یکی از مهمترین عرصههایی که زنان از همان ابتدای مشروطیت به صورت فعال در آن حضور یافتند و به مرور، خواسته یا ناخواسته، زمینهساز تحول در فکر و اندیشه نسبت به زن ایرانی در جهت اهداف و فرهنگ غرب شدند، انتشار روزنامه و مجله بود...
نشریات زنان در دوران قاجار و رضاخان
7 ارديبهشت 1394 ساعت 10:45
مولف : حمیرا رنجبر عمرانی
یکی از مهمترین عرصههایی که زنان از همان ابتدای مشروطیت به صورت فعال در آن حضور یافتند و به مرور، خواسته یا ناخواسته، زمینهساز تحول در فکر و اندیشه نسبت به زن ایرانی در جهت اهداف و فرهنگ غرب شدند، انتشار روزنامه و مجله بود...
یکی از مهمترین عرصههایی که زنان از همان ابتدای مشروطیت به صورت فعال در آن حضور یافتند و به مرور، خواسته یا ناخواسته، زمینهساز تحول در فکر و اندیشه نسبت به زن ایرانی در جهت اهداف و فرهنگ غرب شدند، انتشار روزنامه و مجله بود.
طبق منابع موجود، اولین روزنامهای که برای زنان چاپ شد، دانش به مدیریت خانم دکتر کحال بود که از سال 1328ﻫ .ق به صورت هفتگی منتشر میشد. در صفحه اول روزنامه اهداف آن اینگونه ذکر شده بود: «روزنامهای است اخلاقی، علم خانهداری، بچهداری، شوهرداری، مفید به حال دختران و نسوان و به کلی از پلتیک و سیاست مملکتی سخنی نمیراند». 1
در سرمقاله شماره اول، به حقوق و برتری مادری، اخلاقمند شدن مادران، امکان تحصیل علوم جدید از طریق روزنامهها توسط زنان بزرگسال اشاره شده و در آخر اضافه شده است: «خانمهایی که سواد خواندن ندارند، بر آقایان محترم فرض است که این جریده را برای آنها هر هفته بخوانند تا آنها نیز از این فیض محروم نمانند، بلکه همین معنی سبب شود که تحصیل سواد نیز بفرمایند.» 2
این روزنامه، با وجود اینکه اولین تجربه زنان در روزنامهنگاری بود، تا حدود زیادی در برآورده ساختن اهدافی که در ابتدای انتشار، بدانها اشاره شده بود، موفق عمل کرد و در شناساندن زنان به اجتماع، گامهای مؤثری برداشت که از این جهت، قابل توجه است. 3
دومین روزنامهای که توسط زنان چاپ و منتشر میشد، روزنامه مصور شکوفه بود که در سال 1331ﻫ .ق به مدیریت مریم عمید (مزینالسلطنه)، رئیس مدرسه مزینیه منتشر شد. موضوع روزنامه در صفحه اول اینگونه آمده است: «روزنامهای است اخلاقی، ادبی، حفظالصحه اطفال، خانهداری، بچهداری، مسلک مستقیمش تربیت دوشیزگان و تصفیه اخلاقی زنان، راجع به مدارس نسوان، عجالتآ ماهی دو نمره طبع میشود» 4
بیشتر مقالات و مطالب شکوفه به مدارس زنان، طرز امتحان آنان، و سایر امور مربوط به زنان و دوشیزگان مربوط بود. 5
از جمله مطالب مندرج در روزنامه شکوفه، مقالهای است با عنوان «آگاهی یا حقیقت مطلب» که در آن، نویسنده ضمن برشمردن مزایا و عوارض تربیت و عدم تربیت زنان، ایجاد احساساتی چون حب وطن، خدمت به نوع، شرف ملی، افتخار مذهبی، فداکاری در راه استقلال وطن را در گرو وجود مادران عالمه میداند. 6
روزنامه شکوفه، اخبار و مقالاتی را نیز در مورد زنان جهان منعکس میکرد، مثل «نخستین قونقره نسوان»، 7 «نمایش زنانه در لندن» 8 و «مقایسه حالات زنان اروپایی با زنان ایرانی 9 که نشانگر آگاهی نویسندگان روزنامه از اوضاع و احوال بینالمللی بود.
