پایگاه اطلاعرسانی جماران (jamaran.ir) دکتر حسن روحانی را ششمین نفری نام میبرد که عنوان «امام» را (در 8 آبان 1356) برای رهبر انقلاب پیشنهاد کرده است. بنابر نوشته سایت جماران، اولین بار مأموری از ساواک در گزارشی (13 خرداد 1342)، ضمن اشاره به سخنرانی ایشان در قم نوشته بود: «... اظهار میداشتند در تاریخ قم...
پایگاه اطلاعرسانی جماران (jamaran.ir) دکتر حسن روحانی را ششمین نفری نام میبرد که عنوان «امام» را (در 8 آبان 1356) برای رهبر انقلاب پیشنهاد کرده است. بنابر نوشته سایت جماران، اولین بار مأموری از ساواک در گزارشی (13 خرداد 1342)، ضمن اشاره به سخنرانی ایشان در قم نوشته بود: «... اظهار میداشتند در تاریخ قم چنین جمعیتی دیده نشده است. دوازده بلندگو در مسجد اعظم مدرسه فیضیه صحن بزرگ جلوی میدان نصب کرده بودند... خمینی را مثل «امام» وارد کردند و تمام جمعیت آنچنان صلوات میفرستادند که تا دو کیلومتر صدای آن میرفت». دومین کسی که گفته شده است عنوان «امام» را برای آیتالله خمینی بهکار برد محمدرضا حکیمی بود که در کتابش "سرود جهشها" که در سال 1342 تألیف کرده بود، در این باره نوشته بود: «در این روز و روزگار دیگر این نشان تشیع را بر کسی ندیدم و این سخن عزیز شیعی "انتم علی احدیالحسین" را از کسی نشنیدم مگر از پیشوای شیعیاندیش معاصر و یادگار پیشینههای شیعه، امام خمینی...».سومین کسی که گفته شده است عنوان امام را برای آیتالله خمینی بهکار برد، شاعر پرآوازه نعمتالله میرزازاده (م. آزرم) است. م. آزرم در قصیده معروف "بهنام تو سوگند" که در 48 بیت و در سال 1343 سروده است، در این باره چنین آورده است:
ای زوطن دور ای مجاهد دربند
ای دل اهل وطن بهمهر تو پیوند
...
ای زوطن دور ای «امام خمینی»
ای تو علی را یگانه پور همانند
م. آزرم در 10 تیر 1349 هم در قصیدهای با عنوان "رهبر برگزیده"، که در 49 بیت تنظیم شده است، باز، بهشرح زیر، واژه «امام» را در توصیف آیتالله خمینی بهکار میبرد:
الا ای «امام» بحق برگزیده
الا ای تو اسلام را درنوردیده
الا ای که یزدان پس از روزگاران
پس افکند دوران تو را آفریده
...
تویی آنکه اسلام بالیده از تو
بهگیتی که اینک نگر این پدیده
«امام» بحق ای خمینی که ایران
تو را چند سالیست دوری کشیده
...
بزرگا! «اماما» که بعد از امامان
چنان چون تو اسلام رهبر ندیده
...
زعیما! «اماما»! از ایران چه پرسی
که سجن بزرگی است در خون تپیده
م. آزرم در روز 26 دی 1357 هم که مقارن با آخرین خروج محمدرضاشاه پهلوی از ایران بود، بار دیگر، درباره رهبر انقلاب چنین سرود:
سوی پاریس شو! ای پیک سبکبال سحر
نامه مردم ایران سوی آن رهبر بر!
تا ببال و پر خونین نشوی سوی «امام»
هان پرو بال بشویی بهگلاب قمصر
...
نامهای از سوی ابنای وطن نزد «امام»
تهنیتنامهای از خلق بهسوی رهبر
...
ای «امامی» که ترا نیست زعیمی همدوش
ای خمینی که ترا نیست بهگیتی همبر
...
