ناصرالدینشاه پس از بازگشت از اولین سفر اروپایی خود و متأثر از این سفر، نخستین طرح شهری را به شیوه اروپاییان صادر کرد. نکته قابل تأمل اینجاست که وی به دنبال این بود که تهران شبیه شهرهای اروپایی شود، از این رو «مسیو بهلر فرانسوی» را مأمور تهیه نقشهای برای تهران جدید نمود. نخستین تأثیر این طرح، گسترش شهر از چهارسو بود. برای نخستین بار خیابانهایی در شهر احداث شد و شهر به میزان نسبتا زیادی گسترش پیدا کرد.
شاید برای بسیاری دور از ذهن باشد که تهران پیش از انتخاب پایتخت از سوی آقا محمدخان قاجار، تقریبا شبیه قریهای بیش نبود. در واقع مؤسس سلسله قاجاریه، از این جهت تهران را انتخاب کرد که منطقهای خوش آب و هوا بود و البته نسبتا نزدیک به مرکز محسوب میشد. تهران در دوران سه پادشاه نخست قاجاریه به واسطه شیوه سنتی حکمرانی ایشان، چیزی شبیه قلعههای نظامی بود که در چهارگوشه خود با برج و بارو حفظ میشد. در این دوران البته هنوز فاصله زیادی میان تهران و شهرهایی همچون اصفهان وجود داشت که در دوره شاه عباس صفوی یکی از زیباترین شهرهای جهان محسوب میشد.
با این حال بروز تغییرات در تهران، برای نخستین بار از دوران فتحعلیشاه قاجار و به واسطه وجود شخص عباس میرزا انجام شد. ولی به واسطه جنگهای طولانی ایران و روسیه که به شکست ایران و انعقاد قراردادهای سنگین ترکمنچای و گلستان به ضرر کشور انجامید؛ در دوران 36 ساله سلطنت فتحعلیشاه تغییر خاصی در شکل شهر تهران صورت نگرفت. این شرایط در دوران سلطنت محمدشاه نیز کم و بیش ادامه پیدا کرد. با روی کار آمدن ناصرالدینشاه، شرایط نسبت به گذشته تغییر کرد.
ناصرالدینشاه به چند دلیل پادشاه خاصی در سلسله قاجاریه محسوب میشود؛ نخست اینکه وی طولانیترین دوران حکومت را در میان قاجاریه داشته است. دوم اینکه بخشی از سلطنت وی همزمان شد با صدارت امیرکبیر که نقش مهمی در تحولات و نوسازیهای زمان ناصری ایفا کرد. و آخر اینکه سفرهای ناصرالدینشاه به اروپا و بازدید از شهرها و کشورهای در حال توسعه غرب، باعث شد وی نیز به دنبال ایجاد تغییراتی باشد. از این رو وی در نخستین اقدام برآن شد تا مرکز پادشاهی خود را شبیه شهرهای اروپایی درآورد. تهران برای نخستین بار در عصر ناصری شروع به نوسازی کرد. این نوسازی عموما در دو قالب توسعه شهری و تغییر ساخت بناها ایجاد شد.
«سبک تهران» چیست؟
ایران عصر قاجار را باید شروع دوران سبک زندگی غربی دانست. در این دوران بود که برای نخستین بار شیوه زندگی غربی در کنار تفکرات منورالفکر و نیز سبک تحصیلات غربی در میان برخی از مردم که عموما دانشجویان فرنگ رفته بودند رواج یافت. البته باید اذعان داشت که لازمه حرکت در مسیر توسعه و پیشرفت، کمک گرفتن از کشورهایی است که این مسیر را به درستی طی کردهاند ولی مشکل زمانی بروز میکند که بخواهیم همه زندگی خود را غربی کنیم. این تقلید از غرب تنها به زندگی خصوصی و مراکز علمی محدود نشد، بلکه در ساختار شهر تهران به عنوان پایتخت پادشاهان قاجار نیز نمایان شد.
برای نخستین بار در عصر ناصرالدینشاه و به واسطه سفرهای وی به اروپا، تلاش شد تا ساختار فیزیکی شهر تهران تغییر کند. ناصرالدینشاه در پی آن بود که تغییراتی در شهر تهران ایجاد کند؛ به طور مثال وی برج و باروهایی را که در گذشته وجود داشت به کلی نابود کرد، محلههای جدیدی در شهر ایجاد کرد که عمدتا این محلهها برای زندگی طبقه نسبتا مرفه جامعه ایجاد شده بود. علاوه بر اینها، شهر نیز توسعه پیدا کرد و برخلاف گذشته این توسعه به سمت شمال صورت گرفت.1
ناصرالدینشاه پس از بازگشت از اولین سفر اروپایی خود و متأثر از این سفر، نخستین طرح شهری را به شیوه اروپاییان صادر کرد. نکته قابل تأمل اینجاست که وی به دنبال این بود که تهران شبیه شهرهای اروپایی شود، از این رو «مسیو بهلر فرانسوی» را مأمور تهیه نقشهای برای تهران جدید نمود. نخستین تأثیر این طرح، گسترش شهر از چهارسو بود. برای نخستین بار خیابانهایی در شهر احداث شد و شهر به میزان نسبتا زیادی گسترش پیدا کرد.