از شماره 22 سال دوم، سلسله مباحثی در مورد «حجاب» مندرج است که با دیدگاههای روزنامههایی که سالهای بعد درباره زنان منتشر شدند، بسیار تفاوت دارد. در قسمتی از مقالهای با عنوان «فلسفه حجاب» آمده است:
همه کس میداند که رفع حجاب، باعث اختلاط زن و مرد با یکدیگر میشود و مفاسد مترتبه بر این اختلاط را هیچ عاقلی نمیتواند انکار نماید. چه میبینیم در اروپا که حجاب مرفوع و اختلاط زن و مرد موجود است، هیچ عائله و خانواده نیست که دچار مشکلات فوقالعاده و مخدورات مالایطاق این مسئله نشده باشد... وقتی که در فلسفه همین یک حکم محکم حجاب که در حق ما طایفه نسوان صادر شده است، تفکر نماییم، میفهمیم که پیغمبر اکرم به واسطه این حکم، تا چه اندازه جلوگیری از فساد اخلاقی و اعمال ماها فرموده و تا چه پایه، اسباب رستگاری و فلاح ما را تهیه نموده است... 10
از دیگر مباحثی که در روزنامه شکوفه مطرح میشد، توجه به امور اقتصادی است، در مطلبی که با عنوان «لایحهای است که از انجمن همت خواتین و خانمهای مدیرات مدارس نسوان درج شده است»، به تشکیل انجمن همت خواتین در جهت ترویج اشیاء داخلی و ترقی صنایع و هنرهای دستی دختران و شاگردان مدارس اشاره شده است. 11
زبان زنان، روزنامه دیگری است که در سال 1298ﻫ . ش تا 1300ﻫ . ش در اصفهان به صورت جریدهای که هر دو هفته یک بار به مدیریت صدیقه دولتآبادی و از سال 1300 به بعد در تهران به صورت مجله ماهانه منتشر میشد.
این روزنامه، اولین روزنامه زنان است که با عنوان زن به چاپ میرسید و شعار آن، «الجنه تحت اقدام الامهات» بود. 12مندرجات آن، بیشتر سیاسی و ضد نفوذ بیگانگان و علیه استبداد بود. برخی از مقالاتش با این عناوین عبارتند از: «حق با آزادی است»، «سرنگون باد استبداد»، «زنده باد قلم»، «پست و نابود باد جهل» 13
در مقاله «زنده باد قلم» دراتمام حجت در مقابل دشمنان، این گونه آمده است: «مقصود ما آگاهی و بیداری زنان و تشویق ایشان به علم و ادب و تربیت کردن مادران خوب برای اطفال ایران است و از این نیت مقدس هم به یاری خدا منصرف نمیشویم.» 14
این روزنامه در زمان انتشار در اصفهان، به دلیل مخالفت با قرارداد م1919 وثوقالدوله تحت فشار قرار گرفته و تهدیداتی حتی علیه مدیر روزنامه انجام گرفت. با کودتای 1299، انتشار آن در اصفهان پایان یافت. 15 و دوره بعدی انتشار آن در تهران پی گرفته شد.
زبان زنان اگرچه در ظاهر، حساسیتهای کمتری را نسبت به مبانی فرهنگی ایرانی و اسلامی برمیانگیخت و ادعاهای علنی و جدی در آن، برای همرنگی با شعائر فرهنگ غرب، نظیر رفع حجاب ارائه نمیشد ــ شاید به دلیل انتشار اولیهاش در شهری سنتی ــ مذهبی چون اصفهان و شرایط زمانی خاصی که در آن قرار داشت ــ اما گزارشهایی در روزنامه از مخالفان انتشار آن ارائه میشد، که بارها دفتر نشریه و منزل صاحب امتیاز آن (صدیقه دولتآبادی) را مورد تعرض قرار دادند و نیز اقدامات بعدی صدیقه دولتآبادی برای هدایت زنان متجددمآب ایران در دوره رضاشاه، اعتماد کمتری را در صداقت ناشران روزنامه نسبت به آنچه بیان میکردند، به وجود میآورد.
از نشریات دیگر، مجله جهان زنان بود که به مدیریت فخر آفاق پارسا در مشهد انتشار مییافت. شماره اول آن در تاریخ 15 دلو 1299ﻫ .ش/25 جمادیالاول 1339ﻫ .ق منتشر شد و هر ماه، دو شماره از آن انتشار مییافت.
