گستره نفوذ امراض گاوی فقط به مناطق مرکزی ایران محدود نگردید، بلکه از همان اواسط تابستان 1303ش، به برخی نقاط شمالی کشور مانند آستارا هم سرایت نمود و طی چند ماه، تا پایان سال یادشده، در نقاط مختلف گیلان گسترش پیدا کرد. افزون بر این، گزارشی مبنی بر شیوع گاومیری در آذربایجان شرقی و غربی نیز به پایتخت ارسال گردید...
مصائب و دشواریهای عامّه مردم در نقاط مختلف ایران، طی تاریخ، بهویژه تا قبل از دوره مدرن، نه تنها کمرنگ نبوده، بلکه مطابق مطالب موجود در منابع تاریخی و شواهد و قراین مبتنی بر آن منابع، حتی پررنگ و برجسته به نظر میرسد. این آلام و رنجها بعضاً نشأتگرفته از بلایایی بود که مستقیماً منشأ انسانی داشت؛ مانند جنگهای پردامنه و هولناک، اجحافات حکومتها، و تعدّی قشرهای فرادست جامعه، یا در زمره بلایای طبیعی مثل زلزله، خشکسالی و سیل محسوب میشد. هر یک از اینها، پیامدهای بسیار مخربی بر معیشت و زیست مردم این سرزمین داشت. البته در کنار این دو، برخی بلایای طبیعی نیز پدیدار میشد که بهطور غیرمستقیم، ناشی از عملکردهای انسانی بودند، همانند شیوع بیماریهای فراگیر و مهلک، که تعداد آن نیز در طول تاریخ ایران قابل ملاحظه بوده است. در این مقاله، به یک قِسم از این نوع بلایا، که البته به شیوع مرض در بین حیوانات اهلی در مقطعی از تاریخ معاصر مربوط بوده و نتایج زیانباری برای بخش قابل توجّهی ار مردم ایران داشته است، اشاره میکنیم.
پیدایش این بیماری دامی طی دوره موردنظر، گویا به اواخر بهار 1303ش برمیگردد؛ زمانی که در برخی مناطق مرکزی ایران، به عبارتی دقیقتر، نواحی تفرش و اراک کنونی، مطالبی دالِّ بر مرگومیر گاوها گزارش شد،1 البته مقارن با همان برهه زمانی، این معضل، گریبان ساکنین قم و نواحی اطراف آن را نیز گرفته بود، بهطوریکه برخی زارعان قمی در نامهای به مجلس شورای ملّی، وضعیت اسفناک خود را نتیجه رواج آفت محصول کشاورزی و همچنین تلفات دامهای اهلی خود ابراز داشته، از مسئولان کشور تقاضا نمودند به این معضل توجّه نمایند.2 بااینحال، تشدید و گسترش این پدیده ناخوشایند، از مرداد همان سال بوده است، چنانکه به سرعت، نواحی قزوین، تهران و مناطق اطراف آن مانند بومهن، دماوند و ورامین3 را درنَوَردید.
