رئیس خزانه داری ایران که یک شخصیت آمریکایی بود راجع به شهید مدرس مینویسد: «شهرت مدرس بیشتر در این است که برای پول اصلاً ارزشی قائل نیست. او در خانهای ساده زندگی میکند که جز یک قالیچه، تعدادی کتاب و یک مسند چیز دیگری در آن وجود ندارد. لباس روحانیون را میپوشد، و مردیست فاضل. در ملاقات با او محال است که کسی تحت تأثیر سادگی و هوش و قدرت رهبری او قرار نگیرد.»
انقلاب مشروطه، سر فصل مهمی در تاریخ ایران به حساب میآید که زمینه تفسیرها و تحلیلها در مورد آن گسترده است. انقلاب مشروطه مانند همه انقلابهای بزرگ جهان، طیف وسیعی از عقاید و اهداف را در بر میگرفت. در واقع این انقلاب، اولین موج دموکراسیخواهی در تاریخ ایران به حساب میآید که در صدد مهار حکومت استبدادی و خودکامه بود و برای رسیدن به آن، حکومت مبتنی بر قانون و انتخابات را بنیان نهاد و تلاش داشت تا شرایط را برای توسعه اقتصادی و اجتماعی فراهم سازد، اما حوادث بعد از انقلاب مشروطه، نه تنها مملکت را به سوی آرامش نبرد، بلکه تا حدودی از دل آن زمینه هرج و مرج و حتی تجزیه کشور فراهم شد.
در چنین شرایطی بود که برخی افراد ظلم ستیز و استقلال طلب ظهور کردند و تلاشهای گستردهای در راستای حفظ کشور و مبارزه با بیگانگان از جانب آنان صورت گرفت. سید حسن مدرس یکی از شخصیتهایی است که در برهه حساس تاریخی کشور ظهور کرد و به راستی در این راه کارنامه درخشانی از خود به جای گذاشت. وی زمانی که پس از مبارزه طولانی با ظلم و استبداد در اصفهان به تهران سفر کرد و وارد مجلس شد همان شیوه مبارزاتی خود را ادامه داد و حتی در زمانی که موج حمایت از دولت مطلقه رضا شاه شکل گرفته بود و کمتر کسی جرات مخالفت با سیاستهای وی را داشت، از اصول خود عقب ننشست و به مبارزه با سیاستهای رضا شاه ادامه داد. در این نوشتار برآنیم تا این مسئله را بررسی کنیم که شیوه مبارزاتی شهید مدرس با رضا شاه چگونه بود؟ و با اینکه وی با برخی از سیاستمدران و حتی از نوع سکولار آن مصالحه کرد، چرا هیچ وقت در مقابل رضاشاه کوتاه نیامد؟
تاریخچه مبارزاتی شهید مدرس
آغاز فعالیت سیاسی شهید مدرس هم زمان با نهضت مشروطه در ایران و عضویت در انجمن ایالتی اصفهان بود. در زمان مشروطه وی از حامیان آن جنبش بود و برای پیروزی آن تلاش کرد و در دوران استبداد صغیر در اصفهان جنبشی مخفی علیه مستبدان ایجاد و در کنار آن با مشروطه خواهان بختیاری نیز ارتباط برقرار کرد. پس از آن با همکاری بختیاریها و به رهبری صمصامالسلطنه، توانستند اصفهان را فتح کنند و همزمان با تشکیل دوره دوم مجلس شورای ملی، مدرس از سوی آخوند خراسانی و شیخ عبدالله مازندرانی ــ مطابق اصل دوم متمم قانون اساسی ــ بهعنوان یکی از مجتهدان طراز اول به مجلس شورای ملی معرفی گردید و از سوی مجلس نیز پذیرفته شد.
شاید یکی از مهمترین و نخستین اقدامات شهید مدرس برای مبارزه با بیگانگان مخالفت و ایستادگی در برابر اولتیماتوم دولت روسیه به ایران بود. درست در آن زمان روسیه قصد داشت با اولتیماتوم اشغال ایران و تحت فشار قراردادن دولت و مجلس امتیازاتی دریافت کند. بیشتر افراد مجلس در سکوت و ترس به سر می بردند که مدرس با نطقهای آتشین خود این سکوت را شکست و نمایندگان مجلس هم برای مخالفت با با اولتیماتوم جرات کافی بهدست آوردند و در انتها سبب شد تا دولت روسیه به خواسته خود نرسد و عملا هم نتواند اقدامی انجام دهد.
