امامخمینی در بهشت زهرا خطاب به دولت بختیار میگوید: خودش تا چند سال پیش از این، تا آن وقتی که دستش نیامده بود این وزارت، قبول داشت که غیرقانونی است؛ حالا چه شده است که میگوید من قانونی هستم؟!
تبیین سخنرانی امامخمینی در بهشت زهرا؛
آخرین ضربههای امام به حکومت پهلوی
11 بهمن 1396 ساعت 6:00
امامخمینی در بهشت زهرا خطاب به دولت بختیار میگوید: خودش تا چند سال پیش از این، تا آن وقتی که دستش نیامده بود این وزارت، قبول داشت که غیرقانونی است؛ حالا چه شده است که میگوید من قانونی هستم؟!
در طول تاریخ تشیع، روحانیت به عنوان جریانی شناخته شدند که علاوه بر مرجع بودن در مسائل دینی و شرعی، نقش بسیار پررنگی در مسائل سیاسی و اجتماعی زمان خود و حتی فراتر از آن نیز ایفا کردهاند. نمونههای متعددی را میتوان در این خصوص برشمرد. به طور مثال نقش آیتالله میرزای شیرازی در دوران قاجار و نطقها و نامههای ایشان به خصوص در ماجرای تحریم تنباکو، انکار ناپذیر است. یا به طور مثال، سخنرانی مهم آیتالله مدرس در مجلس شورای ملی علیه رضاشاه نیز از جمله همین موارد است. در کنار اینها موارد متعدد دیگری نیز وجود دارد که نشان میدهد یک نامه یا سخنرانی یک روحانی شناخته شده، تا چه میزان بازیهای سیاسی را تغییر میدهد.
در این میان شاید بتوان امامخمینی را یک نمونه منحصربهفرد و خاص در نظر گرفت. علت آن نیز توجه بسیار زیاد ایشان به مسائل سیاسی، دینی، اجتماعی و فرهنگی است. سخنرانی معروف ایشان در مورد قانون کاپیتولاسیون در سال 1342 که در نهایت منجر به تبعید 13 ساله شد، که از تأثیرگذارترین نطقهای یک روحانی شناخته شده درباره سیاست در کشور است. با این وجود به نظر میرسد هیچکدام از این موارد را نتوان از منظر نقشآفرینی همطراز با سخنرانی ویژه امام در 12 بهمن 1357 دانست. در این یادداشت به طور مشخص به تبیین سخنان امام در 12 بهمن سال 57 خواهیم پرداخت.
پس از اینکه تلاشهای بختیار برای جلوگیری از ورود امام به ایران شکست خورد، وی رسما در تاریخ 9 بهمن دستور باز شدن فرودگاهها را اعلام کرد. پس از این و طی برنامههای از پیش تعیین شده، هواپیمای حامل امام در حدود ساعت 9 صبح روز 12 بهمن در فرودگاه مهرآباد نشست و پس از آن ایشان برای ایراد سخنرانی و البته قرائت فاتحه به قطعه شهدای هفده شهریور بهشت زهرا رفته و در آنجا سخنرانی معروف خود را ایراد کرد.
این سخنرانی از چند منظر قابل اهمیت است؛ نخست اینکه امامخمینی به عنوان رهبر انقلاب ایران، پس از 13 سال دوری از ایران، به طور مستقیم و بدون واسطه با مردم صحبت کرد. مسئله دیگر اینکه برای نخستین بار و در یک سخنرانی که با حضور چندین هزار نفر و البته رسانههای مختلف برگزار شد، اعلام کرد که با حمایت مردم، حکومتی مردمی و مبتنی بر اسلام تشکیل خواهد داد و از تمام توان خود برای برنگشتن به شرایط دوران پهلوی استفاده خواهد کرد. مسئله بعدی که این سخنرانی را خاص نموده است، خود محتوای بیانات است که تمامی جوانب را در خود جای داده است.