میزان تلفات گاوها به حدّی بود که نماینده قزوین در مجلس ملّی پنجم (محمدعلی الموتی) نامهای به رئیس وقتِ مجلس، میرزاحسینخان پیرنیا نوشته و با متذکّر شدنِ وخامت اوضاع، تقاضای رسیدگی از سوی مسئولان امر نمود.4 همچنین بنابر خبری در همان مقطع زمانی، «شکایات واصله به مرکز مشعر است که مرض گاومیری در بلوکات قزوین و خمسه و شهریار و غیره رو به إشتداد گذارده، هرگاه اقدامات لازمه برای جلوگیری از مرض مزبور جدّاً به عمل نیاید، در آتیه نزدیکی در صفحات مزبور یک فرد گاو پیدا نخواهد شد».5 با گذشتِ زمان، بهتدریج، بر دامنه نفوذ و وخامتِ اوضاع در زمینه یادشده افزوده گردید: «چندی است مرض گاومیری در اغلب نقاط ایران مخصوصاً قزوین، زنجان، همدان و اطراف تهران و غیره شیوع پیدا کرده و تلفات زیادی وارد آورده است».6 بنابر گزارشی، در نواحی اطراف «زاویه مقدسه حضرت عبدالعظیم»، طی چند روز، 180 رأس گاو به خاطر طاعون گاوی تلف شدند.7 گویا این شرایط بحرانی، تا ماهها بعد، در نواحی حومه پایتخت و شهرهای اطرافش استمرار یافت،8 و ظاهراً تلفات ناشی از آن نیز چشمگیر بود؛ بهطوریکه بعضاً انتقاد توأم با مطایبه و طنز برخی نشریات فکاهی، نسبت به توجه کافی نکردن مسئولان مملکتی به این موضوع را هم برمیانگیخت:
«بعد از وصول جراید طهران به برزخ و اطلاع یافتن گاوها از تصمیم فواید عامه که سیهزار تومان مخارج جلوگیری از مُردن آنها پیشبینی کرده، خوشوقت شده و چون میدانستند از نژاد آنها در اطراف طهران کسی باقی نمانده و همه مردهاند، تلگرافاً به پاس حقشناسی و ترحّم استدعا کردهاند این پول بین دهاقین و صاحبان آنها تقسیم شود».9
گستره نفوذ امراض گاوی فقط به مناطق مرکزی ایران محدود نگردید، بلکه از همان اواسط تابستان 1303ش، به برخی نقاط شمالی کشور مانند آستارا هم سرایت نمود10 و طی چند ماه، تا پایان سال یادشده، در نقاط مختلف گیلان گسترش پیدا کرد.11 افزون بر این، گزارشی مبنی بر شیوع گاومیری در آذربایجان شرقی و غربی نیز به پایتخت ارسال گردید،12 چنانکه در تلگرافی از پایتخت ایران به آذربایجان، که کارگزاران دولتیِ این قسمت از ایران، مورد خطاب واقع شده بودند، از آنان خواسته شد تا برای جلوگیری از شیوع مرض گاومیری در منطقه سراب، با مأموران ارسالیِ بهداشت، همکاری لازمه را بنمایند.13 علیرغم این، حتی برخی نواحی جنوبی ایران نیز از خسارات ناشی از این پدیده مُهلک در امان نماندند، همانطورکه گزارشها حاکی از بروز این آفت حیوانی در میان دامهای ایلات قشقایی فارس بود،14 گرچه به نظر نمیرسد شدتِ آن همانند مناطق نیمه شمالی ایران بوده باشد.
تلفات ناشی از طاعون گاوی چشمگیر بود؛ بهطوریکه بعضاً انتقاد توأم با طنز برخی نشریات فکاهی را هم برمیانگیخت: «بعد از وصول جراید طهران به برزخ و اطلاع یافتن گاوها از تصمیم فواید عامه که سیهزار تومان مخارج جلوگیری از مُردن آنها پیشبینی کرده، خوشوقت شده و چون میدانستند از نژاد آنها در اطراف طهران کسی باقی نمانده و همه مردهاند تلگرافاً به پاس حقشناسی و ترحّم استدعا کردهاند این پول بین دهاقین و صاحبان آنها تقسیم شود».
