انتشار این کتاب به صورت کامل و در هشت جلد حدود چهل سال به طول انجامید، چرا که جلد نخست آن در سال 1321 و آخرین جلد آن در سال 1364 منتشر شد. مکی در این کتاب به شکلی مفصل به شرح ماوقع و عوامل اضمحلال سلطنت قاجار و روی کار آمدن رضا شاه و سالهای سلطنت او، اشغال ایران به دست نیروهای متفقین و روی کار آمدن محمدرضا پهلوی پرداخته است.
حسین مکّی یکی از رجال سیاسی تأثیرگذار در دوره حساس سالهای دهه1320 و1330 و بهویژه دوران ملی شدن صنعت نفت است. همکاری عمیق او با دکتر مصدق و لقب مشهور «سرباز فداکار وطن» که از سوی مطبوعات و علاقه مندان نهضت به او داده شد نشان دهنده جایگاه سیاسی او در این رویداد مهم است. اگرچه در نهایت اختلافات فکری مکی با دکتر مصدق باعث جدایی این دو شد امّا نمیتوان منکر نقش آفرینی او در این رویدادها شد. حسین مکی در کنار این سابقه سیاسی، کارنامه فرهنگی و علمی قابل ملاحظه ای را نیز در پیشینه خود دارد. او از معدود سیاستمداران ایرانی است که در کنار فعالیتهای سیاسی و دیپلماتیک، نویسنده و محققی پرکار نیز بود.
نویسندهای که سیاستمدار شد و دوباره نویسنده شد
حسین مکّی فرزند «میرزا محمد باقر میبدی» در سال1290شمسی در میبد متولد شد. پدر او از تجار خوشنام یزد بود. پس از تحصیلات مقدماتی و متوسطه به تهران آمد و تحصیلات خود را در زمینه ادبیات فارسی و عربی تکمیل کرد. مدتی با درجه استواری به نیروی هوایی تازه تأسیس رضاشاه پیوست اما خیلی زود از کار نظامی کناره گرفت. سپس در اداره راه آهن پستی مدیریتی گرفت.
در همان زمان کار در مطبوعات را آغاز کرد و ضمن تداوم نویسندگی و روزنامه نگاری، وارد فضای سیاسی شد. در سال1322 با تعدادی از دوستانش حزب ایران را تشکیل داد. دو سال بعد معاون شهردار تهران شد. در سال1325 با نظر «احمد قوام» عضو هیئت موسس حزب دموکرات و رییس تشکیلات این حزب در غرب ایران شد. در مجلس پانزدهم(28-1326) نماینده مردم اراک و در مجلس شانزدهم و هفدهم به عنوان نماینده مردم تهران حاضر بود. در اواخر مجلس پانزدهم بود که مکی با نطقهای معروف و طولانی خود در مخالفت با قرارداد «گس- گلشائیان» مانع از تصویب این قرارداد شد. او در مجلس شانزدهم (1330-1328) مخبر کمیسیون نفت بوده و در کنار دکتر محمد مصدق و 9نماینده دیگر، از امضا کنندگان طرح ملی شدن صنعت نفت محسوب میشد.
مکی در جریان ملی شدن صنعت نفت، یکی از اعضای «هیئت خلع ید از شرکت نفت» بود. نقشآفرینی فعالانه او در ملی شدن صنعت نفت باعث شد تا حتی از او به عنوان «جانشین حاضر و ناظر مصدق» یاد شود.1 این همراهی بعدها بر سر اختلافات مصدق با مجلس، اقدام مصدق برای انحلال مجلس، لایحه اختیارات شش ماهه و نوع رابطه مصدق با شاه و آیتالله کاشانی دچار خدشه شد.2 پس از وقوع کودتای28 مرداد، تنها سمت سیاسی او عضویت کوتاه مدت در شورای عالی نفت بود. بازداشت یکماهه در سال 1334 به خاطر مفتوح شدن مجدد پرونده قتل رزم آرا و اعتراض به انتخابات مجلس بیستم در سال 1339 را میتوان آخرین حضور پررنگ سیاسی حسین مکی دانست. او پس از این به تکمیل آثار و کتب تاریخی خود پرداخت. مکی در نوزدهم آذرماه سال 1378 و در سن 88 سالگی در تهران درگذشت.