فهرست مندرجات شماره اول آن بدین قرار است:
عمل و امل ]آرزو[ زنان جهان؛ لزوم تعلیم زنان؛ بچه پروردن؛ زنان نامی؛ پخت و پز؛ مفاخر زنان؛ اشعار؛ مطایبه؛ سپاسگزاری؛ اطلاع؛ اولین خدمت بعد از انتشار چهار شماره از مجله در مشهد به دلیل انتقال همسر مدیر مجله به تهران، شماره پنجمین آن بعد از شش ماه تأخیر منتشر شد. انتشار جهان زنان در تهران غوغایی برپا کرد و مندرجات آن را جمعی، مخالف دین دانسته و خواهان مجازات مؤسس و ناشر آن شدند. 16
فرخ دین پارسا ــ همسر فخر آفاق ــ طی نامهای به صدر هاشمی، جریان تعطیلی مجله و مجازات خانوادهاش را اینگونه بیان داشته است:
در مراجعت بنا به اصرار خانم خود که وعده داده بود، مجله جهان زنان رادر تهران منتشر نماید، به تجدید انتشار مجله در تهران، شروع و اولین شماره مجله در تهران مصادف شد با سیاست مخالف نسبت به کابینه جناب قوامالسلطنه. و این مجله که مندرجاتی جز لزوم تعلیم و تربیت زنان نداشت، پیراهن عثمان شده و با تحریک بازاریها بر کابینه تاختند. بالاخره، رئیسالوزراء، وسایل استرضای مخالفین را فراهم و برای اسکات تحریکشدگان بازاری، مالالصلح، تبعید من و خانمم از تهران تعیین و عملی گردید. من و خانمم به اراک تبعید شدیم و وقتی به قم وارد شدیم، احساس کردیم که عزیمت ما به اراک خطرناک است؛ زیرا گفتگوهای تهران در مجالس و منابر، دال بر تکفیر خانم من در قم هم منعکس و شخصآ در معرکهای که در قبرستان قم گرفته بودند، شنیدم که مدیره جهان زنان را در ردیف دشمنان خانواده رسول سبّ مینمایند. و چون در اراک هم چند نفری را به اسم بهایی و سوزاندن قرآن، مقتول ساخته بودند، در قم اقامت گزیدیم... 17
مندرجات مجله جهان زنان، بیشتر درباره آزادی زنان به سبک اروپایی و رفع حجاب و تساوی حقوق بود. 18 این امور میتواند دلایل فشارهای وارده بر آنها باشد. از جمله مواردی که در سرمقاله شماره منتشره در تهران تأکید شده است، بدین قرار میباشد:
«ــ مجله جهان زنان، تنها مروج افکار هیأت تحریریه خویش نبوده و از افکار و آرای هموطنان نیز استقبال مینماید.
ــ جهان زنان بعد از این شماره نیز به تعهدات و مرام گذشته، عمل خواهد کرد» 19
در پشت صفحه آخر با عنوان مدهای تازه، ضمن اشاره به تغییر فرم لباس و مدهای مختلف در کشورهای دیگر و اختصاص یافتن مجلاتی به همین منظور، گردانندگان مجله متذکر میشوند: «چون تعدادی از این نوع مجلات به دفتر اداره میرسد، خیاطخانهای که مخصوص اداره مجله جهان زنان است، حاضر است با سبک مدهای جدید لباس، برای مراجعین، سفارش دوخت لباس قبول نماید.» 20
درج چنین مواردی در مجله جهان زنان در مقایسه با آنچه درباره نشریات اولیه زنان اشاره کردیم، نشانگر چرخشی سریع از سوی زنان روشنفکر به سوی ظواهر فرهنگ غربی است، تا جایی که به جای شعار استفاده از منسوجات و محصولات وطنی، در این مجله، علاوه بر وجود آخرین شمارههای مجلات مد روز که حتمآ از خارج فرستاده میشد، خیاطخانهای نیز برای دسترسی بهتر به این ظواهر و آخرین مدلها مهیا شده است. از این رو، واکنشهای عمومی در برابر نشریهای با این عملکردها، بهتر قابل درک خواهد بود.
مجله جمعیت نسوان وطنخواه از دیگر نشریات مربوط به زنان است. که ارگان جمعیت نسوان وطنخواه بود. این مجله به صاحب امتیازی و مدیر مسئولی ملوک اسکندری در تهران از سال 1302ﻫ . ش منتشر میشد. 21
دستاندرکاران مجله در معرفی اهداف خود در اولین شماره با مطلبی با عنوان «اولین قدم» اینگونه بیان داشتهاند:
کنون که به خواست یزدان و توفیق ربانی، اولین شماره مجله ما از افق مطبوعات طلوع نموده و نخستین قدم را برای ترقی و تعالی نسوان برداشته است، امیدواریم که به توفیق خداوندی با اقدامی ثابت، این راه دراز طولانی را پیموده، از عهده این مسئولیت مهم برآییم... اولا این مجله، مرکب از چندین قسمت است که هر یک در موقع خود، خالی از اهمیت نیست. مخصوصآ قسمت ادبی آن که فوقالعاده مهم و جالب توجه است. مقالات عدیده به خصوص راجع به نسوان مشهوره عالم و حالات ادبا و شعرای سلف و غیره از مشاهیر مردمان بزرگ و نوشتجات و شاهکارهای آنها که علاوه بر جنبه ادبی، خود قسمتی از تاریخ است...
