پس از مرگ تاجران، دولت به ضبط اموال آنان اقدام میکرد و به نوعی یک بیاعتمادی و فقدان امنیت را برای حفظ سرمایه تداعی مینمود. پس برای یک تاجر، گرفتن تابعیت از دول خارجی، بهترین راهحل ممکن میبود. این بههمپاشیدگی اقتدار و نفوذ دولت، زیانهای غیرقابل جبرانی را به همراه آورد که یکی از آنان ایجاد سرمایهداری وابسته بود.
تکوین سرمایهداری کمپرادور در ایران عصر قاجار بدون ملاحظات سیاسی و روابط خارجی با دول استعماری و استثماری روس و انگلیس قابل تصور نیست. حیات و ممات سیاستگذاریهای داخلی و روابط طبقات اجتماعی با راس هرم، یعنی شاه، و نیز شرایط فضای زمانی ــ مکانی ژئوپلتیکی ایران در سده هجدهم و نوزدهم فرصتی برای رشد بورژوازی مستقل و رشد طبیعی آن فراهم نکرد. روابط اقتصادی ایران با دول روس و انگلیس، بر مبنای فروش کالاهای خام مورد نیاز غرب به واسطه تاجران دلال و وابسته به آنان قرار داشت. این طبقه که از تبار شاهزادگان و اعیان و اشراف وابسته به حلقه هزارفامیل قاجار بودند و مشاغل آنها موروثی و تثبیت شده بود، به سبب نفوذ و قدرت سیاسی و منزلت اجتماعی کسب شده، ابزار لازم را برای مالکیت و اداره زمینهای بزرگ و تجارت با غرب بهدست آوردند و زمینه را برای تجارت با غرب کسب نمودند.
این جستار در صدد است سیر تکوین، رشد و وابستگی آن را نسبت به عوامل داخلی و خارجی در نگاهی ایجابی مورد بررسی و واکاوی قرار دهد. بنابراین ابتدا به ماهیت مفهومی سرمایه داری کمپرادور میپردازیم و سپس اجزاء مورد بحث را مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهیم.
سرمایهداری کمپرادور
«کمپرادور»، واژهای در زبان پرتغالی به معنای خریدار است و بورژوا کمپرادور در متنهای سیاسی و اقتصادی اشاره به واسطهها و دلالان سرمایهداران خارجی در کشورهای آسیا و آفریقا و آمریکای لاتین دارد.1 سرمایهداری یا کاپیتالیسم نیز، به نوعی «نظام اقتصادی» گفته میشود که وسایل مکانیکی به جای نیروی کار انسان و حیوان نقش درجه اولی دارد و از نظر حقوقی بخش عمده فعالیت اقتصادی در دست افراد و مؤسسههای خصوصی (غیردولتی) است».2 در ایران عصر قاجار، بهویژه در بعد از جنگهای ایران و روس، فرصتی برای اصلاحات از بالا به دست «عباس میرزا» فراهم شد که ورود فرانسه و انگلستان را به حوزه سیاسی و اقتصادی ایران مهیا نمود که تاجران و بازرگانان یکی از ارکان آن میباشد.
در این برهه از زمان، وضعیت اقتصاد و دولت مرکزی، هر دو در حال ضعف بودند و به دنبال شکستهایش از روسیه (عهدنامه ترکمنچای و گلستان)، و بریتانیا (عهدنامه پاریس)؛ اروپاییان به کسب امتیازهای سیاسی و تجاری در ایران نایل شدند. این امتیازها، اسبابی را برای نفوذ به درون اقتصاد ایران فراهم نمود.3
1.نفوذ اقتصادی در کشور پیرامون
بهدنبال از دست دادن سرزمینهای شمالی و شرقی و تحمیل عهدنامهها؛ ایران از وضعیت اقتصاد جهانی به اقتصاد حاشیهای تنزل پیدا کرد و در تقسیم کار اقتصادی به صدور مواد اولیه و خام اکتفا نمود. انگلستان با استفاده از قدرت نظامی در رسیدن به هدفهای دیپلماتیک، توفق تجاری خود را در خلیج فارس تثبیت کرد و آن را به بزرگترین طرف تجاری ایران تبدیل نمود. از آن طرف، روسیه نیز ترکیب داد و ستد با ایران را به الگوی استعمار کلاسیک تبدیل نمود. صادرات عمده ایران را مواد خام اولیه نظیر برنج، خشکبار، گردو و تریاک تشکیل میداد. حجم این اقلام در سال 1236ش تنها 4درصد بود اما در سالهای 1292-1290ش به 32درصد افزایش پیدا کرد.4
این واردات و صادرات بدون حضور تاجران و بازرگانان ممتاز ایرانی میسر نمیبود. در دوره قاجاریه بازرگانان قدرتمندترین طبقه شهری بعد از علما و عمال دیوانی بودند5 و جزء نخستین کسانی بودند که برای اولین بار تلاش در راه صنعتی کردن ایران را آغاز نمودند. دو گرایش بر وضعیت بزرگترین بازرگانان کشور حکمفرما بوده است: رشد ثروت بعضی از بازرگانان؛ متنوع شدن فعالیتهای جدید بازرگانی.
