کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

نقش بازرگان و نهضت آزادی در قیام 15خرداد 42

8 بهمن 1396 ساعت 18:00

در بخش دیگری از مدخل، بعد از مرور حوادث بعد از سخنرانی امام خمینی(ره) در روز 13خرداد 42، از نهضت آزادی به رهبری مهندس بازرگان به عنوان یکی از جریان‌های سیاسی حامی قیام 15خرداد نام برده شده و چنین آمده است: «سخنرانی آیت‌الله خمینی در 13خرداد 1342، مصادف با عاشورای حسینی، به عنوان نقطه عطف مخالفت علنی وی با رژیم پهلوی و سرآغاز قیام 15خرداد است. ... وی در این سخنرانی اثرگذار، مردم را به مقابله با ظلم تهییج نمود. بسیاری از احزاب سیاسی نیز همچون نهضت آزادی، به رهبری مهندس بازرگان، در حمایت از این دعوت، به مردم پیوستند.» (مدخل خمینی، ص 672)


در بخش دیگری از مدخل، بعد از مرور حوادث بعد از سخنرانی امام خمینی(ره) در روز 13خرداد 42، از نهضت آزادی به رهبری مهندس بازرگان به عنوان یکی از جریان‌های سیاسی حامی قیام 15خرداد نام برده شده و چنین آمده است: «سخنرانی آیت‌الله خمینی در 13خرداد 1342، مصادف با عاشورای حسینی، به عنوان نقطه عطف مخالفت علنی وی با رژیم پهلوی و سرآغاز قیام 15خرداد است. ... وی در این سخنرانی اثرگذار، مردم را به مقابله با ظلم تهییج نمود. بسیاری از احزاب سیاسی نیز همچون نهضت آزادی، به رهبری مهندس بازرگان، در حمایت از این دعوت، به مردم پیوستند.» (مدخل خمینی، ص 672)

در مورد این ادعا لازم به یادآوری است که اولاً نویسنده ابتدا مدعی می‌شود که «بسیاری از احزاب سیاسی» به دعوت امام لبیک گفته‌اند و به مردم پیوسته‌اند و در ادامه به نهضت آزادی به عنوان نمونه‌ای از آن بسیار اشاره می‌کند. این هر دو بخش از مدعای وی قابل خدشه است؛ طبق مستندات موجود، اتفاقاً اکثریت احزاب سیاسی -قریب به اتفاق- این قیام مردمی را حرکتی ارتجاعی و کور معرفی کردند که در مقابله با اصلاحات شاهانه قرار گرفته است! و از این حیث، نه تنها به جمع حامیان آن نپیوستند، که در تقابل با آن قرار گرفتند، به‌گونه‌ای که نام احزاب چپ و راست از حزب توده تا جبهه ملی، در جمع مخالفان قیام 15خرداد به چشم می‌خورد. ثانیاً با توجه به آنکه سران نهضت آزادی در آن مقطع در زندان به سر می‌برده‌اند، اعضای نهضت آزادی به رهبری مهندس بازرگان چگونه به دعوت امام لبیک گفته و به مردم پیوسته است؟ اگر مراد نویسنده اعلامیه مشهور منتسب به نهضت آزادی با عنوان «دیکتاتور خون می‌ریزد» باشد، نیز گفتنی‌هایی پیرامون آن وجود دارد: نخست آنکه با توجه به زندانی بودن سران نهضت آزادی در هنگام صدور این اعلامیه، متن آن توسط برخی از نیروهای جوان‌تر فعال در این تشکل سیاسی تهیه شده است. دوم اینکه، این بیانیه توسط برخی از سران نهضت تکذیب شده است و از این نظر، سند دیگری مبنی بر حمایت نهضت آزادی از قیام 15 خرداد در دست نیست که قابل استفاده در اثبات مدعای نویسنده باشد.

از همه مهم‌تر آنکه به روایت عباس شیبانی، سران نهضت آزادی و رهبران نهضت مقاومت ملی -مجموعه نیروهای ملی و مذهبی- همگام با مخالفان قیام 15خرداد، آن را حرکتی چاله میدانی معرفی می‌کرده‌اند! و بدیهی است که چنین افرادی را نمی‌توان در شمار حامیان قیام به حساب آورد.1