یکی از عمدهترین موضوعات که خصوصآ جالب توجه خواتین است و میباید نظر لطفی بدان بیندازند، نوشتجات زنان ادیبه و شاعره اروپا است که خارج از حد برای نسوان ما لازم است... و سنجیدن نسوان ایران با زنان دول متمدن و ترقی آنها و عقب بودن ما از مرحله تمدن و چاره برای ترقی زنان ایران... و ذکر اجتماعات نسوان و اخبار ترقیات زنان دنیا در هر موقع برای ترغیب و تشویق خواتین محترمه... 22
در پیگیری اهداف مجله، شماره دوم آن نویسنده در مقالهای با عنوان «زن در قرن بیستم» در توجیه حرکتهای استعماری اینگونه آورده است:
تمدن، اقطار گیتی را گردش کرده، بنای آبادی و عمران را به مرور و دهور در هر مکان استوار نموده، همه جا را در انوار خویش متسغرق ساخت. همین که به ممالک اروپا رسید، مردم هوشیار این قسمت زمین، آن را ربوده مانند چراغی سحرآمیز در فضای تاریک جهالت بلند کردند و جهان را از فروغ آن روشن نمودند. 23
سپس با ذکر تاریخچهای از دیدگاههای اقوام و ادیان مختلف گذشته نسبت به زن، به نهضت زنان در قرن بیستم پرداخته، مینویسد:
نهضت نسوان، با پیشرفت سریع در کار امتداد و انبساط است. این جنبش به ما مژده میدهد که تمدن مریض، بهبود خود را خواهان است. زن متدرجآ به مرکز حقیقی خویش نزدیک میشود.
در فرانسه و انگلیس و امریکا و آلمان و ایتالیا، نسوان صاحب عزم و اراده برای ترقی و سعادت نوع خود به مجاهدت مشغولند. جماعت اناثیه در سوئد و نروژ و فنلاند و نیوزلاند، در بعضی قسمتهای آتازونی، به تمام حقوق مدنی و سیاسی نایل شدهاند. 24
پس از همه این بحثها به این نتیجهگیری دست مییابد:
هر جا نسوان در وظایف مساعی عمومی خود اشتراک داشتهاند، جرایم روی به نقصان نهاده، مصائب بادهخواری تقلیل یافته، در امور اجتماعی انتظام و آسایش کلی مشهود شده است. 25
نویسنده این مقاله نگاهی دوسویه به جامعه خود و جوامع اروپایی داشته و با ذکر نمونههایی از پیشرفت زنان، درصدد تحکیم انگارههای جدید فرهنگی در جامعه خود است:
چقدر گفتند از زن جز خدمت خانه و افزودن نسل، کاری ساخته نیست، اما تجارب عکس این را مدلّل ساخت... در فرانسه پنج میلیون زن در حالتی که بار مسئولیت خانواده و غصههای معیشت را تحمل نمودهاند، در راه پر زحمت زندگانی مردانه قدم میزنند و با شرافت و عفت و نجابت به سعی و عمل، مشارکت دارند. در انگلیس نیز عده نسوان که در مشاغل عمومیه مشغولند، همینقدر است. در ممالک امریکا فقط عدد معلمات به چهارصد هزار نفر بالغ شده است. 26
در مقالهای دیگر در توجه دادن زنان برای مشارکت اقتصادی مینویسد :
کمک و اعانت زنان در امور اقتصادی شخصی و مملکتی، مدخلیت تام دارد و در جریان زندگی، کاملا این نکته ملحوظ بوده و هر روز بر اهمیت و قدرش میافزایند. خدمات و زحمات اقتصادی زنان عالمه فهیمه اروپ و امریک و عثمانی، در تمام شعب حیاتی به وطن مقدس خود، مطلب را توضیح و سودمندی علم اقتصاد برای زنان هر جامعه را به خوبی مدلّل و مبرهن میدارد. 1
در شمارههای بعد این مجله خط سیر و دیدگاه اقتصادی گردانندگان آن، به مبحث لباس و پوشش زنان، البته به صورتی بسیار محتاط و آرام معطوف میشود.
