برخی از مفسدان اقتصادی در دادگاههای نمایشی محکوم و روانه زندان گشتند و نیز برخی از روحانیون و مبارزان سیاسی که در زندان به سر میبردند آزاد شدند. این تاکتیک در مدت کوتاهی باعث جلب رضایت مردم و آرام شدن اوضاع گشت و با موفقیت پیش رفت؛ اما هنوز مدت زیادی از اجرای آن نگذشته بود که با تظاهرات وسیع مردم، یکی از بزرگترین فجایع تاریخ در میدان شهدای تهران (ژاله سابق) روی داد.
ماههای منتهی به پیروزی انقلاب را میتوان دوران پرتکاپوی مبارزان انقلاب و در رأس آن امام خمینی و نیز تاکتیکهای عجولانه رژیم پهلوی دانست. امام که به راه خود و پیروزی انقلاب مطمئن بود، به خوبی میدانست، رژیم برای فرار از شکست، به هر اقدامی چون سرقت بیتالمال تا آسیب رساندن به اموال عمومی متوسل خواهد شد. از این رو با تیزبینی خاص خود و واقف بودن به مسائل کشور، ضمن صدور بیانیههای مختلف، به مردم هشدار میدادند که در مقابل این موارد آگاه باشند. از جمله این بیانیهها میتوان به بیانیه 9 مادهای ایشان در 25 دی ماه 1357 اشاره نمود که شامل نکات مهم و اساسی در رابطه با اوضاع و تحولات سیاسی کشور است که در ادامه به این موارد و نیز علل طرح آن از سوی ایشان اشاره میگردد.
ماههای نزدیک به انقلاب و تاکتیکهای شاه و رژیم
مقارن با ماهها و روزهای منتهی به پیروزی انقلاب، شاه تاکتیکهای متفاوتی را به عنوان آخرین راهکارهای غلبه بر مبارزین و مخالفان به کار برد. اولین تاکتیک شاه «آشتی ملی» با اعمال برخی اصلاحات نمایشی سیاسی و اقتصادی بود. طی این تاکتیک که تقریباً همزمان با نخستوزیری جعفر شریف امامی به اجرا گذارده شد، برخی از نهادهای دولتی چون ساواک، حزب رستاخیز و... منحل شدند. برخی از مفسدان اقتصادی در دادگاههای نمایشی محکوم و روانه زندان گشتند و نیز برخی از روحانیون و مبارزان سیاسی که در زندان به سر میبردند آزاد شدند. این تاکتیک در مدت کوتاهی باعث جلب رضایت مردم و آرام شدن اوضاع گشت و با موفقیت پیش رفت؛ اما هنوز مدت زیادی از اجرای آن نگذشته بود که «با تظاهرات وسیع مردم، یکی از بزرگترین فجایع تاریخ در میدان شهدای تهران (ژاله سابق) روی داد».1 با متشنج شدن اوضاع و تشکیل اجتماعات و راهپیماییهای عظیم مخالفان، شاه و رژیم به ناکارآمدی این تاکتیک پی برده و شکست خود را بیش از پیش محتوم و نزدیک دیدند. از این رو رژیم در اقداماتی شتابزده، برعکس تاکتیک آشتی ملی، به برخی اقدامات خرابکارانه دست زد. در این شرایط امام در بیانیهای 9 مادهای پیامهایی را به مردم ابلاغ نمودند.
بیانیه 9 مادهای امام: مفاد و علل طرح آن
بیانیه امام در 25 دی ماه 1357 منتشر شد. در ماده اول بیانیه، امام از مردم تهران و شهرستانها درخواست کردند که جلوی قحطی مصنوعی را بگیرند.2 امام با شم و هوش سیاسی خود به خوبی میدانست که رژیم برای حفظ قدرت و در مضیقه گذاشتن ملت دست به هر کاری میزند و چنین اقداماتی از حکومتهای دیکتاتوری چندان بعید نیست، چنانچه طبق برخی از روایات تاریخی، زمانی نیز اتحاد جماهیر شوروی در چنین اقدامی در رابطه با مردم اوکراین باعث ایجاد قحطی و مرگ بسیاری از انسانها شده بود. از این رو امام، در ماده 3 و 4 بیانیه دو راهکار و درخواست را برای مقابله با این مشکل مطرح نمودند. اول آنکه کشاورزان از اقدام برای کشت خصوصاً کشت دیمی غفلت نکنند و دوم اینکه بانکهای اسلامی به کشاورزان به منظور ادامه کشاورزی قرضالحسنه بدهند.