درحالیکه گاومیری نقاط متعدّدی از نواحی مرکزی ایران بهخصوص اطراف پایتخت، قسمتی از شمال کشور، یعنی گیلان، و همچنین نواحی قابلتوجّهی از شمال غربی را فراگرفته بود و به صورت کموبیش تا پایان سال 1303ش تداوم پیدا نمود، با ورود به سال 1304ش، بر میزان شدت و گسترش نفوذ این روندِ نامیمون برای توده مردم افزوده شد. علاوه بر تشدید مجددِ گاومیری در مناطق شرقی تهران از جمله خوار15 (گرمسار کنونی)، اهالیِ منطقه غرب مازندران، یعنی تنکابن نیز با این پدیده ناخوشایند دست به گریبان شدند: «راپرت واصله از تنکابن حاکی است مرض گاومیری رو بهشدت گذاشته اهالی و رعایا بسیار متوحّش میباشند و تقاضای اقدام عاجلی نمودهاند»،16 افزون بر این، حتی قسمتهایی از استان فارس را نیز دربر گرفته، چنانکه بنابر اظهار یکی از نمایندگان آن منطقه در مجلس ملّی، «آتشی» در آنجا برپا کرده بود.17 همچنین سمنان و نواحی اطراف آن که تاکنون معضل جدّی در این زمینه نداشتند، از همان آغاز سال 1304ش، بهطور محسوس با این چالش روبهرو شدند.18 میزان شدتِ این معضل در نواحی شرقی پایتخت و اطراف سمنان به اندازهای بود که حتی نماینده وقتِ دامغان و سمنان در مجلس پنجم شورای ملی را نیز به واکنش واداشت. او در سخنانش در صحن مجلس، خواستار رسیدگی جدّی و فوری به این موضوع شد: «چند سال است که در مملکت ایران مرض گاومیری پیدا شده و در اطراف مملکت خسارات زیادی به فلاحت وارد آورد. اخیراً در مرکز هم شیوع پیدا کرد حالا این مرض سرایت کرده به حدود شرقی و گاوهای ورامین و خوار را مبتلا کرد و به گاوهای سمنان و حدود سمنان هم سرایت کرد و اگر از طرف دولت جدّاً وسایل جلوگیری آن فراهم نشود، کمکم به طرف خراسان هم خواهد رفت و یکی از عوامل مهم زراعت که منبع عایدی این مملکت است از بین خواهد رفت».19
علاوه بر نقاط یادشده، از این زمان، برخی نقاط آذربایجان که تاکنون، از آثار مخرّب این آفت مصون مانده بودند، به آن مبتلا گردیده، طوریکه گزارشهای شیوع گاومیری در میان احشام قراچهداغ (تقریباً منطقه کلیبر کنونی) و اردبیل20 مؤیّد این نکته است. بهعلاوه، در اردیبهشت همین سال، خبری مبنی بر شیوع گاومیری در شرق ایران، یعنی خواف و بعضی نقاط سرحدّی خراسان ارائه گردید.21 همین رویداد در بندر پهلوی (انزلی) هم گزارش شد،22 همچنانکه گسترش و شدتِ مرض حیوانیِ موردنظر، در جنوب آذربایجان شرقی بهویژه مراغه و اطراف آن نیز تلفاتی وارد نمود «و سکته بزرگی به فلاحت میزند».23 از اوایل تابستان 1304ش، ساکنان مازندران نیز کاملاً درگیر این روندِ مرگومیر گاوها شدند.24 بروزِ آفت دامیِ موردنظر در این قسمت از شمال کشور، بدینخاطر اهمیت داشت که مازندران به مثابه یکی از مراکز برجسته اقتصاد زراعیِ ایران، کثرت گاو نه تنها از بُعد اقتصاد دامپروری بلکه به عنوان یک ابزار کشاورزیِ تأثیرگذار، نقش حیاتی در اقتصاد مردم این منطقه و حتی تأمین مواد غذایی پایتخت ایران داشت، چنانکه براساسِ اظهار رضاشاه پهلوی طی سفرش به مازندران در سال 1305ش «...نه تنها از حیث فلاحت به خود ایالت مزبور صدمه وارد گردیده، بلکه قسمت اعظم لبنیات تهران نیز که از مازندران حمل میشده، از میان رفته و این مالالتّجاره داخلی نقصان کلّی پذیرفته است».25