تاریخ بیست سالهای که چهل سال طول کشید!
حسین مکی از جمله سیاستمدارانی بود که با نردبان فعالیت مطبوعاتی و با تکیه بر قلم پرتوان و حافظه قوی خود به دنیای سیاست پای گذاشت. پس از خروج از نیروی هوایی، با توجه به ذوق و علائق ادبی خود دیوان «عاشق اصفهانی» و دیوان «مشتاق اصفهانی» را تصحیح کرد. همچنین در سال 1319، کتاب «گلزار ادب» را که یک جُنگ ادبی و شامل مجموعه ای از بهترین آثار ادبی شعراء و ادبای فارسی زبان بود به چاپ رساند.
در فضای باز سیاسی پس از شهریور1320، مکی فعالیت مطبوعاتی خود را با نوشتن یادداشتها و مقالات تاریخی برای روزنامههای مهرایران، اطلاعات، کیهان و اطلاعات هفتگی آغاز کرد. سلسله مقالات سیاسی- تاریخی او در روزنامه «مهرایران» که شامل وقایع سالهای پایانی حکومت قاجار و دوران سلطنت رضا شاه بود، زمینه انتشار کتاب «تاریخ بیست ساله ایران» را فراهم کرد و تا سال 1325 سه جلد نخستین این مجموعه هشت جلدی منتشر شد.
قلم روان، نثر ساده و محتوای افشاگرانه و بی پروای مکی باعث استقبال از این کتاب هم در میان عامه مردم و هم در میان اصحاب قلم و فرهنگ گردید. در بسیاری از جراید پرمخاطب تهران همچون کیهان، اطلاعات، ستاره، مهرایران، امید و شفق مقالاتی در نقد و بررسی «تاریخ بیست ساله» منتشر شد. این کتاب آن قدر پر آوازه شد که شورای عالی فرهنگ را مجاب کرد تا نشان علمی «وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه» را در شهریور ماه 1323به حسین مکی اعطا کند.3
انتشار این کتاب به صورت کامل و در هشت جلد حدود چهل سال به طول انجامید چرا که جلد نخست آن در سال 1321 و آخرین جلد آن در سال 1364 منتشر شد. مکی در این کتاب به شکلی مفصل به شرح ماوقع و عوامل اضمحلال سلطنت قاجار و روی کار آمدن رضا شاه و سالهای سلطنت او، اشغال ایران به دست نیروهای متفقین و روی کار آمدن محمدرضا پهلوی پرداخته است. بازه زمانی این اثر برخلاف نامش از 1299 تا سال 1324 شمسی است. یکی دیگر از آثار او یعنی کتاب «زندگانی سیاسی سلطان احمد شاه» را نیز میتوان مقدمه ای بر این مجموعه دانست.
ساختار شکلی نامنظم و فقدان روش و چارچوب نظری در کنار حجم بالای اطلاعات، مهم ترین ایرادی است که میتوان به آثار مکی و به ویژه تاریخ بیست ساله وارد دانست. به گونه ای که گاه خواننده احساس میکند در حال خواندن مجموعه ای از خاطرات، رخدادها و نقل قولهای پراکنده است.
مکّی خود در پیشگفتار جلد هفتم «تاریخ بیست ساله ایران» آثار و مقالاتی را که درباره رضاشاه پدید آمده است به 3 دسته تقسیم میکند:
1. آنچه در دوران قدرت رضا شاه نوشته شده که غالباً مبالغه آمیز و آمیخته به تملق بوده و نظرات خلاف حقیقت در آنها زیاد است. ضمن این که گاهی وقایع و حوادث مهمی روی داده که به علت سانسور مطبوعات مطلقاً ذکری از آنها به میان نیامده است.
2.از شهریور20 تا سالهای 1325 که مختصر نسیم آزادی وزیدن گرفت؛ مردم، مطبوعات و نمایندگان مجلس از هرگونه انتقاد و اتهامی نسبت به وی خودداری نکرده و یک صدا دوران گذشته را محکوم کردند.