به دلیل اقدامات وی، شهید مدرس به زودی از جایگاه بالایی در مجلس و حتی کشور برخوردار میشود. وی رهبری روحانیون مجلس را به دست میگیرد و به عنوان نایب رئیس اول مجلس انتخاب میشود. مدرس رهبری نمایندگان هیات علمیه را که توسط همین علما تشکیل شده بود، در مجلس سوم بر عهده داشت. هیات علمیه گروه نو ظهوری بودند که اعضای آن را یکپارچه علما تشکیل میدادند و این هیات شدیدا مخالف برنامههای غیر مذهبی دموکراتهای تندرو و سیاست دولت متمرکز بود و هدف خود را حفظ شریعت و قوانین اسلام و سازگار نمودن قانون با مقتضیات و مصالح کشور میدانستند، در سیاست داخلی آنها با تمرکز قدرت و اقتدار مطلق دولت موافق نبودند و درحوزه قضایی به اصلاح قانون عدلیه و قوانین جزا به این دلیل تمایل نشان دادند که در حیطه وظایف علما بود. این گروه در عرصه سیاسی بیشتر به اعتدالیون نزدیک بودند.1
با دو قطبی شدن فضای سیاسی آن دوره کشور و شکاف میان طرفداران رضاخان و قوامالسلطنه، شهید مدرس به این نتیجه رسید که از قوامالسلطنه حمایت کند. در همین برهه بود که درباره قوام گفته بود: "قوامالسلطنه مثل شمشیر برنده فولادی است که برای روز رزم باید در دست گرفت. امروز مملکت ما احتیاج به شمشیر برنده فولادی دارد."
مستشار مالی و رئیس خزانه داری ایران که یک شخصیت آمریکایی بود، راجع به جایگاه شهید مدرس در آن برهه تاریخی مینویسد: «شهرت مدرس بیشتر در این است که برای پول اصلاً ارزشی قائل نیست. او در خانهای ساده زندگی میکند که جز یک قالیچه، تعدادی کتاب و یک مسند چیز دیگری در آن وجود ندارد. لباس روحانیون را میپوشد، و مردیست فاضل. در ملاقات با او محال است که کسی تحت تأثیر سادگی و هوش و قدرت رهبری او قرار نگیرد.»2
حضور شهید مدرس در عرصه سیاسی کشور درست همزمان میشود با یکی از مهمترین مقاطع تاریخ ایران، یعنی اواخر دوره قاجار و آستانه قدرتیابی رضاشاه در سالهای متعاقب کودتای سوم اسفند 1299، درست در چنین زمانی است که مدرس با همان روحیه ضد استبدادی و استقلال طلبی و دفاع از دین و اسلام خود مقابل رضاشاه ایستادگی کرد. به ویژه زمانی که دید رضا شاه برخلاف آنچه در گذشته از خود نشان می داد، مقابل دین ایستاد و از برگزاری مراسم دینی جلوگیری میکرد و سعی داشت تا شعائر دینی را در جامعه کمرنگ کند.3
نخستین اختلاف جدی مدرس با رضاشاه به خاطر طرح سربازی اجباری بود که مدرس با این استدلال که این خدمت در تشکلات غیر مذهبی سبب تضعیف عقاید دینی به اسلام میشود با آن مخالفت کرد. سپس مدرس با طرح جمهوری رضاشاه به مخالفت برخاست و آن را خلاف دین دانست و توانست این اقدام رضاشاه را خنثی کند. پس از اینگونه اقدامات و مبارزات مدرس بود که رضاشاه تصمیم گرفت به هرشکل ممکن شهید مدرس را از صحنه سیاسی کشور بیرون بگذارد. 4و با دخالتهایی که در انتخاب نمایندههای مجلس داشت از راهیابی شهید مدرس به مجلس هفتم جلوگیری کرد.
شهید مدرس در طول فعالیتهای خود چهار بار مورد سو قصد و ترور قرار گرفت که دو دوره آخر در دوره رضاشاه اتفاق افتاد، یکی در اوایل قدرت گرفتن رضاشاه بود و دفعه چهارم زمانی بود که رضاشاه برای رسیدگی به املاک خود به مازندران رفته بود، مدرس در راه رفتن به مدرسه سپهسالار در همان ابتدای صبح و هوای تاریک، باز مورد حمله چند نفر قرار گرفت که همگی آنها ناکام ماند. پس از آن بود که رضاشاه با دستگیری و تبعید وی به کاشمر سعی کرد تا ار نفوذ این شخصیت روحانی در سیاست کشور جلوگیری کند و در آخر وی را به شهادت رساند.
