یکی از اقدامات مهم شهید بهشتی در دوره پیش از پیروزی انقلاب اسلامی فعالیتهای فرهنگی او در زمینه تاسیس مدارس علمیه جدید بود، اما علت این اقدام با توجه به وجود مدارسی از این دست در ایران چه بود و چه عاملی او را به این کار تحریض نمود؟
مروری بر مبارزات شهید بهشتی در دوران پهلوی؛
نواندیشی در دو جبهه حوزه و دانشگاه
17 بهمن 1396 ساعت 6:00
یکی از اقدامات مهم شهید بهشتی در دوره پیش از پیروزی انقلاب اسلامی فعالیتهای فرهنگی او در زمینه تاسیس مدارس علمیه جدید بود، اما علت این اقدام با توجه به وجود مدارسی از این دست در ایران چه بود و چه عاملی او را به این کار تحریض نمود؟
از ابتدای دهه 1340 و شروع علنی مبارزات امام خمینی علیه شاه، بخشی از روحانیان که از مدتها پیش به دنبال تحول در جامعه و ارتباط بیشتر با جوانان بودند و دغدغه اسلام سیاسی داشتند جذب آموزههای امام شدند و مبارزات انقلابی را شروع کردند. یکی از این روحانیان، شهید بهشتی بود که فعالیتهای او در دو دهه قبل از انقلاب اسلامی در حوزههای مختلف و بهویژه ارتباط با جوانان و دانشجویان نقش بسزایی در بنیانهای فکری این انقلاب داشت. در این نوشتار درصدد هستیم نقش او در مبارزه با حکومت پهلوی را مرور کنیم.
سیدمحمد بهشتی در 2 آبان 1307 در اصفهان در یک خانواده روحانی به دنیا آمد. تحصیلات خود را از چهارسالگی شروع کرد و پس از اتمام تحصیلات ابتدایی، به دبیرستان سعدی رفت. در سال 1321 به علت جاذبه تحصیل علوم حوزوی در مدرسه علمیه صدر اصفهان فراگیری ادبیات عرب، فقه، اصول و منطق و دروس ابتدایی فلسفه را آغاز کرد. او سپس به قم مهاجرت کرد و از استادانی مانند آیتالله محقق داماد، آیتالله اردکانی و امام خمینی بهره برد. در سال 1328 سید محمد در جلسات گفتار ماه، که از سوی دانشگاهیان مبارز مسلمان در تهران برگزار میشد، شرکت کرد. او در سال 1329 وارد دانشکده معقول و منقول دانشگاه تهران شد.1
بهشتی در سال 1330 همسو با نهضت ملی مردم ایران، در ستاد اعتصاب تلگرافخانه اصفهان حضور یافت و به سخنرانی پرداخت؛ برای همین به شهربانی احضار شد. او در سال 1335 وارد تحصیلات دوره دکتری شد. در همین دوران تغییر شیوه تدریس در حوزه علمیه به دغدغه او تبدیل شد؛ برای همین در سال 1339 با جمعی از مدرسین حوزه علمیه درصدد تهیه یک برنامه بهمنظور سازماندهی این امر برآمد. در همین دوران مقالاتی با عنوان حکومت در اسلام و مقاله قانون علیت در دین و علم را به نگارش درآورد.2
باید در نظر داشت که بهشتی در زمانی درباره حکومت اسلامی و مسائل اجتماعی از دید اسلام مقاله ارائه میداد که افراد سنتی در حوزه علمیه به این مسئله نگاه خوبی نداشتند. بهطورکلی گفتمان سنتی در این زمان اعتقادی به تشکیل حکومت اسلامی در عصر غیب نداشت و از حضور فعالانه در سیاست پرهیز میکرد.3
شهید بهشتی در سال 1341، همراه دکتر مفتح کانون دانشآموزان قم را تأسیس کرد. از اقدامات دیگر او تاسیس مدرسه علمیه حقانی با کمک حاج علی حقانی، در اوایل دهه 1340 بود؛ وی همچنین به کمک جمعی از فضلای حوزه علمیه به تشکیل گروه تحقیقاتی پیرامون حکومت در اسلام اقدام نمود. در همین زمان بهشتی توسط سازمان امنیت ساواک از قم به تهران انتقال یافت و در سال ۱۳۴۳ در تهیه برنامه جدید تعلیمات دینی مدارس شرکت کرد.4
هدف از تشکیل چنین مدارسی این عقیده بود که دانشآموختگان قدیم مدارس حوزوی کمتر میتوانند با جوانان ارتباط برقرار کنند؛ ازاینرو تلاش شد از این طریق با نسل جوان ارتباط بیشتری برقرار شود؛ همچنین تربیت دینی جوانان که در مدارس رسمی به آن توجه کمی میشد نیز موردتوجه چنین افرادی بود.5
افزون بر اینها بهشتی تلاش کرد با ایجاد مدارس جدید حوزه علمیه، توجه به مسائل جدید و علوم روز را نیز وارد مسائل آموزش دینی کند. بر همین اساس او به تاسیس حوزه علمیه حقانی دست زد. افرادی که در این مدرسه تحصیل میکردند به دلیل جو حاکم بر آن با مسائل سیاسی بیشتر آشنا بودند؛ برای همین وارد مبارزات میشدند. براین اساس مدرسه حقانی یکی از مهمترین پایگاههای انقلاب اسلامی در قم بوده است.6
بهشتی در دهه 1350 نیز نقش بسزایی در حل مسائل اندیشهای مبارزان داشت، بهطوریکه در سال 1355 و بعد از تغییر ایدئولوژی سازمان مجاهدین خلق و مارکسیست شدن آنها، مبارزان درون زندان تصمیم میگیرد در ارتباط با ضعف بنیانهای مذهبی زندانیان نامهای به بهشتی و مطهری نوشته و از این دو راهنمایی بخواهند...
