آغاز روابط سیاسی ایران و اسرائیل به اسفندماه سال 1328 بازمیگردد؛ پرسش مهم این است که این روابط از آن زمان تا سال 1357، یعنی طی 29 سال، چگونه پیش رفته بود که مقامات تلآویو از بازگشت امام خمینی به ایران در بهمن 1357 احساس خطر کردند؟
به مناسبت ابراز نگرانی اسرائیل از بازگشت امام به ایران؛
هراس تلآویـو از پـرواز انـقـلاب
10 بهمن 1396 ساعت 6:00
آغاز روابط سیاسی ایران و اسرائیل به اسفندماه سال 1328 بازمیگردد؛ پرسش مهم این است که این روابط از آن زمان تا سال 1357، یعنی طی 29 سال، چگونه پیش رفته بود که مقامات تلآویو از بازگشت امام خمینی به ایران در بهمن 1357 احساس خطر کردند؟
سیزدهم بهمنماه سال 1357 و یک روز پس از بازگشت امام خمینی از پاریس به تهران، خبرگزاری «رویترز» از نگرانی مقامات دولت اسرائیل خبر داد. بر مبنای این گزارش، اسرائیلیها بهزعم خود، این بازگشت و تشکیل حکومتی با مختصات مدنظر امام خمینی را عامل بروز تندرویهای خشن و تهدیدی برای کوششهای صلح خاورمیانه ــ که در واقع عامل تسلط اسرائیل بر دشمنانش بود ــ میدانستند؛ بهویژه اینکه کمتر از پنج ماه پیش، انور سادات، رئیس جمهوری مصر و مناخیم بگین، نخستوزیر رژیم اشغالگر قدس، با میانجیگری کارتر، رئیس جمهوری آمریکا، پیمان جنجالی «کمپ دیوید» را امضا کرده بودند. امّا فراتر از این موضوع به عنوان دلیلی برای نگرانی اسرائیلیها از بازگشت پیروزمندانه امام، باید به دیدگاه ایشان نسبت به ماهیت نامشروع اسرائیل و اعلام خطر همیشگی نسبت به عملکرد آن در سالهای پیش از پیروزی انقلاب پرداخت.
شاه و اسرائیل دشمنان همزاد انقلاب
مبارزه با اسرائیل و روشنگری دراینباره، از بنمایههای محتوایی انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی محسوب میشود. این مولفه از جنبههای گوناگون در پیوند با اسلامخواهی، استبدادستیزی، استقلالطلبی، امتمحوری و عزتخواهی موجود در ایدئولوژی انقلاب اسلامی و سیره و عملکرد رهبر آن قرار داشت. امام خمینی از همان آغاز نهضت در سال 1342، مسئله فلسطین را در کنار مسائل داخلی کشور به عنوان معضلی تاریخی و مهم معرفی کرد و اسرائیل را دشمن بزرگ جوامع اسلامی و مردم مسلمان ایران بهشمار آورد.
این رویکرد آشتیناپذیر، پا به پای اوج گرفتن انقلاب در سال 1357 به مانیفست انقلاب و با کامیابی آن به یکی از اصول سیاست خارجی نظام جمهوری اسلامی ایران بدل شد. در این نوشتار کوتاه، ابتدا رابطه نزدیک رژیم شاه و اسرائیل را به اختصار مرور میکنیم، سپس از دریچه کردار و گفتار سازشناپذیر امام خمینی نسبت به رژیم صهیونیستی در جریان هدایت انقلاب اسلامی (که پس از پیروزی انقلاب بدون هیچ تغییری به سیاست نظام بدل شد) نگرانی مقامات تلآویو از این سفر را معنادار خواهیم کرد.
