رضاشاه از دو اصل اساسی پیروی میکرد؛ نخست مبارزه با روحانیت و نیروهای مذهبی و دوم تقلید و کپیبرداری از غرب. این تقلید به حدی بود که در حوزه پوشاک نیز روی داد. در محورهای اساسی اصلاحات رضاشاهی، تغییر جایگاه زنان، آن هم با استفاده از زور و نمادهای غربی، مسألهای بود که بیشترین مخالفتها را به همراه داشت.
رضاشاه که با کمک انگلیس و البته نیروی نظامی توانست حکومت پهلوی را تأسیس کند، از همان ابتدا به دنبال ایجاد نخستین دولت مدرن در ایران بود. از این رو پس از تثبیت قدرت خود و فرونشاندن اعتراضات داخلی، به دنبال "اصلاحات اجتماعی" حرکت کرد. آنچه مسلم است وی هیچگاه یک طرح تفصیلی و علمی برای انجام این اصلاحات ارائه نداده بود، از این رو اصلاحات وی به صورت ناقص و نامنظم انجام شد.
با توجه به اقداماتی که از سوی مؤسس سلسله پهلوی رخ داد، وی از دو اصل اساسی پیروی میکرد؛ نخست مبارزه با روحانیت و نیروهای مذهبی و دوم تقلید و کپیبرداری از غرب. این تقلید به حدی بود که در حوزه پوشاک نیز روی داد. در محورهای اساسی اصلاحات رضاشاهی، تغییر جایگاه زنان، آن هم با استفاده از زور و نمادهای غربی، مسئلهای بود که بیشترین مخالفتها را به همراه داشت.
رضاشاه در سال 1313 و پس از بازدید از ترکیه کمال مصطفی آتاتورک، بر این تصور بود که توسعه و پیشرفت در گرو حرکت در راهی است که جهان غرب در پیش گرفت. از این رو در یک اقدام بسیار حساس و خطرناک دستور کشف حجاب را صادر و پوشیدن چادر را در سرتاسر ایران ممنوع کرد. وی در سال 1314، حضور محجبه زنان مقامات در مجالس و میمانیهای رسمی را قدغن کرد و چنانچه مقامی با همسر محجبه خود به این مراسم راه مییافت، به از دست دادن سمتش منجر میشد.
چه گروههایی به زور کشف حجاب کردند؟
پیش از آنکه به بررسی گروههایی که با زور نظامی و بعضا جانی مجبور به کشف حجاب شدند اشاره کنیم، نقدی بر این تصمیم رضاشاه خواهیم داشت. وی پس از بازدید از ترکیه به دنبال تغییر بافت سنتی جامعه برآمد و بر این تصور بود که مؤلفههای تجدد که در سطوح پایین مواردی از قبیل کافه، سینما، دانشگاه و آزادی حجاب را شامل میشد، میتواند پلی باشد برای عبور ایران از جامعه سنتی و قرار گرفتن در مسیر تجدد و پیشرفت. اشتباه رضاشاه این بود که وی بیش از آنکه به مسائل بنیادین در خصوص جامعه و زنان توجه کند، سطوح رویی و قابل مشاهده جوامع غربی را میدید. او تجدد را در کشف حجاب میدید. به اینکه زنان نه حق نامزدی در انتخابات را داشتند و نه حقی برای رأی دادن توجهی نداشت. از این رو کاملا پیداست که رضاشاه به غلط مسیر پیشرفت را در بیحجابی زنان میدید.1
در سالهای آغازین فرمان کشف حجاب از سوی رضا شاه، امکان ورود زنان با حجاب به مکانهای دولتی ممکن نبود. مراکزی مانند دانشگاه تهران که در سال 1313 تأسیس شد، اجازه ورود دانشجویان دختر محجبه را نمیداد، علاوه بر این زنان عادی برای انجام برخی کارهای اداری، چنانچه میخواستند به مراکز و سازمانهای دولتی مراجعه کنند باید بدون حجاب میرفتند.