لکن ای جان جهان رهبر یزدانی خلق
مژدهات باد که این دور سر آید یکسر
چهارمین نفری که گفته شده است، عنوان «امام» را برای آیتالله خمینی بهکار برد، حجتالاسلام سیدمهدی طباطبایی است که در این باره اظهار داشته است: «یک روز در بازار [تهران در سال 1350] میرفتم و فکر میکردم که چه کنیم تا زمان توزیع [اعلامیه آیتالله خمینی که بهمناسبت موسم حج صادر شده بود] گیر مأموران ساواک نیافتیم. در همین فکر بودم که در کتابفروشی جزوه کوچکی دیدم که روی آن نوشته شده بود: "الامام الحمیصی، چاپ نجف" و این کتابی بود راجع بهمسائل شرعی. من پیشنهاد دادم این حمیصی را برداریم و بهجای آن «خمینی» بگذاریم... عنوان را عوض کردیم و شد الامام خمینی...»
از محمدصادق اسلامی (که در جریان انفجار مقر حزب جمهوری اسلامی در 7 تیر 1360 جان خود را از دست داد) بهعنوان پنجمین نفری یاد شده است که «قبل از شهادت حاجآقا مصطفی و در صحن حضرت عبدالعظیم (ع) در یک سخنرانی رسماً از رهبر کبیر انقلاب بهعنوان "امام خمینی" یاد کرد»
دکتر حسن روحانی (رئیسجمهور کنونی ایران) را هم در ردیف ششمین نفری نام بردهاند که عنوان «امام» را برای رهبر انقلاب (در 8 آبان 1356) پیشنهاد داده بود.
از لابه لای خاطرات دکتر حسن روحانی:
... معروف بود که حاجآقا مصطفی [خمینی فرزند آیتالله خمینی] در حال مطالعهی کتابی بوده که ناگهان [در اول آبان 1356] دچار سکته مغزی میشود و از دنیا میرود... [چند روز بعد] استاد [مرتضی] مطهری تلفن کرد و گفت: ما قصد داریم برای حاجآقا مصطفی دو مجلس بزرگ یکی در مسجد ارک تهران و دیگری در مسجد اعظم قم برپا کنیم و شما سخنرانی یکی از این دو مجلس را برعهده بگیرید... بعدازظهر همان روز آقای مطهری دوباره تلفن زد و گفت زمان جلسه یکشنبه هشتم آبان [1356] است... من چون احتمال میدادم پس از منبر دستگیر شوم از یکی از دوستانم پولی قرض کردم و آن را در اختیار خانوادهام گذاشتم... سپس وصیتنامه خودم را که در پاکتی دربسته بود بهخانوادهام تحویل دادم که اگر حادثهای پیش آمد بهآن عمل کنند. برای رفتن بهمسجد ارک آقای [رضا]اکرمی بهمنزل ما آمد که با هم بهمسجد برویم... مجلس بسیار باشکوه و معظم بود و حدود ساعت 4 بعدازظهر برنامه سخنرانی و منبر من شروع شد... نکتهای که خیلی ذهن من را مشغول کرده بود این بود که میخواستم لقب «امام» را برای رهبر انقلاب پیشنهاد نمایم؛ در مسیر راه از منزل بهمسجد فکرم بههمین مسئله مشغول بود. ابتدا دچار تردید شدید بودم. فکر میکردم ممکن است مردم برای پذیرش این پیشنهاد آمادگی نداشته باشند. زیرا واژه امام برای جامعه ما کلمه مقدسی بود که مردم صرفاً آن را در بارهی ائمهی اطهار (ع) بهکار میبرند. در حقیقت تردید و بیم من از این بود که مردم بگویند اینها میخواهند آیتالله العظمی خمینی را در کنار دوازده امام قرار دهند و امام سیزدهم درست کنند. این مطلب مرتب در ذهنم خلجان میکرد. از طرفی هم تنها لقب شایسته و مناسب برای رهبری انقلاب کلمه«امام» بود که دارای بار دینی و سیاسی و انقلابی بود. سرانجام بهاین تصمیم رسیدم که این پیشنهاد را مطرح کنم و از رهبری انقلاب با عنوان «امام» یاد نمایم؛ زیرا بحث من درباره تطبیق زندگی امام با ابراهیم خلیل (ع) بود و خداوند نیز در باره آن حضرت فرموده است: «و اذابتلی ابراهیم ربه بکلمات فاتمهن قال انی جاعلک للناس اماما»... من در سخنرانی خود همه این مراحل را بر زندگی امام تطبیق دادم... بعد بهماجرای بتشکنی امام پرداختم و گفتم چگونه امام بهتنهایی بتشکنی را آغاز کرد و بالاخره موضوع را بهشهادت حاجآقا مصطفی کشاندم و از ایشان تجلیل کردم و گفتم: امام اسماعیل خودش را هم بهقربانگاه برد و او را بهخداوند تقدیم کرد. [و اضافه کردم:] ابراهیم خلیل (ع) وقتی از همه آزمایشها سربلند بیرون آمد بهجایی رسید که خداوند در باره او فرمود: «انی جاعلک للناس اماما» من تو را بهامامت مردم برگزیدم؛ بنابراین من [روحانی] هم برای رهبر عزیز انقلاب لقب «امام» را پیشنهاد میکنم و میگویم «امام خمینی». بهمحض اینکه این جمله را بر زبان جاری کردم مردم با دنیایی شور و احساسات آنچنان صلواتی فرستادند که از شدت آن مسجد [ارک] بهلرزه در آمد. بنابراین مردم خیلی راحت لقب امام را پذیرفتند و گویی همه منتظر این چنین پیشنهادی بودند. همین واژه «امام» در حقیقت نقطه عطف و مهمترین بخش سخنرانی من بود... تکثیر نوار این سخنرانی و پخش آن در سطح بسیار وسیعی بود. حتی بعداً که من به اروپا رفتم این نوار را در انجمنهای اسلامی آنجا دیدم. پس از انقلاب یکی از مبارزان عراقی بهنام سیدتقی مدرسی به من گفت که نوار سخنرانی شما را بهتعداد چند هزار نسخه تکثیر و در کویت و دیگر کشورهای خلیج فارس پخش کردیم. نزدیک همین مسجد ارک شخصی بود به نام آقای توسلی که مغازه نوارفروشی داشت. خودش بهمن گفت: حدود بیست هزار از این نوار تکثیر کرده و فروخته است. آنچه در سخنرانی مسجد ارک برای مردم جاذب بود تجلیل از رهبر انقلاب، شکستن ممنوعیت نام بردن از امام و مخصوصاً طرح پیشنهاد لقب «امام» برای ایشان بود که به سرعت این لقب شهرت یافت و همه آن را پذیرفتند و پسندیدند... شهید بهشتی بهمن گفت سخنرانی شما بسیار خوب و جالب بود مخصوصاً کلمهی «امام»... مرحوم آقای مطهری نیز از منبر من خیلی راضی بود... ضمناً آقای مطهری گفتند که آقای بازرگان بهمن تلفن کرد و از سخنرانی شما خیلی تعریف کرد... در مقابل... بعضی از مقدسین خشک و علمای مقدسنما هم ایراد میگرفتند و بهمن میگفتند شما چگونه جواب خدا را میدهی که آمدی برای ما امام سیزدهم درست کردی؟... [در مشهد] یکی از علما به من گفت چرا عنوان «امام» را برای آقای خمینی بهکار بردید؟ الان کمکم مردم میگویند «امام خمینی»، کار بدی شد و مسئولش تو هستی... در ماجرای مسجد ارک آنچه بیش از هر چیز دیگر من را خوشحال کرد گوش دادن امام به نوار آن سخنرانی و ابراز رضایت ایشان بود. شاید پس از حدود دو هفته از تاریخ تشکیل مجلس مسجد ارک، آقای امام جمارانی را دیدم. ایشان بهمن گفت: احمدآقا از نجف تلفنی با من صحبت کردند و گفتند: بهآقای روحانی سلام برسان و بگو امام از سخنرانی شما خیلی راضی هستند و ایشان که کمتر نوار سخنرانی کسی را گوش میکنند سخنرانی شما را دو بار گوش کردهاند. من از شنیدن این خبر خیلی خوشحال شدم و احساس کردم مطالبی را که در سخنرانی مطرح کردهام بهنوعی مورد تأیید ایشان است».
(بهنقل از: حسن روحانی، خاطرات دکتر حسن روحانی: انقلاب اسلامی 1341- 1357، ج 1، چاپ اول، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1387، صص 413- 420)