چرا ایران و شاه برای اسرائیل مهم بود؟
برای درک بهتر رویکرد سازشناپذیر امام خمینی نسبت به رژیم اشغالگر قدس، نخست باید نگاهی به عمق و گستره روابط آن با حکومت پهلوی داشته باشیم. آغاز روابط سیاسی ایران و اسرائیل به اسفندماه سال 1328 و شناسایی دوفاکتوی این کشور توسط دولت ایران باز میگردد. این اقدام دولت در آن زمان با مخالفت شدید مردم و محافل و شخصیتهای روحانی، بهویژه آیتالله کاشانی همراه شد. دکتر مصدق پس از اینکه سکان اداره کشور را به دست گرفت، در 15 تیرماه سال 1330، با توجه به مخالفت افکار عمومی و با عنایت به اصل موازنه منفی، شناسایی دوفاکتوی اسرائیل را پس گرفت. با این حال روابط ایران و اسرائیل پس از کودتای 28 مرداد 1332 دوباره برقرار شد. این روابط تا هنگام پیروزی انقلاب و در حدود سه دهه، با قوت و گستردگی روزافزون در حوزههای نفتی، نظامی و کشاورزی تداوم داشت.1
در حوزه آموزشهای نظامی، آن گونه که مطبوعات اروپایی نوشتند، در سال 1356، حدود پانزدههزار نظامی ایرانی در اسرائیل آموزش میدیدند و تقریباً تمام فرماندهان عالیرتبه ارتش ایران به اسرائیل سفر کرده بودند؛2 ضمن اینکه قراردادهای تسلیحاتی ایران با اسرائیل در سالهای پیش از انقلاب به حدود دو میلیارد دلار رسید.3
از سوی دیگر آمریکا، به عنوان منبع اصلی تغذیه ارتش ایران و اسرائیل، به دنبال این بود که همکاریهای تسلیحاتی و مستشاری این دو کشور پررنگتر شود. سفرهای پرتعداد ارتشبد طوفانیان (که خود پرکارترین دلال اسلحه میان ایران و آمریکا بود) و ارتشبد بهرام آریانا به اسرائیل در اواخر دهه 1340 تا زمان انقلاب، در این زمینه قابل اشاره است. سفر شیمون پرز (وزیر دفاع اسرائیل) به ایران در شهریور سال 1355، که به عقد شش قرارداد نظامی بین دو کشور انجامید، نیز در همین راستا صورت گرفت.4
همچنین همکاریهای کشاورزی دولت پهلوی و اسرائیل، بهویژه در «طرح توسعه دشت قزوین که از سال 1341 آغاز شد و مطالعه طرحهای کشت و صنعت، طرحهای پرورش طیور و وارد کردن گاو شیری از اسرائیل، نگهداری غلّه و تأمین ماشینآلات و لوازم کشاورزی» نیز در سالهای دهه 1340 و 1350 با قوت ادامه داشت.5
شاید اوج هشدارهای امام دراینباره، سخنرانی معروف خرداد 1342 باشد؛ سخنانی که به حوادث 15 خرداد و دستگیری ایشان انجامید. در آن روز امام خمینی با انتقاد از دستور ساواک به روحانیان و وعاظ مبنی بر اینکه از شخص شاه و اسرائیل انتقاد نکنید، گفتند: «از اسرائیل حرف نزنید، از شاه هم حرف نزنید؛ این دوتا تناسبشان چیست؟ مگر شاه اسرائیلی است؟»
ایران همچنین عرضهکننده اصلی نفت به اسرائیل بود. با توجه به تحریم نفتی اعمالشده از سوی کشورهای عربی علیه اسرائیل پس از جنگ سال 1973، ایران به بزرگترین منبع تأمینکننده نفت اسرائیل تبدیل شد؛ «به طوری که در سال 1976م، اسرائیل 75درصد مصرف داخلی خود را که در حدود 150هزار بشکه در روز میشد به وسیله ایران تأمین میکرد».6
ثبات نظر امام در سازش نکردن با اسرائیل