دکتر عباس شیبانی از اعضای جبهه مقاومت ملی، عضو هیئت مؤسس و از اعضای شورای مرکزی نهضت آزادی و همچنین مسئول کمیته دانشجویی نهضت آزادی ایران، در مورد واکنش اعضای جبهه ملی و نهضت آزادی نسبت به واقعه 15خرداد 42، نظرات جالبی را مطرح کرده است. وی که در هنگامه قیام 15خرداد به همراه شماری از اعضای جبهه ملی -مانند اللهیار صالح- و برخی از اعضای نهضت آزادی -مانند بازرگان و...- در زندان بوده است، روایت‌های معناداری از مشاهدات خود در این دوره مهم از تاریخ انقلاب را مطرح کرده است. به نظر شیبانی، نهضت آزادی پس از انشعاب از جبهه مقاومت ملی، با هدف مبارزات پارلمانی تأسیس شده و پس از تأسیس با اقبال مردمی مواجه نشده است:
«ما در نهضت مقاومت بارها بحث کردیم که جمع بشیم و حزبی درست کنیم، تا فعالیت مثلا انتخاباتی بکنیم. تصورمان این بود ولی موقعی که آمدیم، نتوانستیم. اقبال مردم هم به ما جلب نشد! یعنی نه مردم جذب ما شدند، نه رژیم اجازه مبارزه پارلمانی را می‌داد! همه اعضای مرکزی نهضت هم همفکر و محکم نبودند».2

روایت خواندنی عباس شیبانی از نوعِ موضع‌گیری مدعیان مبارزات ملی مردمی، پس از حادثه 15 خرداد، بسیار جالب توجه است. او که به عنوان شخصیتی ملی و مذهبی در قبال این کشتار به اعتراض می‌پردازد، با واکنش منفی همراهانش مواجه می‌شود که اتفاقاً تمام حیثیت اجتماعی خود را در مبارزه با رژیم شاه به دست آورده‌اند و به عنوان مجرم سیاسی، محبوس هستند. اعضای جبهه ملی به همراه برخی از اعضای نهضت آزادی، در برخورد با این اقلیتِ معترض به 15خرداد با ساواک همراه و هم‌قدم می‌شوند. عباس شیبانی روزهای پس از قیام 15 خرداد را چنین روایت می‌کند:
«[در نهضت 15خرداد] من زندان بودم که معلوم شد کشتار کرده‌اند. ما فردایش در زندان اعلام روزه کردیم. ولی جبهه ملی‌ها و چپی‌ها همراهی نکردند. ملّیّون  و بعضی از نهضتی‌ها هم همراهی با ما نکردند. ساواک هم ما را که روزه بودیم به زور چایی خوراند که نگوییم ما روزه‌ایم. جبهه ملی و بعضی اعضای نهضت آزادی، صریحاً مخالف بودن که از 15خرداد حمایت بکنیم! ما آن را یک قیام مردمی می‌دانستیم ولی آنها می‌گفتند که یک عده نادان و چاله میدانی و فلان، علیه اصلاحاتِ شاه و آمریکا شورش کرده‌اند!»3

«نوعی همراهی با اصلاحات ارضی شاه و آمریکا، از این اظهار نظر مشاهده می‌شود؛ وقتی می‌گویند عده‌ای نادان و چاله میدانی علیه اصلاحات شاه... نشان می‌دهد که آن اصلاحات از نظر آنها مورد تأیید «داناها» و «غیر چاله میدانی‌ها» (متمدن‌ها، متجددها، و...) قرار دارد. لذا در هنگام اجرای این اصلاحات شاهانه و رفراندوم، شعار این گروه‌ها «اصلاحات آری، دیکتاتوری نه» بود، که در واقع به این اصلاحات رأی مثبت دادند و تنها از دیکتاتوری گله‌مند بودند».4

در تحلیل چرایی نوع موضع‌گیری منفی نسبت به قیام 15خرداد، حداقل سه دلیل از روایت شیبانی قابل برداشت است؛ عدم آشنایی با اندیشه‌های مبارزاتی امام و ماهیت قیام 15خرداد. عدم هم‌فکری و همگامی اعضای نهضت آزادی و جبهه ملی در مواجهه با اقدامات انقلابی امام و قیام 15خرداد -که ریشه در اختلاف مبنایی در اندیشه و روش مبارزاتی دارد5-، و دیگر پنهان‌کاری در بیان عقاید واقعی که نشانگر نوعی نفاق طولانی مدت است. وی در این مورد می‌گوید: «ما در زندان با ایده‌های امام به تدریج آشنا شدیم. و عکس‌العمل همه ما در برابر ایشان و حرکت 15 خرداد، یکسان نبود. البته اختلاف‌ها بیشتر پس از انقلاب اتفاق افتاد یا آشکار شد».6