اصول مبارزاتی شهید مدرس
ازجان گذشتگی، آزادگی، ذکاوت و فطانت، شجاعت و کفایت از ویژیگیهای بارز شهید مدرس بود که در کنار آن تلاش برای استقرار قانون، مبارزه برای آزادی و استقلال ایران، دلبستگی به اسلام و ایران، مبارزه با بیگانگان، ضدانگلیسی بودن و از همه مهمتر دفاع از صیانت دین و حکومت دینی، اهداف مبارزاتی وی را تشکیل می داد. وی مشکل ایران را در دو چیز می دید، یکی در استبداد و دوم اجرا نشدن قوانین اسلام، برای همین بود که با هرگونه استبدادی که سبب از دست رفتن اهداف مشروطه و قدرت پارلمان بود، مبارزه می کرد. و به خاطر این هدف، شهید مدرس با اینکه دفاع از دین و حفظ اصول دین در سیاست را هیچ وقت کنار نمیگذاشت حاضر به همکاری با برخی رجال سیاسی شد.
در واقع شهید مدرس بر اساس همان اصل مبارزه با استبداد، از همان ابتدای قدرت گرفتن رضاشاه از هر وسیلهای برای جلوگیری از حاکم شدن استبداد در کشور استفاده میکرد. به عبارت دیگر شهید مدرس هر عملی را برای جلوگیری از استقرار کامل دیکتاتوری رضاشاه درست میدانست. به همین منظور بود که حتی با افرادی چون نصرتالدوله و قوامالسلطنه همکاری کرد.
در زمان نخست وزیری قوامالسلطنه، رضاخان سمت وزارت جنگ را داشت و در کنار آن تلاش میکرد تا با نفوذ به سایر وزارتخانه ها قدرت خود را روز به روز افزایش دهد و برای همین نیروهای خود را به ریاست انبار غله، ریاست مالیه تهران و همچنین شوراندن مجلس و مطبوعات بر ضد قوام، بسیج مینمود5. با دو قطبی شدن فضای سیاسی آن دوره کشور و شکاف میان طرفداران رضاخان و قوام السلطنه و خودسریها و اقدامات رضا خان، شهید مدرس به این نتیجه رسید که از قوامالسلطنه حمایت کند. هرچند به لحاظ عقیدتی و اقدامات صورت گرفته، شهید مدرس موافق قوامالسلطنه نبود، بلکه بیشتر برای جلوگیری از قدرت گرفتن رضاشاه بود که از قوام السلطنه حمایت کرد. شهید مدرس درباره وی گفته بود: "قوام السلطنه مثل شمشیر برنده فولادی است که برای روز رزم باید در دست گرفت. امروز مملکت ما احتیاج به شمشیر برنده فولادی دارد.6
سخن پایانی اینکه شهید مدرس از استبداد و تسلط بیگانگان بر کشور هراسان بود و چون از نیات رضاشاه آگاه بود هیچگاه با او سازش نکرد و از هر وسیله ای که امکان داشت برای جلوگیری از رسیدن رضاشاه به اهدافش،استفاده می کرد. به همین منظور بود که شهید مدرس ابتدا سعی کرد با استفاده از قوام السلطنه و احمدشاه مانع قدرتگیری رضاخان شود اما وقتی رضاخان توانست با کمک برخی نیروهای داخلی و حمایتهای خارجی به نخستوزیری برسد، سعی کرد از روشهای دیگری چون استفاده از مجلس برای مبارزه با رضا شاه استفاده کند.
شماره آرشیو: 1066-172ع
پی نوشت:
1.یحیی دولت آبادی، حیات یحیی، ج۴، تهران: عطار و فردوسی، ۱۳۷۱، ص285 و 296.
2.علی دوانی، نهضت روحانیون ایران، تهران. مرکز اسناد انقلاب، ج 1 و 2، 1378ُ، ص379.
3.همان، ج اول، ص433 ـ 435.
4.استفانی کرونین، رضاشاه و شکلگیری ایران نوین. مرتضی ثاقبفر. تهران: انتشارات جامی 1383، ص122.
5.حمید شوکت، درتیررس حادثه: زندگی سیاسی قوامالسلطنه. چاپ سوم، ویراست دوم، تهران، اختران، 1387، صص148-149.
6.حسین مکی، مدرس قهرمان آزادی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1358، ص185.