علاوه بر این، تمامی معلمان مدارس نیز باید بدون حجاب در مدرسه حاضر میشدند در غیر این صورت شغل خود را از دست میدادند. موارد متعددی وجود دارد که زنان پس از حفظ حجاب خود شغلشان را از دست دادهاند. در اینجا باید به این نکته اشاره کنیم که در ابتدا اعلام رسمی کشف حجاب اگرچه انتقادات زیادی را با خود به همراه داشت ولی با توجه به شناختی که از شخصیت رضاشاه حاصل شده بود، این خبر آنچنان که باید باعث تعجب نشد، ولی اعلام رسمی منع حجاب غیرمنتظره بود زیرا در این صورت هرگونه داشتن حجاب و چادر ممنوع بود.2
آنچه مسلم است، نخستین گروههایی که در مقابل کشف حجاب مقاومت جدی داشتند، روحانیون، بازاریان سنتی، کشاورزان و به طور کلی توده مردم بودند. بیشترین اعتراضات و تظاهرات نیز از سوی همین گروهها انجام شد. اعتراض روحانیون به اصلاحات اجتماعی رضاشاه از زمان قانون متحدالشکل شدن لباسها در سال 1307 آغاز شد. با این حال در آن زمان اعتراض بسیار گسترده و طولانی مدتی به این قانون صورت نگرفت ولی شرایط در خصوص قانون منع حجاب به کلی فرق میکرد. روحانیون حوزه علمیه قم و نیز مسجد گوهرشاد مشهد، به عنوان سردمداران اعتراضات علیه این طرح رضاشاه محسوب میشدند.
باید از افرادی همچون شهناز آزاد نام برد که سالها پیش از اعلام این قانون از سوی رضاشاه با انتشار مجله بانوان در تهران، مبلغ کشف حجاب بانوان بود. افرادی دیگری نیز از جمله مستوره افشار، نورالهدی منگنه و هاجر تربیت نیز وجود داشتند که با حمایت رضاشاه به عنوان بازوی تبلیغی شاه در راستای اجرای فرمان خود فعالیت میکردند.
در این میان، برخی از شخصیتهای نظامی و سیاسی به خاطر ترس از دست ندادن شغل و جایگاهشان، زنانشان را مجبور به کشف حجاب میکردند. برخی از زنان صاحب منصبان حکومت پهلوی برخلاف نظرشان مجبور به کشف حجاب بودند. در خصوص این گروه باید گفت که اغلب این افراد، دغدغه تجددخواهی نداشتند و با مطالعه و از روی رضایت اقدام به کشف حجاب نمیکردند بلکه به خاطر حفظ موقعیت سیاسی، نظامی و اداری همسرانشان مجبور به این کار بودند.3
یکی از اهداف اصلی رضاشاه از کشف حجاب، فراهم کردن زمینههای فعالیت اجتماعی زنان بود. در واقع رضاشاه بر این تصور بود که قانون منع حجاب میتواند شرایط را برای حضور بیشتر زنان در عرصههای اجتماعی، فرهنگی و حتی اقتصادی فراهم سازد. در حالیکه باید گفت این طرح منجر به خانهنشین کردن بسیاری از زنان توانمند و معتقد شد. بسیاری از زنانی که مخالف کشف حجاب بودند، برای اینکه مجبور به کشف حجاب نشوند در خانههایشان میماندند و چه بسا در میان آنها افراد بسیار توانمندی وجود داشت که به خاطر اعمال قوانین خلاف آزادی بیان و انتخاب نوع پوشش از سوی رضاشاه، بیشتر وقت خود را در خانههایشان سپری میکردند.
گروههایی که موافق کشف حجاب بودند
نخستین کسانی که طرح کشف حجاب را اجرا کردند، مدارس، دانشگاهها، کارکنان دولت و زنان صاحب منصبان سیاسی و نظامی بودند. حکومت شرایط را برای حقوق بگیران خود سخت کرده بود. در آن زمان مراسم و میهمانیهای مختلفی برگزار میشد و رسم بر این بود که حاضرین با همسران خود در این مراسم شرکت کنند. مقامات کشوری و لشکری، روسای ادارات، کارمندان دولتی، مستخدمین شهر، نظامیان و سایر شخصیتهای سیاسی، ملزم به شرکت در مهمانیهایی بودند که برای آنان تدارک دیده شده بود و آنها در صورت عدم شرکت در این مهمانیها مجازات و از شغل خویش برکنار میشدند.4
اگرچه قانون کشف حجاب از سوی رضاشاه اعلام شد و مخالفتهای بسیاری نیز با خود به همراه داشت ولی در این میان، برخی گروهها از این طرح استقبال کردند. نخستین جریانی که از این قانون استقبال کرد، روشنفکران فرنگ رفتهای بودند که به واسطه تحصیل در اروپا با مظاهر تجددخواهی آشنا شده بودند. این گروه در سالیان پیش از اجرای این قانون با برگزاری برخی جلسات و نیز فعالیتهای اجتماعی مختلف، سعی در نشان دادن اهمیت زنان داشتند. این گروه با تأسیس برخی انجمنها و محافل مخصوص زنان به دنبال ترویج اندیشههای غربی و بعضا حتی فمینیستی بودند. از این رو به عنوان نخستین طرفداران قانون کشف حجاب شناخته میشوند.