دستگیری آیت‌الله طالقانی و مهندس بازرگان پس از قیام 15خرداد
در بخش دیگری از مدخل، ضمن پرداختن به دستگیری آقایان طالقانی و بازرگان، به حمایت امام از ایشان اشاره شده است: «در تیرماه 1343 آیت‌الله طالقانی و مهندس مهدی بازرگان از مؤسسین نهضت آزادی ایران به جرم حمایت از آیت‌الله خمینی و قیام 15خرداد محاکمه، و به زندان‌های طویل‌المدت محکوم شدند. امام خمینی پس از آزادی از حصر در 18فروردین 1343 اعتراض شدید نسبت به رأی دادگاه نظامی رژیم، طی بیانیه‌ای هشدار داد: «رای دهندگان باید منتظر سرنوشت سختی باشند»». (مدخل خمینی، ص673)

پیرامون متن فوق نکاتی قابل ذکر است که در ادامه می‌آید:
1. تاریخ دستگیری آقایان طالقانی و بازرگان اشتباه درج شده است که این اشتباه نیز ناشی از اشتباه کتاب حدیث بیداری است. اگر این بزرگواران در حمایت از قیام 15خرداد 42 دستگیر شده‌اند، و اگر امام در تاریخ 18فرودین 43 به حکم حبس ایشان واکنش نشان داده‌اند، تاریخ تیرماه 43 به هیچ وجه درست نخواهد بود؛ زیرا لازمه سخن نویسنده آن خواهد بود که امام حدود سه ماه پیش از دستگیری آقایان طالقانی و بازرگان به محکومیت قضایی ایشان توسط دستگاه قضایی رژیم شاه اعتراض کرده‌اند! این مسئله حتی بدون مراجعه به منابع تاریخی نیز توسط ویراستاران محترم قابل کشف و جبران بود اما به اشتباه درج شده است.

2. دستگیری سران نهضت آزادی ارتباط مستقیم با قیام 15خرداد نداشته است. ایشان پیش‌تر در بهمن ماه 1341 دستگیر شده بودند و در جلسات دادگاه، انتشار اعلامیه‌هایی در حمایت از قیام 15خرداد را نفی کرده و گفته‌اند این اتهامات به آنها وارد نیست، چراکه آنها در آن زمان در زندان به سر می‌برده‌اند و منطقا نمی‌توانسته‌اند در صدور و نشر اعلامیه به جهت محکومیت 15خرداد نقش داشته باشند. آقایان بازرگان، سحابی و طالقانی از سران نهضت آزادی، در روز 4بهمن 1341، به خاطر اعلامیه‌ای که در روز 3بهمن 1341 در مخالفت با انقلاب سفید صادر کرده بودند، دستگیر شدند و به دنبال آن، سایر سران این حزب را هم دستگیر کردند.7 جلسات دادگاه مربوط به نهضت آزادی از 30مهر 1342 آغاز شد.8

حکم بدوی دادگاه، در روز 16دی 1342 صادر شد و بازرگان و طالقانی به 10 سال زندان، یدالله سحابی، شبیانی و احمد علی‌بابایی به 6 سال، عزت‌الله سحابی، ابوالفضل حکیمی و محمدمهدی جعفری به 4 سال، پرویز عدالت‌منش به یک سال زندان محکوم شدند.9 رأی دادگاه تجدیدنظر مورخ 16تیر 1343، رأی همه را تأیید کرده و فقط حکم یدالله سحابی به 4 سال تقلیل یافت.10

3. در پرونده محاکمه سران نهضت آزادی، اعلامیه‌هایی که بعد از 15خرداد هم منتشر شده بود، درج شده بود و این‌ها به تمام این اعلامیه‌ها شکایت کردند که این اعلامیه‌ها هیچ ارتباطی به ما و پرونده ما ندارد، چراکه «تاریخ انتشار آنها مربوط به زمانی است که ما در زندان بوده‌ایم، مسئولیت آنها را به عهده نمی‌گیریم.»11 و همچنین در جای دیگر گفته‌اند: «اغلب اعلامیه‌های موجود در پرونده، مربوط به نهضت آزادی نیست و یا در زمانی منتشر شده که ما در زندان بودیم».12

نتیجه آنکه، با این اوصاف نه فقط اعلامیه «دیکتاتور خون می‌ریزد» که به تاریخ 19خرداد 42 است بلکه تمام اعلامیه‌های نهضت آزادی (که از اسفند 1341 و تمام اعلامیه‌های سال 1342 تا حدود 10 سال بعد) را نمی‌توان بر پایه سیاست و موافقت نهضت آزادی با نهضت امام خمینی(ره) ارزیابی کرد. علاوه بر اینکه تمام سران نهضت آزادی در قضایای نهضت امام از سال 1342 تا 1343 در زندان بودند؛ بنابراین، نمی‌توانستند که از امام و نهضت حمایت کنند و در حمایت از آن اعلامیه صادر کنند.