ناصرالدینشاه به تقلید از اروپاییان، مکانهایی از جمله سینما، کافه و بازارهایی همانند آنچه در فرانسه بود در تهران ایجاد کرد. علاوه بر این، باغهای بزرگی به شیوه غربی ایجاد کرد تا محلی برای تجمع اهل فکر باشد. به دستور امیرکبیر، خیابانها برای رفت و آمد کالسکه نوسازی شدند و برخی کسبه پولدار، مغازههایی به سبک اروپایی تأسیس کردند.
ناصرالدینشاه با زدن کلنگ نقرهای خود به منظور شروع تغییرات در شهر، عملا نوسازی شهر تهران را اعلام کرد. وی سرپرستی این امر را به «میرزا یوسف مستوفی الممالک» صدراعظم خود واگذار نمود. در نخستین اقدامات نوسازی تهران خیابانهایی احداث شد، این خیابانها دو کاربرد داشت؛ برخی از آنها به شیوه سنتی و سنگ فرش به تقلید از اصفهان ساخته شد که عموما کاربردی تفریحی داشت و برخی نیز به تقلید از سبک فرانسوی ساخته شدند که اکثر ساختمانهای آن را مغازهها تشکیل میدادند و محلی برای تجارت و بازرگانی شده بود. در واقع باید گفت که «سبک تهران» ناصرالدینشاه مملو بود از تناقض سنت و مدرنیته. اگرچه با دستور ناصرالدینشاه، محله جدیدی به نام «دولت» در یک منطقه مشخص ساخته شد ولی در بسیاری از موارد شاهد ساخت اماکن و ساختمانهای جدیدی در دل بافت سنتی شهر بودیم. مسئلهای که در عین ضروری بودن ولی به واسطه ساخت کاملا غربی، موجب رضایت عموم مردم قرار نگرفت. 2
بدون شک نوسازی یکی از ملزومات ساخت سنتی شهرها محسوب میشود. ناصرالدینشاه نیز به درستی این مسئله را درک کرده بود ولی در نحوه اجرای آن دچار اشتباهاتی شد. وی بر این گمان بود تنها نوسازی غربی، مدل مطلوب خواهد بود. از این رو و البته بدون در نظر گرفتن مسائل مختلف اقدام به توسعه فیزیکی شهر تهران نمود. تهران در دوران ناصرالدینشاه چندین بار گسترش پیدا کرد. در دوران حکومت وی، مسافت دور شهر از سه کیلومتر به 19 کیلومتر افزایش یافت. علاوه بر این بسیاری از دروازههای قدیمی و استحکامات دفاعی شهر تخریب شد. هرچند تغییرات مثبتی در شهر صورت گرفت ولی این تغییرات با اصول مهندسی انجام نشده بود. مسئله دیگر اینکه ناصرالدینشاه این نوسازی را تنها در تهران انجام داد و دیگر شهرها بافت سنتی خود را حفظ کرده بودند، در صورتی که بسیاری از شهرهای بزرگ نیازمند تغییرات جدی بودند.3
مدرنیزاسیون تهران به سبک ناصری
مدرن کردن تهران در عصر ناصری بدون شک به واسطه وجود شخص امیر کبیر صورت گرفت. امیر کبیر در دوران صدارت خود با تأسیس دارالفنون در تهران، زمینه ساز بسیاری از تغییرات شد. در این مدرسه که به عنوان اولین دانشگاه ایران پس از جندی شاپور لقب گرفته بود، بسیاری از علوم جدید با تدریس اساتید خارجی صورت میگرفت. از این رو اغلب طرحهای مدرنیزاسیون شهر تهران نیز از سوی همین مدرسه به ناصرالدینشاه پیشنهاد داده میشد. ناصرالدینشاه بهجز توسعه شهر تهران، اقداماتی در جهت مدرنیزاسیون تهران نیز صورت داد. وی به تقلید از اروپاییان، مکانهایی از جمله سینما، کافه و بازارهایی همانند آنچه در فرانسه بود در تهران ایجاد کرد. علاوه بر این، باغهای بزرگی به شیوه غربی ایجاد کرد تا محلی برای تجمع اهل فکر باشد. به دستور امیرکبیر، خیابانها برای رفت و آمد کالسکه نوسازی شدند و برخی کسبه پولدار، مغازههایی به سبک اروپایی تأسیس کردند.4
اگر بخواهیم نوسازی ناصری را با دو نمونه شاه عباس صفوی و رضاشاه مقایسه کنیم، نکات جالب توجهی به دست میآوریم؛ اصفهان دوران شاه عباس صفوی بدون شک یکی از زیباترین شهرهای دنیا است. اصفهان زیبایی خود را به واسطه نوسازی شاه عباس بهدست آورده است. با نگاهی گذرا به شیوه نوسازی اصفهان چند موضوع قابل تأمل است؛ نخست اینکه میتوان تفکر و سبک ایرانی اسلامی را در نوسازی اصفهان مشاهده کرد. سبکی که امروزه در جهان زبانزد است. جدای از این همواره شاهد تفکر سه گروه روحانیون، حکمرانان و تجار در سبک نوسازی اصفهان هستیم، به این صورت که در کنار مقر حکومت پادشاه، شاهد مساجد و بازار میباشیم. در نوسازی تهران تغییرات محسوسی نسبت به اصفهان مشاهده میشود.