این سخنرانی را میتوان در چند بخش زیر تبیین و تقسیم کرد: 1. تشکر و اعلام تسلیت به خانوادههایی که عزیزان خود را در مسیر پیروزی انقلاب از دست دادهاند. 2. توجه به قانون برای تشکیل یک حکومت. 3. غیرمردمی بودن مجالس و دولتهای تشکیل یافته در دوران پهلوی اول و دوم. 4. نقد اصلاحات محمدرضاپهلوی. 5. بیگانهستیزی و نقد جدی نقشآفرینی آمریکا در سیاست ایران. 5. ایجاد دولتی با رأی و پشتیبانی مردم. 6. هشدار به مردم برای بازگشتن به گذشته. 7-تشکر از نظامیانی که به مردم پیوستند و ارائه پیشنهاد به نظامیان.1
قدردانی از مردم و تسلیت به داغداران
امام در بخش نخست صحبتهای خود به طور مشخص از مردم و به خصوص از کسانی که جزء طبقه محرومان هستند تشکر کرد. در واقع ، نقطه عطف حرکت بزرگ انقلاب را اضافه شدن مردم طبقات پایین و فرودست به جنبش انقلاب معرفی کرد. بخش نخست سخنرانی امام به کسانی اختصاص داشت که در طول این سالها عزیزان خود را از دست داده بودند. امام خطاب به کسانی که در طول این سالها مصیب دیدهاند گفت: «ما در این مدت مصیبتها دیدیم؛ مصیبتهای بسیار بزرگ. و بعضِ پیروزیها حاصل شد که البته آن هم بزرگ بود. مصیبتهای زنهای جوانمرده، مردهای اولاد از دست داده، طفلهای پدر از دست داده. من وقتی چشمم به بعضی از اینها که اولاد خودشان را از دست دادهاند میافتد، سنگینی در دوشم پیدا میشود که نمیتوانم تاب بیاورم. من نمیتوانم از عهدۀ این خسارات که بر ملت ما وارد شده است برآیم. من نمیتوانم تشکر از این ملت بکنم که همه چیز خودش را در راه خدا داد».2
قانون؛ اصل اساسی تشکیل حکومت
امامخمینی در این بخش از سخنرانی خود به مسئله مهم قانون در تشکیل حکومت تأکید کرد و نبود قانون در حکومت پهلوی را مهمترین دلیل در شروع اعتراضات علیه این حکومت دانست. در واقع ایشان به این مقوله توجه کرد که تأسیس حکومت پهلوی و رأیی که نمایندگان مجلس مؤسسان به انقراض قاجار دادند، خلاف قانون بوده است زیرا این رأی به واسطه تهدید و زوری بود که از سوی رضاشاه به نمایندگان وارد شده بود. بر این اساس نحوه شکلگیری حکومت پهلوی خلاف قانون بوده و این حکومت نمیتواند مشروعیت داشته باشد. امام به وجود قانون و مشروعیت و آزادی عمل مردم برای انتخاب یک حکومت توجه ویژه دارد و معتقد است مادامی که یک حکومت با زور و نیزه مشروعیت خود را به دست آورد، حکومت باطل است. ایشان در این خصوص میگوید:«ملت ما یک مطلبش این بود که این سلطنت پهلوی از اول که پایهگذاری شد برخلاف قوانین بود. آنهایی که در سن من هستند میدانند و دیدهاند که مجلس مؤسسان که تأسیس شد، با سرنیزه تأسیس شد. ملت هیچ دخالت نداشت در مجلس مؤسسان. مجلس مؤسسان را با زور سرنیزه تأسیس کردند، و با زورْ وکلای آن را وادار کردند به اینکه به رضاشاه رأی سلطنت بدهند. پس این سلطنت از اول یک امر باطلی بود؛ بلکه اصل رژیم سلطنتی از اول خلاف قانون و خلاف قواعد عقلی است و خلاف حقوق بشر است».3
مسئله مهمی که حضرت امام مدّ نظر قرار داد، جایگاه و نقش مردم در تعیین حکومت بود. امام خطاب به محمدرضاشاه میگوید: «من دولت تعیین میکنم! من تو دهن این دولت میزنم! من دولت تعیین میکنم! من به پشتیبانی این ملت دولت تعیین میکنم! من به واسطۀ اینکه ملت مرا قبول دارد، دولت تعیین میکنم».
مجالس دستنشانده پهلوی
امام پیش از آنکه به مقوله مجالس دستنشانده و فرمایشی اشاره کند به این مسئله توجه داشتد که به فرض قانونی بودن حکومت رضاشاه و اینکه وی به واسطه تأیید و تصویب مجلس مؤسسان به حکومت رسیده است، هیچ منطق قانونی و شرعی وجود ندارد که پس از وی پسرش محمدرضاشاه به حکومت برسد. از اینرو حکومت محمدرضاشاه باطل و غیرقانونی است. ایشان در ادامه به انتقاد از حکومتها و مجالس دوران سلطنت محمدرضاشاه پرداخته و معتقدند که تمامی دولتهای تشکیل یافته از سوی محمدرضاشاه و به خصوص دولتهایی که پس از کودتای 28 مرداد تشکیل شدند، نه بر اساس روند قانونی بوده است و نه با رأی مردم سرکار آمدهاند. عموم مجالس دوران پهلوی دوم، با تأیید شخص محمدرضاشاه انتخاب میشدند. دولتها و نخست وزیران نیز با نظر شخص شاه انتخاب، با تهدید نمایندگان فرمایشی شاه، تصویب و مشغول به کار میشدند.4