ماده دوم خطاب به ارتش و افسران در رابطه با جلوگیری از اقدام آمریکا در رابطه با سرقت و یا انفجار برخی از مهمات و تجهیزات نظامی کشور بود. آمریکا پیش از این و در طی کنفرانس گوادالوپ به این نتیجه رسیده بودند که شاه دیگر جایی در ایران ندارد. چنانچه سایروس ونس وزیرخارجه آمریکا چند روز پیش از فرار شاه و در کنفرانس گوادلوپ به روزنامهنگاران گفته بود: «شاه در نظر دارد تعطیلات خود را در خارج از ایران بگذراند و دولت ایالات متحده نیز این تصمیم شاه را تأیید میکند. آمریکا احساس میکند که شاه دیگر در آینده ایران نقشی ندارد».3 از این رو آمریکا با تصوراتی چون خطر نفوذ شوروی و اقدام مشترک نظامی با ایران علیه آمریکا، نه تنها به قطع روابط نظامی خود با ایران پرداخت؛ بلکه طبق برخی از خبرهای رسیده درصدد انفجار و یا سرقت تسلیحات نظامی کشور بود که امام در بیانیه خود به این موضوع نیز پرداختند. در ماده 5 موضوع عدم تحویل وجوه عمومی به شاه و بستگان او مطرح میشود. امام در این رابطه فرمودند: به جمیع بانکهای خارجی کشور اعلام میشود که سپردههای شاه و بستگان او و سایر دزدان اموال ملت محروم را... بانکها نباید به آنها تحویل دهند. امام و مردم به خوبی در جریان سرقت اموال و جواهرات کشور بودند که توسط شاه و اطرافیانش صورت میگرفت.
ماده 6 بیانیه امام خطاب به وکلا بود که در آن به وکلای غیرقانونی مجلسین اخطار میشود که از رفتن به مجلسین احتراز کنند و در صورت تخلف، مورد مؤاخذه ملت شریف قرار خواهند گرفت.
سرقت اموال عمومی
به هر اندازه که مسیر مبارزات مردمی به روزهای پیروزی خود منتهی میشد، شاه و رژیم نیز به شکست خود و کنارهگیری از قدرت واقف میشدند. از این رو رژیم در کنار توسل به برخی اقدامات عجولانه جهت حفظ قدرت، به تاراج و تخریب اموال عمومی دست میزد. عباس میلانی در این رابطه مینویسد: «دو روز قبل از سفر، در 14 ژانویه (24 دی) چهارده بسته بزرگ، پر از متعلقات شاه و خاندان سلطنتی، به فرودگاه برده شده بود. اندازه این 14 بسته در حدی بود که عملاً یکی از دو هواپیمایی را که قرار بود شاه و همراهانش را به خارج ببرد، پر میکرد».4 میلانی در ادامه مینویسد: «چند روز قبل، هواپیمای اختصاصی کوچکی، الیاسی، یکی از خدمتکاران معتمد شاه را به ژنو برده برود. الیاسی اوراق بهادر و دیگر اسناد ارزشمند شاه را بههمراه خود به سوئیس برد. چند و چون این پرواز یکسره محرمانه نگه داشته شد. محتویات آنچه الیاسی به سوئیس برد نیز روشن نیست».5 پیش از آن نیز خبری منتشر شده بود مبنی بر آنکه «کارکنان بانک مرکزی اسامی 175 نفر را منتشر کرده است که ظرف دو ماه شهریور و مهر 57 یعنی در زمان دولت شریف امامی معادل 13 میلیارد تومان ارز خارج کردهاند».6 این خبر گرچه در ابتدا تکذیب شد؛ اما به زودی صحت آن تأیید شد. شاه و رژیم که امید چندانی به حفظ قدرت نداشتند، تلاش نمودند با خارج کردن بخشی از ثروت ملی، از کشور فرار کنند که این موضوع از چشم امام به دور نمانده و یکی از محورهای هشداردهنده ایشان در بیانیه بود.
ماده ششم بیانیه امام خطاب به وکلا بود که در آن به وکلای غیرقانونی مجلسین اخطار میشود که از رفتن به مجلسین احتراز کنند و در صورت تخلف، مورد مؤاخذه ملت شریف قرار خواهند گرفت. همه و بهخصوص امام میدانستند که پارلمان گرچه ظاهراً به صورت مستقل عمل مینمود اما شخص شاه در انتخاب افراد و سیاستهای اتخاذی آن کاملاً احاطه داشت. شاید جمله معروف فردوست که در خاطراتش بیان شده به خوبی گویای این موضوع باشد: «در زمان نخستوزیری اسدالله علم، محمدرضاشاه دستور داد که با علم و منصور یک کمیسیون 3 نفره برای انتخابات نمایندگان مجلس تشکیل دهم... هر روز منصور با یک کیف پر از اسامی به آنجا میآمد... و علم هر کدام را میخواست تأیید میکرد و آنها سر از صندوق آراء در میآوردند».7 به طور کلی مجلس و نمایندگان آن به خصوص بعد از کودتای 28 مرداد 1332، اقتدار نیمبند خود را به طور کامل از دست داده بود و «به یکی از مجاری اعمال قدرت شاه بدل شده و مادون نهاد سلطنت و قوه مجریه قرار گرفته بود. درواقع مجلس ماهیت اصلی خود را در امر دخالت مردم در امور سیاسی از دست داده بود و اساساً مشروعیتی نداشت»،8 از این رو امام در این ماده نمایندگان را از رفتن به مجلس منع میکند.