درحالیکه مناطق مرکزی ایران طی این مقطعِ زمانی (ماههای میانیِ سال 1304ش) تا حدود زیادی از زیر فشار ناشی از گاومیری رها شده بودند، در همین زمان، مردم نواحی شمالی کشور، همچنین قسمتی از شمال شرقی، بهعلاوه برخی مناطق غربی ایران گرفتار این معضل بودند. گزارشهایی از بروز و گسترش گاومیری در گروس (بیجار کنونی) واقع در کردستان،26 اردبیل،27 و حتی بجنورد در شمال خراسان 28حکایت از شرایط بغرنجِ در آن مناطق ایران داشت. اما مخربترین پیامدِ گاومیری، در مناطق شمالی ایران، بهخصوص مازندران پدیدار گردید، جایی که ساکنان نواحی مختلفِ آن، بهطور متناوب تا پایان سال 1304ش، گرفتارِ این آفت دامی شد. براساسِ گزارشهای مورخِ اوایل شهریور، گاومیری در غرب مازندران به اوج رسیده، ساکنان آنجا متحمّل خسارات زیادی گردیدند.29 اندکی بعد، اهالی نواحی مرکزی آن نیز درگیرِ این چالش سخت شدند.30 اوضاع روزبهروز بیشتر رو به وخامت میرفت، طوریکه براساس خبری مربوط به اواخر آبانماه، «اطّلاعات واصله از نقاط مازندران حاکی است مرض گاومیری شیوع کاملی یافته خسارات زیادی به اهالی وارد آمده از اداره صحیحه و فواید عامه تقاضا نمودهاند زودتر اقدام عاجل به عمل آید که از خسارات اهالی جلوگیری شود».31 در گیلان نیز مقارن اواسط سال 1304ش، معضل گاومیری وجود داشت، بااینحال، به خاطر اقدامات سریع در راستای جلوگیری از گسترش و تشدیدِ آن، این بیماری، تا اندازه زیادی در اواخر پاییز تخفیف پیدا کرد،32 اگرچه در مناطقی مانند لشتنشاء، نفوذ این آفت دامی همچنان پُررنگ به نظر میرسید.33 مقارن اواخر پاییز 1304ش، روایتها حاکی از شیوع و گسترش تدریجیِ امراض گاوی در قسمتی از آذربایجان غربی بهویژه منطقه خوی و حوالی آن، و همچنین مناطق زرندیه و ساوه بود.34
وضعیت نامساعدِ مرتبط با امراض و تلفات گاوها، در نواحی متعدّدی از قسمتهای شمالی، مرکزی و شمال غربی ایران، طی ماههای پایانی سال 1304ش تداوم پیدا نمود. بااینحال، شدتِ آن در نقاط گوناگون و در مقاطع زمانی متفاوت، در نوَسان بود. در شمال ایران، حکومت ایالتی مازندران به وزارت داخله گزارش نمود که در نتیجه بروز مرض گاومیری، «رعایا از پرداخت عشریه عاجز شدهاند».35 اخبار منتشره در بهمنماه، دالِّ بر تداوم گاومیری در مناطق متعدّدِ نیمه شمالی ایران بود. در اوایل بهمن، شیوع مریضی و تلفات گاوها در «رباط کریم، کرج، کلات، ساری، خوی، تنکابن و سنگسر» گزارش گردید.36 در همین برهه زمانی، به رخنه شدیدِ طاعون گاوی در تمام نقاط مازندران اشاره شده، و از تلف شدنِ بیش از چهارهزار رأس گاو طی مدت کمتر از یک ماه در آنجا صحبت به میان آمده است و اینکه علیرغم اعزام دو نفر بیطار (دامپزشک) همراه هشتصد عدد سرم ضد طاعون گاوی به آنجا، اما فعالیتهای آنان تا آن زمان، نتیجهای دربر نداشت.37
در مناطق مرکزی ایران، اخباری مبنی بر گاومیری در حوالی کاشان منتشر گردید.38 طی همان برهه زمانی، مردم مناطق محلّات و دلیجان نیز با این پدیده ناخوشایند دست به گریبان بودند، اهالیِ مناطق یادشده، و البته نقاطی مانند قزوین و حومه شمالی آن، از اوایل فصل زمستان، درگیرِ این معضل شده، خسارت قابلملاحظهای را متحمّل گردیدند، و درحالیکه در راستای جلوگیری از گسترش بیش از پیشِ این آفت دامی از مقامات حکومت درخواست مساعدت کردند، چنین پاسخی دریافت نمودند: «موسسه دفع آفات حیوانی فعلاً به اندازهای وسعت نیافته که عملیات مزبور در آن نقاط نیز بسط یابد و مأمورین و متخصصین موسسه اغلب در قسمتهای گیلان و مازندران مشغول به کار هستند».39 با تداوم