«جولیان ایمری» (نماینده پارلمان انگلیس) که برای صرف ناهار به سفارتخانه آمده بود، میگفت: او و دوستانش در حزب محافظهکار واقعاً از روند حوادث ایران سرگیجه گرفتهاند. و معتقد بود: «...چون وظیفه دوستی ایجاب میکند که در موقع گرفتاری و سختی به دوست کمک شود، لذا من آمادهام به بهانه دیدار از دخترم ــ که هماکنون در تهران بسر میبرد ـــ عازم ایران شوم و در آنجا ضمن ملاقات با شاه، شریف امامی، افشار، و همچنین دوست قدیمم هویدا، با آنها به تبادل نظر بپردازم...
چهارشنبه 4 اکتبر 1978 [12 مهر 1357]
"«جولیان ایمری» (نماینده پارلمان انگلیس) که برای صرف ناهار به سفارتخانه آمده بود، میگفت: او و دوستانش در حزب محافظهکار واقعاً از روند حوادث ایران سرگیجه گرفتهاند. و معتقد بود: «...چون وظیفه دوستی ایجاب میکند که در موقع گرفتاری و سختی به دوست کمک شود، لذا من آمادهام به بهانه دیدار از دخترم ــ که هماکنون در تهران بسر میبرد ـــ عازم ایران شوم و در آنجا ضمن ملاقات با شاه، شریف امامی، افشار، و همچنین دوست قدیمم هویدا، با آنها به تبادل نظر بپردازم...»."1
جمعه 6 اکتبر 1978 [14 مهر 1357]
"ضمن تماس تلفنی با امیرعباس هویدا مسئله سفر قریبالوقوع «جولیان ایمری» به تهران و اشتیاقش به ملاقات با او را مطرح کردم. در این مکالمه که کوچکترین تغییری در طرز گفتار پر حرارت و نشاطانگیز هویدا مشهود نبود، او با لحنی به مراتب قاطعتر از گذشته راجع به خودش صحبت کرد و ضمن آن نیز از من پرسید: عکسالعمل انگلیسها نسبت به حوادث ایران چگونه است؟ که در جوابش گفتم: «نامهای که اخیراً جیمز کالاهان (نخستوزیر انگلیس) در حمایت از سیاستهای شاه به تهران فرستاده، در حالی نوشته شده که حزب او (کارگر) در پارلمان انگلیس 9 کرسی کمتر از حد نصاب لازم برای داشتن اکثریت را در دست دارد. و علاوه بر این وقتی که او اطمینان دارد با ارسال چنین نامهای جناح چپ حزب کارگر را نیز علیه خود بر خواهد انگیخت، پس معلوم است که کالاهان فقط از جانب خودش حرفی زده است». و بعد افزودم: «ضمناً هم اقدام بیسابقه آنتونی پارسونز (سفیر انگلیس در تهران) در حمایت علنی از رژیم سلطنتی، کمترین تردیدی باقی نمیگذارد که دولت انگلیس هیچ موضعی جز طرفداری از شاه ندارد..».
هویدا پس از تصدیق سخنانم، در پاسخ به این سؤال که: برای کمک به او چه کاری میتوانم انجام دهم، گفت: «مطمئنم که هیچ کاری از دستت بر نمیآید». و موقعی که به خود اجازه دادم در جوابش بگویم: «فعلاً بایستی پوست کلفت بود و مثل همه با نگرانی انتظار کشید تا در آخر کار همه چیز درست شود». هویدا فقط گفت: «انشاءالله»."2
یکشنبه 8 اکتبر 1978 [16 مهر 1357]
"بعدازظهر حسین اشراقی به ملاقاتم آمد... از اشراقی پرسیدم: «راستی ملاقاتهای وزیر خارجه در نیویورک چه دستاوردهائی داشته است؟». که در جوابم گفت: «... به نظر من دیوید اوئن در گفتگو با افشار بطور کلی فاقد خصوصیات یک وزیر خارجه بود. چون او از «اعلیحضرت شاهنشاه ایران» با عنوان «والاحضرت» یاد میکرد... اشراقی سپس در دنباله صحبتش افزود: «ولی دیوید اوئن در این ملاقات ـ که مایکلویر (مدیر کل وزارت خارجه انگلیس) هم حضور داشت ـ با صراحت تمام اعلام کرد که دولت انگلیس با صمیم قلب از سیاستهای رژیم ایران پشتیبانی میکند»3"4
محمدرضا پهلوی به همراه الیزابت دوم، ملکه انگلستان در لندن
شماره آرشیو: 151-۱۱ع
پی نوشت:
1. پرویز راجی ، خدمتگزار تخت طاووس، ترجمه: ح.ا.مهران، انتشارات اطلاعات، چاپ اول: 1364، ص273.
2. همان، ص273.
3. در ملاقاتهای «امیرخسرو افشار» در نیویورک باید اضافه کنیم که او با وزرای خارجه عراق (سه بار)، آمریکا (دوبار)، انگلیس، اسرائیل، هلند، و همچنین با هنری کیسینجر دیدار و مذاکره داشته است و شرح کامل گفتگوهای خود را نیز طر تلگرافهائی برای شاه به تهران فرستاده است. بر اساس مندرجات صفحه دوم گزارش ارسالی امیرخسرو افشار از نیویورک، دیوید اوئن (وزیر خارجه انگلیس) به او گفت: «...ممکن است انگلستان بعضی اوقات با دوستان خود اختلاف سلیقه و نظر پیدا کند، ولی بخصوص در روزهای سخت هیچگاه دوستان قدیمی خود را رها نمیسازد و ایران در زمره دوستان نزدیک انگلستان است. ما با ملاها و سیاست ارتجاعی آنها مخالف بوده و هستیم و در سالهای 1930 حسابهای خود را با آنها روشن کردهایم ...». (که البته منظور اوئن از سالهای 1930، دوران سرکوب روحانیون و سیاست مذهبزدائی رضاخان است)... . ـ مترجم.
4. همان، ص275.