بهشتی در همان اوایل دهه 1340 به دلیل تفکر روشنگرانهای که از دین داشت، موردتوجه جریانهایی قرار گرفت که میخواستند هم مسلمان باشند و هم به مبارزه دست بزنند. لطفالله میثمی عنوان میکند که در اوایل دهه 1340 همراه حنیفنژاد به قم رفت و نخست با هادی خسروشاهی ملاقات کرد و سپس نزد آیتالله بهشتی در مدرسه دین و دانش رفت. این دو هنگام ملاقات با آیتالله بهشتی از او خواستند خط مشی برآمده از قرآن را به آنها نشان دهد. بهشتی پاسخ داد: مسئله قابل تأملی است و سپس او در این جلسه کتابهایی را به آنها پیشنهاد داد تا بتوانند میزان اطلاعات دینی خود را افزایش دهند.7
شهید بهشتی در سال 1344، به توصیه مراجع تقلید برای سازماندهی فعالیتها و مدیریت و توسعه مرکز اسلامی هامبورگ، به آلمان رفت. ایفای نقش کلیدی در تأسیس و توسعه اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا (گروه فارسیزبان) و انتشار کتابهای «صدای اسلام در اروپا» و مقالاتی چند و مسافرت به عراق و دیدار با امام و آیتالله صدر و سفر به لبنان و دیدار با امام موسی صدر ازجمله دستاوردهای او در این سالها است.8
بهشتی در آلمان نقش بسزایی در ایجاد انجمن اسلامی دانشجویان داشت، بهطوریکه بر اساس اظهارنظر افرادی که در آن زمان دانشجوی بودند، جوانان مسلمان برای تشکیل انجمن اسلامی با او مشورت میکردند. صادق طباطبایی دراینباره میگوید که ما تا قبل از تشکیل انجمن اسلامی زیر نظر یک سازمان بینالملل دانشجویان به نام «امسو» بودیم. در یک مقطعی سازمان تحت تأثیر اخوانیها قرار گرفت و بعدها نیز مطرح شد که یک نفر باید بهعنوان خلیفه در رأس سازمان باشد. برای همین به این نتیجه رسیدم که باید خودمان سازمان جدایی تأسیس کنیم. این را با آقای بهشتی در میان گذاشتیم و ایشان کار ما را تایید کرد.9
آیتالله بهشتی در همین زمان به مناسبت تشکیل اتحادیه انجمن اسلامی دانشجویان در اروپا (گروه فارسیزبان) پیامی را صادر کرد که در آن بر ضرورت توجه به بعد عبادی، اجتماعی و سیاسی اسلام تأکید شده بود. بهشتی میگوید که دانشجویانی که بهتازگی به اروپا میآیند به پناهگاه اجتماعی اسلام نیاز دارند و انجمن باید چنین نقشی را ایفا کند.10
صادق طباطبایی درباره تأثیر شهید بهشتی بر جنبش دانشجویی میگوید: «آیتالله بهشتی از لحاظ عقیدتی و هم از جنبه سیاسی پشتوانه خوبی برای دانشجویان مسلمان بودند در مقابل اندیشه مارکسیستی و وابستگان ایرانی آن، که غرق در چهارچوب بافتههای حزبی و تشکیلاتی بودند. پیشازاین دانشجویان مسلمان ایرانی احساس ضعف میکردند و اعتمادبهنفس نداشتند، اما با آمدن مرحوم بهشتی و برقراری ارتباط با ایران و نیز ارتباط دانشجویان با فعالیتهای فرهنگی در داخل کشور، رفتهرفته آن حالت ضعف برطرف شد و دانشجویان به سلاح ایدئولوژیکی اسلامی مجهز شدند».11