در مقالهای با عنوان «انتقاد مد لباس ما» نویسنده ضمن انتقاد از طرح مباحث سنگین علمی و فلسفی در مجلات و نشریات زنان، توجه خود را به امور جزئی همچون لباس پوشیدن معطوف کرده، و آن را پایه و اساس تمدن دانسته، با انتقاد از مد لباسی که ناصرالدین شاه در ایران رواج داد، اینگونه اظهارنظر می کند: «لباس را باید طوری انتخاب کرد که اولا، به اقتصاد نزدیکتر، ثانیآ، مطابق حفظالصحه، و ثالثآ، قشنگ باشد.» 2 و ادامه میدهد: «مناسب حالت ما ایرانیان این است، تا حدی که ملت و مذهب ما اجازه میدهد، طرز لباس ملت امریکا را تقلید کنیم.» 3 و دلیل آن را صرفه اقتصادی و سادگی لباسهای آنان میداند.
از همه مهمتر، مباحثی با عنوان «مد لباس» 4 است که از سوی نشریاتی مانند جهان زنان، مظاهر جدید فرهنگی در قالب پوشش مناسب و ضمن انتقاد از نوع پوشش زنان ایران، به تدریج به زنان ایرانی القاء میشود.
مجله دختران ایران نشریهای دیگر از مطبوعات مربوط به زنان است که از سوی زندخت شیرازی در شیراز، تأسیس و در تهران، چاپ و منتشر میشد. اولین شماره این مجله در اول مرداد 1310ﻫ . ش در چهل صفحه چاپ شد. این مجله مصور بوده و روی جلد آن تصویر ایوان مدائن، با چند دختر در لباسهای مختلف، منعکس شده و تصویر رضاشاه در بالای سر فرشتهای بالای ایوان رسم شده بود. زندخت درباره انتخاب این سرلوحه در شماره اول، مینویسد: «چون این مجله به نام نامی شاهنشاه پهلوی اشاعه مییابد، لذا تابلوی دختران ایران در ایوان مدائن را که از آثار استاد محترم آقای شایسته است، سرلوحه قرار دادیم.» 5
اغلب، مقالات به قلم مردان و زنان روشنفکری چون کاظمزاده ایرانشهر، رشید یاسمی، سعید نفیسی، صدیقه دولتآبادی و خود زندخت، که در نشریات همسوی دیگر نیز قلم میزدند، نوشته میشد. 6
یکی از بخشهای مهم مجله، بخش «زنان نامی» بود که به شرح حال زنان مشهور اروپایی و ایرانی میپرداخت. بیشتر زنان ایرانی معرفی شده، از زنان ایرانی دوره باستان بودند. 7
از جمله موضوعات دیگری که در این مجله چاپ میشد، تعدد زوجات بود که مقالاتی در رد آن، به خصوص از سوی صدیقه دولتآبادی ارائه میشد. 8
همچنین، ازدواج ایرانیان با دختران اروپایی نیز از موضوعات دیگر این نشریه بود که البته این موضوع در مجلاتی چون آینده و ایرانشهر نیز درج میشد. در شماره دوم، گزارشی از سخنان محصلین ایرانی در کنفرانسی در برلین ارائه شد که کاظمزاده ایرانشهر، در پایان یکی از جلسات به این موارد اشاره کرده بود.
برای اینکه جوانان ایرانی، که سالها در اروپا تحصیل و زندگی کردهاند، بتوانند از فیض یک زندگانی فامیلی در ایران، بهرهمند شوند و در زیر شرایط و اوضاع تحملناپذیر ازدواجهای کنونی بدبخت و اسیر نمانند، لازم است به تعلیم و تربیت دختران ایرانی و در اصلاح مدارس اناث بیش از پیش کوشند، و عده]ای[ هم برای تحصیل فنون مخصوصه به اروپا فرستاده شوند تا در این ممالک، تربیت صحیح دیده و محسنات زندگی ایرانی و فرنگی را حائز گشته، به ایران برگردند و زندگانی فامیلی و تربیت دختران را در آنجا اصلاح نمایند... 9
وی در جلسه دیگری صراحتآ حجاب را یکی از عوامل بدبختی زنان دانسته و میگوید: «مسئله حجاب نیز یکی از عناصر مهم بدبختیهای زندگی خانوادگی میباشد و بسیاری از مضرات و معایب در زیر همین حجاب پرورش مییابد.» 10
در مبحث ششم در توصیهای درباره وسائل و تدابیر لازم برای اصلاح زندگی خانوادگی در ایران، در مورد حجاب، اینگونه اظهارنظر میشود:
درباره حجاب چنین به نظر میرسد که این مسئله باید به اختیار و به تدریج حل بشود؛ یعنی قانونی وضع شود که هر کس در برداشتن حجاب، آزاد و مختار است و به همین وسیله، به تدریج و بدون زحمت و اجبار، حجاب از میان برداشته میشود. ولی در این ضمن، جوانان و مردان نیز تا یک درجه تربیت باید بشوند تا رفع حجاب، مایه ازدیاد فساد اخلاق نگردد. 11
آخرین نشریهای که به ارزیابی آن میپردازیم، مجله عالم نسوان است.