بر این اساس مشخص است که دغدغه اصلی امام برای حکومت بعدی همان اجرای قانون و آزادی عمل مردم است. زیرا ایشان علت اصلی حرکت مردم را قانونی نبودن مجالس و دولتها و فرمایشی بودن اینها میدانستند. امام در چارچوب لزوم قانونی بودن یک حکومت تلاش کرد تا انتقادات خود را متوجه دولت بختیار نیز بکند: «ما میگوییم که شما غیرقانونی هستید باید بروید. ما اعلام میکنیم که الآن دولتی که به اسم دولت قانونی خودش را معرفی میکند، حتی خودش قبول ندارد که قانونی است! خودش تا چند سال پیش از این، تا آن وقتی که دستش نیامده بود این وزارت، قبول داشت که غیرقانونی است؛ حالا چه شده است که میگوید من قانونی هستم؟! این مجلس غیرقانونی است؛ از خود وکلا بپرسید که آیا شما را ملت تعیین کرده است؟ هر کدام ادعا کردند که ملت تعیین کرده است، ما دستشان را میدهیم دست یک نفر آدم ببرد او را در حوزۀ انتخابیهاش، در حوزۀ انتخابیه از مردم سؤال میکنیم که این آقا آیا وکیل شما هست؟ شما او را تعیین کردید؟ حتماً بدانید که جواب آنها نفی است».5
اصلاحات ارضی یا غارت بیتالمال؟
بخش بعدی سخنان امام به اقدامات به اصطلاح اصلاحی و در جهت پیشرفت محمدرضاشاه اختصاص دارد. امام این اقدامات و اصلاحات را که بخشی از آن با عنوان «اصلاحات ارضی» انجام شد نه تنها عاملی برای پیشرفت و توسعه کشور نمیدانست بلکه آن را فریبی میداند که به وسیله آن، اموال و منابع ایران به غارت رفته و عملا ایران به عنوان بازار خرید محصولات خارجی معرفی میشود. امام در این خصوص خطاب به مردم میگوید: «تمام اقتصاد ما الآن خراب است و از هم ریخته است؛ که اگر بخواهیم ما این اقتصاد را به حال اول برگردانیم، سالهای طولانی با همت همۀ مردم، نه یک دولت این کار را میتواند بکند و نه یک قشر از اقشار مردم این کار را میتوانند بکنند، تا تمام مردم دست به دست هم ندهند نمیتوانند این بههمریختگی اقتصاد را از بین ببرند. شما ملاحظه کنید به اسم اینکه ما میخواهیم زراعت را، دهقانها را دهقان کنیم، تا حالا رعیت بودند و ما میخواهیم حالا دهقانشان کنیم! «اصلاحات ارضی» درست کردند. اصلاحات ارضیشان بعد از این مدت طولانی به اینجا منتهی شد که بهکلی دهقانی از بین رفت، بهکلی زراعت ما از بین رفت، و الآن شما در همه چیز محتاجید به خارج».6
نکات مهم و حیاتی دیگر
امامخمینی پس از ایراد این مسائل به مقوله استکبارستیزی پرداخت و خطاب به مردم گفت، مادامی که امور سیاسی، اقتصادی، امنیتی، فرهنگی و اجتماعی ما تحت نظارت و تسلط کشورهایی همچون آمریکا، انگلیس و اسرائیل باشد، امکان پیشرفت و ترقی وجود ندارد. از این رو حفظ استقلال و مبارزه با مستکبرین کلید برون رفت از بحران است.
مسئله بعدی که حضرت امام مدّ نظر قرار داد، جایگاه و نقش مردم در تعیین حکومت بود. امام خطاب به محمدرضاشاه میگوید: «من دولت تعیین میکنم! من تو دهن این دولت میزنم! من دولت تعیین میکنم! من به پشتیبانی این ملت دولت تعیین میکنم! من به واسطۀ اینکه ملت مرا قبول دارد، دولت تعیین میکنم».
توجه به جایگاه ویژه مردم و اینکه مردم تعیین کننده نظام و بنیاد نظام هستند، یکی از مهمترین موضوعاتی بود که امام در سخنرانی 12 بهمن به آن توجه داشتند. ایشان در پایان سخنرانی نیز به جایگاه ویژه نظامیان توجه کرد و ضمن تشکر و قدردانی از نظامیانی که به صفوف مردم و انقلاب پیوستند، خطاب به آنها گفت: «آقای ارتشبد، شما نمیخواهید، آقای سرلشکر، شما نمیخواهید مستقل باشید؟ شما میخواهید نوکر باشید؟! من به شما نصیحت میکنم که بیایید در آغوش ملت؛ همان که ملت میگوید بگویید. بگویید ما باید مستقل باشیم. ملت میگوید ارتش باید مستقل باشد، ارتش نباید زیر فرمان مستشارهای امریکا و اجنبی باشد».7
امام خمینی در آغازین لحظات استقرار در جایگاه سخنرانی در بهشت زهرا
پی نوشت:
1.رضا داوری اردکانی، انقلاب اسلامی و وضع کنونی عالم، تهران، انتشارات مهر نیوشا، 1387، ص24-26.
2.روحالله موسوی خمینی، صحیفه امام، ج6، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، بی تا، ص10.
3.همان، ص11.
4.حامد الگار، انقلاب اسلامی در ایران، ترجمه: مرتضی اسعدی، تهران، انتشارات قلم، 1360، ص65-67.
5.صحیفه امام، همان، ص12.
6.همان، ص14.
7.همان، ص19.
کد مطلب: 5371