حسین اشراقی با حالتی افسرده و نگران برای ملاقاتم به سفارتخانه آمد، و ضمن صحبت راجع به گسترش روزافزون جوّ بیاطمینانی در تهران، گفت: «... وضع ایران بصورتی درآمده که هیچکس نمیداند فردا چه اتفاقی خواهد افتاد در این میان واقعاً هیچ مشاور دلسوز و قابل اعتمادی هم وجود ندارد که بتواند همراه با یک سلسله بررسیهای عمیق و اندیشمندانه در مورد دیدگاههای گوناگون موجود در کشور، توصیههای لازم را به دولت ارائه دهد...
سهشنبه 26 سپتامبر 1978 [4 مهر 1357]
"حسین اشراقی با حالتی افسرده و نگران برای ملاقاتم به سفارتخانه آمد، و ضمن صحبت راجع به گسترش روزافزون جوّ بیاطمینانی در تهران، گفت: «... وضع ایران بصورتی درآمده که هیچکس نمیداند فردا چه اتفاقی خواهد افتاد در این میان واقعاً هیچ مشاور دلسوز و قابل اعتمادی هم وجود ندارد که بتواند همراه با یک سلسله بررسیهای عمیق و اندیشمندانه در مورد دیدگاههای گوناگون موجود در کشور، توصیههای لازم را به دولت ارائه دهد. هر کس را که مینگری، جز حفظ منافع شخصی خود به مسئله دیگری نمیاندیشد و هرگز فکر اینکه واقعاً کشور به کجا دارد میرود؟ به سر راه نمیدهد. شخص شاه نیز در مقابل انجام این توصیه که: دو خواهرش را ــ یکی از ریاست «شیر و خورشید سرخ»، و دیگری از ریاست سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی» ــ بردارد، به شدت مقاومت میکند."1
شمس پهلوی به اتفاق طیب حسین سفیر پاکستان در ایران در جمع پرستاران وابسته به سازمان شیر و خورشید
شماره آرشیو: 1-2950-4ع
پی نوشت:
1. پرویز راجی، خدمتگزار تخت طاووس، ترجمه: ح.ا.مهران، انتشارات اطلاعات، چاپ اول: 1364، ص268.