در تلاشهای فرهنگی به منظور منطبق ساختن زن ایرانی با اهداف و برنامههای جهانی توسعه تمدن غرب، عالم نسوان به چندین دلیل، نمونهای موفق به شمار میرود:
اولاً، این مجله زیر نظر مستقیم هیأت رئیسه مدرسه اناثیه امریکایی در ایران بود. ثانیآ، آراء و نظریاتی که در این مجله منعکس میشد، در طیفی همه جانبه و متأثر از تحولات بینالمللی بود و بیشتر در جهت همسوسازی خانواده ایرانی با الگوی غربی آن تلاش میکرد. این نکته در سر لوحه اهداف مجله، بهتر قابل بررسی است:
«مجلهای است اخلاقی، اجتماعی و مفید به حال خانوادهها و برای آگاهی و بیداری و مساعدت زنان در امور خانهداری و ترقی و توجه اطفال. تنها مجله خانوادگی.» 12
موضوعات قابل طرح در مجله، به اهداف آن یاری میرسانید. علاوه بر مطالبی که درباره بهداشت، پرستاری، تربیت اطفال، نظافت و آشپزی چاپ میشد، مواردی نظیر تبلیغ مدهای لباس غربی نیز ارائه میشد در اولین شماره سال هشتم آمده است:
از آنجایی که تکلیف هر زن متمدن، دقت در طرز لباس و حسن انتخاب آن میباشد، این مجله نهایت سعی و اهتمام را بذل مینماید که در هر شماره، یکی دو نمونه با طرزی مطبوع و اسلوبی مرغوب از روزنامجات امریکا و اروپا اخذ نموده،13 به ضمیمه دستورهای لازمه مناسب هر فصل، به نظر خانمهای محترمه برساند.
ــ اخبار ترقی نسوان و خدمات آنان در کل جهان، خصوصآ ایران... 14
ثانیاً: نسبت به بیشتر نشریات زنان از عمر بیشتری حدوداً از سال 1291ﻫ . ش تا 1311ﻫ . ش، نزدیک به بیست سال، برخوردار بود و همین مدت زمان در تداوم و تحقق اهداف گردانندگان آن بسیار مؤثر واقع میشد.
از جمله مطالبی که در عالم نسوان چاپ میشد، مربوط به مقایسه پیشرفت تمدن زنان اروپا، ژاپن، هندوستان، ترکیه و مصر با زنان ایران بود. در مقالهای با عنوان «زن در ایران» آمده است:
زنها در ممالک متمدن و خوشبخت، مقام بسیار رفیعی را حائز میباشند... در ممالک مغرب به هر مدرسه که میل داشته باشند، داخل میشوند و هر رشته از علوم را که بخواهند، تحصیل نمایند... میخواهم ببینم ما چرا زبون و زاریم و چرا در ایران با زنها اینطور معامله میکنند... 15
در مورد زنان ژاپنی، ضمن توصیف مدارس مختلف زنان از طبابت و فنون مختلف، 16 در جای دیگر اشاره میشود:
زنان ژاپونی با جسارت فوقالعادهای برای تساوی حقوق خود میکوشند. یکی از نتایج این کوشش آن است که پاکی اخلاق باید از زن و مرد یکسان باشد و به همان اندازه که ناپاکی در زن قبیح است، در مردان نیز زشت است. 17
مسئله حجاب، یکی از اساسیترین مباحث مجله عالم نسوان بود. و این روند بعد از روی کار آمدن رضاشاه با جدیت و شدت بیشتری مطرح میشد. حجاب به عنوان مظهر اسارت و سیهروزی زنان، مطرح و با حسرت در مورد رفع حجاب در کشورهای دیگر اظهار میشد:
آری! افغانستان، حجاب مانع ترقی ملت را وداع گفت و زنهای افغانی هم برای راه انداختن چرخهای ترقی جامعه، همدوش مردهای خود شده، پی به حیثیت خود خواهند برد. ملت ترکیه هم دیرزمانی است که پرده خرافات را دریده و پی به حقیقت اسلام برده است. مصریها نیز که از موهومات، فارغ و به سرعت جاده ترقی را میپیمایند. آیا هنوز موقع آن نشده که ملت شش هزار ساله هم ]ایران[ در این انقلاب فکری شرکت جسته و از زنهای خود برای ترقی نوع استفاده کند... 18
