثابت ناخالص در بخش دولتی سالانه دو درصد رشد داشت، به طوری که در اواخر دهه 40 از سطح سرمایهگذاری بخش خصوصی جلو افتاد. ۳
اگر عملکرد حکومتها را به دوگروه فعالیتهای مشارکت جویانه( شامل تصریح منافع و تالیف منافع و سیاستگذاری) و فعالیتهای پیرومنشانه( ارائه منابع و دریافت منابع و رفتارقانونمند و ارائه و دریافت نماد) تقسیم کنیم،4 روند تغییرات صورت گرفته در دهههای ۴۰ و ۵۰ در صحنه اقتصادی و سیاسی نشان میدهد رژیم با بستن مجاری تصریح و تالیف منافع در حوزههای اقتصادی و سیاسی خودش به یگانه تولیدکننده و توزیع کننده قدرت و ثروت در ایران تبدیل گردید. به عبارتی به دلیل ایجاد فضای بسته اجتماعی و فقدان نهادها و تشکلهای مستقل این دولت بود که تصمیم میگرفت ثروت چگونه تولید و توزیع شود و همین مسئله به توزیع نامتوازن ثروت و قدرت در بخشهای مختلف کشور منجر شد، به طوری که بیشتر صنایع و امکانات در تهران و شهرهای بزرگ مستقر شدند. ۵
در واقع براساس نظریه بوردیو اگر سرمایههایی را که نهادها و افراد در جامعه به ایفای نقش میپردازند به ۴ گروه اقتصادی و فرهنگی و نمادین و اجتماعی تقسیم کنیم، دولت با تمرکز سرمایه و توزیع آن در دستان خودش به بزرگترین بنگاه توزیع سرمایه اقتصادی مبدل خواهد شد. همراهی این موضوع با تمرکزگرا بودن دولت در سطوح سیاسی به توزیع ناهمگون ثروت و منزلت اجتماعی در ایران منجر شد. ۶
تاثیرتوسعه نامتوازن
هرچندشاه تصور میکرد تمرکز تولید و توزیع ثروت سبب توسعه سریع تر ایران میشود اما در عمل این اقدام او به ایجاد توسعه ناهمگون و افزایش شکاف و اختلاف طبقاتی درکشور منجر شد. دادههای مربوط به نابرابری درآمدها برحسب هزینههای هر خانوار، نشان میدهد 20درصد خانوارهای سطح بالا سهم خود در هزینهها را از 51/79 درصد در سال 1339-1338ش به 55/56درصد در1353-1352ش افزایش داده اند؛ اما سهم 40درصد خانوارهای سطح پایین، از 13/9درصد به 11/96درصد کاهش یافته. آن 40درصد بینابین هم وضعشان بدتر شده است. ۷
ضریب جینی (واحد سنجش نابرابری درآمد) ایران در دهه ۴۰ و ۵۰ بدتر شده و از 0/45 به 0/49رسیده و در سال 1353-1354ش به 0/51درصد افزایش یافته است. طبق اعلامیه سازمان بینالمللی کار در 1349-1348ش این رقم «از هر کشور آسیای شرقی و جنوب شرقی بالاتر بوده است.» ۸ 1/5درصد جمعیت سهم خود در درآمد ملی را بالا برده و از 29/5درصد در 1329 به 35درصد در ۱۳۴۹ رسانیده است. در سال 1347 میانگین درآمد شهرنشینان 95979ریال (1267دلار) بود. برای پایینترین قشرها 12466ریال (165دلار) و برای 10درصد ثروتمندترین شهرنشینان 331014ریال (4370دلار )بود.9
در حاشیه شهر تهران بیش از 63درصد خانوارها به ازای هر نفر 2/5مترمربع فضا داشتند. این در حالی است که استاندارد در آن زمان 18/5متر مربع بوده است. سیاستهای حکومت در توسعه نامتوازن در بخش مسکن و تحریک مهاجرت و رشد هزینههای زندگی موجب شد تا در سالهای 56 بخش قابل توجهی از افرادی که حاشیه نشین بودند به صورت ناراضی درآمدند.