برای واکاوی ریشههای نگرانی و ترس مقامات رژیم صهیونیستی از کامیابی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی باید به سالها پیش از پاییز و زمستان پرحادثه 1357 بازگشت. دیدگاه هشدارآمیز امام نسبت به رابطه ایران و اسرائیل به طلیعه نهضت در سال 1342 و حتی مدتی پیش از آن باز میگردد. از جمله ایشان در شهریورماه سال 1341 با نگاهی فرامرزی و اعتقادمحور دراینباره میگویند: «من با هیچ یک از کشورهای مسلمان رابطهای ندارم ولی موقعی که اختلافاتی بین همان کشورهای اسلامی و حکومت یهود بهوجود میآید، چارهای جز جانبداری از حکومتهای اسلامی ندارم... ما با اسرائیل و بهائیها نظر مخالف داریم و تا روزی که مسئولین امر دست از حمایت از این دو طبقه برندارند، ما به مخالفت با آنها ادامه میدهیم».7
شاید اوج هشدارهای امام دراینباره، سخنرانی معروف خرداد 1342 باشد؛ سخنانی که به حوادث 15 خرداد و دستگیری ایشان انجامید. در آن روز امام خمینی با انتقاد از دستور ساواک به روحانیان و وعاظ مبنی بر اینکه از شخص شاه و اسرائیل انتقاد نکنید، گفتند: «... از اسرائیل حرف نزنید، از شاه هم حرف نزنید؛ این دوتا تناسبشان چیست؟ مگر شاه اسرائیلی است؟»8
امام همچنین پشت پرده تلاش اسرائیل برای نفوذ در ارکان اقتصادی، نظامی و فرهنگی ایران را این گونه بهصراحت بیان کرد: «اسرائیل نمیخواهد در این مملکت دانشمند باشد، اسرائیل نمیخواهد در این مملکت قرآن باشد؛ نمیخواهد در این مملکت علمای دین باشند؛ اسرائیل نمیخواهد در این مملکت احکام اسلام باشد... میخواهد اقتصاد شما را قبضه کند؛ میخواهد زراعت و تجارت شما را از بین ببرد؛ میخواهد این مملکت، دارای ثروتی نباشد، ثروتها را تصاحب کند به دست عمال خود». در نهایت نیز با بیان اینکه دولت ما به تبعیت از اسرائیل به ما اهانت میکند، به نوعی استقلال عمل نظام پهلوی را نیز به چالش کشیدند.9
هوشیاری امام و ضریب دادن به مقابله با اسرائیل در کنار مبارزه با استبداد پهلوی، در دوران تبعید و زمانی که پایههای نظری و عملی انقلاب در حال شکلگیری بود نیز ادامه یافت. ایشان بهویژه در پیامهایی که در زمان جنگ اعراب و اسرائیل در سال 1973م (1352ش) خطاب به جوامع و حاکمان مسلمان صادر میکردند، بر همکاری و بده بستانهای حکومت پهلوی و رژیم صهیونیستی تأکید داشتند: «این شاه ایران است که دستان اسرائیل را در سراسر ایران باز گذاشته و اقتصاد ایران را به خطر انداخته است. ... این شاه است که با افزایش استخراج نفت به مبارزه علیه کشورهای نفتخیزی که میخواهند از حربه نفت علیه آمریکا استفاده کنند برخاسته است. اینجانب کراراً خطر اسرائیل و عمال آن را که در رأس آن شاه ایران است گوشزد کردهام».10
امام خمینی در گفتوگویی که یک ماه قبل از پرواز به تهران با روزنامه «بالتیمور سان» آمریکا داشتند، صریحاً فروش نفت به دو رژیم اسرائیل و آفریقای جنوبی در دولت آینده ایران را تحریم کردند. بدین ترتیب زنگ خطر دیگری برای اقتصاد اسرائیل، که بهشدت به جریان صادرات نفت ایران وابسته بود، به صدا درآمد.