در مقالات دیگری که به صورت محاوره بین زنان درج میشد، حجاب به عنوان عاملی در فلج نمودن نیمی از افراد جامعه، یعنی زنان تلقی میشد 19 و در جایی دیگر، زنان را به قهقرا میفرستاد در این میان، نامه زنی از بندرعباس با عنوان «راه ترقی» اینگونه پایان یافته است:
چیزی که ما را به قهقرا برده، حجاب است که ما را پابند و خانهنشین نموده است. اکنون که مملکت، در ید قدرت پدر تاجدار ما ــ اعلیحضرت پهلوی ارواحنا فداه ــ قرار گرفته، ما نسوان ایرانی هم بایستی به نوبه خود جنبشی نموده ]به راه انداخته[ و از این ذلت و بدبختی خود را خلاص و برای اولادهای آتیه این مملکت، راه ترقی و سعادت را مفتوح نماییم. 20
در مقالهای دیگری با امضای بلقیس ناظری ــ کرمانشاه، آمده است:
اما جای تردید نیست که مانع بزرگ برای به کار افتادن زنها، وجود حجاب است. اشخاصی که برای وجود حجاب و ابقاء آن پافشاری مینمایند، غیر از آنکه عدم اطلاع خود را از قوانین مقدسه اسلام گوشزد مینمایند، فایده دیگری نمیبرند... چرا ایرانی، نصف اعظم جمعیت خود را محبوس و در قید اسارت و ذلت گذارده و مانع است که آنها هم طریق تکاملی را بپویند؟ 21
احتمالاً بعید نیست که مقالات نوشته شده از شهرستانها در عالم نسوان، در تهران و توسط خود گردانندگان مجله نوشته شده باشد تا بدین ترتیب اقدامات بعدی برای رفع حجاب در آینده به صورت خواستهای ملی و از سوی تمام زنان ایران قلمداد شود تا حساسیتهای کمتری را در پی داشته باشد.
در یک جمعبندی میتوان گفت حرکتی که آرام و بیصدا در حوزه نشریات زنانه شروع شده بود، در ابتدا با مطرح ساختن نواقص فرهنگی جامعه سنتی ایران، به خصوص در مورد روابط خانوادگی، 22 در مقایسه با نمونههای خارجی آن به مرحلهای رسید که به دلیل اصیل نبودن جریانهای فکری و فرهنگی مطرح، به جای شناخت نواقص و درمان دردهای اجتماعی و ریشهیابی آن، تمامی چشمها را به راه و روشی معطوف کرد که بیرون از مرزهای کشور در جریان بود و به جهت همان وابستگی، کانون حملات و انتقادات، به ارزشهای فرهنگی و دینی به ویژه در مورد زنان معطوف شده و حجاب، مهمترین و مؤثرترین مانع در برابر ترقی زنان معرفی شد و اموری چون استقلال اقتصادی و فرهنگی به حاشیه کشیده شده، گاه و بیگاه به منظور انحراف افکار از اصل خطری که فرهنگ ایرانی را نشانه گرفته بود، در سخنرانیها و جشنها توصیههایی به سادهزیستی و صرفهجویی نیز ارائه میشد. 23 اما در عمل، چیزی جز تبلیغ و رواج فرهنگ مصرفی غربی، به خصوص در بین زنان، به وقوع نمیپیوست.
پی نوشت:
1. روزنامه دانش. دهم رمضان سنه 1328ﻫ . ق، سال اول، ش 1 ص 2و نیز محمد صدر هاشمی، همان، ج2، ص 266-267 .
2. صدر هاشمی. تاریخ جراید و مجلات ایران. اصفهان، کمال، 1363، ج 2، ص 267-266 .
3. جهانگیر صلحجو. تاریخ مطبوعات ایران و جهان. تهران، امیرکبیر،1348 ص 76 .
4. محمد صدر هاشمی. همان، ص 80-81 .
5. همان.
6. روزنامه شکوفه. دوشنبه نهم ربیعالثانی، 1331ﻫ . ق، سال اول، ش 6 ص 2 .
7. همان، 5 شعبان المعظم 1332ﻫ . ق سال دوم، ش 4 ص 3-4 .
8. همان، 5 شهر ربیعالاول 1332ﻫ . ق سال دوم، ش 22 ص 1 .
9. همان، 20 ربیعالاول 1332ﻫ . ق سال دوم، ش 24 ص 3 .
10. همان، 20 ربیعالاول 1332ﻫ . ق، سال دوم، ش 3 ص 4 ش 24، ص 3 .
11. همان، دوشنبه 23 رجبالمرجب 1333ﻫ . ق، سال سوم، ش 12، ص 1-2 .