3.مطالبی که پس از واقعه بهمن1327 و افزایش قدرت شاه جوان منتشر شده و مبالغه آمیز و و توأم با تملق بود. مثل نمایندگانی که پس از شهریور1320 بیاناتی علیه رضاشاه کرده بودند[امّا]طرحی تصویب کردند که به او لقب «کبیر» داده شود.
مکّی سپس با اشاره به اینکه کتاب او مشمول هیچ یک از این ادوار فوق الذکر نیست، مدعی میشود که «آنچه اسناد و مدارک به دست نگارنده آمده بدون آنکه حب و بغض شخصی در آن دخالت داشته باشد نقل شده و در حقیقت آیینهای است که در آن وقایع دوران سلطنت رضاشاه پهلوی را میتوان دید».4
نکته منفی این اثر هشت جلدی شاید حجم بالای مطالب و درج برخی مطالب غیرضروری همچون مشروح مذاکرات نمایندگان مجلس، گفتگوی شخصیتها و یا متن کامل اسناد است. مکی در مقدمه جلد سوم به این انتقاد این گونه پاسخ میدهد: «[این کار] برای این بوده که جزئیات قضایا بدون تحریف و کم وکاست از نظر خوانندگان گذشته باشد تا مطلب کاملاً روشن شود و دیگر احتیاجی به توضیحات جداگانه نباشد».5
یک از ویژگیهای مکی به عنوان یک نویسنده و محقق، موقعیت شناسی و شناخت نیازهای فکری جامعه و مخاطبان بود. او بلافاصله پس از برکناری رضاشاه و در زمانهای که افکار عمومی در عطش فهم زوایای تاریک و مبهم دوران سلطنت رضا شاه بودند، نگارش و انتشار این مجموعه را آغاز کرد. «عبدالرحمن فرامرزی» در مطلبی که در 21 خرداد ماه1325در کیهان منتشر و در جلد سوم تاریخ بیست ساله باز نشر شد در این باره نوشته است: «چیزی که [مکی] را بدین سرعت مشهور کرده همان است که فهمیده چه موضوعی مورد احتیاج مردم است. حوادث و این تاریخ بیست ساله مورد علاقه مردم میباشد و ورود به آن نشان میدهد که حسن ابتکار و قوه تشخیص روحیه جامعه در او به حد کمال است».6
فرامرزی در ادامه از خوشبینی بیش از حد مکّی به مخالفان رضاشاه هم انتقاد ملایمی کرده و مینویسد: «در ابتدا بیشتر مردم آزادیخواه طرفدار رضا شاه بودند... از روزی که به فکر افتاد داریوش کبیر و قارون گنجور شود رو به خرابی گذاشت تا آنجا که دیگر سلطنت او هیچ قابل تحمل نبود».7
ارسلان خلعتبری هم درباره این کتاب مینویسد: «مکی در عین آنکه وقایع تاریخی و جریان روز را شرح میدهد ادله خود را نیز بر تأیید مطالب درکتاب درج میکند».8 او در ادامه میافزاید:«سادگی و روان بودن عبارات هم بر خوبی و شیرینی کتاب میافزاید و آن قدر عبارات ساده و و روان است که گویی آقای مکی حرف میزند».