و تشدید گاومیری و خسارات سنگینِ ناشی از آن به مردم قزوین، نماینده این شهرستان در مجلس، بار دیگر، مستقیماً به رئیس مجلس ملّی نامه نوشت و از بیتوجهی مسئولان دولتی به این امر ابراز نارضایتی نمود و خواستار پیگیری ماجرا از سوی مجلس گردید. رئیس وقتِ مجلس، یعنی پیرنیا هم موضوع را به وزارت فلاحت، تجارت و فواید عامه گزارش داد و خواهان رسیدگی به این مسئله شد.40 در سویی دیگر از کشور یعنی در نواحی شمال غربی ایران نیز وضعیت در ماههای پایانی سال 1304ش اسفناک به نظر میرسید، چنانکه موج دیگری از گاومیری، آذربایجان را فرا گرفت و مردم آن قسمت از ایرانزمین را در وضعیت دشواری قرار داد؛41 ازاینرو، کارگزاران کشوری، در راستای مقابله با این اوضاع بغرنج، به تکاپو افتادند: «نظر به شیوع گاومیری در حوالی آذربایجان روز شنبه از طرف وزارت فواید عامه به آقای حامدی، مأمور اعزامی به رشت، دستور داده شد که به مازندران حرکت نموده پس از یک هفته توقف و اقدام در جلوگیری از امراض حیوانی آن حدود، از راه تفلیس به اتّفاق دو نفر از متخصصین دیگر به آذربایجان عزیمت نموده، شعبه دفع آفات را در آذربایجان تأسیس کنند».42
گیلان یکی از مناطقی بود که از پدیده گاومیری اواخر دوره قاجاریه در امان نماند
شماره آرشیو: 4641-3ع
پی نوشت:
1. آرشیو اسناد کتابخانه مجلس، شماره بازیابی 10/1/23/128/5.
2. همان، شمارههای بازیابی13/1/22/127/5؛ 22/1/22/127/5.
3. بنگرید به: آرشیو اسناد موسسه مطالعات تاریخ معاصر، شماره راهنما 17-269-3م؛ مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره 5، جلسه 58، 24 سنبله 1303ش.
4. بنگرید به: آرشیو اسناد کتابخانه مجلس، بازیابی 53/1/28/137/5.
5. روزنامه ستاره ایران، 1303ش، ش 9، ص 2.
6. همان، ش 17، ص 1.
7. همان، ش 25، ص 1.
8. روزنامه شفق سرخ، 1303ش، ش 307، ص 1.
9. مجله ناهید، 1303ش، ش 37، ص 6.
10. روزنامه ستاره ایران، 1303ش، ش 15، ص 2.
11. آرشیو اسناد موسسه مطالعات تاریخ معاصر، شماره راهنما 33-269-3م.
12. آرشیو اسناد ملی ایران، شناسه سند 28854/240.
13. همان، شناسه سند5757/296.
14. آرشیو اسناد موسسه مطالعات تاریخ معاصر، شماره راهنما 321-2177-12م.
15. روزنامه شفق سرخ، 1304، ش 324، ص 2.
16. همان، ش 321، ص 2.
17. مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره 5، جلسه 155، اردیبهشت 1304.
18. روزنامه شفق سرخ، ش 318، ص 2.
19. مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره 5، جلسه 155، اردیبهشت 1304.
20. آرشیو اسناد ملی ایران، شناسه سند 8161/290.
21. روزنامه شفق سرخ، 1304، ش 338، ص 2.
22. همان، ش 340، ص 2.
23. همان، ش 346، ص 2.
24. همان، ش 359،ص 2.
25. رضاشاه پهلوی، سفرنامه مازندران، بیجا: مرکز پژوهش و نشر فرهنگ سیاسی دوران پهلوی، 2536، ص 45.
26. روزنامه شفق سرخ، 1304، ش 370، ص 2.
27. همان، ش 369، ص 2.
28. همان، ش 386، ص 2.
29. همان، ش 370، ص 2.
30. همان، ش 391، ص 2.
31. همان، ش 401، ص 2.
32. همان، ش 405، ص 2.
33. همان، ش 402، ص 2.
34. همان، ش 405، ص 2.
35. همان، ش 431، ص 2.
36. همان، ش 440، ص 2.
37. همانجا.
38. آرشیو اسناد ملی ایران، شناسه سند 7715/290.
39. روزنامه شفق سرخ، 1304، ش 428، ص 2.
40. آرشیو اسناد کتابخانه مجلس، شماره بازیابی،210/1/28/138/5.
41. روزنامه شفق سرخ، 1304، ش 431، ص 2.
42. همان، ش 451، ص 3.