این گروه به رغم اینکه اغلب تحصیلکرده نیز بودند، همچون رضاشاه بر این باور بودند که نخستین مرحله برای ورود زنان به عرصه اجتماع و فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی، کشف حجاب و مخالفت با سنت است. در واقع از نظر اینان، کشف حجاب عاملی برای متمدن شدن و توسعه کشور خواهد بود. بنابراین رضاشاه پس از بازگشت از ترکیه به حمایت از این زنان پرداخت و ایشان نیز با تمام وجود در جهت خواستهها و نظرات رضاشاه فعالیت میکردند. در این دوره نشریات و روزنامههایی نیز از سوی همین افراد و با حمایت دولت تأسیس شد که عمدتا در راستای مدح و ستایش از رضاشاه فعالیت میکرد. از جمله این نشریات میتوان از «نسوان شرق»، «نورافشان» «دختران ایران» و «عالم نسوان» نام برد.5
علاوه بر این، باید از افرادی همچون شهناز آزاد نام برد که سالها پیش از اعلام این قانون از سوی رضاشاه با انتشار مجله بانوان در تهران، مبلغ کشف حجاب بانوان بود. افرادی دیگری نیز از جمله مستوره افشار، نورالهدی منگنه و هاجر تربیت نیز وجود داشتند که با حمایت رضاشاه به عنوان بازوی تبلیغی شاه در راستای اجرای فرمان خود فعالیت میکردند.
در کنار متجددان فرنگ رفته، بیشترین نقش را سیاسیون رد بالا ایفا کردند. البته باید عنوان کرد که در میان سیاسیون، نقش اصلی بر عهده خانواده سلطنتی بود. پس از خانواده سلطنتی، دیگر زنان و دختران وزرا، نظامیان و کارکنان رده بالا و حتی برخی مقامات رده پایین به عنوان پیشقراولان اجرای این طرح فعالیت میکردند. تفاوت این گروه از مدافعان کشف حجاب با جریان متجدد تحصیلکرده در این بود که زنان اشراف، بدون آگاهی از تبعات آن و بدون اینکه درکی از تجدد و تمدن غرب داشته باشند و فقط برای تظاهر و البته اطاعت از فرمان شاه اقدام به کشف حجاب و طرفداری و تبلیغ این طرح میکردند. در حالی که گروه نخست با اطلاع از عواقب آن و برای ضربه زدن به سنت و باز با تصور اینکه تنها راه نجات و توسعه ایران غربی شدن با تمامی مشخصات فرهنگی و فکری آن است، کشف حجاب را نخستین قدم برای ورود زنان به عرصه اجتماع میپنداشتند.6
در پایان باید گفت به زعم بسیاری از مورخان و سیاستمداران، طرح کشف حجاب رضاشاه بزرگترین اشتباه وی در دوران حکومتش بوده است. در نظر این افراد، این طرح باعث اوج تنفر مردم و به ویژه روحانیت از رضاشاه شده است، زیرا با اجرا شدن این قانون، مقدمات ورود بسیاری دیگر از تفکرات غربی و ضد دینی در ایران باز شد.
عبور و مرور مردم در یکی از خیابانهای تهران و دورنمای بخشی از کوههای برفی البرز در اوایل دوره پهلوی
شماره آرشیو: 10961-3ع
پی نوشت:
1.یرواند آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ترجمه احمد گلمحمدی، تهران، نشر نی، چاپ یازدهم، 1377، ص197-198.
2.مهدی صالح، کشف حجاب، زمینهها، واکنشها و پیامدها، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1384، ص177.
3.همان، ص184-186.
4.روزنامه اطلاعات، سال دهم، شماره 2736، اسفند ماه 1314، ص 3.
5.صدیقه ببران، نشریات ویژه زنان، تهران، انتشارات روشنگران و مطالعات زنان، 1383، ص64-66.
6. مهدی صالح، همان، ص193-195.