مکّی نظر خود نسبت به شخصیتهای سیاسی را با صراحت بیان کرده و در عین حال تلاش میکند تمام ویژگیهای آن شخصیت را در نظر بگیرد. در عین حال که از مدافعان منش و شخصیت مرحوم مدرس بوده حتی دو جلد کتاب با عنوان زندگانی سیاسی «سید حسن مدرس» را به او اختصاص داده است، از حادثه جویی(ماجراجویی) و لجاجت به عنوان دو خصلتی یاد میکند که «در پاره ای موارد به زیان او و فراکسیون اقلیت در مجلس پنجم تمام شد». با این حال اذعان دارد که مدرس «از لحاظ فهم، زیرکی، حاضر جوابی، شمّ سیاسی و شجاعت و صراحت لهجه یکی از نوادر ایران به شمار میرفت».9
ساختار شکلی نامنظم و فقدان روش و چارچوب نظری در کنار حجم بالای اطلاعات، مهم ترین ایرادی است که میتوان به آثار مکی و به ویژه تاریخ بیست ساله وارد دانست. به گونه ای که گاه خواننده احساس میکند در حال خواندن مجموعه ای از خاطرات، رخدادها و نقل قولهای پراکنده است. از سوی دیگر بسیاری از همین نقل قولها و خاطرات نیز یا حاصل شنیدههای نگارنده بوده و یا از سندیت محکمی برخوردار نیست. در بسیاری از مورد نیز نویسنده تنها به ذکر روایتهای مختلف از یک رویداد بسنده کرده و انتخاب روایت معتبر را به خواننده واگذار میکند: «درماجرای قتل ماژور ایمبری اقوال و روایات مختلفی ذکر کردهاند که تشخیص چگونگی این قضیه را تاریک و پیچیده نموده... اینک چگونگی این قضایا را به ترتیب مورد بحث قرار میدهیم و پس از ارائه اسناد و دلائل آن، قضاوت را به عهده خوانندگان واگذار مینماییم».10
روایتی که هنوز خوانده میشود
برخی منتقدان حسین مکّی چنین ایراداتی را بهانه کرده و شیوه کار و تلاشهای او را یکسره زیر سؤال میبرند: «تاریخ بیست ساله مکی، حتی یک تألیف هم نیست یعنی زحمت زیادی بر سر آن نکشیده است و فقط صورت مذاکرات مجلس را برداشته و رونویسی کرده است؛ بدون کار تحلیلی و انتقادی در میان اسناد و مدارک».11
امّا مرور آثار مکی از جمله: دکتر مصدق و نطقهای تاریخی او، زندگانی سید حسن مدرس، وقایع سی تیر و همچنین خاطرات دو جلدی اش خلاف این ادعا را ثابت کرده و نشان دهنده جهد وافر مکّی در ارائه دادههای تاریخی به شکلی مطلوب است. مکی «پیش»، «درحین» و «پس از» فعالیتهای پردامنه سیاسی خود هیچگاه از تحقیقات تاریخی و نوشتن غافل نشد. او یکی از نویسندگان پرکار حوزه تاریخ معاصراست که مقاطعی حساس از وقایع سیاسی دوران سلطنت رضا شاه و محمدرضا پهلوی را روایت کرده است. بخشهایی که خود نیز ناظر و یا نقشآفرین آن بوده است.
گواه آنکه امروزه و با گذشت هفتاد سال از انتشار جلد اول کتاب «تاریخ بیست ساله» و حدود سی سال از چاپ هشت جلد کامل آن، به سختی میتوان اثری جدی درباره روی کارآمدن رضا شاه و سالهای سلطنت او در میان نویسندگان داخلی و خارجی یافت که در آن از این کتاب مکّی استفاده نشده باشد.
تنی چند از اعضای هیئت خلع ید در سفر به آبادان، در میان عدهای از کارشناسان ایرانی و خارجی صنعت نفت
شماره آرشیو: 4497-11ع
پی نوشت:
1.استیون کینزر، همه مردان شاه، ترجمه شهریار خواجیان، نشر اختران، 1392، ص 243.
2.مارک گازیوروسکی، کودتای 28 مرداد 1332، ترجمه غلامرضا نجاتی، تهران، شرکت سهامی انتشار،1371، ص 21.
3.امیر مکّی، حسین مکی کیست؟سرباز فداکار یا خطاکار وطن، خبرگزاری فارس.
4.حسین مکّی، تاریخ بیست ساله ایران، جلد 7،تهران،1363،انتشارات علمی،ص9.
5.حسین مکّی، تاریخ بیست ساله ایران، جلد3،تهران،1357، انتشارات امیرکبیر،ص14.
6.همان،ص17.
7.همان، ص19.
8.همان، ص23.
9.همان،ص3.
10.همان،ص92.
11.عزتالله سحابی،حسین مکی و شرح یک زندگانی سیاسی، عصر آزادگان،سال اول،یکشنبه 28آذر 1378، ص2.