12. محمد صدرهاشمی. همان، ص 6-10 و نیز محمد محیط طباطبایی، تاریخ تحلیلی مطبوعات ایران. (تهران، بعثت،1375) ص 173-174 به نقل از لیلا رستگار «روزنامهنگاری زنان از آغاز تا شهریور. «20 پژوهشنامة تاریخ مطبوعات ایران،1376 سال اول، ش اول.
13. روزنامه زبان زنان. سال اول، ش 6 ص 1-2 .
14. همان، شنبه 24 ذیحجه 1337ﻫ. ق، سال اول، ش 5 ص 1-2 .
15. پری شیخالاسلامی. زنان روزنامهنگار و اندیشمندان ایران. تهران، مؤلف، 1351، ص 98 .
16. همان، ص 181.
17. همان، ص 183-184 .
18. ناصر تکمیل همایون. همان، ص 45 .
19. مجله جهان زنان، برج میزان، 1300ﻫ . ش، سال اول، ش 5 .
20. همان.
21. محمد صدرهاشمی. همان، ص 169-170 .
22. «اولین قدم»، مجله جمعیت نسوان وطنخواه. 1302ﻫ . ش، سال اول، ش اول، ص 1-3 .
23. «زن در قرن بیستم». همان، 1302ﻫ . ش، سال اول، ش 2 ص 2 .
24. همان.
25. همان.
26. همان.
------------------------------------------------------------
1. همان.
2. انتقاد لباس ما. همان، 1302 سال اول، ش 7 و 8 ص 16-12 .
3. همان.
4. «مد لباس»، همان، ص 16 .
5. مجله دختران ایران. مرداد 1310 سال اول، شماره اول.
6. محمد صدرهاشمی. همان، ص 21-23 .
7. «زنان نامی». مجله دختران ایران. مرداد1310ﻫ . ش، سال اول، ش اول، ص 19-20 .
8. «تکرار ازدواج ــ عدم تساوی حقوق در طلاق». همان، سال اول، ش 2 ص 7-1 .
9. همان، شهریور1310ﻫ . ش، سال اول، ش 2 ص 24 .
10. همان.
11. همان.
12. محمد صدرهاشمی. همان، ص 3-1 .
13. حبیبه مجلل «مد لباس و پارچه». مجله عالم نسوان. دی ماه 1306ﻫ . ش، سال هشتم، ش اول، ص 32 .
14. همان.
15. «زن در ایران». همان، خرداد 1306ﻫ . ش سال هفتم، ش 7 و 8، ص 264-258 .
16. «انقلاب نسوان ژاپون». همان، ص 265-268 .
17. «زنان ژاپونی». همان، اردیبهشت 1307 شمسی، سال هشتم، ش 3 ص 118 .
18. ح. سگزیزاده بوشهری. محصل طب. زن مگر بشر نیست. همان، ص207-204 به نقل از حبلالمتین، شماره 36 .
19. همان، خرداد 1306ﻫ . ش. سال هفتم، ش 6، ص 213-216 و اردیبهشت 1307ﻫ . ش، سال هشتم، ش 3، ص 116-118 .
20. فاطمه اردشیری. بندرعباس: «راه ترقی». همان، آبان ماه 1310. سال یازدهم، ش6. ص 279-278 .
21. همان، ص 279-282 .
22. «دلشاد خانم مطالعه فرمایند». همان، اردیبهشت 1307 سال هشتم، ش 3 ص 116-118 .
23. «متن سخنرانی ایران تیمورتاش در مورد سادهزیستی، از فارغالتحصیلان مدرسه عالیه اناثیه امریکایی، همان، آبانماه 1309ﻫ . ش سال دهم، ش 6 ص 269-275و نیز نک به خبر «تأسیس مؤسسه نوزادگان برای حفظ نفوس آتیه نژادایران» که با سخنرانی ملکه پهلوی در سال 1307 در تالار موزه کاخ گلستان همراه بود. ملکه ضمن سخنانش، مادرانایرانی را به کم کردن خرجهای کلان به منظور مصارف لباس دعوت کرد و گفت: «برای اینکه سرمشق عملی در این بابداده شود، خانواده سلطنتی، پیشقدم شده و از این تاریخ مصمم هستیم از استعمال البسه و اشیاء تجملی خوددارینماییم»، همان، مرداد 1307ﻫ . ش، سال هشتم، ش 5 ص 163 و نیز (ملکه در فکر کودکان است»: نشریه ایوینینگاستاندارد، 2 نوامبر 1928م / آبان1307ﻫ . ش به نقل از فتحالله نوری اسفندیاری، همان، ص 451.
کد مطلب: 537