توصیه به ادامه تظاهرات و شعارهای ضد رژیم
توصیه به تظاهرات، ماده هفتم بیانیه امام است که در آن مردم و به خصوص دانشجویان به ادامه مبارزه و شعار علیه رژیم شاه تشویق میشوند. این تاکتیک امام نه تنها خط بطلانی بر گمان نادرست مصالحهپذیری ایشان با رژیم شاه بود؛ بلکه باعث تداوم مبارزات مردم و شکلگیری تجمع اعتراضآمیز مردم در 29 دی 57 گردید. در این تجمع اعتراضآمیز و سرنوشتساز، «حدود دو میلیون نفر تجمع کردند و در قطعنامهای ده موردی، ضمن مخالفت با دولت بختیار و غیر قانونی دانستن آن، خواهان تشکیل جمهوری اسلامی به رهبری امام خمینی شدند».9
کنارهگیری از شورای سلطنتی و تشکیل شورای انقلاب
شورای سلطنتی نهادی بود که به پیشنهاد امینی و برای اداره موقت کشور بعد از خروج شاه مطرح شد. «محمدرضا شاه وقتی از همه جا مأیوس بود و سقوط خود را حتمی میدید، متوسل به اختیارات قانونی مندرج در قانون اساسی گشت، راه نجاتی میخواست؛ سعی داشت خروج خودش را از مملکت که در واقع اخراج اجباری بود در قالب نوعی ضرورت شخصی درآورد و آن را به معالجه و استراحت تبدیل سازد»10. از این رو شورای سلطنتی را راهحلی فوری برای این موضوع دید. پیشنهاد تشکیل شورای سلطنتی گرچه در ابتدا با مخالفت شاه مواجه گشت؛ اما با اوج گرفتن تظاهرات، شاه بهناچار با آن موافقت نمود و این شورا با حضور عدهای از افراد چون بختیار تشکیل شد که در نهایت با بیانیه امام که در روز 25 دی و بیانیه دیگری که در فردای آن روز منتشر شد، منحل گشت. امام ضمن غیرقانونی خواندن این نهاد، در ماده آخر بیانیه خود اعلام کردند اعضای شورای انقلاب اسلامی در داخل کشور هستند و بهزودی معرفی خواهند شد.
سخن پایانی
بیانیه 9 مادهای امام حاکی از آگاهی و اشراف کامل ایشان بر امور سیاسی کشور و در پیش گرفتن سیاست عدم سازش با رژیم است. این موضوع میتواند بیانگر این نکته باشد که ایشان رژیم شاه را نامشروع و غیرقانونی دانسته و از پیروزی ملت بر رژیم پهلوی آگاه بوده است. به همین دلیل با بیانیههای متعدد خود از جمله بیانیه 9 مادهای که خطاب به قشرهای مختلف مردم بود، همواره بر مشی مبارزاتی خود و تداوم مبارزات مردمی تأکید میکردند.
جلوهای از انقلاب اسلامی در سال 57
پی نوشت:
1.سیدجلالالدین مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1391، چاپ هفدهم، ص 350.
2.امام خمینی، صحیفه امام، جلد 5، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)، ص 478- 479.
3.عبدالرضا هوشنگ مهدوی، سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی، تهران، نشر البرز، 1394، چاپ یازدهم، ص 459.
4.عباس میلانی، نگاهی به شاه، تورنتو، پرشین سیرکل، 1392، ص 509.
5.میلانی، همان، ص 509.
6.مدنی، همان، 2 409.
7.حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، جستارهایی از تاریخ معاصر ایران، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، انتشارات اطلاعات، 1371، چاپ چهارم، ص 257.
8.علیرضا ازغندی، نخبگان سیاسی ایران بین دو انقلاب، تهران، نشر قومس، 1385، چاپ سوم، ص 133.
9.باقر عاقلی، شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، تهران، ج 1، گفتار و علمی، 1380، ص 292.
10.مدنی، همان، ص 317.