قرابت مبارزان فلسطینی و انقلابیون ایرانی
در حاشیه دیدار نماینده سازمان «الفتح» فلسطین با امام خمینی در مهرماه سال 1347 در نجف، امام خمینی با اشاره به این نکته که «مردان برجسته جنبش «فتح» و رزمجویانش نیروهای «عاصفه» و دیگر فداییان آزاده، از مجاهدان راه خدایند و پشتیبانی و کمک به آنان با تمام نیرو و امکان واجب است» در حکمی تاریخی جواز پرداخت بخشی از وجوه شرعی (ذکات و صدقات) را برای تسلیح و تجهیز مجاهدان فلسطینی صادر کرد.11
ایشان همچنین در گفتوگویی که در زمان اقامت در فرانسه با روزنامه «النهار» لبنان داشتند عنوان کردند: «بنای ما این است که در کنار برادران فلسطینی خود باشیم و هر وقت قدرتی پیدا کردیم همدوش و همرزم آنها باشیم».12
الهامبخشی شخصیت و شیوه عمل امام خمینی برای مبارزان فلسطینی از یکسو و حضور برخی از انقلابیون ایران در اردوگاههای فلسطینی واقع در لبنان و فلسطین برای آموزشهای چریکی از سوی دیگر به قرابت رویکرد مبارزان ضداسرائیلی و انقلابیون ضدشاه انجامید. میشل سالومون، تحلیلگر اسرائیلی، در مقالهای برای روزنامه «هاآرتص» مورخ 23 آبان 1350 نوشت: «در 1967 و 1968، سازمانهای فلسطینی از کمک توده مردم ایران برخوردار بودند... موفقیت اصلی [جنبش] الفتح در ایران استفاده از تعصب مذهبی دانشجویان و طلاب مذهبی قم و مشهد است که هنوز هم تحت تأثیر آیتالله خمینی هستند. این دانشجویان گاهی تظاهرات پرسروصدایی برای جهاد علیه یهودیها راه میاندازند. افراد ساواک مطمئن هستند که این تظاهرات ضداسرائیلی عملاً علیه شاه بهعمل میآید».13
در این سالها، سازمان آزادیبخش فلسطین و رهبر آن، یعنی یاسر عرفات، هنوز رویکرد مبارزه علیه اسرائیل را در دستور کار خود داشت. عرفات اولین مقام سیاسی بود که یک هفته پس از پیروزی انقلاب در 28 بهمن 1357 به تهران آمد و با امام دیدار کرد. در این جلسه، رهبر سازمان آزادیبخش فلسطین با اشاره به اینکه انقلاب اسلامی زلزلهای است که به فلسطین هم رسیده، خطاب به امام گفت: «من به [موشه] دایان و [مناخیم] بگین گفتم تو میتوانی به آمریکا تکیه بدهی، ولی من هم این پشتیبان را پیدا کردهام و تکیه بر ملت ایران به رهبری حضرت آیتالله العظمی خمینی دادهام».14
فرجام سخن
مجموعه کردار، گفتار و مواضع سازشناپذیر امام خمینی در دوران مبارزه در قبال اسرائیل باعث شد طلیعه پیروزی انقلاب به مفهوم غروب اقبال و منافع این رژیم در ایران باشد. این نکته زمانی پررنگتر میشود که بدانیم بنمایه «افشاگری علیه سیاستهای اسرائیل» به آموزهای ثابت و مداوم در روند مبارزات امام خمینی و به تبع آن ملت ایران بدل شده بود. از سوی دیگر، ارتباط میان انقلابیون ایرانی و مبارزان فلسطینی و الهامبخشی امام خمینی، به عنوان رهبری توانمند، در کنار منافع اقتصادی و نظامی اسرائیل در سایه حکومت پهلوی، پیروزی انقلاب را به کابوس سران رژیم صهیونیستی تبدیل کرد. در سایه چنین روندهایی است که نگرانی و هراس اسرائیلیها از بازگشت پیروزمندانه امام خمینی به میهن قابل درک میشود.
بهرام آریانا و حسن طوفانیان در سفر به اسرائیل و بازدید از یک مکان نظامی
شماره آرشیو: 356-893ط
پی نوشت:
1. علیرضا ازغندی، روابط خارجی ایران (دولت دستنشانده) 57-1320، تهران، قومس، 1376، ص 411.
2. علی نژادفلاح، مناسبات ایران و اسرائیل در دوره پهلوی دوم، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 167.
3. منوچهر محمدی، مروری بر سیاست خارجی ایران دوره پهلوی، تهران، دادگستر، ص 128.
4. علیرضا ازغندی، همان، ص 417.
5. علی نژادفلاح، همان، ص 214.
6. همان، ص 233.
7. صحیفه امام خمینی(ره)، ج ۱، ص ۷۷.
8. همان، ص 243.
9. همانجا.
10. همان، ج 3، ص 6.
11. همان، ج 2، ص 200.
12. همان، ج 4، ص 443.
13. منوچهر محمدی، بازتاب جهانی انقلاب اسلامی، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1385، ص 250.
14. صحیفه امام خمینی(ره)، ج 6، ص 180.
کد مطلب: 5366