امروز ناهار میهمان هوشنگ انصاری در منزل مجللش بودم، که نزدیک منزل من در نیاوران قرار دارد. انصاری که بسیار افسرده و واخورده بهنظر میآمد اجازه داد، هرچه در دل دارم بدون پردهپوشی با او در میان بگذارم و من نیز با استفاده از این فرصت، شروع به صحبت کردم و گفتم: «... تا آنجائی که درک میکنم، اوضاع دارد روزبه روز خرابتر میشود...
چهارشنبه 16 اوت 1978 [25 مرداد 1357]
«امروز ناهار میهمان هوشنگ انصاری در منزل مجللش بودم، که نزدیک منزل من در نیاوران قرار دارد. انصاری که بسیار افسرده و واخورده بهنظر میآمد اجازه داد، هرچه در دل دارم بدون پردهپوشی با او در میان بگذارم و من نیز با استفاده از این فرصت، شروع به صحبت کردم و گفتم: «... تا آنجائی که درک میکنم، اوضاع دارد روزبه روز خرابتر میشود... هماکنون نوارهای خمینی را ــ که در آنها مردم دعوت به سرنگونی شاه شدهاند ــ مثل نقل و نبات در همهجا میفروشند و به طور کلی وضع به صورتی در آمده که حتی رهبران جبهه ملی هم احساس میکنند کنترل اوضاع از دستشان خارج شده است. با آغاز کار دانشگاهها در اول مهر و فرارسیدن ماه محرم در آذر ماه نیز بایستی منتظر باشیم که روند حوادث به صورتی وخیمتر درآید...» و بعد اضافه کردم: «... به نظر من در موقعیت فعلی شاهنشاه بایستی ضمن حفظ خونسردی خود، اجازه دهد وضعی که بوجود آمده همچنان ادامه داشته باشد و بخصوص گروههای مخالف را آزاد بگذارد تا هر طور که دلشان میخواهد دست به آشوبگریهای بیمنطق بزنند. چون فقط به این ترتیب است که طبقه متوسط از خواب گران بیدار میشود و با توجه به حقایق ملموس، خطر ناشی از قدرتنمایی شورشیان را احساس خواهد کرد. پس از آن است که لحظه مناسب برای اقدامات شاهنشاه فرا میرسد، و ایشان موقعی که تشخیص دادند روحیه مردم به حد کافی از مشاهده اوضاع نابسامان تخریب شده، به آسانی خواهند توانست یکی از عملیات خرابکارانه شورشیان را بهانه قرار داده به صورت یک ناجی قدم به صحنه گذارده، و با نیروی نظامی به شدت و با کمال بیرحمی دست به قلع و قمع عناصر اخلالگر بزنند. که البته این مسأله فقط میتواند به عنوان آغازگر اقدامات بعدی شاهانه به حساب آید.»1
یکشنبه 20 اوت 1978[29 مرداد 1357] تهران
«اوه خدای من!، 377 نفر در جریان آتشسوزی یک سینما در آبادان کشته شدهند، که در این ماجرا هر چهار در خروجی سینما موقع شروع آتشسوزی قفل بوده است.
دولت میگوید: این حادثه یک خرابکاری بوده که توسط عناصر متعصب کوردل ــ و همان کسانی که سینما را محل فساد میدانند ــ انجام گرفته است.
بلافاصله پس از شنیدن خبر واقعه، به «میرفخاری» در وزارت دربار تلفن کردم و از او خواستم به امیرعباس هویدا پیشنهاد کند که همین امشب یکی از ملاهای سرشناس را جلوی دوربین تلویزیون بیاورد تا او ضمن محکوم کردن این اقدام وحشیانه و بیمنطق، آنرا مغایر با قوانین الهی نیز اعلام کند.»2
«امروز ناهار به منزل مادرم رفتم تا ضمناً از او خداحافظی کرده باشم. بعدازظهر هم موقع عزیمت به لندن، در فرودگاه توسط برادرم فرهاد و حسین اشراقی در پاویون مخصوص دولت بدرقه شدم.
گرچه از گفتههای آنها در فرودگاه اینطور دستگیرم شد که حادثه آتشسوزی سینما، افکار عمومی را خیلی سریع به سمت پشتیبانی از اعمال قدرت نظامی در کشور کشانده است، ولی به عقیده من هنوز لازم است چند حادثه دیگر از قبیل این اتفاق بیافتد تا راه برای اجرای سرکوب نهائی آمادهتر شود.[!]»3
پی نوشت:
1. پرویز راجی، خدمتگزار تخت طاووس، ترجمه: ح.ا.مهران، انتشارات اطلاعات، چاپ اول: 1364، ص240.
2. با این که رژیم شاه با شانتاژ و تبلیغات گسترده رسانهای که انجام داد سعی کرد تا به هر نحو ممکن ماجرای آتش سوزی سینما رکس آبادان را به نیروهای مذهبی نسبت دهد ولی علیرغم تمام این اقدامات، نه تنها موفقیتی حاصل ننمود بلکه باعث شعلهورتر شدن هر چه بیشتر آتش خشم مردم و تظاهرات عظیم آنان بر علیه حکومت گردید.
3. همان، صص243ـ244.