شهید بهشتی بعد از بازگشت به ایران در سال 1349 به دلیل فعالیتهایی که در آلمان داشت ممنوعالخروج شد. او در ین زمان به آموزشوپرورش برگشت و در تدوین کتابهای درسی تعلیمات دینی با افرادی مانند محمدجواد باهنر همراهی کرد. بهشتی در همین سالها نقش مهمی در هدایت فکری مبارزان داشت، بهطوریکه در زمانی که اختلافاتی درباره سخنرانیهای دکتر شریعتی در حسینیه ارشاد بهوجود آمد او تلاش کرد این مسائل را حلوفصل کند. بهشتی خودش دراینباره گفته است: موضع من در برابر شریعتی و کارهای او بهرهبرداری صحیح است؛ نه لگدکوب کردن و نه ستایش کردن و بالا بردن.12
همچنین بهشتی در دهه 1350 نیز نقش بسزایی در حل مسائل اندیشهای مبارزان داشت، بهطوریکه در سال 1355 و بعد از تغییر ایدئولوژی سازمان مجاهدین خلق و مارکسیست شدن آنها، مبارزان درون زندان تصمیم گرفتند در ارتباط با ضعف بنیانهای مذهبی زندانیان نامهای به بهشتی و مطهری نوشته و از این دو راهنمایی بخواهند.13
درنهایت اینکه بهشتی درحالیکه در ایران بود همچنان با دانشجویان مسلمان خارج از کشور مکاتبه داشت و آنها را راهنمایی میکرد. بر همین اساس او در سال 1357 برای حل اختلافهای نیروهای مبارز مسلمان مقیم خارج از ایران، به امریکا و اروپا سفر کرد؛ همچنین بعد از بازگشت از این سفر، در تشکیل جامعه روحانیت مبارز تهران نقش مهمی ایفا نمود.14
مروری بر فعالیتهای مبارزاتی شهید بهشتی در قبل از انقلاب اسلامی نشاندهنده توجه او به مسائل بنیادین فکری و علمی است. او در این سالها در تشکیل مدرسه علمیه جدید و همچنین راهاندازی نشریات آگاهیبخش به جوانان، مشارکت فعالی است؛ همچنین از تلاشهای او میتوان به ترویج آموزههایی اسلامی و تقویت جایگاه دانشجویان مسلمان در خارج از کشور اشاره کرد.
آیتالله سید محمد بهشتی رئیس دیوان عالی کشور در حال بازدید از چاپخانه زندان قصر
شماره آرشیو: 1-418-3م
پی نوشت:
1. علیاکبر علیخانی و همکاران، اندیشه سیاسی متفکران مسلمان، ج 16، تهران، پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، 1390، ص 408.
2. همان، ص 409.
3. سید محمدعلی حسینیزاده، اسلام سیاسی در ایران، قم، دانشگاه مفید، 1386، ص 161.
4. بازاندیشی یک اندیشه، تهران، بنیاد نشر آثار و اندیشههای شهید آیتالله بهشتی، ص 45.
5. مهرزاد بروجردی، روشنفکران ایرانی و غرب، ترجمه جمشید شیرازی، تهران، نشر فرزان، 1384، ص 144.
6. رسول جعفریان، جریانهای سیاسی و سازمانهای مذهبی ـ سیاسی ایران (1357-1320)، تهران، نشر علم، 1392، ص 403.
7. هدی صابر، سه همپیمان عشق: روایتی از بینش، روش و منش حنیفنژاد، سعید محسن، بدیعزادگان، تهران، صمدیه، 1388، ص 54.
8. علیاکبر علیخانی و همکاران، همان، ص 410.
9. صادق طباطبایی، خاطرات سیاسی و اجتماعی صادق طباطبایی جلد اول جنبش دانشجویی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام خمینی (س)، 1387.
10. مجتبی باقرنژاد، تاریخچه مبارزات اسلامی دانشجویان ایرانی در خارج از کشور، تهران، انتشارات اطلاعات، 1386، ص 72.
11. صادق طباطبایی، همان، ص 76.
12. رسول جعفریان، همان، صص 674-675.
13. همان، ص 639.
14. علیاکبر علیخانی و همکاران، همان، ص 410.
کد مطلب: 5394