1-1. رشد ثروت بازرگانان
در نظریههای اقتصادی، انباشت سرمایه اولیه مجالی را برای سرمایهگذاریهای بعدی و چرخه خرید ــ انباشت ــ تولید، میسر میسازد. بازرگانان ایرانی هم از دهه 1250ش به ثروت زیادی دست یافتند که علت آن تا حد زیادی افزایش واردات اجناس خارجی و محصولات صادراتی است. این موقعیت مستحکم اقتصادی اگرچه آنان را همپای سران ایل و زمینداران حاکم بر جامعه قرار میداد، آنان نیز در ردیف سایر قشرهای جامعه تابع و فرمانبردار جامعه شهری قرار میگرفتند.
درصدی که دولت بر اجناس وارداتی ایرانیان به اصفهان میبست؛ به ترتیب در بوشهر، گمرکخانه شیراز و گمرکخانه اصفهان تحمیل میشد و قیمت حاصله افزونتر از سایر کالاهایی میگشت که توسط تجارتخانههای اروپایی وارد ایران میشد. بنابراین برای تاجر صرفه در آن بود که نمایندگی یکی از این کمپانیها را در دست گیرد و متدرجاً خورده خورده به کسبه بازار به فروش رسانند.
علاوه بر این، عامل «امنیت» نیز ارتباط تنگاتنگی با کسب سود و حفظ سرمایه پیدا میکند. برای یک تاجر منطقی و عقلانی است که در نبود امنیت و بیقانونی، خود را تابع و کارگزار یکی از دول روس و انگلیس قرار دهد و به عنوان دلال به صادرات و واردات اقدام نماید، ولی نکته اصلی این است که سرمایهدار کمپرادور، نه شکوفایی اقتصاد ملی، بلکه سود رسانی فوری و انتقال مواد خام به کشورهای متروپل را هدف خود قرار میدهد و حاضر است در نابودی کارگاهها و کارخانههای ایرانی خود را سهیم نماید.
2-1. متنوع شدن فعالیتهای جدید بازرگانی
یکی از دستاوردهای رویارویی ایرانیان با غرب، تأسیس مؤسسات جدید مالی نظیر بانک و شرکتهای تجاری بزرگ بود. این شرکتها، نظیر «شرکت تجاری فارس» که ترتیبات خاصی با مقامهای دولتی داشتند توانستند انحصار ورود و صدور بعضی از کالاها را بهدست گیرند و با تماس مستقیم با غرب و پیوندهایی که برقرار کرده بودند به سود سرشاری برسند.6 در داخل نیز، سرمایهداران بزرگ مناسبات بازرگانی بین شهر و روستا برقرار مینمودند و بدون اینکه مالیاتی پرداخت کنند، بنا به اقتضای بازار، به وارد کردن هر نوع کالایی اقدام نمایند.7 این ثروت عظیم که به صورت انحصاری توسط تاجران بهدست میآمد، کار را به آنجا رسانید که حتی به دولت نیز وام میدادند. مثلا در 1912 دولت مبالغ کلانی به دو سرمایهدار معروف به نامهای «تومانیانس» و «جمشیدیان» مقروض بود.8 و یا حاج حسن امینالضرب، به تنهایی 25 میلیون تومان سرمایه برای خود تشکیل داد و همیشه دولت در مواقع ضروری از وی طلب وام مینمود.
اما طنز قضیه اینجاست که هرچند دولت در اعلامیههای رسمی به نام «اعلان آزادی»، کلیه ایرانیان را از نظر جان و مال و تشکیل شرکتها و سرمایهگذاری در امور عامالمنفعه آزاد میگذاشت،9 پس از مرگ تاجران به ضبط اموال آنان اقدام میکرد و به نوعی یک بیاعتمادی و ناامنی را برای حفظ سرمایه تداعی مینمود. پس برای یک تاجر، گرفتن تابعیت از دول خارجی، بهترین راهحل ممکن میبود. این به همپاشیدگی اقتدار و نفوذ دولت، زیانهای غیرقابل جبرانی را به همراه آورد که یکی از آنان ایجاد سرمایهداری کمپرادور وابسته بود.