4. در این میان تنها آیت‌الله طالقانی، با آنکه در 4بهمن 41 دستگیر شده بود،13 ولی در ابتدای محرم آن سال یعنی در خرداد ماه 42 از زندان آزاد شد و دوباره در تیرماه 42 مجددا دستگیر و روانه زندان گردید. آیت‌الله طالقانی(ره) در تاریخ 6تیرماه 1342 دستگیر و در تاریخ 30مهر 42 محاکمه شده‌اند. حکم محکومیت ایشان در اسفند 42 در دادگاه تجدیدنظر، به عنوان ده سال حبس اعلام و تمدید شد.14 تاریخ‌های ذکر شده با متن اعلامیه امام کاملاً منطبق است. بنابراین، اساساً دستگیری سایر سران نهضت در تیرماه 42 صحت ندارد و عطف بازرگان به طالقانی در نوشته فوق‌الذکر، اشتباه است؛ چرا که بازرگان در هنگام قیام 15خرداد در زندان بوده است و دستگیری وی بعد از این قیام معنی ندارد.

5. علاوه بر موارد پیش‌گفته، به گفته برخی منابع متقدم و معتبر، سران نهضت آزادی، اعلامیه «دیکتاتور خون می‌ریزد» و چند اعلامیه مشابه -که در حمایت از نهضت امام خمینی صادر شده بود- را تکذیب کرده و ساختگی خواندند؛ «این اعلامیه به نام نهضت آزادی ایران منتشر شد لیکن، سران و رهبران این گروه در آن روز، این اعلامیه و چند اعلامیه مشابه آن را تکذیب کردند و ساختگی خواندند».15
 

عاشورای 1342، امام خمینی لحظاتی قبل از سخنرانی تاریخی خویش در مدرسه فیضیه قم

پی نوشت:
 
منبع: سهراب مقدمی شهیدانی و میثم عبداللهی چیرانی، نقدی بر مدخل «خمینی، روح‌الله» در دایره‌المعارف بزرگ اسلامی، تهران: بنیاد تاریخ پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی، 1395، صص 50-52.
1. برای اطلاع تفصیلی پیرامون عملکرد و مواضع احزاب سیاسی ایران پیرامون قیام خونین 15 خرداد، بنگرید به؛ «قیام 15 خرداد؛ تبلور اجتماعی ظرفیت‌های مردمی روحانیت و افول تحلیل‌های حزبی»، سهراب مقدمی شهیدانی، فصلنامه 15 خرداد، دوره سوم، سال سیزدهم، شماره 47؛ بهار 1395؛ صفحات 463-488.
2. «مبارزات ملی مذهبی نیم قرن اخیر در گفت‌وگو با دکتر عباس شیبانی»؛ فصلنامه کتاب نقد، سال چهارم، ش13، ص62.
3. همان، ص 64.
4. بخشی از توشیح استاد سیدحمید روحانی که عینا متن آن درج شده است.
5. شیبانی در همین مصاحبه به طور تفصیلی از آرمان مشروطه‌خواهی و اعتقاد به مبارزات پارلمانی که لازمه‌اش موافقت با بقای شاه است، در میان اعضای جبهه ملی و نهضت آزادی سخن به میان آورده است.
6. همان، ص 65.
7 . مدافعات (مجموعه آثار، جلد 6)، مهدی بازرگان، بنیاد فرهنگی مهندس مهدی بازرگان، ص14.
8 . همان، ص 15.
9 . همان، ص127-129.
10 . همان، ص402-405.
11 . همان، ص116.
12 . همان، ص128.
13. بازوی توانای اسلام؛ آیت‌الله سید محمود طالقانی، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، تهران، اول، شهریور 1381، ص348.
14. خاطرات مستند سیدهادی خسروشاهی درباره آیت‌الله طالقانی، سیدهادی خسروشاهی، کلبه شروق، قم، اول، 1391، ص163؛ برای مشاهده این موارد و اطلاعات بیشتر، بنگرید به: بازوی توانای اسلام؛ آیت‌الله سید محمود طالقانی.
15. نهضت امام خمینی، ج1، ص649.


کد مطلب: 5357

آدرس مطلب :
https://www.iichs.ir/fa/news/5357/نقش-بازرگان-نهضت-آزادی-قیام-15خرداد-42

تاریخ معاصر
  https://www.iichs.ir