در سال 1351 مصرف کالری 16میلیون نفر (یعنی 52درصد جمعیت) کمتر از حداقل نیاز بود؛ 4 میلیون تن از این عده (یعنی 13درصد جمعیت) به شدت دچار سوءتغذیه بودند.10در سال 52 نزدیک به یک سوم جامعه تنها در 7درصد هزینهها سهم داشتند. در سال 3-1352، 20درصد از خانوادههای سطح بالا،تا سهمی بالغ بر 56درصد از هزینهها برخوردار بودند، در حالی که 40درصد از خانوارهای سطح پایین، فقط از 11درصد سهم استفاده میکردند. درسال 1353 نیز 73درصد کارگران کمتر از حداقل دستمزد قانونی در آن روز، دریافت میکردند. 11
رشد حاشیه نشینی
توسعه نامتوازن و توزیع نامناسب امکانات در شهرهای کوچک و بزرگ سبب افزایش مهاجرت به تهران و شهرهای بزرگ و ایجاد حلبی آبادها گردید. در حاشیه شهر تهران بیش از 63درصد خانوارها به ازای هر نفر 2/5مترمربع فضا داشتند. این در حالی است که استاندارد در آن زمان 18/5متر مربع بوده است. سیاستهای حکومت در توسعه نامتوازن در بخش مسکن و تحریک مهاجرت و رشد هزینههای زندگی موجب شد تا در سالهای 56 بخش قابل توجهی از افرادی که حاشیه نشین بودند به صورت ناراضی درآمدند.12
رشد مصرف کالاهای بادوام مصرفی و کالاهای مصرفی بی دوام با کشش پذیری درآمدی تقاضای بالا، و به ویژه کالاهای مصرفی جدید که با سرعت طی این دوره در بازار باب میشدند در میان گروههای درآمدی بالا سریعتر بوده است. در این دوران دهک اول و دوم کم درآمدترین فقط 0/1درصد خودرو داشته اند اما دهکهای نهم و دهم ۱۱درصد و ۷۹درصد خودرو داشته اند. همچنین دهک دهم ۵۲درصد تلویزیون داشته اند اما دهک اول اصلا قدرت خرید این وسیله را نداشته و دهک دوم هم فقط 0/1درصد تلویزیون داشته اند.13
اما این شکافهای طبقاتی چه تاثیری بر جامعه ایران گذاشت. پرفسور کیت پین، استاد روانشناسی که در حوزه اقتصاد سیاسی فعالیت میکند در کتاب جدید خود با عنوان «نردبان شکست» میگوید در جوامعی که توسعه ناهمگون دارند افرادی که حتی شرایط اقتصادی بهتری از گذشته دارند، به علت تبعیضهایی که مشاهده میکنند دچار سرخوردگی شده و خودشان را در دهک طبقاتی کمتر از طبقهای که هستند تلقی میکنند. این مسئله به ایجاد سرخوردگی در بین آنها منجر و بسترهای ایجاد خشونت اجتماعی را فراهم میکند.14 در ایران نیز این مسئله مصداق پیدا کرده بود به طوری که در اواسط دهه ۵۰ به دلیل افزایش شکافهای اجتماعی انواع جرایم در شهرهای بزرگ افزایش یافته بود، به طوری که یکی از مشکلات حکومت در آن زمان کنترل رشد جرایم در کلانشهرها بوده است.15
فرجام سخن
بررسی اجرای برنامههای توسعه در دهههای ۴۰ و ۵۰ نشان میدهد به دلیل سرکوبهای سیاسی و اجتماعی و تسلط دولت بر تولید و توزیع ثروت و جلوگیری از رشد طبقه سرمایهدار مستقل از دولت امکان تولید و توزیع ثروت به صورت متعادل در بین تمامی نقاط کشور و طبقات مختلف در عمل گرفته شده و به توزیع نامتناسب ثروت در کشور منجر شده بود. این مسئله در اواسط دهه ۵۰ به صورت سرخوردگی اجتماعی و احساس فقر مضاعف در مردم نمود یافت.
آلونکنشینی مردم در یکی از گودهای جنوب شهر تهران در سالهای دهه چهل شمسی
شماره آرشیو: 3963-4ع
پی نوشت:
۱.سیدعلیرضا ازغندی، تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی ایران، تهران، انتشارات سمت، چاپ دوم،1383، ص161.
۲.علی اصغر سعیدی، تکنوکراسی و سیاستگذاری اقتصادی در ایران به روایت رضا نیازمند، تهران، انتشارات لوح فکر، 1394، ص1۱۷.
۳.مسعود کارشناس،نفت، دولت و صنعتی شدن در ایران، مترجم: علی اصغر سعیدی، تهران، گام نو،1382، ص 249.
۴.گابریل آلموند و رابرت حی مونت، چارچوبی تطبیقی برای بررسی سیاست تطبیقی، ترجمه: علیرضا طیب، تهران، نشرسازمان مدیریت صنعتی،۱۳۸۱، ص۹۳.
۵.علی سوداگر، رشد سرمایه داری در ایران، نشر پازند، بی تا، تهران ،ص 3۴۱.
۶.پاتریس بون ویتز، درسهایی از جامعه شناسی بوردیو، ترجمه جهانگیر جهانگیری، تهران نشر اگه، ۱۳۹۶، ص۶۷.
۷.جان فوران، مقاومت شکننده: تاریخ تحولات اجتماعی ایران، ترجمه احمد تدین، تهران، موسسه خدمات فرهنگی رسا، 1388، چاپ نهم، ص۴۹۱.
۸.جان فوران، همان، ص۴۹۲.
۹.محمدعلی کاتوزیان، اقتصاد سیاسی ایران، تهران، نشرمرکز، چاپ بیستم،1393، ص۳۱۷.
۱۰.محمدعلی کاتوزیان، همان، ۳۱۸.
۱۱.سعید لیلاز، موج دوم توسعه آمرانه، تهران، انتشارات نیلوفر،1352،ص۲۶۸.
۱۲.آصف بیات، سیاستهای خیابانی، ترجمه اسد الله نبوی چاشمی، تهران، چاپ سوم، انتشارات پردیس دانش، ص61.
۱۳.مسعود کارشناس، نفت، دولت و صنعتی شدن در ایران، مترجم: علی اصغر سعیدی، تهران، گام نو،1382،ص۲۸۱.
۱۴.کیت پین، "تورقی بر نردبان شکست"، ترجمه مرتضی مرادی، هفتهنامه تجارت فردا، ۱۴ مرداد ۱۳۹۶شماره۲۳۲ ص۱08-۱10.
۱۵.محمدعلی کاتوزیان، همان، ص۳۰۴.