2.استبداد داخلی و وابستگی به استعمار خارجی
همچنانکه ذکر شد، امنیت و ثبات سیاسی دو عامل مهم برای کسب و تجارت و انباشت سرمایه است، اما سلطه حکومت خودکامه و دستگاه فاسد بر بازاریان، سبب اعمال فشارهای گوناگون بر اموال و حقوق تجارتی آنان میگردید. از طرف دیگر، وجود ایلات متعدد و پراکنده در مناطق مختلف کشور است که به غارت کاروانهای تجاری در قلمرو زیست خود مشغول بودند و در حقیقت، فقدان امنیت؛ به نبود قانون و اجرای آن بستگی داشت. در این وضعیت نیروهای استعماری مناطق نفوذی را برای خود مترسم نمودند و اعیان و اشراف را زیر تسلط خود گرفتند، زیرا بازار نوپای ایران فرصت اقتصادی مناسبی برای آنان فراهم نموده بود.
در عصر امتیازات و بیخبری و تقسیم نفوذ توسط دول روس و انگلیس، شرکتها و کمپانیهای متعددی در شمال و جنوب دایر شد که گروهی از تجار برجسته و معروف نیز نمایندگی این شرکتها را بعهده داشتند.10 این وابستگی به تجار به خارجه نتیجه سیاست گمرکی تحمیلی و نداشتن سیاست اقتصادی بود. به عنوان مثال درصدی که دولت بر اجناس وارداتی ایرانیان به اصفهان میبست؛ به ترتیب در بوشهر، گمرکخانه شیراز و گمرکخانه اصفهان تحمیل میشد و قیمت حاصله افزونتر از سایر کالاهایی میگشت که توسط تجارتخانههای اروپایی وارد ایران میشد. بنابراین برای تاجر صرفه در آن بود که نمایندگی یکی از این کمپانیها را در دست گیرد و متدرجاً خورده خورده به کسبه بازار به فروش رسانند.11 این کار باعث شد سیل عظیمی از کارخانهها و شرکتها در اقصی نقاط شهرهای بزرگ ایران تأسیس شود و نتیجهای جز رکود، تعطیلی و ورشکستگی کارگاههای کوچک و خردهپا را در پی نداشته باشد.
فرجام
ماهیت وجودی سرمایهداری کمپرادور وابسته به تجارت با دول استعماری روس و انگلیس است که نه به قصد شکوفایی اقتصاد ملی، بلکه کسب سود مستقیم تحت لوای تأمین امنیت و حفاظت از آنان در قبال حکومت مرکزی بوده است. در واقع، استبداد داخلی، فقدان امنیت، و نبود قوانین یکسان در ایران و از طرف دیگر، نفوذ استعمار در تأسیس و امتیاز شرکتها و صدور مواد خام، دو روی یک سکهاند که به پیدایش سرمایهداری کمپرادور کمک نمودند و آن را پرو بال دادند.
حسین امینالضرب و چند تن از کارکنان تجارتخانه وی
شماره آرشیو: ۴۸۸-۱ع
پی نوشت:
1. مدخل "کمپرادور"، در: دیکشنری آکسفورد، 9 نوامبر 2017، بازیابی شده از:
https://en.oxforddictionaries.com/definition/comprador
2. مدخل "سرمایهداری»، در: داریوش آشوری، دانشنامه سیاسی، چاپ سوم، تهران: مروارید، 1373، ص 199.
3. جان فوران، مقاومت شکننده: تاریخ تحولات اجتماعی ایران از صفویه تا سالهای پس از انقلاب اسلامی، ترجمه احمد تدین، چاپ دوم، 1378، تهران: موسسه خدمات فرهنگی رسا، ص 605.
4. همان، ص 180.
5.احمد اشرف، موانع تاریخی رشد سرمایهداری در ایران دوره قاجار، تهران: انتشارات زمینه، 1359، ص 26.
6. همان، ص 195.
7. محمدرضا فشاهی، تکوین سرمایهداری در ایران: (1796-1905)، تهران، گوتنبرگ، 1360، ص 226-227.
8. همان، ص 228.
9. محمدرضا فشاهی، ص 233.
10. احمد اشرف، ص 50-55.
11. همان، ص 96.