ناصرالدینشاه، مدرنیته و قرار گرفتن در مسیر توسعه را اغلب با کپیبرداری از غرب ممکن میدانست. از این رو در نوسازی شهر تهران، عمدتا سبک اروپایی به چشم میخورد نه سبک ایرانی. علاوه بر این، ساختمانهایی مانند تلگرافخانه، بانک، نظمیه، عمارت بلدیه، سینما، قهوه خانه و بازارهای به سبک غربی ساخته میشود. البته باید اذعان داشت که وجود این مراکز در دوره ناصری ضروری بوده است. نکته مثبت نوسازی تهران عصر ناصری این است که وی بافت سنتی شهر را نابود نساخت. وی بهجز تأسیس دیوار جدید به جای دیوارهای گذشته، حرکتی در جهت تخریب بافت سنتی اعمال نکرد. در حالی که در نوسازی رضاشاهی، به وفور شاهد تخریب بافت سنتی شهرها هستیم. رضاشاه در نوسازی خود بسیاری از اماکن قدیمی را از بین برد.5 از دیگر تغییرات خاص شهر تهران عصر ناصری، میتوان به موضوع راه آهن تهران به شاه عبدالظیم اشاره کرد. دستور ساخت این راه آهن که به طول هشت کیلومتر بود، در دوران ناصری به یک شرکت اتریشی داده شد.
در پایان باید گفت که اقدامات ناصرالدینشاه در نوسازی و مدرنیزاسیون تهران از چند منظر قابل تأمل است: نخست اینکه وی تهران را که پیش از این بیشتر شبیه یک قلعه نظامی بود و عنوان مرکز حکومت قاجار را با خود یدک میکشید، به حد و اندازه یک پایتخت مدرن گسترش داد. مسئله دیگر ایجاد مکانهایی همچون بانک، تلگرافخانه، مدرسه، عدلیه و مراکز تجاری و نظامی و نیز منطقهای برای اسکان سفارت خانههای سایر کشورها بود که از سوی ناصرالدینشاه انجام شد. بیتردید این اقدامات حرکتی مثبت و روبه جلو تلقی میشود. با این حال و در کنار تمامی این خدمات، باید به این مسئله توجه کرد که ناصرالدینشاه درک درستی از مدرنیته نداشت. فهم وی از مدرنیته در سفرهایش به اروپا ایجاد شده بود نه به واسطه مطالعه و تفکر دقیق. به همین دلیل بود که برخی تصمیماتش عمدتا برای خودنمایی انجام میشد. دوران حکومت حدودا نیم قرنی ناصرالدینشاه میتوانست به واسطه ثبات نسبی در کشور، مرحلهای برای حرکت در مسیر توسعه و فرار از عقب ماندگی و استعمار باشد، ولی این امر هیچگاه محقق نشد.
نقشه تهران در سال 1275 ه.ق
شماره آرشیو: 131403-275م
پی نوشت:
1. جواد مهدیزاده، نظری بر روند تاریخی توسعه کالبدی، فضایی شهر تهران: مجله جستارهای شهرسازی، 1381، ص18- 19.
2. سیدمحسن حبیبی، از شار تا شهر، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1372، 133_135.
3. همان، ص144- 145.
4. ملیحه حمیدی، استخوان بندی شهر تهران، ج2، تهران، انتشارات سازمان مهندسی و عمرانی شهر تهران، 1376، ص72- 74.
5. سیدمحسن حبیبی، "نخستین پژواک مدرنیته در ایران"، مجله گفتگو، شماره 3، بهار 1373، تهران، ص147.