"تلفنی با والاحضرت اشرف در ویلای اختصاصیش در «ژوان لوپن» جنوب فرانسه تماس گرفتم. والاحضرت به محض شنیدن صدایم، زبان به اعتراض گشود و بخاطر اینکه چرا مدتی طولانی از تماس تلفنی با او غفلت کردهام، مرا آدمی «وظیفه نشناس» خواند. ولی بعد که دلیل مسامحه خود را توضیح دادم و گفتم: این امر بخاطر جلوگیری از غصهدار شدن والاحضرت در صحبت با یک آدم ترشرو و بدخلق بوده است...
جمعه 29 سپتامبر 1978 [7 مهر 1357]
"تلفنی با والاحضرت اشرف در ویلای اختصاصیش در «ژوان لوپن» جنوب فرانسه تماس گرفتم. والاحضرت به محض شنیدن صدایم، زبان به اعتراض گشود و بخاطر اینکه چرا مدتی طولانی از تماس تلفنی با او غفلت کردهام، مرا آدمی «وظیفه نشناس» خواند. ولی بعد که دلیل مسامحه خود را توضیح دادم و گفتم: این امر بخاطر جلوگیری از غصهدار شدن والاحضرت در صحبت با یک آدم ترشرو و بدخلق بوده است، احساس کردم که شنیدن این حرف تا حد زیادی از عصبانیت والاحضرت کاسته است.
در این مکالمه، والاحضرت مسأله دستور اخیر شاه راجع به اعضای خانواده سلطنت1 را پیش کشید و ضمن توصیف آن به عنوان «یک بیآبروئی که صدمه فراوانی به خانواده سلطنت میزند». خود را کاملاً بیگناه و مبری از هر اتهامی دانست."2
شماره آرشیو: 989-7473س
پی نوشت:
1. برای فرونشاندن آتش انقلاب و اعتراضات مردمی، به دستور شاه، اعضای خانواده سلطنت از هرگونه دخالت، معامله، و مشارکت در امور مربوط به دولت و مؤسسات عمومی و یا شرکتهای داخلی و خارجی طرف معامله با دولت، منع شدند و میبایست در اولین فرصت، ریاست یا نیابت و یا سرپرستی کلیه سازمانها، مؤسسات، جمعیتها، شوراها، هیئتهای امناء بنیادها، و آنچه را که مربوط به دستگاه اجرائی دولت بود به سازمانهای مربوطه دولتی محول میکردند. این دستور، خود گویای میزان دخالت و نفوذ خاندان سلطنت پهلوی بر تمامی ارکان و ساختار مملکتی و دستگاههای حاکمیتی آن زمان بود.
2. پرویز راجی، خدمتگزار تخت طاووس، ترجمه: ح.ا.مهران، انتشارات اطلاعات، چاپ اول: 1364، ص269.